پرش به محتوا

فاطمه دختر امام علی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:


== نسب ==
== نسب ==
نسب او به [[بنی هاشم]] می‌رسد. پدرش علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف و مادرش‌ام ولد بود. او از خواهرش [[زینب(س)]] کوچکتر بوده است.<ref> المنتظم، ج۵، ص۳۴۴.</ref>
نسب او به [[بنی هاشم]] می‌رسد. پدرش علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف و مادرش‌ام ولد بود. او از خواهرش [[زینب(س)]] کوچکتر بوده است.<ref> ابن جوزی، المنتظم، ج۵، ص۳۴۴.</ref>


وی با [[محمد بن ابی سعید بن عقیل بن ابی طالب|محمد بن ابی سعید بن عقیل]] یا [[ازدواج]] کرد. و حمیده را برای او به دنیا آورد.<ref>مجلسی، ج۴۲، ص۹۴.</ref> سپس به ازدواج سعید بن اسود بن ابی البحتری در آمد و سعید از وی برزه و خالد را صاحب شد. پس از او به عقد منذر بن عبیدة بن زبیر درآمد و از او عثمان و کَبره متولد شدند.<ref> طبقات، ج۸، ص۳۴۰؛ المحبر، ص۵۶-۵۷؛ نک: جمهرة انساب العرب، ص۱۲۵. </ref> فاطمه پس از منذر نیز زنده بود و سرانجام در سال ۱۱۷ق درگذشت.<ref>طبری، ج۷، ص۱۰۷؛ ذهبی، ج۷، ص۳۱۳.</ref><ref>کحاله، ج۴، ص۸۱.</ref>
وی با [[محمد بن ابی سعید بن عقیل بن ابی طالب|محمد بن ابی سعید بن عقیل]] یا [[ازدواج]] کرد. و حمیده را برای او به دنیا آورد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۴۲، ص۹۴.</ref> سپس به ازدواج سعید بن اسود بن ابی البحتری در آمد و سعید از وی برزه و خالد را صاحب شد. پس از او به عقد منذر بن عبیدة بن زبیر درآمد و از او عثمان و کَبره متولد شدند.<ref> ابن سعد، الطبقات، ج۸، ص۳۴۰؛ المحبر، ص۵۶-۵۷؛ نک: جمهرة انساب العرب، ص۱۲۵.</ref> فاطمه پس از منذر نیز زنده بود و سرانجام در سال ۱۱۷ق درگذشت.<ref>طبری، ج۷، ص۱۰۷؛ ذهبی، ج۷، ص۳۱۳.</ref><ref>کحاله، اعلام النساء، ج۴، ص۸۱.</ref>


== روایات ==
== روایات ==
فاطمه، از [[امام علی(ع)|پدرش]]<ref>طبری، ج۱۱، ص۶۶۷؛ ابن سعد، ج۸، ص۳۴۰؛ وسائل الشیعه، ج۲۳، ص۱۱.</ref>، [[اسماء بنت عمیس]]، [[محمد بن حنفیه]]، [[امامه بنت ابی العاص|امامه بنت ابی العاص بن ربیع]]<ref>کافی، ج۶، ص۳۷۰، وسائل، ج۲۵، ص۲۰۱؛ مجلسی، ج۴۱، ص۱۵۹.</ref>،‌ام الحسن دختر علی<ref>امتاع الاسماع، ج۵، ص۲۹.</ref> و [[امام حسن(ع)]] [[روایت]] کرده است. حارث بن کعب کوفی، عبدالرحمن بن ابی نعیم بجلی، عبیدالله بن بشیر جعفی<ref>مستدرک الوسائل، ج۳، ص۲۰۷، ج۱۴، ص۲۴۹.</ref>، موسی جهنی<ref>استیعاب، ج۳، ص۱۰۹۷-۱۰۹۸؛ اثبات الهداة، ج۳، ۲۳۹؛ اسنی المطالب، ص۱۶۱؛ مجلسی، ج۳۷، ص۲۶۳.</ref>، عیسی بن عثمان<ref>ابن سعد، طبقات، ص۳۴۱</ref>، [[ابوبصیر]]<ref> مجلسی، ج۴۱، ص۱۵۹؛ وسائل، ج۲۵، ص۲۰۱.</ref> و... از او روایت کرده‌اند. روایات منقول از وی بیشتر در زمینه‌های اعتقادی<ref>امتاع الاسماع، ج۵، ص۲۹؛ اثبات الهداة، ج۱، ص۴۱۴؛ مجلسی، ج۴۱، ص۱۷۷.</ref>، فقهی<ref>مستدرک الوسائل، ج۳، ص۲۰۷، ج۱۴، ص۲۴۹.</ref> و اخلاقی<ref> مجلسی، ج۴۱، ص۱۵۹</ref> است.
فاطمه، از [[امام علی(ع)|پدرش]]<ref>طبری، تاریخ، ج۱۱، ص۶۶۷؛ ابن سعد، الطبقات، ج۸، ص۳۴۰؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۳، ص۱۱.</ref>، [[اسماء بنت عمیس]]، [[محمد بن حنفیه]]، [[امامه بنت ابی العاص|امامه بنت ابی العاص بن ربیع]]<ref> کافی، ج۶، ص۳۷۰، وسائل، ج۲۵، ص۲۰۱؛ مجلسی، ج۴۱، ص۱۵۹.</ref>،‌ام الحسن دختر علی<ref>امتاع الاسماع، ج۵، ص۲۹.</ref> و [[امام حسن(ع)]] [[روایت]] کرده است. حارث بن کعب کوفی، عبدالرحمن بن ابی نعیم بجلی، عبیدالله بن بشیر جعفی<ref>مستدرک الوسائل، ج۳،کلینی،  ص۲۰۷، ج۱۴، ص۲۴۹.</ref>، موسی جهنی<ref> ابن عبدالبر، استیعاب، ج۳، ص۱۰۹۷-۱۰۹۸؛ اثبات الهداة، ج۳، ۲۳۹؛ اسنی المطالب، ص۱۶۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۳۷، ص۲۶۳.</ref>، عیسی بن عثمان<ref>ابن سعد، الطبقات، ص۳۴۱</ref>، [[ابوبصیر]]<ref> مجلسی، بحارالانوار، ج۴۱، ص۱۵۹؛ عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۵، ص۲۰۱.</ref> و... از او روایت کرده‌اند. روایات منقول از وی بیشتر در زمینه‌های اعتقادی<ref>امتاع الاسماع، ج۵، ص۲۹؛ اثبات الهداة، ج۱، ص۴۱۴؛ مجلسی، بحارلانوار، ج۴۱، ص۱۷۷.</ref>، فقهی<ref> مستدرک الوسائل، ج۳، ص۲۰۷، ج۱۴، ص۲۴۹.</ref> و اخلاقی<ref> مجلسی، بحارالانوار، ج۴۱، ص۱۵۹.</ref> است.


وی [[حدیث رد الشمس]]<ref>امتاع الاسماع، ج۵، ص۲۹؛ اثبات الهداة، ج۱، ص۴۱۴؛ مجلسی، ج۴۱، ص۱۷۷.</ref> و [[حدیث منزلت|منزلت]]<ref>استیعاب، ج۳، ص۱۰۹۷-۱۰۹۸؛ اثبات الهداة، ج۳، ۲۳۹؛ اسنی المطالب، ص۱۶۱؛ مجلسی، ج۳۷، ص۲۶۳، ۲۶۸؛ استیعاب، ج۳، ص۱۰۹۷-۱۰۹۸؛ اثبات الهداة، ج۳، ۲۳۹؛ اسنی المطالب، ص۱۶۱؛ مجلسی، ج۳۷، ص۲۶۳، ۲۶۸.</ref> را از [[اسماء بنت عمیس]] نقل کرده است. نسائی و ابن ماجه از وی حدیث نقل کرده‌اند.
وی [[حدیث رد الشمس]]<ref>امتاع الاسماع، ج۵، ص۲۹؛ اثبات الهداة، ج۱، ص۴۱۴؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۱، ص۱۷۷.</ref> و [[حدیث منزلت|منزلت]]<ref> ابن عبدالبر، استیعاب، ج۳، ص۱۰۹۷-۱۰۹۸؛ اثبات الهداة، ج۳، ۲۳۹؛ اسنی المطالب، ص۱۶۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۳۷، ص۲۶۳، ۲۶۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۹۷-۱۰۹۸؛ اثبات الهداة، ج۳، ۲۳۹؛ اسنی المطالب، ص۱۶۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۳۷، ص۲۶۳، ۲۶۸.</ref> را از [[اسماء بنت عمیس]] نقل کرده است. نسائی و ابن ماجه از وی حدیث نقل کرده‌اند.


== واقعه کربلا ==
== واقعه کربلا ==
فاطمه در [[واقعه کربلا]] حضور داشت. و به همراه [[زینب(س)]] و دیگر [[اسیران کربلا|اسیران]] به [[دمشق]] رفت.<ref>استیعاب، ج۶، ص۱۳۳؛ ابن اثیر، ج۴، ص۸۸؛ المنتظم، ج۵، ص۳۴۴؛ اسدالغابه، ج۶، ص۱۳۳.</ref> مردی از اهل شام از [[یزید بن معاویه]] درخواست کرد تا او را به کنیزی خود در آورد که با واکنش تند زینب(س) مواجه شد.<ref> اسدالغابه، ج۶، ص۱۳۳</ref> ابومخنف این جریان را با یک واسطه از وی گزارش کرده است.<ref> وقعة الطف، ص۴۸، ۲۷۱؛ طبری، ج۵، ص۴۶۲-۴۶۱.</ref>
فاطمه در [[واقعه کربلا]] حضور داشت. و به همراه [[زینب(س)]] و دیگر [[اسیران کربلا|اسیران]] به [[دمشق]] رفت.<ref> ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۸۸؛ ابن جوزی، المنتظم، ج۵، ص۳۴۴؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۶، ص۱۳۳.</ref> مردی از اهل شام از [[یزید بن معاویه]] درخواست کرد تا او را به کنیزی خود در آورد که با واکنش تند زینب(س) مواجه شد.<ref> اسدالغابه، ج۶، ص۱۳۳</ref> [[ابومخنف]] این جریان را با یک واسطه از وی گزارش کرده است.<ref> ابومخنف، وقعة الطف، ص۴۸، ۲۷۱؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۶۲-۴۶۱.</ref>


وی از حُسن برخورد [[نعمان بن بشیر]] در طول مسیر [[دمشق]] به [[مدینه]] با [[اسیران کربلا]] سخن گفته است.
وی از حُسن برخورد [[نعمان بن بشیر]] در طول مسیر [[دمشق]] به [[مدینه]] با [[اسیران کربلا]] سخن گفته است.
هنگامی که کاروان اسیران کربلا به مدینه رسید. فاطمه دختر علی به خواهرش زینب گفت: خواهرم این مرد شامی<small>(نعمان بن بشیر)</small> در همراهی ما نیک رفتار بود، می‌خواهی چیزی به او بدهیم؟» زینب گفت: «به خدا چیزی نداریم به او بدهیم مگر زیورهایمان.» سپس آن دو دستبند و ساق بند خویش را نزد نعمان فرستادند و از او عذرخواهی کردند و گفتند «این پاداش رفتار نیکوی تو است که در همراهی ما داشته ای.» اما نعمان آنها را نپذیرفت و گفت:
هنگامی که کاروان اسیران کربلا به مدینه رسید. فاطمه دختر علی به خواهرش زینب گفت: خواهرم این مرد شامی<small>(نعمان بن بشیر)</small> در همراهی ما نیک رفتار بود، می‌خواهی چیزی به او بدهیم؟» زینب گفت: «به خدا چیزی نداریم به او بدهیم مگر زیورهایمان.» سپس آن دو دستبند و ساق بند خویش را نزد نعمان فرستادند و از او عذرخواهی کردند و گفتند «این پاداش رفتار نیکوی تو است که در همراهی ما داشته ای.» اما نعمان آنها را نپذیرفت و گفت:
::«اگر آنچه کردم برای دنیا بود، زیورهایتان و کمتر از آن نیز مرا خشنود میکرد ولی به خدا این کار را جز برای خدا و نزدیکی شما با پیمبر خدای نکردم.»<ref>طبری، ص۴۶۲-۴۶۳؛ الکامل، ج۴، ص۸۸.</ref>
::«اگر آنچه کردم برای دنیا بود، زیورهایتان و کمتر از آن نیز مرا خشنود میکرد ولی به خدا این کار را جز برای خدا و نزدیکی شما با پیمبر خدای نکردم.»<ref>طبری، تاریخ، ص۴۶۲-۴۶۳؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۸۸.</ref>
محلاتی در [[ریاحین الشریعه]] شرح حال وی را آورده است و از عدم شهرت وی در کتب رجالی شیعه اظهار تعجب کرده است.<ref> ریاحین، ج۳، ص۳۰۸.</ref>
محلاتی در [[ریاحین الشریعه]] شرح حال وی را آورده است و از عدم شهرت وی در کتب رجالی شیعه اظهار تعجب کرده است.<ref> محلاتی، ریاحین الشریعه، ج۳، ص۳۰۸.</ref>
== پانویس==
== پانویس==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}