پرش به محتوا

برهان علیت: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۹۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مهٔ ۲۰۲۳
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''برهان عِلّیّت''' از [[برهان‌های جهان‌شناختی]] اثبات وجود [[خدا]] است. براساس این برهان، جهان معلول و نیازمند علت است و از آنجا که تسلسل در علت‌ها محال است، باید در رأس مجموعه علت‌ها، علت العلل یا علت اولی باشد که خود معلول هیچ علتی نیست. این برهان مبتنی بر [[اصل علیت]] است و تقریرهای گوناگونی از آن ارائه شده است.
'''برهان عِلّیّت''' از [[برهان‌های جهان‌شناختی]] و از قدیمی‌ترین و مشهورترین [[برهان‌های اثبات خدا|براهین اثبات خدا]] است. براساس این برهان، جهان معلول و نیازمند علت است و از آنجا که تسلسل در علت‌ها محال است، باید در رأس مجموعه علت‌ها، علت العلل یا علت اولی باشد که خود معلول هیچ علتی نیست. این برهان مبتنی بر [[اصل علیت]] است و تقریرهای گوناگونی از آن ارائه شده است.


[[آیت الله مکارم شیرازی]]، آیات ۳۵ و ۳۶ [[سوره طور]] و [[حدیث من عرف نفسه]] را دال بر برهان علیت دانسته است. [[آیت الله جوادی آملی]] این برهان را برهان مستقلی در کنار دیگران [[براهین اثبات خدا]] نمی‌داند. از دیدگاه جوادی آملی، این برهان بر فرض استقلال، برای اثبات [[واجب الوجود]] و [[صفات الهی|صفات او]] نیازمند براهین دیگر است.
[[ناصر مکارم شیرازی|آیت‌الله مکارم شیرازی]]، آیات ۳۵ و ۳۶ سوره طور و [[حدیث من عرف نفسه]] را دالّ بر برهان علیت دانسته است. [[عبدالله جوادی آملی|عبدالله جوادی آملی،]] فیلسوف شیعی، این برهان را برهان مستقلی در کنار دیگران براهین اثبات خدا نمی‌داند. از دیدگاه جوادی آملی، این برهان بر فرض استقلال، برای اثبات [[واجب الوجود]] و [[اسما و صفات|صفات او]] نیازمند براهین دیگر است.


بر این برهان انتفاداتی مانند عدم بطلان تسلسل، انکار و نقض اصل علیت وارد شده است که طرفداران برهان علیت آنها را پاسخ داده‌اند.
بر این برهان انتفاداتی مانند عدم بطلان تسلسل، انکار و نقض اصل علیت وارد شده است که طرفداران برهان علیت آنها را پاسخ داده‌اند.


==جایگاه و اهمیت==
==جایگاه و اهمیت==
برهان علیت (The Causal Argument) از جمله [[برهان‌های جهان‌شناختی]]{{یادداشت| براهین جهان‌شناختی (Cosmological Arguments)،‌ برهان‌هایی هستند که از راه واقعیت‌های مربوط به جهان مانند امکان، حدوث و حرکت به اثبات خدا می‌پردازند.(ادواردز، خدا در فلسفه، ترجمه خرمشاهی، ۱۳۸۴ش، ص۵۷.)}} در اثبات وجود [[خدا]] است.<ref>ادواردز، خدا در فلسفه، ترجمه خرمشاهی، ۱۳۸۴ش، ص۵۷.</ref> این برهان را از قدیمی‌ترین و مشهورترین [[براهین اثبات خدا]] دانسته‌اند<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۷۵و۷۶.</ref> که توسط ارسطو<ref>نگاه کنید به: فیروزجائی، «براهین اثبات خدا نزد ارسطو»، ص۶۱و۶۱.</ref> و پس از آن تا به امروز برای اثبات وجود خدا به کار گرفته‌ شده است.<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۷۵و۷۶.</ref>
برهان علیت (The Causal Argument) از جمله [[برهان‌های جهان‌شناختی]]{{یادداشت| براهین جهان‌شناختی (Cosmological Arguments)،‌ برهان‌هایی هستند که از راه واقعیت‌های مربوط به جهان مانند امکان، حدوث و حرکت به اثبات خدا می‌پردازند.(ادواردز، خدا در فلسفه، ترجمه خرمشاهی، ۱۳۸۴ش، ص۵۷.)}} در اثبات وجود [[خدا]] است.<ref>ادواردز، خدا در فلسفه، ترجمه خرمشاهی، ۱۳۸۴ش، ص۵۷.</ref> این برهان را از قدیمی‌ترین و مشهورترین [[برهان‌های اثبات خدا|براهین اثبات خدا]] دانسته‌اند<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۷۵و۷۶.</ref> که توسط ارسطو<ref>نگاه کنید به: فیروزجائی، «براهین اثبات خدا نزد ارسطو»، ص۶۱و۶۱.</ref> و پس از آن تا به امروز برای اثبات وجود خدا به کار گرفته‌ شده است.<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۷۵و۷۶.</ref>


برخی از محققان به همه براهینی که با به کار گرفتن [[اصل علیت]] در آنها، می‌توان به اثبات وجود خدا پرداخت، برهان علیت گفته‌اند.<ref>حسین‌زاده، فلسفه دین، ۱۳۸۰ش، ص۳۶۶.</ref> از این رو، همه براهینی که برای [[استحاله تسلسل]] اقامه شده‌اند مانند برهان اسد اخصر، برهان وسط و طرف، برهان ترتب و برهان تضایف، برای اثبات وجود خدا کارآمد هستند و جزو براهین علیت به شمار می‌روند؛‌ هرچند بیشتر فلاسفه برای اثبات وجود خدا، به این براهین استدلال نکرده‌اند.<ref>حسین‌زاده، فلسفه دین، ۱۳۸۰ش، ص۳۶۶و۳۶۹، ۳۷۰، ۳۷۸، ۳۹۰، ۳۹۶، ۴۲۰ و۴۲۵؛ شاکرین، براهین اثبات وجود خدا در نقدی بر شبهات جان هاسپرز، ۱۳۸۶ش، ص۱۸۱.</ref>
برخی از محققان به همه براهینی که با به کار گرفتن [[اصل علیت]] در آنها، می‌توان به اثبات وجود خدا پرداخت، برهان علیت گفته‌اند.<ref>حسین‌زاده، فلسفه دین، ۱۳۸۰ش، ص۳۶۶.</ref> از این رو، همه براهینی که برای [[استحاله تسلسل]] اقامه شده‌اند مانند برهان اسد اخصر، برهان وسط و طرف، برهان ترتب و برهان تضایف، برای اثبات وجود خدا کارآمد هستند و جزو براهین علیت به شمار می‌روند؛‌ هرچند بیشتر فلاسفه برای اثبات وجود خدا، به این براهین استدلال نکرده‌اند.<ref>حسین‌زاده، فلسفه دین، ۱۳۸۰ش، ص۳۶۶و۳۶۹، ۳۷۰، ۳۷۸، ۳۹۰، ۳۹۶، ۴۲۰ و۴۲۵؛ شاکرین، براهین اثبات وجود خدا در نقدی بر شبهات جان هاسپرز، ۱۳۸۶ش، ص۱۸۱.</ref>
خط ۴۵: خط ۴۵:


===آیات===
===آیات===
از دیدگاه [[ناصر مکارم شیرازی]]، آیات ۳۵، ۳۶ [[سوره طور]]{{یادداشت|أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ‌ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ * أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ ۚ بَل لَّا يُوقِنُونَ.}} بر برهان علیت دلالت دارند.<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۶۹-۷۵.</ref> از دیدگاه او آیه ۳۵ ناظر به علت فاعلی انسان<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۷۲.</ref> و آیه ۳۶ ناظر به علت فاعلی خلقت جهان است.<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۷۳.</ref>
از دیدگاه [[ناصر مکارم شیرازی]]، مفسر قرآن، آیات ۳۵، ۳۶ سوره طور{{یادداشت|أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ‌ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ * أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ ۚ بَل لَّا يُوقِنُونَ.}} بر برهان علیت دلالت دارند.<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۶۹-۷۵.</ref> از دیدگاه او، آیه ۳۵ ناظر به علت فاعلی انسان<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۷۲.</ref> و آیه ۳۶ ناظر به علت فاعلی خلقت جهان است.<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۷۳.</ref>


===روایات===
===روایات===
[[آیت الله مکارم شیرازی]] برآن است یکی از معانی و تفاسیر [[حدیث من عرف نفسه فقد عرف ربه|حدیث «مَنْ‏ عَرَفَ‏ نَفْسَهُ‏ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ]]؛ کسی که خود را شناخت، همانا خدای خود را شناخته است» برهان علیت است؛ با این توضیح که هنگامی که انسان به [[روح]] و جسم خود می‌نگرد، آنها را معلول علتی دیگر می‌یابد. آن علت هم که پدر و مادر او باشند، معلول علت دیگری هستند. این سلسله علت و معلول به جهت بطلان تسلسل نمی‌تواند تا بی‌نهایت ادامه داشته باشد. بنابراین باید به علت العلل که همان [[واجب الوجود]] است، منتهی شود.<ref>مکارم شیرازی، گفتار معصومین، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۰۲.</ref>
آیت الله مکارم شیرازی برآن است یکی از معانی و تفاسیر [[حدیث من عرف نفسه|حدیث «مَنْ‏ عَرَفَ‏ نَفْسَهُ‏ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ]]؛ کسی که خود را شناخت، همانا خدای خود را شناخته است» برهان علیت است؛ با این توضیح که هنگامی که انسان به [[روح]] و جسم خود می‌نگرد، آنها را معلول علتی دیگر می‌یابد. آن علت هم که پدر و مادر او باشند، معلول علت دیگری هستند. این سلسله علت و معلول به جهت بطلان تسلسل نمی‌تواند تا بی‌نهایت ادامه داشته باشد. بنابراین باید به علت العلل که همان [[واجب الوجود]] است، منتهی شود.<ref>مکارم شیرازی، گفتار معصومین، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۰۲.</ref>


این فراز از [[امام علی(ع)]]«وَ کُلُّ قَائِمٍ فِی سِوَاهُ مَعْلُولٌ؛ هر موجودی غیر از [[خدا]] معلول است»<ref>نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، ۱۴۱۴ق، خطبه ۱۸۶، ص۲۷۲.</ref> نیز بر برهان علیت تطبیق شده است.<ref>محمدرضایی، «برهان علیت از دیدگاه امام علی(ع)»، ص۸۴و۹۲.</ref>
این فراز از [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]]«وَ کُلُّ قَائِمٍ فِی سِوَاهُ مَعْلُولٌ؛ هر موجودی غیر از [[خدا]] معلول است»<ref>نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، ۱۴۱۴ق، خطبه ۱۸۶، ص۲۷۲.</ref> نیز بر برهان علیت تطبیق شده است.<ref>محمدرضایی، «برهان علیت از دیدگاه امام علی(ع)»، ص۸۴و۹۲.</ref>


==آیا برهان علیت، برهان مستقلی است؟==
==آیا برهان علیت، برهان مستقلی است؟==
از نظر [[عبدالله جوادی آملی]]، فیلسوف [[شیعه]]، با صرف نظر از اموری همچون امکان، حدوث و حرکت، برهان علیت را نمی‌توان برهان مستقل فلسفی دانست؛<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۷۸ش، ص۴۶ و۱۷۰و۱۷۱.</ref> زیرا قانون علیت جدای از دیگر قوانین و براهین نیست، بلکه زیربنای همه ادله‌ای است که درباره اثبات خدا مطرح شده است. هر دلیل و استدلالی مبتنی بر اصل علیت است.<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۷۸ش، ص۴۷ و ۵۰ و۱۷۰.</ref> از نظر او، تکمیل استدلال‌‌های براهین اثبات خدا مبتنی بر یکی از احکام سلبی قانون علیت، یعنی بطلان [[دور]] و [[تسلسل]] است.<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۷۸ش، ص۱۷۱.</ref> در مقابل، عده‌ای آن را برهانی مستقل از دیگر [[براهین اثبات خدا]] شمرده‌اند؛<ref>نگاه کنید به: مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۷۵و۷۶؛ حسین‌زاده، فلسفه دین، ۱۳۸۰ش، ص۳۶۶-۳۶۹؛ شاکرین، براهین اثبات وجود خدا در نقدی بر شبهات جان هاسپرز، ۱۳۸۶ش، ص۱۴۵.</ref> چون مقدمات برهان علیت با براهین دیگر همچون [[برهان امکان و وجوب]] متفاوت است. در برهان علیت از مفاهیمی همچون [[ممکن الوجود|امکان]] و [[واجب الوجود|وجوب]] و مانند آن استفاده نمی‌شود. بنابراین برهان علیت، برهان مستقلی است.<ref>حسین‌زاده، فلسفه دین، ۱۳۸۰ش، ص۳۶۷.</ref>
از نظر [[عبدالله جوادی آملی]]، فیلسوف [[شیعه]]، با صرف نظر از اموری همچون امکان، حدوث و حرکت، برهان علیت را نمی‌توان برهان مستقل فلسفی دانست؛<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۷۸ش، ص۴۶ و۱۷۰و۱۷۱.</ref> زیرا قانون علیت جدای از دیگر قوانین و براهین نیست، بلکه زیربنای همه ادله‌ای است که درباره اثبات خدا مطرح شده است. هر دلیل و استدلالی مبتنی بر اصل علیت است.<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۷۸ش، ص۴۷ و ۵۰ و۱۷۰.</ref> از نظر او، تکمیل استدلال‌‌های براهین اثبات خدا مبتنی بر یکی از احکام سلبی قانون علیت، یعنی بطلان [[دور]] و [[تسلسل]] است.<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۷۸ش، ص۱۷۱.</ref> در مقابل، عده‌ای آن را برهانی مستقل از دیگر [[برهان‌های اثبات خدا|براهین اثبات خدا]] شمرده‌اند؛<ref>نگاه کنید به: مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۷۵و۷۶؛ حسین‌زاده، فلسفه دین، ۱۳۸۰ش، ص۳۶۶-۳۶۹؛ شاکرین، براهین اثبات وجود خدا در نقدی بر شبهات جان هاسپرز، ۱۳۸۶ش، ص۱۴۵.</ref> چون مقدمات برهان علیت با براهین دیگر همچون [[برهان امکان و وجوب]] متفاوت است. در برهان علیت از مفاهیمی همچون [[ممکن الوجود|امکان]] و [[واجب الوجود|وجوب]] و مانند آن استفاده نمی‌شود. بنابراین برهان علیت، برهان مستقلی است.<ref>حسین‌زاده، فلسفه دین، ۱۳۸۰ش، ص۳۶۷.</ref>


از نظر آیت الله جوادی آملی، برهان علیت بر فرض استقلال و تمامیت، فقط وجود مبدأ نخست جهان را اثبات می‌کند و برای اثبات [[واجب الوجود]] و [[صفات الهی|صفات او]] نیازمند براهین دیگر است.<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۷۸ش، ص۵۰.</ref>
از نظر آیت الله جوادی آملی، برهان علیت بر فرض استقلال و تمامیت، فقط وجود مبدأ نخست جهان را اثبات می‌کند و برای اثبات [[واجب الوجود]] و [[اسما و صفات|صفات او]] نیازمند براهین دیگر است.<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۷۸ش، ص۵۰.</ref>


==انتقادات==
==انتقادات==
خط ۶۱: خط ۶۱:
* '''عدم بطلان تسلسل''': دیوید هیوم و ایمانوئل کانت در بطلان تسلسل در علل خدشه کرده‌اند.<ref>گیسلر،‌ فلسفه دین، ۱۳۹۱ش، ص۲۵۸ - ۲۶۱.</ref> برخی نیز مبتنی بودن برهان علیت بر بطلان تسلسل را یکی از ضعف‌های این برهان شمرد‌ه‌اند.<ref>هیک، فلسفه دین،‌ ۱۳۸۱ش، ص۵۴.</ref>  
* '''عدم بطلان تسلسل''': دیوید هیوم و ایمانوئل کانت در بطلان تسلسل در علل خدشه کرده‌اند.<ref>گیسلر،‌ فلسفه دین، ۱۳۹۱ش، ص۲۵۸ - ۲۶۱.</ref> برخی نیز مبتنی بودن برهان علیت بر بطلان تسلسل را یکی از ضعف‌های این برهان شمرد‌ه‌اند.<ref>هیک، فلسفه دین،‌ ۱۳۸۱ش، ص۵۴.</ref>  


پاسخ: برای اثبات محال بودن تسلسل براهین متعددی اقامه شده است.<ref>به عنوان نمونه نگاه کنید به: ملاصدرا،‌ الحكمة المتعالية، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۱۴۱-۱۶۹؛ طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۶۴۸-۶۵۱.</ref> برخی همچون [[محمد تقی مصباح یزدی]]، بطلان تسلسل در علل را قریب به بداهت دانسته است که با اندک تأملی بطلان آن روشن می‌شود.<ref>مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۹۸ش، ص۸۲و۸۳.</ref>
پاسخ: برای اثبات محال بودن تسلسل براهین متعددی اقامه شده است.<ref>به عنوان نمونه نگاه کنید به: ملاصدرا،‌ الحكمة المتعالية، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۱۴۱-۱۶۹؛ طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۶۴۸-۶۵۱.</ref> برخی همچون [[محمدتقی مصباح یزدی]]، بطلان تسلسل در علل را قریب به بداهت دانسته است که با اندک تأملی بطلان آن روشن می‌شود.<ref>مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۹۸ش، ص۸۲و۸۳.</ref>
* '''انکار اصل علیت''': هیوم و کانت [[اصل علیت]] را نیز انکار کرده‌اند.<ref>گیسلر،‌ فلسفه دین، ۱۳۹۱ش، ص۲۵۸ - ۲۶۱.</ref> برخی اصل علیت را مورد تردید یا اختلاف برانگیز دانسته‌اند.<ref>هیک، فلسفه دین،‌ ۱۳۸۱ش، ص۵۵.</ref> با زیر سؤال بردن اصل علیت، برهان علیت عقیم و ناکارآمد خواهد شد.<ref>هیک، فلسفه دین،‌ ۱۳۸۱ش، ص۵۶.</ref>  
* '''انکار اصل علیت''': هیوم و کانت [[اصل علیت]] را نیز انکار کرده‌اند.<ref>گیسلر،‌ فلسفه دین، ۱۳۹۱ش، ص۲۵۸ - ۲۶۱.</ref> برخی اصل علیت را مورد تردید یا اختلاف برانگیز دانسته‌اند.<ref>هیک، فلسفه دین،‌ ۱۳۸۱ش، ص۵۵.</ref> با زیر سؤال بردن اصل علیت، برهان علیت عقیم و ناکارآمد خواهد شد.<ref>هیک، فلسفه دین،‌ ۱۳۸۱ش، ص۵۶.</ref>  


Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۵۰۰

ویرایش