سید ابوالفضل موسوی زنجانی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ویکی سازی) |
Khoshnoudi (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات عالمان شیعه | {{جعبه اطلاعات عالمان شیعه | ||
| عنوان | | عنوان =سید ابوالفضل موسوی زنجانی | ||
| تصویر | | تصویر =سید ابوالفضل زنجانی.jpg | ||
| توضیح تصویر | | توضیح تصویر = | ||
| اندازه تصویر | | اندازه تصویر = | ||
| سرشناسی | | سرشناسی =[[مجتهد]]، نویسنده و سیاستمدار ملیگرا | ||
| نام کامل | | نام کامل = | ||
| لقب | | لقب = | ||
| نسب | | نسب = | ||
| تاریخ تولد | | تاریخ تولد = سال ۱۲۷۹ش | ||
| زادگاه | | زادگاه =زنجان | ||
| تاریخ وفات | | تاریخ وفات =[[۲ مرداد]] [[سال ۱۳۷۱ هجری شمسی|۱۳۷۱ش]] | ||
| شهر وفات | | شهر وفات = | ||
| تاریخ شهادت | | تاریخ شهادت = | ||
| محل شهادت | | محل شهادت = | ||
| محل دفن | | محل دفن =بهشت سکینه، کرج | ||
| خویشاوندان سرشناس =[[سید رضا موسوی زنجانی]] | | خویشاوندان سرشناس =[[سید رضا موسوی زنجانی]] | ||
| استادان | | استادان =[[سید ابوالحسن اصفهانی]] • سید محمد موسوی زنجانی | ||
| شاگردان | | شاگردان = | ||
| محل تحصیل | | محل تحصیل =زنجان • [[نجف]] | ||
| اجازه روایت از | | اجازه روایت از = | ||
| اجازه اجتهاد از | | اجازه اجتهاد از =[[میرزای نائینی]] • [[محمدحسین غروی اصفهانی]] • [[شیخ عبدالکریم حائری]] | ||
| اجازه روایت به | | اجازه روایت به = | ||
| اجازه اجتهاد به | | اجازه اجتهاد به = | ||
| تالیفات | | تالیفات =بلای ربا • حریّت در نظر اسلام • اسلام و نظام بردگی • شرایط و وظایف مرجع و ... | ||
| سایر | | سایر = | ||
| سیاسی | | سیاسی =تشکیل هیئت علمیه تهران • مبارزه با حکومت پهلوی حمایت از [[محمد مصدق]] • انتقاد از وضعیت سیاسی، اقتصادی و قضایی کشور پس از انقلاب | ||
| اجتماعی | | اجتماعی = | ||
| امضا | | امضا = | ||
| وبگاه رسمی | | وبگاه رسمی = | ||
}} | }} | ||
'''سید ابوالفضل موسوی زنجانی'''(۱۲۷۹-[[۱۳۷۱ شمسی|۱۳۷۱ه ش]]) [[مجتهد]]، نویسنده و سیاستمدار ملیگرای و از اعضای [[نهضت مقاومت ملی]] و [[جبهه ملی]] بود. از منتقدان حکومت پهلوی و هوادار [[محمد مصدق]] بود. وی خود را مخالف استبداد دینی و از طرفداران حقوق بشر میدانست. [[امامت جماعت]] [[مسجد الجواد]] و مسجد [[حسینیه ارشاد]]، بسیج مردمی برای مبارزه با [[اسرائیل]] بههمراه [[ | '''سید ابوالفضل موسوی زنجانی'''(۱۲۷۹-[[۱۳۷۱ شمسی|۱۳۷۱ه ش]]) [[مجتهد]]، نویسنده و سیاستمدار ملیگرای و از اعضای [[نهضت مقاومت ملی]] و [[جبهه ملی]] بود. از منتقدان حکومت پهلوی و هوادار [[محمد مصدق]] بود. وی خود را مخالف استبداد دینی و از طرفداران حقوق بشر میدانست. [[امامت جماعت]] [[مسجد الجواد]] و مسجد [[حسینیه ارشاد]]، بسیج مردمی برای مبارزه با [[اسرائیل]] بههمراه [[آیتالله طالقانی]] از فعالیتهای وی است. مدتی بعد از پیروزی [[انقلاب اسلامی]]، اعلامیه تندی صادر کرد و برخی از رفتارهای انقلابیون را محکوم کرد. او جزو منتقدین [[جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی]] محسوب میشد. وی [[نماز میت]] را بر جنازه [[سیدمحمود طالقانی]] اقامه کرد. مدفن او در بهشت سکینه در اطراف کرج قرار دارد. وی فرزند آیتالله سید محمد موسوی زنجانی و برادر آیتالله [[سید رضا موسوی زنجانی]] بود. | ||
==زندگی نامه و تحصیلات== | ==زندگی نامه و تحصیلات== | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
===نامه انتقادی به امام خمینی=== | ===نامه انتقادی به امام خمینی=== | ||
با پیروزی [[انقلاب اسلامی|انقلاب ایران]] در سال ۵۷ طی جلساتی با همفکران خود تصمیم میگیرند که از هرگونه پذیرش مناصب اجرایی خودداری کنند و حتی پس از آنکه طالقانی تغییر موضع داده و [[امامت جمعه]] [[تهران]] و نمایندگی [[مجلس خبرگان قانون اساسی]] را میپذیرد، با وی دچار اختلاف میشوند. سید ابوالفضل زنجانی حتی برای کنار ماندن از امور به زادگاه خود برمیگردد و سال ۵۸ را در زنجان سپری میکند. | با پیروزی [[انقلاب اسلامی|انقلاب ایران]] در سال ۵۷ طی جلساتی با همفکران خود تصمیم میگیرند که از هرگونه پذیرش مناصب اجرایی خودداری کنند و حتی پس از آنکه طالقانی تغییر موضع داده و [[امامت جمعه]] [[تهران]] و نمایندگی [[مجلس خبرگان قانون اساسی]] را میپذیرد، با وی دچار اختلاف میشوند. سید ابوالفضل زنجانی حتی برای کنار ماندن از امور به زادگاه خود برمیگردد و سال ۵۸ را در زنجان سپری میکند. پس از آنکه بنا به وصیت طالقانی قرار میشود بر جنازه وی نماز بگزارد، او را در نخستین ساعات پس از وفات طالقانی با هلیکوپتر از زنجان به تهران میآورند تا بر پیکر طالقانی [[نماز میت]] بخواند. همچنین در گفتگویی که سید ابوالفضل زنجانی در [[۱۲ آبان]] [[سال ۱۳۵۸ هجری شمسی|۱۳۵۸]] در زنجان با یکی از خبرنگاران انجام داده، به گلایههای خود از نحوه اداره کشور و تنظیم قانون اساسی اشاره کرده و تصریح نموده که ترجیح میدهد خود را از روال امور کنار نگه دارد.<ref> جعفر سعیدی، ۱۳۸۶، ص۳۲۱. </ref> اوج گلایه و مخالفت سید ابوالفضل در نامهای بروز پیدا میکند که در [[۱۲ شهریور]] ۱۳۵۹ با عنوان «اعلامیه آیتالله زنجانی درباره حوادث انقلاب» منتشر شد که واکنشهایی را بههمراه داشت. در این اعلامیه که انتقادهایی از وضعیت سیاسی، اقتصادی و قضایی کشور وجود داشت، از جمله آمده بود: «عدل علوی اجازه نمیدهد برای مردم پروندهسازی شود و هرکس که با [[ابنملجم]] تماس گرفته و با او آشنایی [داشته] یا از وی پذیرایی نموده است، تحت تعقیب و مجازات قرار بگیرد.»<ref> جعفر سعیدی، ۱۳۸۶، ص۳۰۳. </ref> | ||
آیتالله [[موسوی اردبیلی]] رییس وقت دستگاه قضایی درباره واکنش سران نظام به این اعلامیه گفت: «آقا سید ابوالفضل زنجانی که فردی وارسته و خداترس بود، عضو جبهه ملی بود. او نامهای علیه [[امام خمینی]] نوشت و منتشر کرد، یا دوستانش منتشر کردند، که خیلی تند بود و بوی تکفیر امام از آن میآمد. البته او در اوایل خوشبین بود اما بعداً به امام و همهچیز بدبین شده بود. ایشان در محله ما بود و با من [[نماز]] میخواند. وقتی که در پاریس بودیم امام به من فرمودند: ایشان و آقای طالقانی را برای [[شورای انقلاب]] دعوت کنم. آقای طالقانی خیلی از ایشان حرفشنوی داشت. [[مرتضی مطهری|آقای مطهری]] هم همینطور بود و میگفت من آخوند خداترس مثل آقا سید ابوالفضل کم دیدهام یا ندیدهام. خلاصه آن نامه تند ایشان را [[سید احمد خمینی|حاج احمد آقا]] به من داد و خیال میکرد که ما هر کاری که بتوانیم میکنیم، ولی من نظرم این بود که قضیه را با خود امام در میان بگذارم. یک روز خدمتشان رسیدم و گفتم نامه آقا سید ابوالفضل را دیدهاید؟ گفتند بله، احمد آورده، خواندهام. پرسیدم حالا نظرتان چیست؟ فرمودند هیچچیز. گفتم یعنی تذکر زبانی هم به ایشان داده نشود؟ گفتند چه تذکری، مگر شما چیزی میدانید که او نداند؟ امام فکر میکردند ممکن است من قضیه را در جلسه سران سه قوه مطرح کنم و با او برخورد کنیم. با آنکه خداحافظی کرده بودم، صدایم زدند و فرمودند با آقا سید ابوالفضل کاری نداشته باشید.»<ref> گفتگوی روزنامه جمهوری اسلامی با آیتالله موسوی اردبیلی، ۱۰ خرداد ۱۳۹۰. </ref> | آیتالله [[موسوی اردبیلی]] رییس وقت دستگاه قضایی درباره واکنش سران نظام به این اعلامیه گفت: «آقا سید ابوالفضل زنجانی که فردی وارسته و خداترس بود، عضو جبهه ملی بود. او نامهای علیه [[امام خمینی]] نوشت و منتشر کرد، یا دوستانش منتشر کردند، که خیلی تند بود و بوی تکفیر امام از آن میآمد. البته او در اوایل خوشبین بود اما بعداً به امام و همهچیز بدبین شده بود. ایشان در محله ما بود و با من [[نماز]] میخواند. وقتی که در پاریس بودیم امام به من فرمودند: ایشان و آقای طالقانی را برای [[شورای انقلاب]] دعوت کنم. آقای طالقانی خیلی از ایشان حرفشنوی داشت. [[مرتضی مطهری|آقای مطهری]] هم همینطور بود و میگفت من آخوند خداترس مثل آقا سید ابوالفضل کم دیدهام یا ندیدهام. خلاصه آن نامه تند ایشان را [[سید احمد خمینی|حاج احمد آقا]] به من داد و خیال میکرد که ما هر کاری که بتوانیم میکنیم، ولی من نظرم این بود که قضیه را با خود امام در میان بگذارم. یک روز خدمتشان رسیدم و گفتم نامه آقا سید ابوالفضل را دیدهاید؟ گفتند بله، احمد آورده، خواندهام. پرسیدم حالا نظرتان چیست؟ فرمودند هیچچیز. گفتم یعنی تذکر زبانی هم به ایشان داده نشود؟ گفتند چه تذکری، مگر شما چیزی میدانید که او نداند؟ امام فکر میکردند ممکن است من قضیه را در جلسه سران سه قوه مطرح کنم و با او برخورد کنیم. با آنکه خداحافظی کرده بودم، صدایم زدند و فرمودند با آقا سید ابوالفضل کاری نداشته باشید.»<ref> گفتگوی روزنامه جمهوری اسلامی با آیتالله موسوی اردبیلی، ۱۰ خرداد ۱۳۹۰. </ref> |