Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۲۱۵
ویرایش
جز (تمیز کاری) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==سفر رضاخان به ترکیه== | ==سفر رضاخان به ترکیه== | ||
به باور تاریخنگاران، سفر [[رضاشاه]] به [[ترکیه]] در ۱۳۱۳ شمسی، بر نگرش او درباره میزان عقبماندگی ایرانیان نسبت به ترکها اثرگذار بود و او را نسبت به اجرای کشف حجاب مصمم کرد. وی پس از سفر، به مستشارالدوله صادق، سفیر کبیر ایران در ترکیه گفت: «هنوز عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً زنان اقدام کنیم».<ref> | به باور تاریخنگاران، سفر [[رضاشاه]] به [[ترکیه]] در ۱۳۱۳ شمسی، بر نگرش او درباره میزان عقبماندگی ایرانیان نسبت به ترکها اثرگذار بود و او را نسبت به اجرای کشف حجاب مصمم کرد. وی پس از سفر، به مستشارالدوله صادق، سفیر کبیر ایران در ترکیه گفت: «هنوز عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً زنان اقدام کنیم».<ref>مکی، تاریخ بیستساله ایران، ج ۶، ۱۳۵۸ ص۱۵۷.</ref> [[صدرالاشراف]] نیز در خاطرات خود از تأثیر سفر ترکیه بر رضاشاه یاد کرده و نوشته است: «رضاشاه پس از مسافرت به ترکیه در اغلب اوقات ضمن اشاره به پیشرفت سریع ترکیه، از رفع حجاب زنها و آزادی آنان صحبت و تشویق میکرد».<ref>صدر، خاطرات صدرالاشراف، ۱۳۶۴، ص۳۰۲.</ref> | ||
به گفته حسن ارفع، «مصلح ایرانی به دیدار همتای ترکش آمده بود تا بیاموزد و با دیدار از یک کشور پیشرفتهتر، از پیشرفتی که در ترکیه حاصل آمده بود، بهره فراوان برد و پس از بازگشت بیدرنگ دست به کار شد تا آنچه را در آنجا آموخته بود، به کار گیرد».<ref> | به گفته حسن ارفع، «مصلح ایرانی به دیدار همتای ترکش آمده بود تا بیاموزد و با دیدار از یک کشور پیشرفتهتر، از پیشرفتی که در ترکیه حاصل آمده بود، بهره فراوان برد و پس از بازگشت بیدرنگ دست به کار شد تا آنچه را در آنجا آموخته بود، به کار گیرد».<ref>اتابکی، تجدد آمرانه: جامعه و دولت در عصر رضاشاه، ۱۳۸۵، ص۲۲۰.</ref> یحیی دولتآبادی نیز نوشته است: «از آنجا که [[آتاتورک]] دعوت متقابل را پذیرفته بود، رضاشاه میخواست تا زمان بازدید او، [[ایران]] را با چنان سرعتی مدرن سازد که آتاتورک عقبماندگی نسبی ایران را مشاهده نکند.»<ref>اتابکی، تجدد آمرانه: جامعه و دولت در عصر رضاشاه، ۱۳۸۵، ص۲۲۰.</ref> | ||
==زمینهسازی== | ==زمینهسازی== | ||
در فاصله سالهای | در فاصله سالهای ۱۳۱۴-۱۳۱۳ش، اقدامات تبلیغاتی به منظور آماده ساختن افکار عمومی برای کشف حجاب انجام گرفت. جشنها و مجالس سخنرانی متعددی در این زمینه در تهران و دیگر شهرها برپا شد.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، جلد اول، ۱۲۰ص.</ref> کانون بانوان در [[اردیبهشت]] ۱۳۱۴ تحت نظارت وزارت معارف و به ریاست شمس پهلوی تأسیس شد. در این کانون، اشخاصی نظیر صدیقه دولتآبادی، فاطمه سیاح، بدرالملوک بامداد، هاجر تربیت، فخرالزمان غفاری بایندر و پری حسام شهیدی فعالیت داشتند. این کانون موظف بود که مجالس مختلف سخنرانی برگزار کرده و از اشخاص معروف دعوت نماید تا برای حضار راجع به مقام زن و مرد سخنرانی کنند. در تعقیب این سیاست به وزارت معارف دستور داده شد که در مدارس کشور مجالس جشن و سرور و خطابه با روی باز و بدون [[حجاب]] برگزار شود و نیز تصمیم گرفته شد مدارس ابتدایی تا سال چهارم به صورت مختلط توسط زنان اداره گردد. در نشریات نیز مقالاتی در انتقاد از حجاب به چاپ رسید.<ref>صفایی، رضاشاه در آیینه خاطرات، ۱۳۶۵، ص۱۰۲.</ref> | ||
===قیام مسجد گوهرشاد=== | ===قیام مسجد گوهرشاد=== | ||
{{اصلی|واقعه مسجد گوهرشاد}} | {{اصلی|واقعه مسجد گوهرشاد}} | ||
در تیرماه ۱۳۱۴ و به دنبال تصویب قانون اجباری شدن استعمال کلاه شاپو به جای کلاه پهلوی، روحانیان مشهد در منزل [[آیت الله]] [[سید یونس اردبیلی]] جلسهای برگزار کردند تا علیه | در تیرماه ۱۳۱۴ و به دنبال تصویب قانون اجباری شدن استعمال کلاه شاپو به جای کلاه پهلوی، روحانیان مشهد در منزل [[آیت الله]] [[سید یونس اردبیلی]] جلسهای برگزار کردند تا علیه سیاستهای رضاشاه اعتراض کنند. [[حاج آقا حسین قمی|آیت الله حاج آقا حسین قمی]] برای گفتگوی مستقیم با رضا شاه انتخاب و به تهران اعزام شد، اما پس از ورود به تهران در [[حرم حضرت عبدالعظیم]] محصور و ممنوع الملاقات شد. به دنبال این حادثه روحانیت مشهد در [[مسجد گوهرشاد]] گرد آمده، مردم را به اعتراض علیه این عملکرد رژیم فراخواندند. عوامل رژیم نیز این حرکت را به سختی سرکوب کردند به دنبال آن تعدادی از روحانیون طراز اول [[حوزه علمیه مشهد]] دستگیر شدند و بیشتر روحانیونی که در این قضیه دخیل بودند یا مخفی شدند و یا ایران را به سوی [[نجف]] ترک کردند؛ اما عدهای از محکومین نظامی همچنان در زندان بودند تا پس از شهریور ۱۳۲۰ در مجلس دوره سیزدهم مورد سوال و اعتراض واقع شد که دولت ناچار همگی را آزاد کرد؛ اما روحانی سرشناس «آیت الله آقازاده» فرزند [[آخوند خراسانی]] یک از بنیانگذران [[مشروطیت]] در سال ۱۳۱۶ توسط پزشک احمدی با آمپول هوا به [[شهادت]] رسید.<ref>صلاح، کشف حجاب، ۱۳۸۴، چ۱، ص۱۰۳.</ref> | ||
===واکنش آیت الله حائری=== | ===واکنش آیت الله حائری=== | ||
در [[قم]] [[آیت الله حائری]] که بخاطر حفظ حوزه علمیه موضعی بیطرفانه در امور داشت از سوی روحانیون و دیگر طبقات سخت تحت فشار قرار گرفت به گونهای که [[میرزا مهدی بروجردی]] که عملاً مدیریت [[حوزه علمیه قم]] را بر عهده داشت، تهدید کرد که نامهای را با امضای وی علیه اقدامات دولت انتشار خواهد داد.<ref> خاطرات آیت الله گرامی، ۱۳۸۱، | در [[قم]] [[آیت الله حائری]] که بخاطر حفظ حوزه علمیه موضعی بیطرفانه در امور داشت از سوی روحانیون و دیگر طبقات سخت تحت فشار قرار گرفت به گونهای که [[میرزا مهدی بروجردی]] که عملاً مدیریت [[حوزه علمیه قم]] را بر عهده داشت، تهدید کرد که نامهای را با امضای وی علیه اقدامات دولت انتشار خواهد داد.<ref> خاطرات آیت الله گرامی، ۱۳۸۱، ص۹۹.</ref> سرانجام آیت الله حائری تلگرافی در تاریخ ۱۱ تیر ۱۳۱۴ خطاب به رضاشاه نگاشت.<ref>طهرانی، وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام، ۱۴۱۰ق، ص۲۷-۳۱.</ref> بعد از این تلگراف رضا شاه به [[قم]] آمد و به منزل آیت الله حائری رفت، بدون سلام و جواب، با غضب و عصبانیت گفت: «رفتارتان را عوض کنید و گرنه حوزه قم را با خاک یکسان میکنم».<ref>حضور - تابستان ۱۳۸۵، شماره ۵۷.</ref> در ادامه این ماجرا رژیم تعدادی از روحانیون را به جرم تحریک آیت الله حائری تبعید کرد.<ref>مجله یاد، شماره ۴، ص۲۸-۲۷.</ref> | ||
==قانون کشف حجاب== | ==قانون کشف حجاب== | ||
فرمان کشف حجاب به صورت رسمی در [[۱۷ دی]] ۱۳۱۴ صادر شد. در این روز، جشنی از طرف علی اصغر حکمت که خود نقش فعال و مؤثری در این ماجرا داشت، در | فرمان کشف حجاب به صورت رسمی در [[۱۷ دی]] ۱۳۱۴ صادر شد. در این روز، جشنی از طرف علی اصغر حکمت که خود نقش فعال و مؤثری در این ماجرا داشت، در دانشسرای مقدماتی و در حضور رضاشاه برپا شد. در این جشن همسر و دختران شاه و جمعی از همسران وزیران و وکیلان بدون حجاب شرکت داشتند.<ref>حکمت، سیخاطره از عصر فرخنده پهلوی، ۱۳۵۵، ص۹۰.</ref> شاه طی نطقی همه زنان را به عدم استفاده از حجاب تشویق نمود و اعلام کرد که تاکنون نیمی از جمعیت کشور به حساب نمیآمدند؛ زیرا در پرده به سر میبردند.<ref>گرامی، تاریخ رضاشاه کبیر، ج۱، ص۶۲.</ref> و ادامه داد که نجابت و [[عفت]] زن به چادر مربوط نیست و زن روحاً و اخلاقاً میبایست عفیف باشد.<ref>مکی، تاریخ بیست سالۀ ایران، ۱۳۶۳، ص۲۶۳-۲۵۸.</ref> | ||
از این تاریخ به بعد، استفاده از چادر یا هر سرپوشی، به جز | از این تاریخ به بعد، استفاده از چادر یا هر سرپوشی، به جز کلاههای اروپایی، ممنوع اعلام شد. زنان محجبه حق ورود به خیابانها یا استفاده از وسایط نقلیه را نداشتند. کسبه نیز مجاز به فروش اجناس به زنان با حجاب نبودند.<ref> پیترآوری، تاریخ معاصر ایران، ج۲، ص۷۲.</ref> آنهایی که جرئت میکردند در مقابل این بیقانونی خشونتبار ایستادگی کنند، با حمله و بیحرمتی مأموران شهربانی مواجه میشدند.<ref>کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ۱۳۶۶، ص۱۷۶.</ref> | ||
===اجرای قانون=== | ===اجرای قانون=== | ||
مأموران انتظامی مجاز بودند زنان محجبه را تعقیب نموده و به منزل آنها وارد شوند، صندوقهای لباس آنها را تفتیش کرده و اگر چادر بیابند به غنیمت برده یا آن را پاره کنند. به وزارت معارف نیز دستور داده شده بود که در کلیه مدارس دخترانه معلمان و دانشآموزان بدون حجاب باشند و در غیر این صورت به مدارس راه داده نشوند.<ref> | مأموران انتظامی مجاز بودند زنان محجبه را تعقیب نموده و به منزل آنها وارد شوند، صندوقهای لباس آنها را تفتیش کرده و اگر چادر بیابند به غنیمت برده یا آن را پاره کنند. به وزارت معارف نیز دستور داده شده بود که در کلیه مدارس دخترانه معلمان و دانشآموزان بدون حجاب باشند و در غیر این صورت به مدارس راه داده نشوند.<ref>صدر، خاطرات صدرالاشراف، ۱۳۶۴، ص۳۰۲.</ref> کلیه حکام ولایات نیز دستور داشتند از پذیرفتن زنان باحجاب که به ادارات مراجعه میکردند، خودداری به عمل آورند. اما از سوی دیگر، مطابق بخشنامه و متحدالمالهایی که از طرف دولت صادر میشد، شهربانی موظف بود که در نهایت حفظ امنیت از هر نوع سوءاحترام به زنان بدون حجاب جلوگیری کند. | ||
شدت تبلیغات بر ضد حجاب چنان گسترده بود که بسیاری از زنان معتقد و مؤمن که با مشکل منع استفاده از چادر مواجه بودند، منزوی شدند و بخشی از زنان که فعالیتهای اجتماعی داشتند از این فعالیتها دور ماندند. عدهای نیز بنا به ذوق و سلیقهٔ خویش با پوشیدن پالتو و مانتو و سرکردن چارقد و شالگردن یا استفاده از کلاههای بزرگی که تمام موهای آنها را در | شدت تبلیغات بر ضد حجاب چنان گسترده بود که بسیاری از زنان معتقد و مؤمن که با مشکل منع استفاده از چادر مواجه بودند، منزوی شدند و بخشی از زنان که فعالیتهای اجتماعی داشتند از این فعالیتها دور ماندند. عدهای نیز بنا به ذوق و سلیقهٔ خویش با پوشیدن پالتو و مانتو و سرکردن چارقد و شالگردن یا استفاده از کلاههای بزرگی که تمام موهای آنها را در برمیگرفت، سعی میکردند حجاب اسلامی را حفظ کنند. اما دولت برای مقابله با این قبیل اقدامات نیز متحدالمالی به شمارهٔ ۲۹۷۰ مورخ ۱۱/۳/۱۳۱۵ صادر کرد مبنی بر اینکه از استعمال چارقد بانوان جلوگیری به عمل میآید. | ||
اعمال کشف حجاب در شهرهای مذهبی با مشکلات بیشتری همراه بود. در [[قم]] بانوان معلم تهدید به استعفا کردند. همچنین بسیاری از اهالی شهر، حتی پیش از [[۱۷ دی]] که «روز آزادی زن و کشف حجاب» نام گرفت، به دلیل انتشار خبر برداشتن حجاب از رفتن دختران خود به مدرسه ممانعت به عمل میآوردند. اعلاناتی نیز از طرف مردم علیه حجابزدایی بر دیوارهای شهر نصب شده بود.<ref> | اعمال کشف حجاب در شهرهای مذهبی با مشکلات بیشتری همراه بود. در [[قم]] بانوان معلم تهدید به استعفا کردند. همچنین بسیاری از اهالی شهر، حتی پیش از [[۱۷ دی]] که «روز آزادی زن و کشف حجاب» نام گرفت، به دلیل انتشار خبر برداشتن حجاب از رفتن دختران خود به مدرسه ممانعت به عمل میآوردند. اعلاناتی نیز از طرف مردم علیه حجابزدایی بر دیوارهای شهر نصب شده بود.<ref>ظهیرنژاد ارشادی، مجله سیاست خارجی، سال نهم، ویژه مطالعات زنان.</ref> | ||
با صدور بخشنامه شمارهٔ ۵۴۱ مورخ ۳۰/۳/۱۳۱۵ از طرف وزارت داخله در شهر [[مشهد]] از گرمابههای زنانه التزام گرفته شده که هیچ زنی را بدون کلاه به حمام راه ندهند، و در صورتی که زنی با چارقد به حمام برود اسم او و همسرش راپرت داده شود و در این رابطه مأمورینی به طور محرمانه وضعیت خانمها و حمامیها را اطلاع میدادند. همچنین از گاراژهایی که در این شهر وجود داشت، التزام گرفته شده بود که زنان با چارقد را سوار نکنند. اجرای قانون رفع حجاب علاوه بر اینکه برای زنان مسلمان کشور ایجاد مزاحمتهای فراوان کرد، برای زنان مسلمان خارجی نیز که بنا به دلایلی مانند زیارت یا سیاحت در [[ایران]] به سر میبردند، مشکلاتی آفرید. به همین دلیل نیز از سوی دولت مقرر شد زنان اتباع خارجی یا باید از لباسهای ملی خود استفاده کنند یا اینکه به لباسهای غربی ملبس شوند و از استعمال چادرهایی که نسوان ایرانی سابقاً بدان ملبس بودند، اجتناب ورزند.<ref> | با صدور بخشنامه شمارهٔ ۵۴۱ مورخ ۳۰/۳/۱۳۱۵ از طرف وزارت داخله در شهر [[مشهد]] از گرمابههای زنانه التزام گرفته شده که هیچ زنی را بدون کلاه به حمام راه ندهند، و در صورتی که زنی با چارقد به حمام برود اسم او و همسرش راپرت داده شود و در این رابطه مأمورینی به طور محرمانه وضعیت خانمها و حمامیها را اطلاع میدادند. همچنین از گاراژهایی که در این شهر وجود داشت، التزام گرفته شده بود که زنان با چارقد را سوار نکنند. اجرای قانون رفع حجاب علاوه بر اینکه برای زنان مسلمان کشور ایجاد مزاحمتهای فراوان کرد، برای زنان مسلمان خارجی نیز که بنا به دلایلی مانند زیارت یا سیاحت در [[ایران]] به سر میبردند، مشکلاتی آفرید. به همین دلیل نیز از سوی دولت مقرر شد زنان اتباع خارجی یا باید از لباسهای ملی خود استفاده کنند یا اینکه به لباسهای غربی ملبس شوند و از استعمال چادرهایی که نسوان ایرانی سابقاً بدان ملبس بودند، اجتناب ورزند.<ref>ظهیرنژاد ارشادی، مجله سیاست خارجی، سال نهم، ویژه مطالعات زنان.</ref> | ||
== | ==واکنشها== | ||
نخستین واکنش جدی روحانیت علیه طرح | نخستین واکنش جدی روحانیت علیه طرح حجابزدایی از [[شیراز]] آغاز شد. در جشنی که با حضور «حکمت» وزیر معارف در مدرسه شاهپور برگزار شده بود. در این جشن، عدهای از دختران جوان بر روی صحنه ظاهر شده به ناگاه حجاب خود را برداشتند و به پایکوبی پرداختند. این حادثه حتی اعتراض عدهای از حاضرین جلسه را نیز برانگیخت. فردای آن روز در مسجد وکیل شیراز اجتماعی توسط [[سید حسامالدین فال اسیری]] برپا شد. وی در این سخنرانی به انتقاد از عملکرد رژیم پرداخته و مردم را هشدار داد که مواظب توطئهها باشند. به دنبال این سخنرانی او را بلافاصله دستگیر و زندانی کردند.<ref>صلاح، کشف حجاب، ۱۳۸۴، چ۱، ص۱۰۳.</ref> | ||
[[سیدابوالقاسم کاشانی]] نیز از روحانیونی بود که با لحنی تند به رضاخان اعتراض میکند. از دیگر روحانیون صاحب نام این دوره امام جمعه تهران «حاج سیدمحمد» بود که در پی مخالفت با کشف حجاب محبوبیت خاصی در تهران و ایران پیدا کرد؛ زیرا که گفته بود اگر کشته شوم عیالم را بدون حجاب در مجلس جشن بیحجابی نخواهم برد.<ref>طهرانی، وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام، ۱۴۱۰ق، ص۲۷۳۱.</ref> «سیدابوالحسن طالقانی» هم به علت اعتراض به اقدامات ضد اسلامی به ویژه کشف حجاب مکررا به زندان افتاد و یا تبعید گردید. [[سید محمود طالقانی]] فرزند او که در این ایام طلبهای پر شور بود، در سال ۱۳۱۸ در درگیری با پاسبانی که به اجبار قصد برداشتن چادر زنی را داشت به زندان افتاد.<ref>کمبریج، سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روابت کمبریج، ۱۳۷۱، ص۴۱.</ref> با سرکوب [[قیام گوهرشاد]] روحانیون در تنگنای بیشتری قرار گرفتند، بعد از اعلام رسمی کشف حجاب آنان را مجبور به سکوت کردند و دیگر فرصتی برای بیان آشکار مخالفتهای خود نیافتند. تنها مورد استثنا مخالفتهای روحانیون ولایات بود که البته مخالفتهایشان بازتابی فراتر از همان ناحیه نداشت و از سوی ماموران ولایت نیز به شدت با آنان برخورد میشد.<ref>بوذرجمهری، مهستی، کشف حجاب، ۱۳۸۴، ص۱۴-۱۵.</ref> سرکوب قیام مسجد گوهرشاد و برخورد تند رضاخان با ایت الله حائری پیش از قانون کشف حجاب توانست واکنشها را محدود کند. | |||
==لغو قانون کشف حجاب== | ==لغو قانون کشف حجاب== | ||
پس از روی کار آمدن [[محمدرضا پهلوی]] در سال ۱۳۲۰، گروهی از زنان که از فشار حکومت پدرش سخت به ستوه آمده | پس از روی کار آمدن [[محمدرضا پهلوی]] در سال ۱۳۲۰، گروهی از زنان که از فشار حکومت پدرش سخت به ستوه آمده بودند، در مخالفت با کشف حجاب، در معابر عمومی با چادر ظاهر شدند و مأموران حکومتی هم علیرغم وجود قانون کشف حجاب چندان که باید با آنان مقابله نمیکردند. در مهرماه همان سال [[سید ابوالقاسم کاشانی]] طی نامهای به نخست وزیر وقت خواهان کم کردن فشار بر زنان محجبه شد. در سال ۱۳۲۳ نیزه [[سید حسین طباطبایی قمی]] از مراجع وقت، نامهای به شاه جدید نوشت و از وی خواست کشف حجاب اجباری را الغا کند. سرانجام با مخالفت علما و مقاومت مردم، قانون کشف حجاب لغو گردید.<ref>زیبابینژاد و سبحانی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، ۱۳۷۹، ص۱۶۳.</ref> انتشار دو فتوای «[[آیت الله بروجردی|حاج حسین آقا بروجردی]]» و «حاج [[سید محمدتقی خوانساری]]» که دال بر لزوم [[حجاب]] و تحریم بیحجابی بود در آن روزها منتشر شد و از نظر فرهنگی و دینی مردم را به سمت حجاب تشویق کرد.<ref>بوذرجمهری، مهستی، کشف حجاب، ۱۳۸۴، ص۱۴-۱۵.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* | * مدنی، جلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، جلد اول، قم: دفترتبلیغات اسلامی. | ||
* | * صفایی، ابراهیم، رضاشاه در آیینه خاطرات، تهران: ادارۀ کل نگارش وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۶۵ش. | ||
* | * حکمت، علیاصغر، سی خاطره از عصر فرخنده پهلوی، تهران: وحید، ۱۳۵۵ش. | ||
* | * گرامی، محمدعلی، تاریخ رضاشاه کبیر، جلد اول، شیراز: کوروش، بیتا. | ||
* | * مکی، حسین، تاریخ بیست سالۀ ایران، جلد اول،تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۳ش. | ||
* پیترآوری، تاریخ معاصر ایران، | * پیترآوری، تاریخ معاصر ایران، ترجمۀ محمد رفیعی مهرآبادی، جلد دوم، تهران: عطایی، بیتا. | ||
* | * کاتوزیان، محمدعلی، اقتصاد سیاسی ایران، ترجمۀ محمدرضا نفیس، تهران: پاپیروس، ۱۳۶۶ش. | ||
* | * صدر، محسن، خاطرات صدرالاشراف، تهران: وحید، ۱۳۶۴ش. | ||
* | * ظهیرنژاد ارشادی، مینا، مجله سیاست خارجی، سال نهم، ویژه مطالعات زنان. | ||
* تورج | * اتابکی، تورج ، تجدد آمرانه: جامعه و دولت در عصر رضاشاه، ترجمه مهدی حقیقتخواه، تهران: ققنوس، ۱۳۸۵ش. | ||
* صلاح، مهدی، کشف حجاب، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۸۴ش. | * صلاح، مهدی، کشف حجاب، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۸۴ش. | ||
* طهرانی، حسین؛ [http://www.maarefislam.com/doreholomvamaarefislam/bookscontent/vazifefardemosalman/vazifeh.2.htm وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام]، مشهد، علامه طباطبایی، ۱۴۱۰ق. | * طهرانی، حسین؛ [http://www.maarefislam.com/doreholomvamaarefislam/bookscontent/vazifefardemosalman/vazifeh.2.htm وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام]، مشهد، علامه طباطبایی، ۱۴۱۰ق. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
* بوذرجمهری، مهستی؛ کشف حجاب، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۸۴ش. | * بوذرجمهری، مهستی؛ کشف حجاب، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۸۴ش. | ||
*احمدی، محمدرضا، خاطرات آیت الله گرامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اول، ۱۳۸۱ش. | *احمدی، محمدرضا، خاطرات آیت الله گرامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اول، ۱۳۸۱ش. | ||
* | * دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، ۱۳۶۰ش. | ||
* | * زیبائینژاد، محمدرضا؛ سبحانی، محمدتقی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، ۱۳۷۹ش، انتشارات دفتر مطالعات و تحقیقات زنان. | ||
* مجله حضور - تابستان ۱۳۸۵، شماره ۵۷. | * مجله حضور - تابستان ۱۳۸۵، شماره ۵۷. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||