پرش به محتوا

ابومسلم خراسانی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ فوریهٔ ۲۰۲۰
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Fayaz
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:
| نماینده =
| نماینده =
| شناخته‌شده برای =
| شناخته‌شده برای =
| نقش‌های برجسته = داعی [[بنی عباس]] و رهبر قیام علیه [[بنی‌امیه]]
| نقش‌های برجسته = داعی [[بنی‌عباس]] و رهبر قیام علیه [[بنی‌امیه]]
| سبک =
| سبک =
| استادان =
| استادان =
خط ۵۲: خط ۵۲:
| پانویس =
| پانویس =
}}
}}
'''اَبومُسلم خراسانی''' (کشته‌شده در [[سال ۱۳۷ هجری قمری|۱۳۷ق]]) داعی مشهور [[بنی‌عباس]] که در سال ۱۲۹ق علیه [[بنی‌امیه]] قیام کرد. قیام او از [[مرو]] شروع شد و به [[خلافت]] سلسله بنی‌عباس و کشته شدن مروان‌بن‌محمد، آخرین خلیفه اموی در [[مصر]] منجر گردید. او سپس والی خراسان گشت و در ۱۳۷ق توسط [[منصور دوانیقی|منصور]]، دومین خلیفه بنی‌عباس بدلیل بیم از قدرت او کشته شد. درباره زندگی و شخصیت ابومسلم، روایت‌های پراکنده و گاه متضاد نشر شده است. او در نوجوانی با داعیان بنی‌عباس در [[کوفه]] آشنا گشت و در ۱۲۹ق به دستور [[ابراهیم بن‌محمد]]، امام عباسی برای تبلیغ و شروع قیام به [[خراسان]] رفت. ابومسلم دو نامه به [[امام صادق]] نوشت و از او برای [[خلافت]] دعوت کرد. حضرت [[جعفر بن‌محمد]]، دعوت او و [[ابوسلمه خلال]] را رد کرد. ابومسلم پس از سقوط بنی‌امیه، با افراد و قیام‌های متمایل به امام صادق و [[علویان]] رفتار تندی داشت و آنان را سرکوب نمود.
'''اَبومُسلم خراسانی''' (کشته‌شده در [[سال ۱۳۷ هجری قمری|۱۳۷ق]]) داعی مشهور [[بنی‌عباس]] که در سال ۱۲۹ق علیه [[بنی‌امیه]] قیام کرد. قیام او از [[مرو]] شروع شد و به [[خلافت]] سلسله بنی‌عباس و کشته شدن مروان‌بن‌محمد، آخرین خلیفه اموی در [[مصر]] منجر گردید. او سپس والی خراسان گشت و در ۱۳۷ق توسط [[منصور دوانیقی|منصور]]، دومین خلیفه بنی‌عباس بدلیل بیم از قدرت او کشته شد. درباره زندگی و شخصیت ابومسلم، روایت‌های پراکنده و گاه متضاد نشر شده است. او در نوجوانی با داعیان بنی‌عباس در [[کوفه]] آشنا گشت و در ۱۲۹ق به دستور [[ابراهیم‌بن‌محمد]]، امام عباسی برای تبلیغ و شروع قیام به [[خراسان]] رفت. ابومسلم دو نامه به [[امام صادق]] نوشت و از او برای [[خلافت]] دعوت کرد. حضرت [[جعفربن‌محمد]]، دعوت او و [[ابوسلمه خلال]] را رد کرد. ابومسلم پس از سقوط بنی‌امیه، با افراد و قیام‌های متمایل به امام صادق و [[علویان]] رفتار تندی داشت و آنان را سرکوب نمود.


==زندگی و نسب==
==زندگی و نسب==
روایت‌ها درباره تاریخ و محل تولد، والدین و تبار ابومسلم پراکنده و متناقض است. برخی از این گزارش‌ها مطالب خلاف واقع و جانبداری منفی یا مثبت آشکاری دارند که گفته شده از سوی مخالفان ابومسلم مانند [[بنی‌عباس]]، و نیز توسط هواداران او یا مخالفان بنی‌عباس بوجود امده است.<ref>بهرامیان و سجادی، «ابومسلم خراسانی»، ۱۳۷۳ش، ج۶، ص۲۲۶-۲۴۴.</ref> سال تولد او بین ۱۰۰ تا ۱۰۵ق(۷۲۴م) تخمین شده، و ۱۳۷ق(۷۵۵م) سال مرگ اوست. در برخی منابع، نام او را ابراهیم بن ختکان و کنیه‌اش را ابواسحاق گفته‌اند.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۵۵.</ref> در جای دیگری، او را ابراهیم بن عثمان نامیده‌اند.<ref>نسفی، ص۲۱۴.</ref> برخی مورخان تبار او را پارسی دانسته و اسم وی را بهزادان بن بنداد هرمز نوشته شده و ادعا شده که بنداد، پدر ابومسلم، بعد از [[اسلام|مسلمان شدن]]، نام خود را به عثمان تبدیل کرد.<ref>حموی، معجم‌الادباء،‌ ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۲۰۰.</ref> هم‌چنین گفته شده که در دیدار ابومسلم با [[ابراهیم بن‌محمد]]، امام عباسی، ابراهیم از او خواسته که کنیه و نام خود را به ابومسلم عبدالرحمان بن مسلم تغییر دهد تا بهتر بتواند فعالیت کند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ج۳، ص۸۳.</ref> شهرهای پوشنگ (نزدیک [[هرات]])، [[کوفه]] و [[اصفهان]] به عنوان زادگاه ابومسلم ثبت شده‌اند.<ref>حموی، بلدان، ۱۳۹۹ق، ج۱، ص۷۵۸؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۷، ص۳۶۰.</ref>  
روایت‌ها درباره تاریخ و محل تولد، والدین و تبار ابومسلم پراکنده و متناقض است. برخی از این گزارش‌ها مطالب خلاف واقع و جانبداری منفی یا مثبت آشکاری دارند که گفته شده از سوی مخالفان ابومسلم مانند [[بنی‌عباس]]، و نیز توسط هواداران او یا مخالفان بنی‌عباس بوجود امده است.<ref>بهرامیان و سجادی، «ابومسلم خراسانی»، ۱۳۷۳ش، ج۶، ص۲۲۶-۲۴۴.</ref> سال تولد او بین ۱۰۰ تا ۱۰۵ق(۷۲۴م) تخمین شده، و ۱۳۷ق(۷۵۵م) سال مرگ اوست. در برخی منابع، نام او را ابراهیم‌بن‌ختکان و کنیه‌اش را ابواسحاق گفته‌اند.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۵۵.</ref> در جای دیگری، او را ابراهیم‌بن‌عثمان نامیده‌اند.<ref>نسفی، ص۲۱۴.</ref> برخی مورخان تبار او را پارسی دانسته و اسم وی را بهزادان‌بن‌بنداد هرمز نوشته شده و ادعا شده که بنداد، پدر ابومسلم، بعد از [[اسلام|مسلمان شدن]]، نام خود را به عثمان تبدیل کرد.<ref>حموی، معجم‌الادباء،‌ ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۲۰۰.</ref> هم‌چنین گفته شده که در دیدار ابومسلم با [[ابراهیم‌بن‌محمد]]، امام عباسی، ابراهیم از او خواسته که کنیه و نام خود را به ابومسلم عبدالرحمان بن مسلم تغییر دهد تا بهتر بتواند فعالیت کند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ج۳، ص۸۳.</ref> شهرهای پوشنگ (نزدیک [[هرات]])، [[کوفه]] و [[اصفهان]] به عنوان زادگاه ابومسلم ثبت شده‌اند.<ref>حموی، بلدان، ۱۳۹۹ق، ج۱، ص۷۵۸؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۷، ص۳۶۰.</ref>  


پدر ابومسلم در بیشتر متون تاریخی، [[عرب]] یا از [[موالی|موالیان]] عرب معرفی شده است.<ref>بهرامیان و سجادی، «ابومسلم خراسانی»، ۱۳۷۳ش، ج۶، ص۲۲۶-۲۴۴.</ref> برخی منابع، پدر ابومسلم را ساکن یکی از روستاهای [[اصفهان]] دانسته که دهقانی می‌کرد.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۲۵.</ref> او سپس به خدمت ادریس بن معقل عجلی درآمد و اندکی پیش یا پس از تولد ابومسلم فوت کرد.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۶۳.</ref> دوران فعالیت ابومسلم هم‌زمان با امامت [[امام صادق علیه‌السلام|حضرت جعفر صادق(ع)]](۱۴۸-۱۱۴ق) و خلافت [[هشام بن‌عبدالملک]] (۱۲۵-۱۰۵ق)، ولید بن‌یزید(۱۲۶-۱۲۵ق)، یزید بن‌ولید(شش ماه ۱۲۶ق)، ابراهیم بن‌ولید(۱۲۷-۱۲۶ق) و [[مروان بن‌محمد]](۱۳۲-۱۲۷ق) بود.
پدر ابومسلم در بیشتر متون تاریخی، [[عرب]] یا از [[موالی|موالیان]] عرب معرفی شده است.<ref>بهرامیان و سجادی، «ابومسلم خراسانی»، ۱۳۷۳ش، ج۶، ص۲۲۶-۲۴۴.</ref> برخی منابع، پدر ابومسلم را ساکن یکی از روستاهای [[اصفهان]] دانسته که دهقانی می‌کرد.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۲۵.</ref> او سپس به خدمت ادریس بن معقل عجلی درآمد و اندکی پیش یا پس از تولد ابومسلم فوت کرد.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۶۳.</ref> دوران فعالیت ابومسلم هم‌زمان با امامت [[امام صادق علیه‌السلام|حضرت جعفر صادق(ع)]](۱۴۸-۱۱۴ق) و خلافت [[هشام‌بن‌عبدالملک]] (۱۲۵-۱۰۵ق)، ولید‌بن‌یزید(۱۲۶-۱۲۵ق)، یزید بن‌ولید(شش ماه ۱۲۶ق)، ابراهیم‌بن‌ولید(۱۲۷-۱۲۶ق) و [[مروان‌بن‌محمد]](۱۳۲-۱۲۷ق) بود.<ref>بهرامیان و سجادی، «ابومسلم خراسانی»، ۱۳۷۳ش، ج۶، ص۲۲۶-۲۴۴.</ref>


ابومسلم در شعبان ۱۳۷ق به دستور [[منصور عباسی|ابوجعفر منصور]]، خلیفه دوم بنی‌عباس کشته شد. علت کشتن وی را توسط منصور، بدگمانی، ترس از شورش و نافرمانی گفته‌اند.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۷، ص۴۹۲-۴۸۹؛ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۹۱.</ref>  
ابومسلم در شعبان ۱۳۷ق به دستور [[منصور عباسی|ابوجعفر منصور]]، خلیفه دوم بنی‌عباس کشته شد. علت کشتن وی را توسط منصور، بدگمانی، ترس از شورش و نافرمانی گفته‌اند.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۷، ص۴۹۲-۴۸۹؛ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۹۱.</ref>  
خط ۶۳: خط ۶۳:
==پیوستن به دعوت بنی‌عباس==
==پیوستن به دعوت بنی‌عباس==
[[پرونده:Abumoslem.jpg|بندانگشتی|تندیس (نیم تنه) ابومسلم خراسانی در پارک ملت، مشهد، ایران]]
[[پرونده:Abumoslem.jpg|بندانگشتی|تندیس (نیم تنه) ابومسلم خراسانی در پارک ملت، مشهد، ایران]]
در منابع تاریخی مربوط به زندگی ابومسلم، فردی به نام‌های موسی سراج یا ابوموسی سراج<ref>خبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۱۲۵و۱۹۴.</ref> یا عیسی بن موسی سراج<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی‌التاریخ، ۱۴۰۲ق، ج۵، ص۲۵۴</ref> دیده می‌شود که مقیم [[کوفه]] بود. او در کار زین و لگام اشتغال داشت و ابومسلم شاگرد یا کارگرد او بوده است.<ref>مقریزی، المقفی، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۱۳۵.</ref> این فرد از طرفداران یا [[داعی بنی‌عباس|داعیان بنی‌عباس]] بوده<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۱۹۵.</ref> و ابومسلم از طریق او یا در سفر با او، با دیگر داعیان عباسی در [[عراق]] به خصوص کوفه آشنا گشت.<ref>بهرامیان و سجادی، «ابومسلم خراسانی»، ۱۳۷۳ش، ج۶، ص۲۲۶-۲۴۴.</ref> بعضی نیز نوشته‌اند که ابومسلم، بین سال‌های ۱۱۵ تا ۱۲۰ق رابط بین داعیان زندانی و آزاد و ابوموسی سراج بود.<ref>مقریزی، المقفی، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۱۲۸.</ref> این داعیان سپس ابومسلم را به ابراهیم بن‌ محمد بن‌علی، معروف به [[ابراهیم امام]] معرفی کردند.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۵۳-۲۵۴.</ref> برخی نوشته‌اند ابومسلم با [[محمد بن‌ علی]]، پدر ابراهیم نیز ارتباط داشت.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۵۴.</ref>{{یادداشت|محمد بن‌ علی، نوه ابن‌عباس، بود.}} ابومسلم پس از فوت محمد بن علی نیز، به عنوان غلام آل‌مَعقل، بین دو داعی بنی‌عباس، بُکیر بن ماهان (زندانی در کوفه) و [[ابوسلمه خلال|ابوسلمه خلاَل]]، داماد بُکیر، واسطه پیام بود.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۷، ص۱۹۸.</ref> این دو در ۱۲۵ق، اندکی پیش از کشته‌شدن [[یحیی بن زید|یحیی بن زید]] در [[جوزجان]]، همراه عده‌ای از داعیان [[خراسان قدیم|خراسان]] برای دیدن ابراهیم امام در [[مکه]] آمده بودند.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۴۵.</ref> پس از فوت بکیر، ابوسلمه با هدف آشکار کردن قیام و شروع پوشیدن جامه‌های سیاه به خراسان بازگشت و ابومسلم را نیز همراه خود برد.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۵۰.</ref> در۱۲۷یا۱۲۸ق ابومسلم همراه ابوسلمه، در شراة با ابراهیم امام دیدار داشت. برخی منابع نوشته‌اند ابراهیم از زیرکی ابومسلم تعریف کرد و ابوسلمه، او را به ابراهیم واگذار کرد.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۶۸.</ref> ابراهیم از او خواست کنیه و نام خود را تغییر دهد.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۶۸.</ref>  
در منابع تاریخی مربوط به زندگی ابومسلم، فردی به نام‌های موسی سراج یا ابوموسی سراج<ref>خبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۱۲۵و۱۹۴.</ref> یا عیسی بن موسی سراج<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی‌التاریخ، ۱۴۰۲ق، ج۵، ص۲۵۴</ref> دیده می‌شود که مقیم [[کوفه]] بود. او در کار زین و لگام اشتغال داشت و ابومسلم شاگرد یا کارگرد او بوده است.<ref>مقریزی، المقفی، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۱۳۵.</ref> این فرد از طرفداران یا [[داعی بنی‌عباس|داعیان بنی‌عباس]] بوده<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۱۹۵.</ref> و ابومسلم از طریق او یا در سفر با او، با دیگر داعیان عباسی در [[عراق]] به خصوص کوفه آشنا گشت.<ref>بهرامیان و سجادی، «ابومسلم خراسانی»، ۱۳۷۳ش، ج۶، ص۲۲۶-۲۴۴.</ref> بعضی نیز نوشته‌اند که ابومسلم، بین سال‌های ۱۱۵ تا ۱۲۰ق رابط بین داعیان زندانی و آزاد و ابوموسی سراج بود.<ref>مقریزی، المقفی، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۱۲۸.</ref> این داعیان سپس ابومسلم را به امام عباسی، ابراهیم بن‌ محمد بن علی، معروف به [[ابراهیم امام]] معرفی کردند.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۵۳-۲۵۴.</ref> برخی نوشته‌اند ابومسلم با [[محمد بن‌ علی]]، پدر ابراهیم نیز ارتباط داشت.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۵۴.</ref>{{یادداشت|محمد بن‌ علی، نوه ابن‌عباس، بود.}} ابومسلم پس از فوت محمد بن علی نیز، به عنوان غلام آل‌مَعقل، بین دو داعی بنی‌عباس، بُکیر بن ماهان (زندانی در کوفه) و [[ابوسلمه خلال|ابوسلمه خلاَل]]، داماد بُکیر، واسطه پیام بود.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۷، ص۱۹۸.</ref> این دو در ۱۲۵ق، اندکی پیش از کشته‌شدن [[یحیی بن زید|یحیی بن زید]] در [[جوزجان]]، همراه عده‌ای از داعیان [[خراسان قدیم|خراسان]] برای دیدن ابراهیم امام در [[مکه]] آمده بودند.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۴۵.</ref> پس از فوت بکیر، ابوسلمه با هدف آشکار کردن قیام و شروع پوشیدن جامه‌های سیاه به خراسان بازگشت و ابومسلم را نیز همراه خود برد.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۵۰.</ref> در۱۲۷یا۱۲۸ق ابومسلم همراه ابوسلمه، در شراة با ابراهیم امام دیدار داشت. برخی منابع نوشته‌اند ابراهیم از زیرکی ابومسلم تعریف کرد و ابوسلمه، او را به ابراهیم واگذار کرد.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۶۸.</ref> ابراهیم از او خواست کنیه و نام خود را تغییر دهد.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۶۸.</ref>  


==قیام علیه بنی‌امیه==
==قیام علیه بنی‌امیه==
ابومسلم در ۱۲۹ق به دستور ابراهیم عباسی به [[خراسان]] رفت و ابراهیم، هواداران خود را به اطاعت او دستور داد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۷، ۳۴۴.</ref> در این زمان، اختلاف بین قبایل عرب در خراسان افزایش یافته بود و نصر بن سیار حاکم اموی نمی‌توانست امور را کنترل کند.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۷، ص۳۴۴.</ref> شروع کار ابومسلم ابتدا با مخالفت [[سلیمان بن کثیر]]، داعی مشهور خراسان روبرو شد؛ ولی پس از مدتی با ابومسلم همکاری کرد.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۷۰.</ref> ابومسلم در روستای سَفیدَنج [[مرو]] اقامت گزید و افرادی را به [[تخارستان]] (تالقان)، خوارزم و مناطق اطراف مرو برای هماهنگی و جذب افراد بیشتر فرستاد.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۷۲.</ref>  
ابومسلم در ۱۲۹ق به دستور ابراهیم عباسی به [[خراسان]] رفت و ابراهیم، هواداران خود را به اطاعت او دستور داد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۷، ۳۴۴.</ref> در این زمان، اختلاف بین قبایل عرب در خراسان افزایش یافته بود و نصر بن سیار حاکم اموی نمی‌توانست امور را کنترل کند.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۷، ص۳۴۴.</ref> شروع کار ابومسلم ابتدا با مخالفت [[سلیمان بن کثیر]]، داعی مشهور خراسان روبرو شد؛ ولی پس از مدتی با ابومسلم همکاری کرد.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۷۰.</ref> ابومسلم در روستای سَفیدَنج [[مرو]] اقامت گزید و افرادی را به [[تخارستان]] (تالقان)، خوارزم و مناطق اطراف مرو برای هماهنگی و جذب افراد بیشتر فرستاد.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۷۲.</ref>  


قرار بود قیام ابومسلم در [[محرم]] ۱۳۰ق شروع شود ولی با اطلاع نصر بن سیار از این نقشه، قیام در [[عید فطر]] ۱۲۹ق با پوشیدن لباس‌های سیاه و برپایی [[نماز عید|نماز فطر]] در سفیدنج شروع شد.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۷۳-۲۷۵.</ref> ۱۸ روز بعد، ابومسلم در اولین جنگ با نصر پیروز شد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۷، ص۳۵۸.</ref> او در نیمه ۱۳۰ق وارد مرو شد و از مردم بیعت گرفت.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۷، ص۳۷۹-۳۷۸.</ref> سپس قحطبة بن شبیب طایی، فرمانده سپاهیان بنی‌عباس،‌ شهرهای [[طوس]]، [[نیشابور]]، [[جرجان]] و [[قومس]] را گرفت.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۳۲۳-۳۳۴.</ref> در این هنگام، ابراهیم امام در زندان [[مروان بن محمد]]، آخرین خلیفه بنی‌امیه به بیماری یا مسمومیت درگذشت.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۴۰۲ق، ج۵، ص۴۲۲؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۹۳۲م، ج۱۰، ص۴۰.</ref> او برادر خود، [[سفاح|عبدالله بن محمد سفاح]] را جانشین خود کرد.<ref> العیون و الحدائق، ج۳، ص۱۲۰، لیدن، ۱۸۷۱م.</ref> چندی بعد حسن و حمید، فرزندان قحطبه با لشکر خود، وارد کوفه شد و همراه ابوسلمه، با سفاح بیعت کردند. مروان بن محمد نیز در مصر کشته شد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۷، ص۴۳۷-۴۴۲.</ref>
قرار بود قیام ابومسلم در [[محرم]] ۱۳۰ق شروع شود ولی با اطلاع نصر بن سیار از این نقشه، قیام در [[عید فطر]] ۱۲۹ق با پوشیدن لباس‌های سیاه و برپایی [[نماز عید|نماز فطر]] در سفیدنج شروع شد.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۷۳-۲۷۵.</ref> ۱۸ روز بعد، ابومسلم در اولین جنگ با نصر پیروز شد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۷، ص۳۵۸.</ref> او در نیمه ۱۳۰ق وارد مرو شد و از مردم بیعت گرفت.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۷، ص۳۷۹-۳۷۸.</ref> سپس قحطبة بن شبیب طایی، فرمانده سپاهیان بنی‌عباس،‌ شهرهای [[طوس]]، [[نیشابور]]، [[جرجان]] و [[قومس]] را گرفت.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۳۲۳-۳۳۴.</ref> در این هنگام، ابراهیم امام در زندان [[مروان بن محمد]]، آخرین خلیفه بنی‌امیه به بیماری یا مسمومیت درگذشت.<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۴۰۲ق، ج۵، ص۴۲۲؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۹۳۲م، ج۱۰، ص۴۰.</ref> او برادرش، [[سفاح|عبدالله بن محمد سفاح]] را جانشین خود کرد.<ref> العیون و الحدائق، ج۳، ص۱۲۰، لیدن، ۱۸۷۱م.</ref> چندی بعد حسن و حمید، فرزندان قحطبه با لشکر خود، وارد کوفه شدند و همراه ابوسلمه، با سفاح بیعت کردند. مروان بن محمد نیز در مصر کشته شد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۷، ص۴۳۷-۴۴۲.</ref>


===شیوه تبلیغ و فعالیت===
===شیوه تبلیغ و فعالیت===
ابومسلم در دعوت خود از اصطلاح [[الرضا من آل محمد]] استفاده می‌کرد و به نام شخص معین اشاره نمی‌کرد.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۸۳-۲۸۱.</ref> هم‌چنین او، از عبارات «[[یا لثارات الحسین]] و زيد و يحيى» و «[[یا منصور امت]]» در شعارهای خود استفاده می‌کرد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۹، ص۳۱۷.</ref> هم‌چنین پاسخ روشنی درباره نسب خود نمی‌داد.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۸۳-۲۸۱.</ref> به گفته برخی مورخان، مبهم بودن شخص موردنظر دعوت ابومسلم، باعث شد که بیشتر مخالفان [[بنی‌امیه]] از جمله [[شیعیان]] با او همکاری کنند.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۷، ص۳۸۰؛ اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۰۱.</ref> ابومسلم از اختلاف قبایل عرب در [[خراسان]] نیز برای غلبه بر نصربن‌سیار و پیشبرد امور خود استفاده کرد.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۷۷.</ref> او پس از استقرار در [[مرو]]، مخالفان مشهور خود را در خراسان از سر راه برداشت.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۷، ص۳۸۶-۳۸۸.</ref>
ابومسلم در دعوت خود از اصطلاح [[الرضا من آل محمد]] استفاده می‌کرد و به نام شخص معین اشاره نمی‌کرد.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۸۳-۲۸۱.</ref> هم‌چنین او، عبارات «[[یا لثارات الحسین]] و زيد و يحيى» و «[[یا منصور امت]]» را در شعارهای خود بکار می‌برد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۹، ص۳۱۷.</ref> هم‌چنین ابومسلم پاسخ روشنی درباره نسب خود نمی‌داد.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۸۳-۲۸۱.</ref> به گفته برخی مورخان، مبهم بودن شخص موردنظر دعوت ابومسلم، باعث شد که بیشتر مخالفان [[بنی‌امیه]] از جمله [[شیعیان]] با او همکاری کنند.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۷، ص۳۸۰؛ اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۰۱.</ref> ابومسلم از اختلاف قبایل عرب در [[خراسان]] نیز برای غلبه بر نصربن‌سیار و پیشبرد امور خود استفاده کرد.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۷۷.</ref> او پس از استقرار در [[مرو]]، مخالفان مشهور خود را در خراسان از سر راه برداشت.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۷، ص۳۸۶-۳۸۸.</ref>


==نوشتن نامه به امام صادق(ع)==
==نوشتن نامه به امام صادق(ع)==
فعالیت و قیام ابومسلم تا زمان مرگ او، هم‌زمان با امامت [[جعفر بن محمد]] بود. در برخی منابع، از ارسال دو نامه برای [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق]] توسط ابومسلم روایت شده است. [[مسعودی]] نوشته که امام به دو نامه ابومسلم جوابی نداده است.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۶۸.</ref> او در نامه دوم نوشته بود که هزار جنگجو در اختیار من است. به انتظار فرمانت هستیم.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۶۸.</ref> اما فخر رازی آورده، جعفر بن محمد پاسخ داد: نه تو از یاران من هستی و نه این زمان، زمان من است.<ref>فخر رازی، المحصل، ۱۴۱۱ق، ص۵۹۱.</ref> [[اسد حیدر]]، معتقد است امام صادق به خاطر عدم صداقت و عدم وفاداری ابومسلم این پاسخ را داده است.<ref>حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۰۶.</ref> در برخی منابع، از واکنش مشابه امام جعفر در برابر دریافت دو نامه از [[ابوسلمه خلال]] گزارش شده است.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۶۸؛ حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۰۶.</ref> او به آورنده نامه گفته است: مرا کاری با ابوسلمه نیست! او شیعه دیگران است.<ref>حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۰۶.</ref> [[مرتضی مطهری]] علت این جواب امام را علم او به مصادره زحمات و نتایج نهایی قیام و حکومت آینده توسط بنی‌عباس می‌دانست.<ref>مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار(ع)، ص۱۲۷.</ref> [[کلینی]] روایت دیگری را ثبت کرده که در شروع فعالیت ابومسلم در خراسان، افرادی مانند عبدالسلام بن‌نعیم و سدیر به جعفر صادق نامه نوشتند: ما شرایط را برای خلافت شما مناسب می‌بینیم. نظر شما چیست؟ امام صادق(ع) نامه‌ها را به زمین کوبید و گفت: افسوس! من امام و پیشوای آنها (ابومسلم و پیروانش) نیستم.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۳۱.</ref>
فعالیت و قیام ابومسلم تا زمان مرگ او، هم‌زمان با امامت [[جعفر بن محمد]] بود. در برخی منابع، از ارسال دو نامه برای [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق]] توسط ابومسلم روایت شده است. [[مسعودی]] نوشته که امام به دو نامه ابومسلم جوابی نداده است.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۶۸.</ref> او در نامه دوم نوشته بود که هزار جنگجو در اختیار من است. به انتظار فرمانت هستیم.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۶۸.</ref> اما فخر رازی آورده، جعفر بن محمد پاسخ داد: نه تو از یاران من هستی و نه این زمان، زمان من است.<ref>فخر رازی، المحصل، ۱۴۱۱ق، ص۵۹۱.</ref> [[اسد حیدر]]، معتقد است امام صادق به خاطر عدم صداقت و عدم وفاداری ابومسلم این پاسخ را داده است.<ref>حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۰۶.</ref> در برخی منابع، از واکنش مشابه امام ششم در برابر دریافت دو نامه از [[ابوسلمه خلال]] گزارش شده است.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۶۸؛ حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۰۶.</ref> او به آورنده نامه گفته است: مرا کاری با ابوسلمه نیست! او شیعه دیگران است.<ref>حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۰۶.</ref> [[مرتضی مطهری]] علت این جواب امام را علم او به مصادره زحمات و نتایج نهایی قیام و حکومت آینده توسط بنی‌عباس می‌دانست.<ref>مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار(ع)، ص۱۲۷.</ref> [[کلینی]] روایت دیگری را ثبت کرده که در شروع فعالیت ابومسلم در خراسان، افرادی مانند عبدالسلام‌بن‌نعیم و سدیر به جعفر صادق نامه نوشتند: ما شرایط را برای خلافت شما مناسب می‌بینیم. نظر شما چیست؟ امام صادق(ع) نامه‌ها را به زمین کوبید و گفت: افسوس! من امام و پیشوای آنها (ابومسلم و پیروانش) نیستم.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۳۳۱.</ref>


==ارتباط ابومسلم با علویان و شیعیان==
==ارتباط ابومسلم با علویان و شیعیان==
در منابع تاریخی، دیدگاه واقعی ابومسلم درباره [[علویان]] و [[شیعیان]] مبهم و پراکنده است. طبری روایتی درباره ابومسلم نقل کرده که از ارتباط یا تمایل او به [[مغیرة بن سعید]]، رییس گروه [[غالیان]] در [[کوفه]](۱۱۹ق) و نیز از آشنایی او با [[مالک بن اعین جهنی]]، از راویان امام صادق گزارش می‌داد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۷، ص۱۲۹.</ref> از موضع و فعالیت ابومسلم درباره قیام‌های [[زید بن علی|زید بن علی]] (۱۲۲ق) و فرزندش [[یحیی بن زید|یحیی بن زید]] (۱۲۵ق) اطلاعی در دست نیست گرچه اخباری وجود دارد که عدم همکاری داعیان و طرفداران عباسی را با این قیام‌ها نشان می‌دهد.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۳۱-۲۳۰.</ref> ابومسلم در ۱۳۰ق پس از فتح مرو و [[بلخ]] و [[جوزجان]]، جنازه یحیی بن‌زید را از‌ دار پایین آورد و بر آن نماز خواند و دفن کرد.<ref>اسد حیدر، الإمام الصادق و المذاهب الأربعة، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۱۳۸.</ref> او در همین سال دستور به کشتن [[عبدالله بن معاویه]]، نوه [[جعفر بن ابی‌طالب|جعفربن‌ابی‌طالب]] داد. عبدالله در ۱۲۷ق علیه بنی‌امیه قیام کرده بود و پس از شکست، به تصور دریافت کمک ابومسلم، به [[هرات]] آمده بود.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ص۶۶.</ref> ابومسلم چند ماه پس از شروع خلافت [[سفاح]](۱۳۲ق)، [[سلیمان بن‌کثیر]] را به گمان همکاری با علویان گردن زد.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۱۵۹.</ref> او سپس جنبش [[شریک بن شیخ|شریک بن‌شیخ]] را در [[بخارا]] سرکوب کرد و او را کشت. تعدادی از مورخان، شریک و ماهیت قیام او را [[شیعی]] دانسته‌اند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ص۱۵۹؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۶،ص۱۱۲.</ref> برخی نیز رضایت ابومسلم را در کشتن ابوسلمه توسط سفاح، ناشی از پی‌بردن به ارتباط او با علویان نوشته‌اند.<ref>ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۹۶؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۷، ص۴۴۹.</ref>  
در منابع تاریخی، دیدگاه واقعی ابومسلم درباره [[علویان]] و [[شیعیان]] مبهم و پراکنده است. طبری روایتی درباره ابومسلم نقل کرده که از ارتباط یا تمایل او به [[مغیرة بن سعید]]، رییس گروه [[غالیان]] در [[کوفه]](۱۱۹ق) و نیز از آشنایی او با [[مالک بن اعین جهنی]]، از راویان امام صادق گزارش می‌داد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۷، ص۱۲۹.</ref> از موضع و فعالیت ابومسلم درباره قیام‌های [[زید بن علی|زید بن علی]] (۱۲۲ق) و فرزندش [[یحیی بن زید|یحیی بن زید]] (۱۲۵ق) اطلاعی در دست نیست گرچه اخباری وجود دارد که عدم همکاری داعیان و طرفداران عباسی را با این قیام‌ها نشان می‌دهد.<ref>اخبار الدولةالعباسیة، ۱۹۷۱م، ص۲۳۱-۲۳۰.</ref> ابومسلم در ۱۳۰ق پس از فتح مرو و [[بلخ]] و [[جوزجان]]، جنازه یحیی‌بن‌زید را از‌ دار پایین آورد و بر آن نماز خواند و دفن کرد.<ref>اسد حیدر، الإمام الصادق و المذاهب الأربعة، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۱۳۸.</ref> او در همین سال دستور به کشتن [[عبدالله بن معاویه]]، نوه [[جعفر بن ابی‌طالب|جعفربن‌ابی‌طالب]] داد. عبدالله در ۱۲۷ق علیه بنی‌امیه قیام کرده بود و پس از شکست، به تصور دریافت کمک ابومسلم، به [[هرات]] آمده بود.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ص۶۶.</ref> ابومسلم چند ماه پس از شروع خلافت [[سفاح]](۱۳۲ق)، [[سلیمان‌بن‌کثیر]] را به گمان همکاری با علویان گردن زد.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۱۵۹.</ref> او سپس جنبش [[شریک بن شیخ|شریک‌بن‌شیخ]] را در [[بخارا]] سرکوب کرد و او را کشت. تعدادی از مورخان، شریک و ماهیت قیام او را [[شیعی]] دانسته‌اند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ص۱۵۹؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۶،ص۱۱۲.</ref> برخی نیز رضایت ابومسلم را در کشتن ابوسلمه توسط سفاح، ناشی از پی‌بردن به ارتباط او با علویان نوشته‌اند.<ref>ابن‌خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۹۶؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۷، ص۴۴۹.</ref>  


==خونخواهی==
==خونخواهی==
خط ۹۰: خط ۹۰:
*ابن‌خلکان، شمس الدین، وفیات الاعیان، بیروت،‌ دار صادر، ۱۳۹۸ق.
*ابن‌خلکان، شمس الدین، وفیات الاعیان، بیروت،‌ دار صادر، ۱۳۹۸ق.
*اخبار الدولةالعباسیة، تحقیق:عبدالعزیز الدوری، عبدالجبار المطلبی، بیروت، دارالطلیعة، ۱۹۷۱م/۱۳۵۰ش.
*اخبار الدولةالعباسیة، تحقیق:عبدالعزیز الدوری، عبدالجبار المطلبی، بیروت، دارالطلیعة، ۱۹۷۱م/۱۳۵۰ش.
*ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، ۱۴۰۲ق.
*ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، ۱۴۰۲ق.
*ابن کثیر، اسماعیل‌ بن عمر، البدایة و النهایة، قاهره، مطبعة السلفیة، ۱۹۳۲م.
*ابن‌کثیر، اسماعیل‌ بن عمر، البدایة و النهایة، قاهره، مطبعة السلفیة، ۱۹۳۲م.
*العیون و الحدائق، ج۳، ص۱۲۰، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۷۱م.
*العیون و الحدائق، ج۳، ص۱۲۰، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۷۱م.
*التون، دانیل، تاریخ سیاسی واجتماعی خراسان در زمان حکومت عباسیان، ترجمه:مسعود رجب‌نیا، تهران، انتشارات علمی وفرهنگی، ۱۳۶۷ش.  
*التون، دانیل، تاریخ سیاسی واجتماعی خراسان در زمان حکومت عباسیان، ترجمه:مسعود رجب‌نیا، تهران، انتشارات علمی وفرهنگی، ۱۳۶۷ش.  
خط ۹۹: خط ۹۹:
*حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت،‌ دار إحیاء الثراث العربی، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
*حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت،‌ دار إحیاء الثراث العربی، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
*حیدر، اسد، الإمام الصادق و المذاهب الأربعة، بیروت،‌ دار التعارف، ۱۴۲۲ق.
*حیدر، اسد، الإمام الصادق و المذاهب الأربعة، بیروت،‌ دار التعارف، ۱۴۲۲ق.
*طبری، محمدبن‌جریر، تاریخ طبری، دخویه، لیدن، ۱۸۶۹م.
*طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، دخویه، لیدن، ۱۸۶۹م.
*فخر رازی، محمد بن عمر، المحصل، قاهره، مکتبه دار التراث، چ اول، ۱۴۱۱ق.  
*فخر رازی، محمد بن عمر، المحصل، قاهره، مکتبه دار التراث، چ اول، ۱۴۱۱ق.  
*کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، نشر اسلامی، چ چهارم، ۱۴۰۷ق.
*کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، نشر اسلامی، چ چهارم، ۱۴۰۷ق.
کاربر ناشناس