پرش به محتوا

امام موسی کاظم علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۳: خط ۵۳:
* در روایتی، فیض بن مختار می‌گوید از [[امام صادق(ع)]] پرسیدم [[امام]] پس از شما کیست؟ در این هنگام فرزندش موسی وارد شد و امام صادق(ع) او را امام بعدی معرفی کرد.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰.</ref>  
* در روایتی، فیض بن مختار می‌گوید از [[امام صادق(ع)]] پرسیدم [[امام]] پس از شما کیست؟ در این هنگام فرزندش موسی وارد شد و امام صادق(ع) او را امام بعدی معرفی کرد.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰.</ref>  
* [[علی بن جعفر الصادق|علی بن جعفر]] روایت کرده که امام صادق(ع) درباره موسی بن جعفر فرمود: «{{عربی|فَإِنَّهُ أَفْضَلُ وُلْدِی وَ مَنْ أُخَلِّفُ مِنْ بَعْدِی وَ هُوَ الْقَائِمُ مَقَامِی وَ الْحُجَّةُ لِلَه تَعَالَی عَلَی كَافَّةِ خَلْقِهِ مِنْ بَعْدِی<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۲۰.</ref>؛ او برترین فرزندان و بازماندگان من است و اوست که پس از من، در جایگاه من قرار می‌گیرد و  پس از من، حجت خدا بر همه مخلوقات است.|}}»
* [[علی بن جعفر الصادق|علی بن جعفر]] روایت کرده که امام صادق(ع) درباره موسی بن جعفر فرمود: «{{عربی|فَإِنَّهُ أَفْضَلُ وُلْدِی وَ مَنْ أُخَلِّفُ مِنْ بَعْدِی وَ هُوَ الْقَائِمُ مَقَامِی وَ الْحُجَّةُ لِلَه تَعَالَی عَلَی كَافَّةِ خَلْقِهِ مِنْ بَعْدِی<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۲۰.</ref>؛ او برترین فرزندان و بازماندگان من است و اوست که پس از من، در جایگاه من قرار می‌گیرد و  پس از من، حجت خدا بر همه مخلوقات است.|}}»
همچنین در [[عیون اخبار الرضا]] آمده است که [[هارون الرشید]] خطاب به فرزندش [[مأمون]]، موسی بن جعفر را امام بر حق و سزاوارترین فرد به جانشینی پیامبر(ص) خوانده و پیشوایی خود را ظاهری و با زور توصیف کرده است.<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۹۱؛ عطاردی، مسند الامام الکاظم، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۷۵.</ref><ref group="یادداشت">أَنَا إِمَامُ الْجَمَاعَةِ فِي الظَّاهِرِ وَ الْغَلَبَةِ وَ الْقَهْرِ وَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ إِمَامُ حَقٍّ وَ الله يَا بُنَيَّ إِنَّهُ لَأَحَقُّ بِمَقَامِ رَسُولِ اللَّهِ ص مِنِّي وَ مِنَ الْخَلْقِ جَمِيعا؛ «فرزندم! من پیشوای ظاهری مردم هستم که پیشوایی را از راه زور و غلبه به دست آورده‌ام، اما موسی بن جعفر امام و حجت خدا در زمین است. به خدا قسم كه او از من و از همه مردم به جانشینی پيامبر(ص) سزاوارتر است.»</ref>
همچنین در [[عیون اخبار الرضا]] آمده است که [[هارون الرشید]] خطاب به فرزندش [[مأمون]]، موسی بن جعفر را امام بر حق و سزاوارترین فرد به جانشینی پیامبر(ص) خوانده و پیشوایی خود را ظاهری و با زور توصیف کرده است.<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۹۱؛ عطاردی، مسند الامام الکاظم، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۷۵.</ref>


'''وصیت امام صادق(ع) و سرگردانی برخی شیعیان'''
'''وصیت امام صادق(ع) و سرگردانی برخی شیعیان'''


در منابع آمده است [[امام صادق(ع)]] با توجه به سخت‌گیری‌های [[عباسیان]] و برای حفظ جان امام کاظم(ع)، پنج نفر {{یادداشت| ۱-[[منصور دوانیقی]] حاکم عباسی۲-محمد بن سلیمان حاکم [[مدینه]]۳- [[عبدالله افطح]] فرند امام صادق۴- [[حمیده]] (همسر امام صادق)۵- امام کاظم با این [[وصیت]] امام صادق(ع) توطئه منصور برای شناسایی وصیّ امام صادق (ع) و قتل او خنثی شد.}}ـ از جمله خلیفه عباسی ـ را به عنوان وصی خود معرفی کرد.<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۲ش، ص۴۱۴.</ref> هر چند امام صادق(ع)، بارها امامِ پس از خود را به اصحاب خاصش معرفی کرده بود، اما این اقدام تا حدی وضع را برای شیعیان ابهام‌آلود کرد. در این دوره، برخی از اصحاب برجسته امام صادق(ع) مانند [[مؤمن طاق]] و [[هشام بن سالم]] نیز دچار تردید شده بودند. آنان ابتدا به سراغ [[عبدالله افطح]]، که ادعای [[امامت]] کرده بود، رفتند و از او درباره [[زکات]] پرسیدند. اما پاسخ‌های عبدالله آنها را قانع نکرد. آن دو سپس با موسی بن جعفر(ع) ملاقات کردند و با پاسخ‌های وی قانع‌ شدند و [[امامت]] او را پذیرفتند.<ref> {{کشّی، رجال،‌۱۴۰۹ق، ص۲۸۲-۲۸۳.</ref>
در منابع آمده است [[امام صادق(ع)]] با توجه به سخت‌گیری‌های [[عباسیان]] و برای حفظ جان امام کاظم(ع)، پنج نفر از جمله خلیفه عباسی ـ را به عنوان وصی خود معرفی کرد.<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۲ش، ص۴۱۴.</ref> هر چند امام صادق(ع)، بارها امامِ پس از خود را به اصحاب خاصش معرفی کرده بود، اما این اقدام تا حدی وضع را برای شیعیان ابهام‌آلود کرد. در این دوره، برخی از اصحاب برجسته امام صادق(ع) مانند [[مؤمن طاق]] و [[هشام بن سالم]] نیز دچار تردید شده بودند. آنان ابتدا به سراغ [[عبدالله افطح]]، که ادعای [[امامت]] کرده بود، رفتند و از او درباره [[زکات]] پرسیدند. اما پاسخ‌های عبدالله آنها را قانع نکرد. آن دو سپس با موسی بن جعفر(ع) ملاقات کردند و با پاسخ‌های وی قانع‌ شدند و [[امامت]] او را پذیرفتند.<ref> {{کشّی، رجال،‌۱۴۰۹ق، ص۲۸۲-۲۸۳.</ref>


=== انشعاب در شیعه===
=== انشعاب در شیعه===
خط ۱۲۶: خط ۱۲۶:


== زندان==
== زندان==
امام کاظم(ع)، در طول دوران امامتش چندین بار از سوی خلفای عباسی احضار و زندانی شد. نخستین‌بار در زمان خلافت [[مهدی عباسی]]، امام را به دستور خلیفه از [[مدینه]] به [[بغداد]] منتقل کردند.<ref>ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۳۱۳.</ref> [[هارون عباسی|هارون]] نیز دو بار امام را زندانی کرد. زمانِ دستگیری و زندان اول در منابع ذکر نشده ولی دومین بار در [[۲۰ شوال]] سال [[سال ۱۷۹ هجری قمری|۱۷۹ق]] در [[مدینه]] دستگیر<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۷۶.</ref> و در [[۷ ذی‌الحجه|۷ ذی حجه]] در [[بصره]] در خانه [[عیسی بن جعفر]] زندانی شد.<ref>صدوق، عيون أخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۸۶.</ref> بنا به گزارش [[شیخ مفید]]، هارون در سال ۱۸۰ق در نامه‌ای به عیسی بن جعفر، از او خواست امام را به قتل برساند، ولی او نپذیرفت.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق. ج۲، ص۲۳۹.</ref> امام را پس از مدتی به زندان فضل بن ربیع در بغداد منتقل کردند. {{یادداشت| شیخ صدوق در عیون اخبارالرضا این دعا را از امام کاظم(ع)در یکی از  دفعاتی که توسط هارون زندانی شده بود نقل کرده است:(يا سيدى نَجِّنى من حبس هارون وخلّصني من يده يا مُخَلّص الشجر من بين رمل و طين و  يا مخلص اللبن من بين فرث و دم و يا مخلص الولد من بين مشيمة و رحِمٍ ويا مخلص النار من الحديد و الحجر و يا مخلص الروح من بين الاحشاء والامعاء خلصني يد هارون ترجمه: اى برون آرنده درخت از ميان ريگ و گل و آب و اى برون آرنده شير از ميان سرگين و خون،
امام کاظم(ع)، در طول دوران امامتش چندین بار از سوی خلفای عباسی احضار و زندانی شد. نخستین‌بار در زمان خلافت [[مهدی عباسی]]، امام را به دستور خلیفه از [[مدینه]] به [[بغداد]] منتقل کردند.<ref>ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۳۱۳.</ref> [[هارون عباسی|هارون]] نیز دو بار امام را زندانی کرد. زمانِ دستگیری و زندان اول در منابع ذکر نشده ولی دومین بار در [[۲۰ شوال]] سال [[سال ۱۷۹ هجری قمری|۱۷۹ق]] در [[مدینه]] دستگیر<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۷۶.</ref> و در [[۷ ذی‌الحجه|۷ ذی حجه]] در [[بصره]] در خانه [[عیسی بن جعفر]] زندانی شد.<ref>صدوق، عيون أخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۸۶.</ref> بنا به گزارش [[شیخ مفید]]، هارون در سال ۱۸۰ق در نامه‌ای به عیسی بن جعفر، از او خواست امام را به قتل برساند، ولی او نپذیرفت.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق. ج۲، ص۲۳۹.</ref> امام را پس از مدتی به زندان فضل بن ربیع در بغداد منتقل کردند. امام کاظم(ع) سال‌های پایانی عمر خود را در زندان‌های فضل بن یحیی و سِندی بن شاهک گذراند.<ref>شیخ قمی، الانوار البَهیّه، ۱۴۱۷ق، ص۱۹۲–۱۹۶.</ref>


واى برون آرنده بچه از ميان پرده و بچه دان و اى برون آرنده آتش از ميان آهن و سنگ،
در [[زیارتنامه]] امام کاظم(ع) با عبارت {{عربی| الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُون‏؛ کسی که در سیاهچال‌ها شکنجه می‌شد}} به او سلام داده شده است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۹، ص۱۷.</ref>در زیارت نامه امام از زندان او به ظُلَم‌المطامیر نیز یاد شده. مطموره زندانی را می­ گویند که مانند چاه به گونه‌ای باشد که جای پا دراز کردن و خوابیدن در آن ممکن نباشد. و نیز به جهت این که بغداد در مجاورت رود دجله است طبیعتا زندان های زیر زمینی مرطوب ونمناک (مطموره) بوده است.<ref>[http://hedayat.blogfa.com/post/16421 زندگانی امام موسی کاظم علیه‌السلام]، موسسه فرهنگی هدایت.</ref>


و اى برون آرنده جان از ميان احشاء و روده ها نجاتم ده از دست هارون <ref>صدوق، عیون اخبارالرضا، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۸۷.</ref>}}امام کاظم(ع) سال‌های پایانی عمر خود را در زندان‌های فضل بن یحیی و سِندی بن شاهک گذراند.<ref>شیخ قمی، الانوار البَهیّه، ۱۴۱۷ق، ص۱۹۲–۱۹۶.</ref> {{یادداشت| در گزارش شیخ طوسی در کتاب [[کتاب الغیبة (شیخ طوسی)|الغیبه]] آمده که سندی بن شاهک ۸۰ نفر از چهره‌های شناخته شده را به مکانی برد که امام کاظم(ع) در آنجا بود که نشان بدهد امام در رفاه و توسعه است و امام هم پس از سخنان سندی که به توصیف شرایط محل اقامت او پرداخته بود فرمود: توسعه‌ای که می گوید درست است ولی بدانید که من را با ۷ عدد خرما مسموم ساخته‌اند و آنگاه امام شرایط جسمانی خود را پس از مسمومیت پیش بینی کرد و فرمود که  رنگ بدنش به جهت این مسمومیت از فردا به سبزی می‌گراید و پس از آن از دنیا خواهد رفت.[[شیخ طوسی]]، الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۳۲. [[مرتضی مطهری|مطهری]] از این گزارش استفاده کرده که امام در زندان در توسعه بود وشکنجه و آزار نمی‌شده است. مطهری، یادداشتها، ج۱۴، ص۳۰.<ref>https://lms.motahari.ir/advance-search?searchText=سندی%20بن%20شاهک&isSameWord=true&</ref> }}در [[زیارتنامه]] امام کاظم(ع) با عبارت {{عربی| الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُون‏؛ کسی که در سیاهچال‌ها شکنجه می‌شد}} به او سلام داده شده است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۹، ص۱۷.</ref>در زیارت نامه امام از زندان او به ظُلَم‌المطامیر نیز یاد شده. مطموره زندانی را می­ گویند که مانند چاه به گونه‌ای باشد که جای پا دراز کردن و خوابیدن در آن ممکن نباشد.{{یادداشت |مطموره را به سلول تاریک زندان نیز ترجمه کرده‌اند.}} ونیزبه جهت این که بغداد در مجاورت رود دجله است طبیعتا زندان های زیر زمینی مرطوب ونمناک (مطموره) بوده است.<ref>[http://hedayat.blogfa.com/post/16421 زندگانی امام موسی کاظم علیه‌السلام]، موسسه فرهنگی هدایت.
</ref>
درباره دلیل دستگیر شدن امام هفتم شیعیان توسط خلفای عباسی و انتقال وی به زندان، گزارش‌های متفاوتی در منابع آمده است. بنا بر برخی گزارش‌ها دلیل دستگیری موسی بن جعفر به دستور هارون، [[حسادت]] یحیی برمکی و بدگویی علی بن [[اسماعیل بن جعفر]]، برادرزاده‌اش نزد هارون بوده است.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۳۷-۲۳۸؛ اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۷۶۰ِ؛ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بی‌تا، ص۴۱۵-۴۱۴.</ref> گفته شده هارون به ارتباط شیعیان با امام کاظم حساس بود و از این بیم داشت که اعتقاد شیعیان به امامت آن حضرت باعث تضعیف حکومتش شود.<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۱۰۱.</ref> همچنین بر پایه برخی گزارش‌ها دلیل زندانی شدن امام کاظم(ع) این بود که برخی از شیعیان همچون [[هشام بن حکم]]، با وجود اینکه امام دستور به [[تقیه]] داده بود، خواست امام را رعایت نمی‌کردند.<ref>صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ش، ج۲، ص۳۶۱-۳۶۳؛ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۳۹۸-۴۰۰.</ref> این گزارش‌ها مناظره‌های هشام بن حکم را از جمله اسباب زندانی شدن امام برشمرده‌اند.<ref>کشّی، رجال، ۱۴۰۹ق،‌ ص۲۷۰ـ ۲۷۱؛مامقانی، تنقیح المقال، بی‌تا، ج۳، ص۲۹۸.</ref>
درباره دلیل دستگیر شدن امام هفتم شیعیان توسط خلفای عباسی و انتقال وی به زندان، گزارش‌های متفاوتی در منابع آمده است. بنا بر برخی گزارش‌ها دلیل دستگیری موسی بن جعفر به دستور هارون، [[حسادت]] یحیی برمکی و بدگویی علی بن [[اسماعیل بن جعفر]]، برادرزاده‌اش نزد هارون بوده است.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۳۷-۲۳۸؛ اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۷۶۰ِ؛ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بی‌تا، ص۴۱۵-۴۱۴.</ref> گفته شده هارون به ارتباط شیعیان با امام کاظم حساس بود و از این بیم داشت که اعتقاد شیعیان به امامت آن حضرت باعث تضعیف حکومتش شود.<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۱۰۱.</ref> همچنین بر پایه برخی گزارش‌ها دلیل زندانی شدن امام کاظم(ع) این بود که برخی از شیعیان همچون [[هشام بن حکم]]، با وجود اینکه امام دستور به [[تقیه]] داده بود، خواست امام را رعایت نمی‌کردند.<ref>صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ش، ج۲، ص۳۶۱-۳۶۳؛ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۳۹۸-۴۰۰.</ref> این گزارش‌ها مناظره‌های هشام بن حکم را از جمله اسباب زندانی شدن امام برشمرده‌اند.<ref>کشّی، رجال، ۱۴۰۹ق،‌ ص۲۷۰ـ ۲۷۱؛مامقانی، تنقیح المقال، بی‌تا، ج۳، ص۲۹۸.</ref>


خط ۱۳۷: خط ۱۳۵:
[[پرونده:Imam al-Kazim.jpg|بندانگشتی|مراسم [[شهادت]] امام کاظم(ع) در [[حرم کاظمین]]]]
[[پرونده:Imam al-Kazim.jpg|بندانگشتی|مراسم [[شهادت]] امام کاظم(ع) در [[حرم کاظمین]]]]
روزهای آخر عمر امام کاظم(ع) در زندان [[سندی بن شاهک|سِنْدی بن شاهِک]] سپری شد. [[شیخ مفید]] گفته است سندی، به دستور [[هارون الرشید]] امام را مسموم کرد و امام سه روز پس از آن به [[شهادت]] رسید.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۴۲.</ref> بنابر قول مشهور،<ref>قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۵۱۶.</ref> شهادت وی [[روز جمعه]]، [[۲۵ رجب]] [[سال ۱۸۳ قمری]] در [[بغداد]] رخ داده است.<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۹۹و۱۰۵.</ref> بنابه گفته شیخ مفید، شهادت امام در [[۲۴ رجب]] بوده است.<ref>{{پک|مفید|۱۴۱۳ق|ک= الارشاد|ص= ج۲، ص۲۱۵}}</ref> درباره زمان و مکان شهادت امام کاظم(ع) نظرات دیگری هم وجود دارد از جمله سال ۱۸۱ و ۱۸۶ق.<ref>قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۵۱۶-۵۱۷.</ref><ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۰۴.</ref>
روزهای آخر عمر امام کاظم(ع) در زندان [[سندی بن شاهک|سِنْدی بن شاهِک]] سپری شد. [[شیخ مفید]] گفته است سندی، به دستور [[هارون الرشید]] امام را مسموم کرد و امام سه روز پس از آن به [[شهادت]] رسید.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۴۲.</ref> بنابر قول مشهور،<ref>قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۵۱۶.</ref> شهادت وی [[روز جمعه]]، [[۲۵ رجب]] [[سال ۱۸۳ قمری]] در [[بغداد]] رخ داده است.<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۹۹و۱۰۵.</ref> بنابه گفته شیخ مفید، شهادت امام در [[۲۴ رجب]] بوده است.<ref>{{پک|مفید|۱۴۱۳ق|ک= الارشاد|ص= ج۲، ص۲۱۵}}</ref> درباره زمان و مکان شهادت امام کاظم(ع) نظرات دیگری هم وجود دارد از جمله سال ۱۸۱ و ۱۸۶ق.<ref>قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۵۱۶-۵۱۷.</ref><ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۰۴.</ref>
[[مناقب آل ابی‌طالب (کتاب)|مناقب]] به نقل از اخبارالخلفا سیوطی گزارش کرده است که  چون امام کاظم(ع) به درخواست [[هارون عباسی|هارون‌الرشید]] حدود [[فدک]] را مشخص کرد ولی به گونه‌ای حدودش را تعیین کرد که تمام مرزهای [[جهان اسلام]] آن روزگار را فراگرفت و باعث خشم هارون شد تابدان حد که به امام گفت چیزی برای ما باقی نگذاشتی و از همین جا تصمیم بر کشتن امام گرفت. <ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل أبي طالب، ۱۳۷۵ق، ج۳، ص۴۳۵.</ref> {{یادداشت|قال الرشيد: فلم يبق لنا شئ ، فتحوَّلْ إلى مجلسي قال موسى : قد أعلمتُك انني إن حدّدتُها لم تردها '''فعند ذلك عزم على قتله'''.}}
[[مناقب آل ابی‌طالب (کتاب)|مناقب]] به نقل از اخبارالخلفا سیوطی گزارش کرده است که  چون امام کاظم(ع) به درخواست [[هارون عباسی|هارون‌الرشید]] حدود [[فدک]] را مشخص کرد ولی به گونه‌ای حدودش را تعیین کرد که تمام مرزهای [[جهان اسلام]] آن روزگار را فراگرفت و باعث خشم هارون شد تابدان حد که به امام گفت چیزی برای ما باقی نگذاشتی و از همین جا تصمیم بر کشتن امام گرفت. <ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل أبي طالب، ۱۳۷۵ق، ج۳، ص۴۳۵.</ref>


پس از آنکه موسی بن جعفر(ع) به شهادت رسید، سندی بن شاهک برای اینکه جلوه دهد که امام به مرگ طبیعی از دنیا رفته است، عده‌ای از [[مجتهد|فقها]] و سرشناسان بغداد را حاضر کرد و پیکر امام را به آن‌ها نشان داد تا ببینند در بدن امام جراحتی وجود ندارد. هم‌چنین به دستور او  پیکر امام را روی پل بغداد قرار دادند و اعلام کردند که موسی بن جعفر به مرگ طبیعی از دنیا رفته است.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۴۲-۲۴۳.</ref> درباره چگونگی شهادت وی گزارش‌های متفاوتی وجود دارد؛ بیشتر تاریخ‌نویسان بر این باورند که یحیی بن خالد و سندی بن شاهک او را مسموم کرده‌اند<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۴۲.</ref><ref>قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۵۰۸-۵۱۰.</ref> در گزارشی نیز گفته شده او را با پیچیدن در فرش، به شهادت رسانده‌اند. {{یادداشت|ودعا بالسندي وامره فيه بأمره فلفه على بساط، وقعد الفراشون النصارى على وجهه}}<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بی‌تا، ص۴۱۷.</ref> {{یادداشت|حمدالله مستوفی بدون استناد به هیچ منبعی، به شیعیان نسبت داده که می‌گویند موسی بن جعفر با ریختن سرب گداخته در گلویش به شهادت رسیده است. مستوفی، تاریخ برگزیده، ص۲۰۴ به نقل از جعفریان، حیات سیاسی و فکری امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۰۵.}}
پس از آنکه موسی بن جعفر(ع) به شهادت رسید، سندی بن شاهک برای اینکه جلوه دهد که امام به مرگ طبیعی از دنیا رفته است، عده‌ای از [[مجتهد|فقها]] و سرشناسان بغداد را حاضر کرد و پیکر امام را به آن‌ها نشان داد تا ببینند در بدن امام جراحتی وجود ندارد. هم‌چنین به دستور او  پیکر امام را روی پل بغداد قرار دادند و اعلام کردند که موسی بن جعفر به مرگ طبیعی از دنیا رفته است.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۴۲-۲۴۳.</ref> درباره چگونگی شهادت وی گزارش‌های متفاوتی وجود دارد؛ بیشتر تاریخ‌نویسان بر این باورند که یحیی بن خالد و سندی بن شاهک او را مسموم کرده‌اند<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۴۲.</ref><ref>قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۵۰۸-۵۱۰.</ref> در گزارشی نیز گفته شده او را با پیچیدن در فرش، به شهادت رسانده‌اند.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بی‌تا، ص۴۱۷.</ref>


برای قراردادن بدن امام کاظم(ع) در معرض دید عموم دو دلیل گفته شده است: یکی اثبات این‌که او به مرگ طبیعی از دنیا رفته و دیگری باطل کردن باور کسانی که به [[مهدویت]] او اعتقاد داشته‌اند.<ref>اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۷۶۳.</ref>
برای قراردادن بدن امام کاظم(ع) در معرض دید عموم دو دلیل گفته شده است: یکی اثبات این‌که او به مرگ طبیعی از دنیا رفته و دیگری باطل کردن باور کسانی که به [[مهدویت]] او اعتقاد داشته‌اند.<ref>اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۷۶۳.</ref>
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۵٬۹۷۱

ویرایش