پرش به محتوا

خطبه امام حسین در روز عاشورا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
تمیزکاری
جز (تمیزکاری)
جز (تمیزکاری)
خط ۴: خط ۴:


== اهمیت و جایگاه==
== اهمیت و جایگاه==
خطبه امام حسین(ع)، سخنان امام سوم [[شیعیان]] است که در روز عاشورای [[سال ۶۱ هجری قمری|سال ۶۱ق]] در برابر لشکریان عمر بن سعد (سپاهیان [[عبیدالله بن زیاد]] والی [[یزید بن معاویه]] در کوفه که برای جنگ با امام حسین(ع) به [[کربلا]] اعزام شده بودند) ایراد شد.{{مدرک}} این سخنان در منابع مختلف [[شیعه]] و [[سنی]] نقل شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید: شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج‌۲، ص۹۶؛ طبرسی، إعلام الوری، ۱۳۹۰ق، ص۲۴۱؛ شامی، الدرالنظیم، ۱۴۲۰ق، ص۵۵۲؛ سید بن طاووس، لهوف، ۱۳۴۸ش، ص۹۶؛ ابن نما حلی، مثیرالأحزان، ۱۴۰۶ق، ص۵۴؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج‌۵، ص۴۲۵؛ ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج‌۴، ص۶۱؛ ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج‌۵، ص۳۳۹.</ref>  
خطبه امام حسین(ع)، سخنان امام سوم [[شیعیان]] است که در روز عاشورای [[سال ۶۱ هجری قمری|سال ۶۱ق]] در برابر لشکریان عمر بن سعد (سپاهیان [[عبیدالله بن زیاد]] والی [[یزید بن معاویه]] در کوفه که برای جنگ با امام حسین(ع) به [[کربلا]] اعزام شده بودند) ایراد شد. این سخنان با اختلافاتی در منابع مختلف [[شیعه]] و [[سنی]] نقل شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید: شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج‌۲، ص۹۶؛ طبرسی، إعلام الوری، ۱۳۹۰ق، ص۲۴۱؛ شامی، الدرالنظیم، ۱۴۲۰ق، ص۵۵۲؛ سید بن طاووس، لهوف، ۱۳۴۸ش، ص۹۶؛ ابن نما حلی، مثیرالأحزان، ۱۴۰۶ق، ص۵۴؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج‌۵، ص۴۲۵؛ ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج‌۴، ص۶۱؛ ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج‌۵، ص۳۳۹.</ref>  
== محتوا==
== محتوا==
امام حسین(ع) از لشکریان عمر بن سعد خواست تا حرفش را بشنوند و در جنگ عجله نکنند تا آنان را پند دهد. همچنین از آنان خواست که به او فرصت دهند تا دلیل آمدنش را به [[کوفه]] توضیح دهد تا امر بر آنها مشتبه نشود.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۷.</ref>
امام حسین(ع) از لشکریان عمر بن سعد خواست تا حرفش را بشنوند و در جنگ عجله نکنند تا آنان را پند دهد. همچنین از آنان خواست که به او فرصت دهند تا دلیل آمدنش را به [[کوفه]] توضیح دهد تا امر بر آنها مشتبه نشود.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۷.</ref>
خط ۱۵: خط ۱۵:


== واکنش‌ها==
== واکنش‌ها==
به گزارش [[ابومخنف]] هنگامی که امام حسین(ع) از لشکریان ابن سعد خواست که به حرفش گوش دهند تا دلیل آمدنش به کوفه را بیان کند، برخی از زنان و کودکان به گریه افتادند. امام حسین(ع) از [[حضرت عباس]] و [[حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام|علی‌اکبر]] خواست که آنان را ساکت کنند و جمله معروف «فلعمری لیکثر بکاؤهن؛ به خدا قسم هنوز گریه‌های بسیاری در پیش دارند.» را همین جا بر زبان جاری کرد.<ref> ابومخنف، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۲۰۶.</ref>
به گزارش [[ابومخنف]] هنگامی که امام حسین(ع) از لشکریان ابن سعد خواست که به حرفش گوش دهند تا دلیل آمدنش به کوفه را بیان کند، برخی از زنان و کودکان به گریه افتادند. امام حسین(ع) از [[حضرت عباس]] و [[حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام|علی‌اکبر]] خواست که آنان را ساکت کنند و جمله معروف «َّسَكِّتَاهُن‏ فَلَعَمْرِي لَيَكْثُرَنَّ بُكَاؤُهُنَّ؛ ساکتشان کنید به خدا قسم هنوز گریه‌های بسیاری در پیش دارند.» را همین جا بر زبان جاری کرد.<ref> ابومخنف، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۲۰۶.</ref>


همچنین پس از آن که امام حسین(ع) از لشکریان ابن سعد خواست که اگر سخنانش را قبول ندارند به صحابه‌ای که زنده هستند مراجعه نمایند، [[شمر بن ذی‌الجوشن]] برای اینکه سخنان امام حسین(ع) در روحیه لشکر ابن سعد تأثیر نگذارد.{{مدرک}} فریاد زد: او خدا را روی یک کلمه [[عبادت]] می‌کند و نمی‌داند چه می‌گوید؟ سخن شمر واکنش [[حبیب بن مظاهر]] را در پی داشت که به او گقت خدا بر قلبت مهر زده است.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۷-۹۸.</ref>
همچنین پس از آن که امام حسین(ع) از لشکریان ابن سعد خواست که اگر سخنانش را قبول ندارند به صحابه‌ای که زنده هستند مراجعه نمایند، [[شمر بن ذی‌الجوشن]] فریاد زد: او خدا را روی یک کلمه [[عبادت]] می‌کند و نمی‌داند چه می‌گوید؟ سخن شمر واکنش [[حبیب بن مظاهر]] را در پی داشت که به او گقت خدا بر قلبت مهر زده است.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۷-۹۸.</ref> به گفته [[محمدهادی یوسفی غروی]] پژوهشگر تاریخ اسلام قطع کردن سخنان امام حسین(ع) توسط شمر، برای جلوگیری از تأثیر سخنان او بر لشکر بود.<ref>یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۵.</ref>


نویسندگان نامه‌ها دعوت خود را انکار نمودند.<ref>ابومخنف، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۲۰۸.</ref> پس از سخنان امام حسین(ع) [[قیس بن اشعث]] گفت: چرا با پسرعمویت(یزید) بیعت نمی‌کنی؟ امام حسین(ع) فرمود: «به خدا قسم، دستم را همچون انسان‌های ذلیل در دست شما قرار نمی‌دهم و مانند بنده‌ها فرار نمی‌کنم».<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۸.</ref>
نویسندگان نامه‌ها دعوت خود را انکار نمودند.<ref>ابومخنف، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۲۰۸.</ref> پس از سخنان امام حسین(ع) [[قیس بن اشعث]] گفت: چرا با پسرعمویت(یزید) بیعت نمی‌کنی؟ امام حسین(ع) فرمود: «لا وَ اللَّهِ لَا أُعْطِيكُمْ بِيَدِي إِعْطَاءَ الذَّلِيلِ وَ لَا أَفِرُّ فِرَارَ الْعَبِيدِ؛ به خدا قسم، دستم را همچون انسان‌های ذلیل در دست شما قرار نمی‌دهم و مانند بنده‌ها فرار نمی‌کنم».<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۸.</ref>


== متن خطبه==
== متن خطبه==
خط ۴۴: خط ۴۴:
آیا به شما نرسیده آنچه رسول خدا(ص) درباره من و برادرم فرمود: که این دو آقایان جوانان اهل بهشت هستند؟ پس اگر تصدیق سخن مرا بکنید حق همان است، به خدا از روزی که دانسته‌ام خدا دروغگو را دشمن دارد دروغ نگفته‌ام، و اگر به دروغم نسبت دهید پس همانا در میان شما کسانی هستند که اگر از آنان بپرسید شما را به آنچه من گفتم آگاهی دهند، بپرسید از جابر بن عبداللَّه انصاری، و اباسعید خدری، و سهل بن سعد ساعدی، و زید بن ارقم، و انس بن مالک تا به شما آگاهی دهند که این گفتار را از پیغمبر(ص) درباره من و برادرم شنیده‌اند، آیا این گفتار رسول خدا(ص) جلوگیری از ریختن خون من نمی‌کند؟
آیا به شما نرسیده آنچه رسول خدا(ص) درباره من و برادرم فرمود: که این دو آقایان جوانان اهل بهشت هستند؟ پس اگر تصدیق سخن مرا بکنید حق همان است، به خدا از روزی که دانسته‌ام خدا دروغگو را دشمن دارد دروغ نگفته‌ام، و اگر به دروغم نسبت دهید پس همانا در میان شما کسانی هستند که اگر از آنان بپرسید شما را به آنچه من گفتم آگاهی دهند، بپرسید از جابر بن عبداللَّه انصاری، و اباسعید خدری، و سهل بن سعد ساعدی، و زید بن ارقم، و انس بن مالک تا به شما آگاهی دهند که این گفتار را از پیغمبر(ص) درباره من و برادرم شنیده‌اند، آیا این گفتار رسول خدا(ص) جلوگیری از ریختن خون من نمی‌کند؟


شمر بن ذی‌الجوشن گفت: من پرستش کنم خدا را بر یک حرف اگر بدانم چه می‌گوئی (یعنی من ندانم چه می‌گوئی) حبیب بن مظاهر به او گفت: به خدا من ترا چنین می‌بینم که بر هفتاد حرف نیز خدا را پرستش کنی، و من گواهی دهم که تو راست می‌گوئی، و ندانی او چه می‌گوید خدا دل تو را (از پذیرش سخن حق) مهر کرده است.  
شمر بن ذی‌الجوشن گفت: من پرستش کنم خدا را بر یک حرف اگر بدانم چه می‌گوئی حبیب بن مظاهر به او گفت: به خدا من ترا چنین می‌بینم که بر هفتاد حرف نیز خدا را پرستش کنی، و من گواهی دهم که تو راست می‌گوئی، و ندانی او چه می‌گوید خدا دل تو را (از پذیرش سخن حق) مهر کرده است.  


سپس حسین علیه‌السلام فرمود: اگر در این سخن هم تردید دارید آیا در این نیز تردید دارید که من پسر دختر پیغمبر شما هستم؟ بخدا در میان مشرق و مغرب پسر دختر پیغمبری جز من نیست چه در میان شما و چه در غیر شما! وای بر شما آیا کسی از شما کشته‌ام که خون او از من می‌خواهید؟ یا مالی از شما برده‌ام؟ یا قصاص جراحتی از من می‌خواهید؟  
سپس حسین علیه‌السلام فرمود: اگر در این سخن هم تردید دارید آیا در این نیز تردید دارید که من پسر دختر پیغمبر شما هستم؟ بخدا در میان مشرق و مغرب پسر دختر پیغمبری جز من نیست چه در میان شما و چه در غیر شما! وای بر شما آیا کسی از شما کشته‌ام که خون او از من می‌خواهید؟ یا مالی از شما برده‌ام؟ یا قصاص جراحتی از من می‌خواهید؟  


پس از آن آن حضرت فریاد زد:‌ای شبث بن ربعی، و‌ای حجار بن ابجر، و‌ای قیس بن اشعث، و‌ای یزید بن حارث، آیا شما بمن ننوشتید: که میوه‌ها رسیده و باغ‌ها سرسبز شده و تو بر لشکری آماده یاریت وارد خواهی شد؟
پس از آن آن حضرت فریاد زد:‌ای شبث بن ربعی، و‌ای حجار بن ابجر، و‌ای قیس بن اشعث، و‌ای یزید بن حارث، آیا شما به من ننوشتید: که میوه‌ها رسیده و باغ‌ها سرسبز شده و تو بر لشکری آماده یاریت وارد خواهی شد؟


قیس بن اشعث گفت: ما ندانیم تو چه می‌گوئی ولی به حکم پسر عمویت (عبیداللَّه) تن در ده زیرا که ایشان چیزی جز آنچه تو دوست داری درباره تو انجام نخواهند داد!؟
قیس بن اشعث گفت: ما ندانیم تو چه می‌گوئی ولی به حکم پسر عمویت (عبیداللَّه) تن در ده زیرا که ایشان چیزی جز آنچه تو دوست داری درباره تو انجام نخواهند داد!؟
خط ۶۴: خط ۶۴:
*ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت،‌ دار صادر -‌دار بیروت، ۱۳۸۵ق.
*ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت،‌ دار صادر -‌دار بیروت، ۱۳۸۵ق.
*ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت،‌ دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
*ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت،‌ دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
*یوسفی غروی، محمدهادی، موسوعة التاریخ الاسلامی، قم، مجمع اندیشه اسلامی، ۱۴۱۷ق.
*ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیرالأحزان، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ سوم، ۱۴۰۶ق.
*ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیرالأحزان، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ سوم، ۱۴۰۶ق.
*ابومخنف، لوط بن یحیی، وقعة الطف، تحقیق محمدهادی یوسفی غروی، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، چاپ سوم، ۱۴۱۷ق.
*ابومخنف، لوط بن یحیی، وقعة الطف، تحقیق محمدهادی یوسفی غروی، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، چاپ سوم، ۱۴۱۷ق.