۱۶٬۵۸۵
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (تمیزکاری) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (تمیزکاری) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
خطبه امام حسین(ع)، سخنان امام سوم [[شیعیان]] است که در روز عاشورای [[سال ۶۱ هجری قمری|سال ۶۱ق]] در برابر لشکریان عمر بن سعد (سپاهیان [[عبیدالله بن زیاد]] والی [[یزید بن معاویه]] در کوفه که برای جنگ با امام حسین(ع) به [[کربلا]] اعزام شده بودند) ایراد شد. این سخنان با اختلافاتی در منابع [[شیعه]] و [[سنی]] نقل شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید: شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۶؛ طبرسی، إعلام الوری، ۱۳۹۰ق، ص۲۴۱؛ شامی، الدرالنظیم، ۱۴۲۰ق، ص۵۵۲؛ سید بن طاووس، لهوف، ۱۳۴۸ش، ص۹۶؛ ابن نما حلی، مثیرالأحزان، ۱۴۰۶ق، ص۵۴؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۲۵؛ ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۶۱؛ ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۳۳۹؛ ابومخنف، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۲۰۶.</ref> | خطبه امام حسین(ع)، سخنان امام سوم [[شیعیان]] است که در روز عاشورای [[سال ۶۱ هجری قمری|سال ۶۱ق]] در برابر لشکریان عمر بن سعد (سپاهیان [[عبیدالله بن زیاد]] والی [[یزید بن معاویه]] در کوفه که برای جنگ با امام حسین(ع) به [[کربلا]] اعزام شده بودند) ایراد شد. این سخنان با اختلافاتی در منابع [[شیعه]] و [[سنی]] نقل شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید: شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۶؛ طبرسی، إعلام الوری، ۱۳۹۰ق، ص۲۴۱؛ شامی، الدرالنظیم، ۱۴۲۰ق، ص۵۵۲؛ سید بن طاووس، لهوف، ۱۳۴۸ش، ص۹۶؛ ابن نما حلی، مثیرالأحزان، ۱۴۰۶ق، ص۵۴؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۲۵؛ ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۴، ص۶۱؛ ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۳۳۹؛ ابومخنف، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۲۰۶.</ref> | ||
== محتوا== | == محتوا== | ||
امام حسین(ع) از لشکریان عمر بن سعد خواست تا | امام حسین(ع) از لشکریان عمر بن سعد خواست تا سخنانش را بشنوند و در جنگ عجله نکنند تا آنان را پند دهد. همچنین از آنان خواست که به او فرصت دهند تا دلیل آمدنش را به [[کوفه]] توضیح دهد تا امر بر آنها مشتبه نشود.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۷.</ref> | ||
او در ادامه به معرفی خود پرداخت و به نسبش به [[امام علی(ع)]]، [[پیامبر(ص)]]، [[حمزة بن عبدالمطلب]] و [[جعفر بن ابیطالب]] اشاره کرد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۷.</ref> همچنین سخن پیامبر(ص) درباره خود و بردارش [[امام حسن(ع)]] که «این دو سرور جوانان اهل بهشتند» را یادآور شد و از آنان خواست که اگر سخنانش را قبول ندارند به صحابهای همچون [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[ابوسعید خدری]]، [[سهل بن سعد ساعدی]]، [[زید بن ارقم]] و [[انس بن مالک]] که هنوز زنده بودند، مراجعه نمایند.<ref> شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۷.</ref> سپس با اشاره به اینکه وی نوه پیامبر(ص) است از لشکریان ابن سعد پرسید در برابر چه چیزی قصد کشتن او را دارند؟ آیا کسی از آنان را کشته، یا مال کسی را حیف و میل کرده و یا اینکه جراحتی بر کسی وارد کره است؟<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۸.</ref> | او در ادامه به معرفی خود پرداخت و به نسبش به [[امام علی(ع)]]، [[پیامبر(ص)]]، [[حمزة بن عبدالمطلب]] و [[جعفر بن ابیطالب]] اشاره کرد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۷.</ref> همچنین سخن پیامبر(ص) درباره خود و بردارش [[امام حسن(ع)]] که «این دو سرور جوانان اهل بهشتند» را یادآور شد و از آنان خواست که اگر سخنانش را قبول ندارند به صحابهای همچون [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[ابوسعید خدری]]، [[سهل بن سعد ساعدی]]، [[زید بن ارقم]] و [[انس بن مالک]] که هنوز زنده بودند، مراجعه نمایند.<ref> شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۷.</ref> سپس با اشاره به اینکه وی نوه پیامبر(ص) است از لشکریان ابن سعد پرسید در برابر چه چیزی قصد کشتن او را دارند؟ آیا کسی از آنان را کشته، یا مال کسی را حیف و میل کرده و یا اینکه جراحتی بر کسی وارد کره است؟<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۸.</ref> |
ویرایش