برهان اخلاقی: تفاوت میان نسخهها
←انتقادها
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
==انتقادها== | ==انتقادها== | ||
انتقادهایی به برهان اخلاقی از سوی [[فلسفه|فیلسوفان]] و دانشمندان [[کلام]] وارد شده است که چند نمونه آن بیان میشود: | انتقادهایی به برهان اخلاقی از سوی [[فلسفه اسلامی |فیلسوفان]] و دانشمندان [[کلام]] وارد شده است که چند نمونه آن بیان میشود: | ||
# اشکال اساسی برهان اخلاقی این است که چگونه از مقدماتی مشتمل بر «باید»، «هست» نتیجه گرفته میشود. کانت با فرض اینکه ما یک امر مطلق اخلاقی برای طلب برترین خیر داریم، استدلال میکند که این امر اخلاقی تنها در صورتی معتبر است که اصول موضوعهای ممکن باشد. و تنها هنگامی میتوانیم به امکان آنها اعتقاد داشته باشیم، که پیشاپیش به این اصول موضوعه (مانند وجود خدا و جاودانگی نفس) اعتقاد و باور داشته باشیم.<ref>محمدرضایی، الهیات فلسفی، ۱۳۹۱ش، ص۲۷۰.</ref> بنابراین، نتیجه برهان کانت این است که تصدیق قانون اخلاقی، اعتقاد به وجود خدا را ایجاب میکند، نه وجود عینی او را.<ref>محمدرضایی، تبیین و نقد فلسفه اخلاق کانت، ۱۳۷۹ش، ص۲۴۱.</ref> | # اشکال اساسی برهان اخلاقی این است که چگونه از مقدماتی مشتمل بر «باید»، «هست» نتیجه گرفته میشود. کانت با فرض اینکه ما یک امر مطلق اخلاقی برای طلب برترین خیر داریم، استدلال میکند که این امر اخلاقی تنها در صورتی معتبر است که اصول موضوعهای ممکن باشد. و تنها هنگامی میتوانیم به امکان آنها اعتقاد داشته باشیم، که پیشاپیش به این اصول موضوعه (مانند وجود خدا و جاودانگی نفس) اعتقاد و باور داشته باشیم.<ref>محمدرضایی، الهیات فلسفی، ۱۳۹۱ش، ص۲۷۰.</ref> بنابراین، نتیجه برهان کانت این است که تصدیق قانون اخلاقی، اعتقاد به وجود خدا را ایجاب میکند، نه وجود عینی او را.<ref>محمدرضایی، تبیین و نقد فلسفه اخلاق کانت، ۱۳۷۹ش، ص۲۴۱.</ref> | ||
# اشکال مشترک براهین نظری اخلاقی، در مقدمه نخست این براهین است.<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۰.</ref> در تقریرهای مختلف، بیان این مقدمه متفاوت است، اما اجمالاً مدعی وجود فرامین و یا قوانین مشترک اخلاقی، یا میل به سعادت و فضیلت در همه انسانهاست.<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۷۹.</ref> اشکال اینجاست که راهی مطمئن برای اثبات این ادعا وجود ندارد. توضیح اینکه این ادعا را یا بر مبنای استقرا میپذیریم، و یا برای اثبات آن برهان قطعی داریم.<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۰.</ref> استقرا جز در صورت استقرای تام، مفید یقین نیست؛ و روشن است که در مورد این ادعا، استقرای تام ممکن نیست. و استقرای ناقص هم نمیتواند عهدهدار اثبات این مقدمه باشد، و آن را تبدیل به مقدمهای ظنّی، و کل برهان اخلاقی را تنها مفید احتمال میکند.<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۱.</ref> اما برهان روشنی که یقینآور باشد، برای این مقدمه آورده نشده، و تنها یافتن یک مثال نقض در سنتهای اخلاقی و فرهنگهای مختلف، کلیت و عمومیت این ادعا را زیر سوال میبرد.<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۲و۲۸۳.</ref> | # اشکال مشترک براهین نظری اخلاقی، در مقدمه نخست این براهین است.<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۰.</ref> در تقریرهای مختلف، بیان این مقدمه متفاوت است، اما اجمالاً مدعی وجود فرامین و یا قوانین مشترک اخلاقی، یا میل به سعادت و فضیلت در همه انسانهاست.<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۷۹.</ref> اشکال اینجاست که راهی مطمئن برای اثبات این ادعا وجود ندارد. توضیح اینکه این ادعا را یا بر مبنای استقرا میپذیریم، و یا برای اثبات آن برهان قطعی داریم.<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۰.</ref> استقرا جز در صورت استقرای تام، مفید یقین نیست؛ و روشن است که در مورد این ادعا، استقرای تام ممکن نیست. و استقرای ناقص هم نمیتواند عهدهدار اثبات این مقدمه باشد، و آن را تبدیل به مقدمهای ظنّی، و کل برهان اخلاقی را تنها مفید احتمال میکند.<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۱.</ref> اما برهان روشنی که یقینآور باشد، برای این مقدمه آورده نشده، و تنها یافتن یک مثال نقض در سنتهای اخلاقی و فرهنگهای مختلف، کلیت و عمومیت این ادعا را زیر سوال میبرد.<ref>جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۲و۲۸۳.</ref> |