برهان اخلاقی: تفاوت میان نسخهها
←تاریخچه
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
با اینکه گفته شده برهان اخلاقی از ایمانوئل کانت شروع شده است،<ref>رضانژاد، «اثبات وجود خدا در برهان اخلاقی کانت»، ص۵۳.</ref> اما برخی ریشههای این برهان را در مکالمهای از اِثیفِرون و سقراط {{یادداشت| از سقراط کتابی بجا نمانده و هرآنچه از وی نقل میشود، در آثار و نقل قولهای شاگردان اوست.(«آموزههای اخلاقی سقراط»، تارنمای راسخون)}} دانستهاند.{{مدرک}} در بخشی از این مکالمه که [[افلاطون]] آن را نقل کرده است، سقراط از اثیفرون میپرسد: «آیا پارسایی، به این دلیل نیکوست که [[خدا]] او را دوست دارد یا خدا [[تقوا|پارسایی]] را دوست دارد؛ چون پارسایی نیکوست؟»{{مدرک}} پاسخی که اثیفرون به سقراط میدهد پاسخی است که ریچِلز، فِراکنا، آگوستین و سایر دینباوران غربی آن را پذیرفته و براساس آن برهان اخلاقی را تقریر نمودهاند.<ref>صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۴۷و۱۴۸.</ref> برخی افلاطون را مبدع این برهان دانستهاند.<ref>رضانژاد، «اثبات وجود خدا در برهان اخلاقی کانت(۲)»، ص۵۹.</ref> | با اینکه گفته شده برهان اخلاقی از ایمانوئل کانت شروع شده است،<ref>رضانژاد، «اثبات وجود خدا در برهان اخلاقی کانت»، ص۵۳.</ref> اما برخی ریشههای این برهان را در مکالمهای از اِثیفِرون و سقراط {{یادداشت| از سقراط کتابی بجا نمانده و هرآنچه از وی نقل میشود، در آثار و نقل قولهای شاگردان اوست.(«آموزههای اخلاقی سقراط»، تارنمای راسخون)}} دانستهاند.{{مدرک}} در بخشی از این مکالمه که [[افلاطون]] آن را نقل کرده است، سقراط از اثیفرون میپرسد: «آیا پارسایی، به این دلیل نیکوست که [[خدا]] او را دوست دارد یا خدا [[تقوا|پارسایی]] را دوست دارد؛ چون پارسایی نیکوست؟»{{مدرک}} پاسخی که اثیفرون به سقراط میدهد پاسخی است که ریچِلز، فِراکنا، آگوستین و سایر دینباوران غربی آن را پذیرفته و براساس آن برهان اخلاقی را تقریر نمودهاند.<ref>صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۴۷و۱۴۸.</ref> برخی افلاطون را مبدع این برهان دانستهاند.<ref>رضانژاد، «اثبات وجود خدا در برهان اخلاقی کانت(۲)»، ص۵۹.</ref> | ||
آگوستین معتقد است، ارزشهای اخلاقی بازتابی از قوانین ازلی الهی و قواعدی است که از رابطه انسان با [[خدا| خداوند]] حکایت دارد. او داستان [[حضرت ابراهیم(ع)]] و ذبح فرزندش را مثال میزند که چگونه فعلی ناپسند نظیر قتل، میتواند به عملی اخلاقی تبدیل شود.<ref>صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۴۸و۱۴۹.</ref> برخی دیگر نیز گفتهاند [[اخلاق]] بر اساس [[اراده الهی|اراده خداوند]] است و عقل نمیتواند، اراده خداوند را محدود سازد؛ بنابراین اگر خداوند میخواست [[زنا]] یا قتل را مجاز میکرد و اگر چنین میشد، این اعمال غیر اخلاقی نبودند.<ref>صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۴۹.</ref> | آگوستین معتقد است، ارزشهای اخلاقی بازتابی از قوانین ازلی الهی و قواعدی است که از رابطه انسان با [[خدا| خداوند]] حکایت دارد. او داستان [[ابراهیم (پیامبر)| حضرت ابراهیم(ع)]] و ذبح فرزندش را مثال میزند که چگونه فعلی ناپسند نظیر قتل، میتواند به عملی اخلاقی تبدیل شود.<ref>صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۴۸و۱۴۹.</ref> برخی دیگر نیز گفتهاند [[اخلاق]] بر اساس [[اراده الهی|اراده خداوند]] است و عقل نمیتواند، اراده خداوند را محدود سازد؛ بنابراین اگر خداوند میخواست [[زنا]] یا قتل را مجاز میکرد و اگر چنین میشد، این اعمال غیر اخلاقی نبودند.<ref>صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۴۹.</ref> | ||
در حقیقت [[نظریه امر الهی]] درصدد توجیه بنیاد اخلاق با استفاده از وجود خداوند، و برهان اخلاقی درصدد اثبات وجود خداوند از طریق وجود اخلاق در نهاد بشر است.<ref>صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۵۱.</ref> | در حقیقت [[نظریه امر الهی]] درصدد توجیه بنیاد اخلاق با استفاده از وجود خداوند، و برهان اخلاقی درصدد اثبات وجود خداوند از طریق وجود اخلاق در نهاد بشر است.<ref>صادقی و دیگران، «بررسی تقریرهای مهم برهان اخلاقی نظری بر وجود خدا با رویکرد عینیت اخلاقی»، ص۱۵۱.</ref> |