۱۶٬۶۵۸
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (←منابع: افزایش ناوبری) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (تمیزکاری) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
امام حسین(ع) از لشکریان عمر بن سعد خواست تا حرفش را بشنوند و در جنگ عجله نکنند تا آنان را پند دهد. همچنین از آنان خواست که به او فرصت دهند تا دلیل آمدنش را به [[کوفه]] توضیح دهد سپس تصمیم بگیرند تا امر بر آنها مشتبه نشود.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۷.</ref> | امام حسین(ع) از لشکریان عمر بن سعد خواست تا حرفش را بشنوند و در جنگ عجله نکنند تا آنان را پند دهد. همچنین از آنان خواست که به او فرصت دهند تا دلیل آمدنش را به [[کوفه]] توضیح دهد سپس تصمیم بگیرند تا امر بر آنها مشتبه نشود.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۷.</ref> | ||
او در ادامه سخنانش به معرفی خود پرداخت و به نسبش به [[امام علی(ع)]]، [[پیامبر(ص)]]، [[حمزة بن عبدالمطلب]] و [[جعفر بن ابیطالب]] اشاره کرد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۷.</ref> همچنین سخن پیامبر(ص) درباره خود و بردارش [[امام حسن(ع)]] که «این دو سرور جوانان اهل بهشتند» را یادآور شد و از آنان خواست که اگر سخنانش را قبول ندارند به صحابهای همچون [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[ابوسعید خدری]]، [[سهل بن سعد ساعدی]]، [[زید بن ارقم]] و [[انس بن مالک]] که هنوز زنده بودند، مراجعه نمایند.<ref> شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۷.</ref> سپس با اشاره به اینکه وی نوه پیامبر است از لشکریان ابن سعد پرسید در برابر چه چیزی قصد کشتن او را دارند؟ آیا کسی از آنان را کشته، یا مال کسی را حیف و میل کرده و یا اینکه جراحتی بر کسی وارد کره است؟<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۸.</ref> | او در ادامه سخنانش به معرفی خود پرداخت و به نسبش به [[امام علی(ع)]]، [[پیامبر(ص)]]، [[حمزة بن عبدالمطلب]] و [[جعفر بن ابیطالب]] اشاره کرد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۷.</ref> همچنین سخن پیامبر(ص) درباره خود و بردارش [[امام حسن(ع)]] که «این دو سرور جوانان اهل بهشتند» را یادآور شد و از آنان خواست که اگر سخنانش را قبول ندارند به صحابهای همچون [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[ابوسعید خدری]]، [[سهل بن سعد ساعدی]]، [[زید بن ارقم]] و [[انس بن مالک]] که هنوز زنده بودند، مراجعه نمایند.<ref> شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۷.</ref> سپس با اشاره به اینکه وی نوه پیامبر(ص) است از لشکریان ابن سعد پرسید در برابر چه چیزی قصد کشتن او را دارند؟ آیا کسی از آنان را کشته، یا مال کسی را حیف و میل کرده و یا اینکه جراحتی بر کسی وارد کره است؟<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۸.</ref> | ||
سپس [[شبث بن ربعی]]، [[حجار بن ابجر]]، [[قیس بن اشعث]] و [[یزید بن حارث شیبانی|یزید بن حارث]] از نویسندگان [[نامههای کوفیان]] را خطاب قرار داد که آیا شما نبودید که به من نامه نوشتید و مرا به [[کوفه]] دعوت کردید؟<ref> شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۸.</ref> | سپس [[شبث بن ربعی]]، [[حجار بن ابجر]]، [[قیس بن اشعث]] و [[یزید بن حارث شیبانی|یزید بن حارث]] از نویسندگان [[نامههای کوفیان]] را خطاب قرار داد که آیا شما نبودید که به من نامه نوشتید و مرا به [[کوفه]] دعوت کردید؟<ref> شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۸.</ref> |
ویرایش