پرش به محتوا

علوم غریبه: تفاوت میان نسخه‌ها

۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ اوت ۲۰۱۹
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Fayaz
جز (اصلاح پاراگراف اول دیدگاه اسلامی)
imported>Fayaz
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۲: خط ۴۲:
هم‌چنین آیاتی درباره قطع توانایی جنها برای خبرچینی از فرشتگان پس از ظهور پیامبر اسلام<ref>آیات۹و۱۰ سوره جن</ref> و نیز تلاش [[مشرکان]] برای آسیب زدن به پیامبر از طریق چشم زدن خبر داده است.<ref>آیات ۵۱و۵۲ سوره قلم</ref>
هم‌چنین آیاتی درباره قطع توانایی جنها برای خبرچینی از فرشتگان پس از ظهور پیامبر اسلام<ref>آیات۹و۱۰ سوره جن</ref> و نیز تلاش [[مشرکان]] برای آسیب زدن به پیامبر از طریق چشم زدن خبر داده است.<ref>آیات ۵۱و۵۲ سوره قلم</ref>


در بین علوم غریبه، [[روایت|روایت‌های]] بسیاری درباره نکوهش و حرمت سِحر بیان شده است.<ref>حر عاملی، وسایل الشیعه، ج۱۷، ص۱۴۸؛ طوسی، تهذیب، ۱۳۶۴ش، ج۱۰، ص۱۴۸.</ref> بیشتر فقها آموزش و یادگیری سحر را حرام،<ref>برای نمونه:نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۷۵؛ ابن ادریس، سرائر، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۵۳۳و۵۳۴؛ حلی، منتهی المطلب، ۱۴۱۲ق، ص۳۸۸</ref> و کیفر ساحر را قتل دانسته‌اند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۸۶؛ ج۴۱، ص۴۴۳؛ خویی، مصباح الفقاهة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۹۲و۲۹۳.</ref> البته چند فقیه نیز معتقدند یادگیری سحر برای ابطال آن بخصوص کاربرد آن علیه سحر مدعی [[نبوت]] جایز است.<ref>برای نمونه:شهید ثانی، شرح لمعه، ۱۳۹۸ق، ج، ص۲۷۲و۲۷۳؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۷۸؛ انصاری، مکاسب، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۳۸.</ref>
در بین علوم غریبه، [[روایت|روایت‌های]] بسیاری نیز درباره نکوهش و حرمت سِحر بیان شده است.<ref>حر عاملی، وسایل الشیعه، ج۱۷، ص۱۴۸؛ طوسی، تهذیب، ۱۳۶۴ش، ج۱۰، ص۱۴۸.</ref> بیشتر فقها آموزش و یادگیری سحر را حرام،<ref>برای نمونه:نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۷۵؛ ابن ادریس، سرائر، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۵۳۳و۵۳۴؛ حلی، منتهی المطلب، ۱۴۱۲ق، ص۳۸۸</ref> و کیفر ساحر را قتل دانسته‌اند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۸۶؛ ج۴۱، ص۴۴۳؛ خویی، مصباح الفقاهة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۹۲و۲۹۳.</ref> البته چند فقیه نیز معتقدند یادگیری سحر برای ابطال آن بخصوص کاربرد آن علیه سحر مدعی [[نبوت]] جایز است.<ref>برای نمونه:شهید ثانی، شرح لمعه، ۱۳۹۸ق، ج، ص۲۷۲و۲۷۳؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۷۸؛ انصاری، مکاسب، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۳۸.</ref>


تعدادی از فقیهان فراگیری علوم غریبه را بشرط نداشتن فساد یا نداشتن ارتباط با سحر، بدون اشکال دانسته‌اند.<ref>برای نمونه:انصاری، مکاسب، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۳۹؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۸۱، ۹۲و ۱۰۸؛ گلپایگانی، ارشاد السائل، ص۹۷؛ سبزواری، مهذب الاحکام، ج۱۶، ص۱۰۳.</ref> برخی نیز پیش‌گویی را با استفاده از علوم غریبه حرام دانسته‌اند. این عالمان حتی مراجعه به این علوم را برای مطالب معمولی مانند پیدا کردن فرد یا کالای گمشده جایز نمی‌دانند.<ref>برای نمونه:فیض کاشانی، مفاتیح الشرائع، ج۲، ص۲۳؛ کاشف الغطاء،‌ انوار الفقاهة، کتاب التجارة، ص۳۴۵.</ref> هم‌چنین شماری از فقها معتقدند اگر از راه علوم غریبه برای کسی آگاهی و یقین حاصل شد، فقط برای خود او [[حجت]] است؛ ولی قضاوت کردن<ref>خویی، فقه الشیعة، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۶۹-۶۸.</ref> و شهادت دادن<ref>خمینی، تحریر الوسیلة، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۴۴۵.</ref> بر اساس آن جایز نیست. در نظر [[آیت‌الله خویی]] از کسی که به احکام شرع از راهی جز منابع چهار گانه [[قرآن|کتاب]]، [[سنت|سنّت]]، [[عقل]] و [[اجماع]]، از قبیل علوم غریبه، علم پیدا کرده است، نمی‌توان [[تقلید]] کرد.<ref>خویی، التنقیح، باب الاجتهاد و التقلید، ۱۴۰۷ق، ص۲۴۰۵.</ref>
تعدادی از فقیهان فراگیری علوم غریبه را بشرط نداشتن فساد یا نداشتن ارتباط با سحر، بدون اشکال دانسته‌اند.<ref>برای نمونه:انصاری، مکاسب، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۳۹؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۸۱، ۹۲و ۱۰۸؛ گلپایگانی، ارشاد السائل، ص۹۷؛ سبزواری، مهذب الاحکام، ج۱۶، ص۱۰۳.</ref> برخی نیز پیش‌گویی را با استفاده از علوم غریبه حرام دانسته‌اند. این عالمان حتی مراجعه به این علوم را برای مطالب معمولی مانند پیدا کردن فرد یا کالای گمشده جایز نمی‌دانند.<ref>برای نمونه:فیض کاشانی، مفاتیح الشرائع، ج۲، ص۲۳؛ کاشف الغطاء،‌ انوار الفقاهة، کتاب التجارة، ص۳۴۵.</ref> هم‌چنین شماری از فقها معتقدند اگر از راه علوم غریبه برای کسی آگاهی و یقین حاصل شد، فقط برای خود او [[حجت]] است؛ ولی قضاوت کردن<ref>خویی، فقه الشیعة، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۶۹-۶۸.</ref> و شهادت دادن<ref>خمینی، تحریر الوسیلة، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۴۴۵.</ref> بر اساس آن جایز نیست. در نظر [[آیت‌الله خویی]] از کسی که به احکام شرع از راهی جز منابع چهار گانه [[قرآن|کتاب]]، [[سنت|سنّت]]، [[عقل]] و [[اجماع]]، از قبیل علوم غریبه، علم پیدا کرده است، نمی‌توان [[تقلید]] کرد.<ref>خویی، التنقیح، باب الاجتهاد و التقلید، ۱۴۰۷ق، ص۲۴۰۵.</ref>
کاربر ناشناس