پرش به محتوا

انسان ۲۵۰ ساله (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
تمیز کاری
جز (ویکی سازی)
جز (تمیز کاری)
خط ۲۱۴: خط ۲۱۴:
::::::*این جمع در زمان [[علی(ع)]] -یعنی در فاصله ۲۵ سال میان [[سقیفه]] و [[خلافت]]- همان خواص [[صحابه]]‌ای بودند که علیرغم تظاهرات حق به جانب و عامه‌پسند دستگاه خلافت، معتقد بودند که حکومت، حق برترین و فداکارترین مسلمان -یعنی [[علی بن ابیطالب(ع)]]- است و تصریح [[پیامبر(ص)|پیامبر]] به جانشینی [[علی]] را از یاد نبرده...<ref>انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۰ش، ص۲۷۹.</ref>
::::::*این جمع در زمان [[علی(ع)]] -یعنی در فاصله ۲۵ سال میان [[سقیفه]] و [[خلافت]]- همان خواص [[صحابه]]‌ای بودند که علیرغم تظاهرات حق به جانب و عامه‌پسند دستگاه خلافت، معتقد بودند که حکومت، حق برترین و فداکارترین مسلمان -یعنی [[علی بن ابیطالب(ع)]]- است و تصریح [[پیامبر(ص)|پیامبر]] به جانشینی [[علی]] را از یاد نبرده...<ref>انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۰ش، ص۲۷۹.</ref>
::::::*شواهد تاریخی تأیید می‌کند که این جمع، اندیشه شیعی -یعنی اعتقاد به لزوم پیروی از [[امام]] به مثابه پیشوای فکری و نیز رهبر سیاسی- را همواره به شیوه‌های مصلحت‌آمیز و حکمت‌آمیز، میان مردم اشاعه می‌داده و تدریجا بر جمع خود می‌افزوده‌اند؛ کاری که برای تشکیل حکومت علوی به منزله [[مقدمه واجب|مقدمه‌ای واجب]] محسوب می‌شده است.<ref>انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۰.</ref>
::::::*شواهد تاریخی تأیید می‌کند که این جمع، اندیشه شیعی -یعنی اعتقاد به لزوم پیروی از [[امام]] به مثابه پیشوای فکری و نیز رهبر سیاسی- را همواره به شیوه‌های مصلحت‌آمیز و حکمت‌آمیز، میان مردم اشاعه می‌داده و تدریجا بر جمع خود می‌افزوده‌اند؛ کاری که برای تشکیل حکومت علوی به منزله [[مقدمه واجب|مقدمه‌ای واجب]] محسوب می‌شده است.<ref>انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۰.</ref>
::::::*پس از حادثه صلح [امام حسن(ع)]، وقتی جمعی از شیعیان به سرکردگی [[مسیب بن نجبه]] و [[سلیمان بن صرد خزاعی]] به [[مدینه]]... نزد آن حضرت رفتند و پیشنهاد بازسازی قوای نظامی و تصرف [[کوفه]] و حمله به سپاه [[شام]] را مطرح ساختند، امام آن دو نفر را از میان جمع برگزید و نزد خود به خلوت خواند و با بیاناتی که به هیچ روی از کمّ و کیف آن اطلاعی در دست نیست، آنان را به نادرستی این نقشه قانع ساخت... با توجه به این قرائن است که حسین -مورخ هشیار معاصر عرب- معتقد شده است که نخستین سنگ بنای تشکیلات سیاسی [[شیعه]] در همان روز و در همان مجلسی نهاده شد که این دو چهره معروف شیعی با [[امام حسن]] دیدار و مذاکره کردند.<ref>انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۱.</ref>
::::::*پس از حادثه [[صلح امام حسن(ع)]]، وقتی جمعی از شیعیان به سرکردگی [[مسیب بن نجبه]] و [[سلیمان بن صرد خزاعی]] به [[مدینه]]... نزد آن حضرت رفتند و پیشنهاد بازسازی قوای نظامی و تصرف [[کوفه]] و حمله به سپاه [[شام]] را مطرح ساختند، امام آن دو نفر را از میان جمع برگزید و نزد خود به خلوت خواند و با بیاناتی که به هیچ روی از کمّ و کیف آن اطلاعی در دست نیست، آنان را به نادرستی این نقشه قانع ساخت... با توجه به این قرائن است که حسین -مورخ هشیار معاصر عرب- معتقد شده است که نخستین سنگ بنای تشکیلات سیاسی [[شیعه]] در همان روز و در همان مجلسی نهاده شد که این دو چهره معروف شیعی با [[امام حسن]] دیدار و مذاکره کردند.<ref>انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۱.</ref>
::::::*تبلیغات حساب‌شده دستگاه مسلط [[بنی امیه|اموی]] را که به وسیله صدها قاضی و قاری و خطیب و والی اداره می‌شد، جز با تبلیغات حساب‌شده دیگری که از طرف یک جمع پیوسته و یک‌جهت و البته پنهان اداره شود، نمی‌توان پاسخ گفت و حتی در مواردی خنثی کرد.<ref>انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۳.</ref>
::::::*تبلیغات حساب‌شده دستگاه مسلط [[بنی امیه|اموی]] را که به وسیله صدها قاضی و قاری و خطیب و والی اداره می‌شد، جز با تبلیغات حساب‌شده دیگری که از طرف یک جمع پیوسته و یک‌جهت و البته پنهان اداره شود، نمی‌توان پاسخ گفت و حتی در مواردی خنثی کرد.<ref>انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۳.</ref>
::::::*پس از [[واقعه کربلا]] و شهادت امام، فعالیت سازمان‌یافته شیعیان در [[عراق]]، به‌مراتب منظم‌تر و پرتحرک‌تر شده بود؛ و این تأثیری بود که حالات روانی شیعیان [[کوفه]]... آن را ایجاد کرده بود و سوز تأسف و درد ایشان، بدان رنگ و جلا می‌داد.<ref>انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۳.</ref>
::::::*پس از [[واقعه کربلا]] و شهادت امام، فعالیت سازمان‌یافته شیعیان در [[عراق]]، به‌مراتب منظم‌تر و پرتحرک‌تر شده بود؛ و این تأثیری بود که حالات روانی شیعیان [[کوفه]]... آن را ایجاد کرده بود و سوز تأسف و درد ایشان، بدان رنگ و جلا می‌داد.<ref>انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۳.</ref>
::::::*مؤلف «جهادالشیعه» به درستی اظهارنظر می‌کند که: جمعیت شیعه پس از شهادت [[امام حسین|حسین]]، همچون یک جمع متشکل و سازمان‌یافته که پیوندهای سیاسی و عقاید مذهبی به آن یکپارچگی می‌داد و دارای گردآمدهای رهبران و نیروهای رزمنده بود، ظاهر گشت و گروه [[توابین]]، نخستین نمودار وجود چنین جمعی بود.»<ref>انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۳.</ref>
::::::*مؤلف «جهادالشیعه» به درستی اظهارنظر می‌کند که: جمعیت شیعه پس از شهادت [[امام حسین|حسین]]، همچون یک جمع متشکل و سازمان‌یافته که پیوندهای سیاسی و عقاید مذهبی به آن یکپارچگی می‌داد و دارای گردآمدهای رهبران و نیروهای رزمنده بود، ظاهر گشت و گروه [[توابین]]، نخستین نمودار وجود چنین جمعی بود.»<ref>انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۳.</ref>
::::::*نام شیعه در فرهنگ تشیع و نیز در تفاهم و درک غیرشیعیان در قرن‌های نخستین اسلام و در زمان [[ائمه]](ع) بر کسی اطلاق نمی‌شد که فقط محبت خاندان پیامبر را در دل داشته باشد یا صرفا به حقانیت آنان و صدق دعوتشان معتقد باشد... بلکه به جز اینها، [[شیعه]] بودن یک شرط اساسی و حتمی داشت و آن عبارت بود از «پیوستگی فکری و عملی با امام و شرکت در فعالیتی که به ابتکار و رهبری امام در جهت بازیافتن حق غصب شده و تشکیل نظام علوی و اسلامی در سطوح مختلف فکری، سیاسی و احیانا نظامی انجام می‌گرفت».<ref>انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۵.</ref>
::::::*نام شیعه در فرهنگ تشیع و نیز در تفاهم و درک غیرشیعیان در قرن‌های نخستین اسلام و در زمان [[ائمه]] بر کسی اطلاق نمی‌شد که فقط محبت خاندان پیامبر را در دل داشته باشد یا صرفا به حقانیت آنان و صدق دعوتشان معتقد باشد... بلکه به جز اینها، [[شیعه]] بودن یک شرط اساسی و حتمی داشت و آن عبارت بود از «پیوستگی فکری و عملی با امام و شرکت در فعالیتی که به ابتکار و رهبری امام در جهت بازیافتن حق غصب شده و تشکیل نظام علوی و اسلامی در سطوح مختلف فکری، سیاسی و احیانا نظامی انجام می‌گرفت».<ref>انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۵.</ref>
::::::*در واقع، [[شیعه]] نامی بود برای حزب امامت؛ حزبی که به رهبری امام به فعالیت‌های معینی سرگرم بود و همچون همه حزب‌ها و سازمان‌های معترض در دوران اختناق، با استتار و [[تقیه]] می‌زیست.<ref>انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۵.</ref>
::::::*در واقع، [[شیعه]] نامی بود برای حزب امامت؛ حزبی که به رهبری امام به فعالیت‌های معینی سرگرم بود و همچون همه حزب‌ها و سازمان‌های معترض در دوران اختناق، با استتار و [[تقیه]] می‌زیست.<ref>انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۵.</ref>
===فصل چهاردهم: امام کاظم===
===فصل چهاردهم: امام کاظم===
آیت الله خامنه‌ای، مقطع ۳۵ ساله امامت [[امام کاظم(ع)]] را یکی از مهمترین مقاطع زندگینامه [[ائمه]] دانسته که بسیاری از قیام‌ها و شورش‌ها سرکوب، و قدرت و استحکام تخت [[بنی عباس|عباسیان]] ثبات یافت. علاوه بر آن، اوج‌گیری یا ظهور جریان‌های مختلف فکری و عقیدتی، فضا را بر صاحبان دعوت علوی، تنگ و دشوار ساخته بود.<ref>انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۹.</ref>
آیت الله خامنه‌ای، مقطع ۳۵ ساله امامت [[امام کاظم(ع)]] را یکی از مهمترین مقاطع زندگینامه [[ائمه]] دانسته که بسیاری از قیام‌ها و شورش‌ها سرکوب، و قدرت و استحکام تخت [[بنی عباس|عباسیان]] ثبات یافت. علاوه بر آن، اوج‌گیری یا ظهور جریان‌های مختلف فکری و عقیدتی، فضا را بر صاحبان دعوت علوی، تنگ و دشوار ساخته بود.<ref>انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۹.</ref>
confirmed، templateeditor
۱۱٬۶۵۴

ویرایش