confirmed، protected، templateeditor
۷٬۸۷۷
ویرایش
Ali.jafari (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
عبدالملک بن مروان، پیش از پادشاهی، به حفظ [[قرآن]] و [[علوم دینی]] علاقه نشان میداد، با [[محدث]]ین و [[فقه]]ای [[مدینه]] حشر و نشر داشت و از نظر مردم فردی زاهد و عابد بود، به طوری که او را «حمامة المسجد» به معنای کبوتر مسجد مینامیدند. با این حال او پس از حاکم شدن همه ارزشهای اسلامی و اخلاقی را کنار نهاد؛ تا آنجا که نقل شده در حال تلاوت قرآن بود که به او خبر رسید که قرار است پادشاه شود. وی بلافاصله قرآن را برهم نهاد و گفت: "هذا فراق بینی و بینک و هذا آخرالعهد بک"؛ این آغاز جدایی میان من و توست و این آخرین دیدار با توست.{{مدرک}} | عبدالملک بن مروان، پیش از پادشاهی، به حفظ [[قرآن]] و [[علوم دینی]] علاقه نشان میداد، با [[محدث]]ین و [[فقه]]ای [[مدینه]] حشر و نشر داشت و از نظر مردم فردی زاهد و عابد بود، به طوری که او را «حمامة المسجد» به معنای کبوتر مسجد مینامیدند. با این حال او پس از حاکم شدن همه ارزشهای اسلامی و اخلاقی را کنار نهاد؛ تا آنجا که نقل شده در حال تلاوت قرآن بود که به او خبر رسید که قرار است پادشاه شود. وی بلافاصله قرآن را برهم نهاد و گفت: "هذا فراق بینی و بینک و هذا آخرالعهد بک"؛ این آغاز جدایی میان من و توست و این آخرین دیدار با توست.{{مدرک}} | ||
عبدالملک فردی بخیل بود و از کشتن مخالفانش ابایی نداشت. کارگزاران و اطرافیانش نیز شبیه به او بودند که چند نفر از آنها عبارتند از: [[حجاج بن یوسف ثقفی]]، کارگزار او در [[عراق]]، [[مهلب بن ابی صفره| مُهلَّب بن ابی صُفره]] در [[خراسان]]، [[هشام بن اسماعیل]] در [[مدینه]]، فرزندش [[عبدالله بن عبدالملک]] در [[مصر]]، [[محمد بن یوسف ثقفی]] برادر حجاج در [[یمن]] و [[محمد بن مروان]] در جزیره.{{مدرک}} | عبدالملک فردی [[بخل|بخیل]] بود و از کشتن مخالفانش ابایی نداشت. کارگزاران و اطرافیانش نیز شبیه به او بودند که چند نفر از آنها عبارتند از: [[حجاج بن یوسف ثقفی]]، کارگزار او در [[عراق]]، [[مهلب بن ابی صفره| مُهلَّب بن ابی صُفره]] در [[خراسان]]، [[هشام بن اسماعیل]] در [[مدینه]]، فرزندش [[عبدالله بن عبدالملک]] در [[مصر]]، [[محمد بن یوسف ثقفی]] برادر حجاج در [[یمن]] و [[محمد بن مروان]] در جزیره.{{مدرک}} | ||
عبدالملک پس از کشتن [[عبدالله بن زبیر]] در [[مدینه]] خطبهای خواند و در انتها چنین گفت: «به خدا سوگند از این پس هر فردی که مرا به رعایت تقوای الهی دستور دهد، او را خواهم کشت».<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۶۵.</ref> عبدالملک با [[علویان|آلعلی(ع)]] سخت مخالف بود و در زمان او هشام بن اسماعیل نسبت به اهل مدینه بسیار بد رفتاری کرد.<ref>فیاض، تاریخ اسلام، ص۱۶۲.</ref> | عبدالملک پس از کشتن [[عبدالله بن زبیر]] در [[مدینه]] خطبهای خواند و در انتها چنین گفت: «به خدا سوگند از این پس هر فردی که مرا به رعایت تقوای الهی دستور دهد، او را خواهم کشت».<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۶۵.</ref> عبدالملک با [[علویان|آلعلی(ع)]] سخت مخالف بود و در زمان او هشام بن اسماعیل نسبت به اهل مدینه بسیار بد رفتاری کرد.<ref>فیاض، تاریخ اسلام، ص۱۶۲.</ref> |