پرش به محتوا

سمیع و بصیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۰
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Shadpoor
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''سمیع''' و '''بصیر''' از اوصاف مشترک میان انسان و خدا است که در [[قرآن]]، بارها خداوند به آن متصف شده است. این [[صفات الهی|صفات]] معانی مختلفی دارند اما هنگامی که خداوند به آنها متصف می‌شود، به معنای «شنوا» و «بینا» هستند بی آن که مستلزم اندام بدنی و قوای حسی باشند. <br />
'''سَمیع''' و '''بَصیر''' از اوصاف مشترک میان انسان و خدا است که در [[قرآن]]، بارها خداوند به آن متصف شده است. این [[صفات الهی|صفات]] معانی مختلفی دارند اما هنگامی که خداوند به آنها متصف می‌شود، به معنای «شنوا» و «بینا» هستند بی آن که مستلزم اندام بدنی و قوای حسی باشند. <br />
به باور برخی از [[کلام امامیه|متکلمان امامیه]]، سمع و بصر خدا در حقیقت، همان علم و ادراک اوست؛ اما به باور [[سهروردی]]، چون [[علم خدا]] از سنخ علوم حضوری و شهودی و رویت بی‌واسطه است، در حقیقت به بصر و دیدن بی‌واسطه باز می‌گردد. <br />
به باور برخی از [[کلام امامیه|متکلمان امامیه]]، سمع و بصر خدا در حقیقت، همان علم و ادراک اوست؛ اما به باور [[سهروردی]]، چون [[علم خدا]] از سنخ علوم حضوری و شهودی و رویت بی‌واسطه است، در حقیقت به بصر و دیدن بی‌واسطه باز می‌گردد. <br />
بسیاری از متفکران امامیه، اتصاف خداوند به این اوصاف را به سبب استعمال آنها در دین جایز می‌دانند و به همین جهت، از اتصاف خدا به اوصاف مشابه (مثلا چشنده و بوینده و ...) پرهیز کرده و بر [[توقیفی بودن اسماء الهی|توقیفی بودن اوصاف]] مذکور تاکید می‌کنند.
بسیاری از متفکران امامیه، اتصاف خداوند به این اوصاف را به سبب استعمال آنها در دین جایز می‌دانند و به همین جهت، از اتصاف خدا به اوصاف مشابه (مثلا چشنده و بوینده و...) پرهیز کرده و بر [[توقیفی بودن اسماء الهی|توقیفی بودن اوصاف]] مذکور تاکید می‌کنند.
==معنای سمع و بصر==
==معنای سمع و بصر==
*'''سمع'''<br />
*'''سمع'''<br />
سمع در لغت، گاهی به معنای قوه شنوایی است که صداها را درک می‌کند و گاهی به معنای شنیدن است.<ref>راغب اصفهانی، المفردات في غريب القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۲۵.</ref> اما در [[قرآن]]، واژه سمع، در معانی دیگری نیز به کار رفته است: گوش،<ref>سوره بقره، آیه۷.</ref> فهم<ref>سوره نساء، آیه۴۶.</ref>.<ref>راغب اصفهانی، المفردات في غريب القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۲۵.</ref> زمانی که خداوند کافران را فاقد «سمع» می‌داند،<ref>سوره بقره، آیه۱۸؛ سوره فصلت، آیه۴۴.</ref> به این مطلب اشاره دارد که آنها اهل تفکر نیستند.<ref>راغب اصفهانی، المفردات في غريب القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۲۶.</ref> همچنین، وقتی خداوند به صفت «سمیع» خوانده می‌شود،<ref>سوره مجادله، آیه۱؛ سوره آل عمران، آیه۱۸۱.</ref> منظور، علم خدا به مسموعات و شنیدنی‌ها است.<ref>راغب اصفهانی، المفردات في غريب القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۲۶.</ref><br />
سمع در لغت، گاهی به معنای قوه شنوایی است که صداها را درک می‌کند و گاهی به معنای شنیدن است.<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۲۵.</ref> اما در [[قرآن]]، واژه سمع، در معانی دیگری نیز به کار رفته است: گوش،<ref>سوره بقره، آیه۷.</ref> فهم<ref>سوره نساء، آیه۴۶.</ref>.<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۲۵.</ref> زمانی که خداوند کافران را فاقد «سمع» می‌داند،<ref>سوره بقره، آیه۱۸؛ سوره فصلت، آیه۴۴.</ref> به این مطلب اشاره دارد که آنها اهل تفکر نیستند.<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۲۶.</ref> همچنین، وقتی خداوند به صفت «سمیع» خوانده می‌شود،<ref>سوره مجادله، آیه۱؛ سوره آل عمران، آیه۱۸۱.</ref> منظور، علم خدا به مسموعات و شنیدنی‌ها است.<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۲۶.</ref><br />


*'''بصر'''<br />بصر در لغت هم به معنای چشم است و هم به معنای قوه بینایی.<ref>راغب اصفهانی، المفردات في غريب القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۲۷.</ref> در قرآن، بصر در چند معنا به کار رفته است: چشم و قوه بینایی،<ref>سوره نحل، آیه۷۷؛ سوره اسراء، آیه۳۶.</ref> بصیرت و درک قلبی،<ref>سوره یوسف، آیه۱۰۸.</ref> علم و دانایی.<ref>سوره طه، آیه۹۶.</ref> وقتی [[خداوند]] «بصیر» خوانده می‌شود،<ref>سوره بقره، آیه۹۶.</ref> منظور، بینایی<ref>قرشی، قاموس قرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۹۶.</ref> و علم خدا به دیدنی‌ها است.<ref>مصطفوی، التحقيق في كلمات القرآن الكريم‌، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۲۸۱.</ref>
*'''بصر'''<br />بصر در لغت هم به‌معنای چشم است و هم به معنای قوه بینایی.<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۲۷.</ref> در قرآن، بصر در چند معنا به کار رفته است: چشم و قوه بینایی،<ref>سوره نحل، آیه۷۷؛ سوره اسراء، آیه۳۶.</ref> بصیرت و درک قلبی،<ref>سوره یوسف، آیه۱۰۸.</ref> علم و دانایی.<ref>سوره طه، آیه۹۶.</ref> وقتی [[خداوند]] «بصیر» خوانده می‌شود،<ref>سوره بقره، آیه۹۶.</ref> منظور، بینایی<ref>قرشی، قاموس قرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۹۶.</ref> و علم خدا به دیدنی‌ها است.<ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۲۸۱.</ref>


==سمیع و بصیر در قرآن==
==سمیع و بصیر در قرآن==
*'''سمیع'''{{گفت و گو
*'''سمیع'''{{گفت و گو
|عرض=24
|عرض=۲۴
|شکل بندی عنوان=line-height:200%; font-size:125%; font-weight: normal;
|شکل بندی عنوان=line-height:200%; font-size:125%; font-weight: normal;
|شکل بندی ستون راست=text-align:center; line-height:175%
|شکل بندی ستون راست=text-align:center; line-height:175%
خط ۱۶: خط ۱۶:
|تورفتگی=۰
|تورفتگی=۰
|تراز=چپ
|تراز=چپ
|عنوان={{عربی|اندازه=100%|اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ<ref>سوره نور، آیه۲۱.</ref>}}
|عنوان={{عربی|اندازه=۱۰۰%|اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ<ref>سوره نور، آیه۲۱.</ref>}}
|خداوند شنوا و داناست.
|خداوند شنوا و داناست.
}}
}}
صفت «سمیع» ۴۴ بار در [[قرآن]] به عنوان وصفی برای خدا به کار رفته است<ref>مثلا سوره بقره، آیه۱۳۷؛ سوره انعام، آیات۱۳و۱۱۵؛ سوره انفال، آیه۶۱؛ سوره یونس، آیه۶۵.</ref> و چندین بار در مورد انسان نیز استفاده شده است<ref>مثلا سوره هود، آیه۲۴.</ref>. کلمه «سمع»(شنیدن) نیز چندین بار به صورت فعلی برای [[خداوند]] استفاده شده است.<ref>سوره آل عمران، آیه۱۸۱؛ سوره طه، آیه۴۶؛ سوره زخرف، آیه۸۰.</ref> در اکثر آیات، صفت «سمیع» یا با صفت «علیم»<ref>مثلا سوره نور، آیه۲۱؛ سوره حجرات، آیه۱.</ref> و یا با صفت «بصیر»<ref>مثلا سوره لقمان، آیه۲۱؛ سوره مجادله، آیه۱.</ref> برای خدوند به کار رفته است. صفت «سمیع» عمدتا برای خداوند به صورت مطلق و بدون قید استفاده شده است.<ref>مثلا سوره نساء، آیات۱۳۴و۱۴۸.</ref>
صفت «سمیع» ۴۴ بار در [[قرآن]] به عنوان وصفی برای خدا به کار رفته است<ref>مثلا سوره بقره، آیه۱۳۷؛ سوره انعام، آیات۱۳و۱۱۵؛ سوره انفال، آیه۶۱؛ سوره یونس، آیه۶۵.</ref> و چندین بار در مورد انسان نیز استفاده شده است<ref>مثلا سوره هود، آیه۲۴.</ref>. کلمه «سمع»(شنیدن) نیز چندین بار به صورت فعلی برای [[خداوند]] استفاده شده است.<ref>سوره آل عمران، آیه۱۸۱؛ سوره طه، آیه۴۶؛ سوره زخرف، آیه۸۰.</ref> در اکثر آیات، صفت «سمیع» یا با صفت «علیم»<ref>مثلا سوره نور، آیه۲۱؛ سوره حجرات، آیه۱.</ref> و یا با صفت «بصیر»<ref>مثلا سوره لقمان، آیه۲۱؛ سوره مجادله، آیه۱.</ref> برای خدوند به کار رفته است. صفت «سمیع» عمدتا برای خداوند به صورت مطلق و بدون قید استفاده شده است.<ref>مثلا سوره نساء، آیات۱۳۴و۱۴۸.</ref>
*'''بصیر'''<br />{{گفت و گو
*'''بصیر'''<br />{{گفت و گو
|عرض=24
|عرض=۲۴
|شکل بندی عنوان=line-height:200%; font-size:125%; font-weight: normal;
|شکل بندی عنوان=line-height:200%; font-size:125%; font-weight: normal;
|شکل بندی ستون راست=text-align:center; line-height:175%
|شکل بندی ستون راست=text-align:center; line-height:175%
خط ۲۷: خط ۲۷:
|تورفتگی=۰
|تورفتگی=۰
|تراز=چپ
|تراز=چپ
|عنوان={{عربی|اندازه=100%|إِنَّ اللَّهَ سَميعٌ بَصيرٌ<ref>سوره حج، آیه۷۵.</ref>}}
|عنوان={{عربی|اندازه=۱۰۰%|إِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ بَصیرٌ<ref>سوره حج، آیه۷۵.</ref>}}
|خداوند شنوا و بيناست.
|خداوند شنوا و بیناست.
}}
}}


خط ۳۴: خط ۳۴:


==ارجاع سمع و بصر به علم یا بالعکس==
==ارجاع سمع و بصر به علم یا بالعکس==
بسیاری از متکلمان [[امامیه]]، سمع و بصر خدا را به علم و ادراک باز می‌گردانند.<ref>شیخ مفید، أوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ۱۴۱۳ق، ص۵۴؛ خواجه نصیر الدین طوسی، قواعد العقائد، موسسه امام صادق(ع)، ص۵۸.</ref> به باور آنها سمع و بصر در معنای لغوی و متعارف، به معنای ادراک از طریق اندام حسی است؛ اما چون از سویی خداوند خودش را با چنین اوصافی معرفی کرده و از سوی دیگر، می‌دانیم محال است خداوند دارای اندام حسی باشد، پس این اوصاف در مورد خداوند، فقط به معنای علم و ادراک و احاطه به شنیدنی‌ها و دیدنی‌ها است.<ref>شیخ مفید، أوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ۱۴۱۳ق، ص۵۴؛ خواجه نصیر الدین طوسی، قواعد العقائد، موسسه امام صادق(ع)، ص۵۴.</ref> از این رو، اگرچه مفهوم سمع و بصر خدا از مفهوم علم خدا متفاوت است؛ اما حقیقت و مصداق سمع و بصر، همان حقیقت و مصداق علم خدا است.<ref>سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ق، ص۱۰۳.</ref><br />
بسیاری از متکلمان [[امامیه]]، سمع و بصر خدا را به علم و ادراک باز می‌گردانند.<ref>شیخ مفید، أوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۵۴؛ خواجه نصیر الدین طوسی، قواعد العقائد، موسسه امام صادق(ع)، ص۵۸.</ref> به باور آنها سمع و بصر در معنای لغوی و متعارف، به معنای ادراک از طریق اندام حسی است؛ اما چون از سویی خداوند خودش را با چنین اوصافی معرفی کرده و از سوی دیگر، می‌دانیم محال است خداوند دارای اندام حسی باشد، پس این اوصاف در مورد خداوند، فقط به معنای علم و ادراک و احاطه به شنیدنی‌ها و دیدنی‌ها است.<ref>شیخ مفید، أوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ۱۴۱۳ق، ص۵۴؛ خواجه نصیر الدین طوسی، قواعد العقائد، موسسه امام صادق(ع)، ص۵۴.</ref> از این رو، اگرچه مفهوم سمع و بصر خدا از مفهوم علم خدا متفاوت است؛ اما حقیقت و مصداق سمع و بصر، همان حقیقت و مصداق علم خدا است.<ref>سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ق، ص۱۰۳.</ref><br />
اما [[سهروردی]] و گروهی از فلاسفه دیگر معتقدند که علم خداوند و سایر موجودات مجرد و نورانی، از سنخ حضور و شهود و رویت بی‌واسطه است و به همین جهت، علم آنها به بصر(دیدن بی‌واسطه) باز می‌گردد نه بالعکس.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق(حكمةالاشراق)، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۲۱۳-۲۱۵.</ref> قطب الدین شیرازی از شارحان [[حکمت اشراق]]، در توضیح این نظریه می‌نویسد علم انسانی دو دسته است: یا از طریق [[برهان]] است که علم الیقین می‌باشد و بصر به علم باز می‌گردد؛ و یا از طریق شهود و رویت بی‌واسطه است که عین الیقین است و علم به بصر(دیدن بی‌واسطه) باز می‌گردد. اما علم خدا و سایر موجودات مجرد، همگی از سنخ حضور و شهود و رویت بی‌واسطه و عین الیقین است و به همین جهت، در آنها همیشه علم به بصر(دیدن بی‌واسطه) باز می‌گردد.<ref>شیرازی، شرح حكمةالاشراق، ۱۳۸۳ش، ص۴۵۱-۴۵۳.</ref><br />
اما [[سهروردی]] و گروهی از فلاسفه دیگر معتقدند که علم خداوند و سایر موجودات مجرد و نورانی، از سنخ حضور و شهود و رؤیت بی‌واسطه است و به همین جهت، علم آنها به بصر(دیدن بی‌واسطه) باز می‌گردد نه بالعکس.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق(حکمةالاشراق)، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۲۱۳-۲۱۵.</ref> قطب‌الدین شیرازی از شارحان [[حکمت اشراق]]، در توضیح این نظریه می‌نویسد علم انسانی دو دسته است: یا از طریق [[برهان]] است که علم الیقین می‌باشد و بصر به علم باز می‌گردد؛ و یا از طریق شهود و رویت بی‌واسطه است که عین الیقین است و علم به بصر(دیدن بی‌واسطه) باز می‌گردد. اما علم خدا و سایر موجودات مجرد، همگی از سنخ حضور و شهود و رویت بی‌واسطه و عین الیقین است و به همین جهت، در آنها همیشه علم به بصر(دیدن بی‌واسطه) باز می‌گردد.<ref>شیرازی، شرح حکمةالاشراق، ۱۳۸۳ش، ص۴۵۱-۴۵۳.</ref><br />


==پیشینی بودن علم در اوصاف سمیع و بصیر==
==پیشینی‌بودن علم در اوصاف سمیع و بصیر==
خداوند «سمیع» و «بصیر» است به این معنا که به اشیاء عالم است حتی قبل از آن که تحقق یابند؛<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسة،‌ ۱۴۲۲ق، ص۱۰۹؛ قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۱۹۶۲-۱۹۶۵م، ج۵، ص۲۴۱.</ref>  
خداوند «سمیع» و «بصیر» است به این معنا که به اشیاء عالم است حتی قبل از آن که تحقق یابند؛<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسة،‌ ۱۴۲۲ق، ص۱۰۹؛ قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۱۹۶۲-۱۹۶۵م، ج۵، ص۲۴۱.</ref>  
چرا که در اتصاف به صفات «سمیع» و «بصیر» لازم نیست حتما شنیدنی و دیدنی بالفعل وجود داشته باشند چرا که سمیع و بصیر بدین معناست که اگر شنیدنی یا دیدنی وجود یابد، سمیع و بصیر آن را درک می‌کند.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسة،‌ ۱۴۲۲ق، ص۱۱۳؛ قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۱۹۶۲-۱۹۶۵م، ج۵، ص۲۴۱-۲۴۲.</ref>  
چرا که در اتصاف به صفات «سمیع» و «بصیر» لازم نیست حتما شنیدنی و دیدنی بالفعل وجود داشته باشند چرا که سمیع و بصیر بدین معناست که اگر شنیدنی یا دیدنی وجود یابد، سمیع و بصیر آن را درک می‌کند.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسة،‌ ۱۴۲۲ق، ص۱۱۳؛ قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۱۹۶۲-۱۹۶۵م، ج۵، ص۲۴۱-۲۴۲.</ref>  


==فرق سمیع و بصیر با سامع و مبصر==
==فرق سمیع و بصیر با سامع و مبصر==
خط ۴۶: خط ۴۶:


==توقیفی بودن اوصاف سمیع و بصیر==
==توقیفی بودن اوصاف سمیع و بصیر==
برخی از متکلمان از [[توقیفی بودن اسماء الهی]] دفاع کرده و معتقدند اگرچه خداوند به همه چیز (شنیدنی‌ها و دیدنی‌ها و بوییدنی‌ها و چشیدنی‌ها و غیره) آگاهی دارد؛ اما با این حال، در توصیف خدا نباید از آنچه در [[شریعت اسلامی|شریعت]] آمده تجاوز کرد و افزون بر اتصاف خدا به اوصاف سمیع و بصیر -که در شریعت آمده- خدا را با اوصافی مثل شامّ(بوینده) و ذائق(چشنده) و لامس(لمس کننده) -که در شریعت نیامده- نیز توصیف کرد.<ref>حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۵۹-۶۰.</ref> این اوصاف در اذهان عمومی، بیانگر ادراک از طریق اندام بدنی و قوای جسمانی هستند و چون خدا فاقد جسم و بدن است، به این اوصاف متّصف نمی‌شود.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسة،‌ ۱۴۲۲ق، ص۱۱۲؛ قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۱۹۶۲-۱۹۶۵م، ج5۵، ص۲۴۲-۲۴۳؛ سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ق، ص۱۰۳.</ref> اما چون در سمیع و بصیر اصلا قید نشده که شنیدنی و دیدنی حتما از طریق اندام حسی ادراک شود، اتصاف خدا به این دو صفت خالی از اشکال است.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسة،‌ ۱۴۲۲ق، ص۱۱۲؛ قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۱۹۶۲-۱۹۶۵م، ج۵، ص۲۴۲-۲۴۳.</ref>
برخی از متکلمان از [[توقیفی بودن اسماء الهی]] دفاع کرده و معتقدند اگرچه خداوند به همه چیز (شنیدنی‌ها و دیدنی‌ها و بوییدنی‌ها و چشیدنی‌ها و غیره) آگاهی دارد؛ اما با این حال، در توصیف خدا نباید از آنچه در [[شریعت اسلامی|شریعت]] آمده تجاوز کرد و افزون بر اتصاف خدا به اوصاف سمیع و بصیر -که در شریعت آمده- خدا را با اوصافی مثل شامّ(بوینده) و ذائق(چشنده) و لامس(لمس کننده) -که در شریعت نیامده- نیز توصیف کرد.<ref>حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۵۹-۶۰.</ref> این اوصاف در اذهان عمومی، بیانگر ادراک از طریق اندام بدنی و قوای جسمانی هستند و چون خدا فاقد جسم و بدن است، به این اوصاف متّصف نمی‌شود.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسة،‌ ۱۴۲۲ق، ص۱۱۲؛ قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۱۹۶۲-۱۹۶۵م، ج۵۵، ص۲۴۲-۲۴۳؛ سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ق، ص۱۰۳.</ref> اما چون در سمیع و بصیر اصلا قید نشده که شنیدنی و دیدنی حتما از طریق اندام حسی ادراک شود، اتصاف خدا به این دو صفت خالی از اشکال است.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسة،‌ ۱۴۲۲ق، ص۱۱۲؛ قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۱۹۶۲-۱۹۶۵م، ج۵، ص۲۴۲-۲۴۳.</ref>


==هدف خدا از اتصاف به سمیع و بصیر==
==هدف خدا از اتصاف به سمیع و بصیر==
هدف خداوند از این که خودش را سمیع و بصیر توصیف کرده، این است که به مردم اطلاع دهد که گفتارشان را می‌شنود و رفتارشان را می‌بیند و نهایتا در [[قیامت]] آنها را حسابرسی می‌کند.<ref>سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ق، ص۱۰۳-۱۰۴.</ref>
هدف خداوند از این که خودش را سمیع و بصیر توصیف کرده، این است که به مردم اطلاع دهد که گفتارشان را می‌شنود و رفتارشان را می‌بیند و نهایتا در [[قیامت]] آنها را حسابرسی می‌کند.<ref>سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ق، ص۱۰۳-۱۰۴.</ref>
 
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس۲}}
{{پانویس۲}}
==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
خط ۶۰: خط ۵۷:
*حمصی رازی، سدید الدین، المنقذ من التقلید، موسسۀ النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
*حمصی رازی، سدید الدین، المنقذ من التقلید، موسسۀ النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
*خواجه نصیر الدین طوسی، قواعد العقائد(مع تعلیقات السبحانی)، موسسه امام صادق(ع)، [بیتا].
*خواجه نصیر الدین طوسی، قواعد العقائد(مع تعلیقات السبحانی)، موسسه امام صادق(ع)، [بیتا].
*راغب اصفهانی، المفردات في غريب القرآن، دار القلم، الدار الشامية، ۱۴۱۲ق.
*راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن،‌ دار القلم، الدار الشامیة، ۱۴۱۲ق.
*سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، موسسه امام صادق(ع)، ۱۴۲۸ق.
*سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، موسسه امام صادق(ع)، ۱۴۲۸ق.
*شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق(حكمةالاشراق)، موسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگی، ۱۳۷۵ش.
*شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق(حکمةالاشراق)، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۵ش.
*شیخ مفید، أوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، المؤتمر العالمی للشیخ المفید، ۱۴۱۳ق.
*شیخ مفید، أوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، المؤتمر العالمی للشیخ المفید، ۱۴۱۳ق.
*شیرازی، قطب الدین، شرح حكمةالاشراق، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۳ش.
*شیرازی، قطب الدین، شرح حکمةالاشراق، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۳ش.
*قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، الدار المصریة، ۱۹۶۲-۱۹۶۵م.
*قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، الدار المصریة، ۱۹۶۲-۱۹۶۵م.
*قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسة، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
*قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسة،‌ دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
*مصطفوی، حسن، التحقيق في كلمات القرآن الكريم‌، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ش.
*مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ش.
{{پایان}}
{{پایان}}


{{خداشناسی}}
{{خداشناسی}}
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۰۳۵

ویرایش