کاربر ناشناس
عبدالملک بن مروان: تفاوت میان نسخهها
جز
←اقدامات: حذف مطالب زاید، ادغام بخشها و افزودن مطالب لازم
imported>Fayaz جز (←دوران پادشاهی) |
imported>Fayaz جز (←اقدامات: حذف مطالب زاید، ادغام بخشها و افزودن مطالب لازم) |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
==اقدامات== | ==اقدامات== | ||
عبدالملک در [[سال ۶۵ قمری]]، وقتی مروان بن حکم، پدرش، برای [[جنگ مرج راهط]] عازم [[مصر]] بود، نائب حکومت شد. مروان در [[رمضان]] همان سال از دنیا رفت و مردم دمشق با عبدالملک [[بیعت]] کردند.<ref>ابن کثیر الدمشقی، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲۶۰.</ref> | عبدالملک در [[سال ۶۵ قمری]]، وقتی مروان بن حکم، پدرش، برای [[جنگ مرج راهط]] عازم [[مصر]] بود، نائب حکومت شد. مروان در [[رمضان]] همان سال از دنیا رفت و مردم دمشق با عبدالملک [[بیعت]] کردند.<ref>ابن کثیر الدمشقی، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲۶۰.</ref> زمانی که عبدالملک به سلطنت رسید، با چند تهدید مواجه بود: | ||
*ناآرامی در [[شام]] بخاطر ادعای خلافت [[عمرو بن سعید بن عاص]] از بنیامیه، فعالیت طرفداران [[عبدالله بن زبیر]]، شورش مسیحیان جَراجِم و حملات مرزی سلطنت روم. | |||
*حکومت [[مختار بن ابی عبید ثقفی]] در [[کوفه]]، [[مصعب بن زبیر]] در [[بصره]] و [[عبدالله بن زبیر]] در [[مکه]]. | |||
*قیام گروههای مختلف [[خوارج]]. | |||
===رفع تهدیدها=== | |||
عبدالملک ابتدا به عمرو بن سعید قول ولایت عهدی داد و او را از مخالفت با خود منصرف کرد و سپس او را کشت. عبدالملک توانست جنبشی به نام قیام جراجمه را هم به همین منوال سرکوب کند.<ref>ابناثیر، الکامل، ۱۹۶۵م، ج۲، ص۳۰۴.</ref> عبدالملک ناچار شد به امپراتور روم مالیات بپردازد تا خیالش از بابت مرزها آسوده باشد.<ref>الطبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۱۵۰.</ref> مختار نیز در نبرد با [[معصب بن زبیر]] کشته شد. | |||
عبدالملک سپس با سران سپاه مصعب مکاتبه کرد و آنها را به خود متمایل ساخت. در نتیجه زمانی که در [[سال ۷۲ هجری قمری|۷۲ق]] در کنار رودخانه [[دجیل]]، جنگ در گرفت، کار عبدالملک بسیار آسانتر شده بود و مصعب کشته شد و سپاه او پراکنده گشتند. ابنمروان برای تسلط بر [[حجاز]]، [[حجاج بن یوسف ثقفی]] را برای سرکوب زبیریان فرستاد. حجّاج با دوازده هزار نفر به [[طائف]] رفت و ابتدا کار، به صورت مذاکره با ابنزبیر پیش میرفت؛ اما ابنزبیر به هیچ وجه زیر بار نرفت. در این وقت حجّاج با اجازه عبدالملک، شهر مکه مکرمه را محاصره کرد و بخشی از خانه خدا را با پرتاب سنگ منجنیقهایی که بر [[کوه ابوقبیس]] نصب کرده بود، ویران کرد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۱۷۷.</ref> محاصره مکه هفت ماه به طول انجامید. ده هزار نفر از حجّاج امان گرفتند که دو تن از پسران عبدالله بن زبیر: حبیب و حمزه هم فرار کردند. عبدالله بن زبیر با عدهای از یارانش کشته شد. | |||
زمانی که | |||
خوارج در آن زمان به سه گروه [[ازارقه]]، [[صفریه]] و [[اباضیه]] تقسیم شده بود. ازارقه به رهبری [[نافع بن ازرق]] از اوضاع نابسامان سیاسی حکومت اموی استفاده کرده و توانست بر [[بصره]] چیره شود؛ ولی اهالی بصره او را نپذیرفتند و با یارانش به سوی [[اهواز]] رفت و به تهاجمات نظامی اقدام کرد که در یکی از حملاتش به بصره در سال ۶۵ کشته شد.<ref>ابناثیر، الکامل، ج۴، ص۱۹۴.</ref> خوارج صفریه به رهبری [[صالح بن مسرح]] از شمال [[موصل]]، کوفه را هدف حملات خود قرار داد. در نهایت پس از چند سال جنگ و درگیری توسط حجاج بن یوسف ثقفی سرکوب شدند.<ref>بلاذرى، انساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۸.</ref> گروهی دیگر به رهبری [[نجده بن عامر حنفی]] از سال ۶۵ به [[بحرین]] و دیگر مناطق اطراف آن رفته و شروع به حمله بر ضد ابنزبیر و عبدالملک کردند که نهایتا توسط عبدالملک محاصره و سرکوب شدند.<ref>طبری، تاریخ، ج۷، ص۴۶۲.</ref> | |||
===تعامل حکومت عبدالملک با شیعیان=== | |||
[[امام زین العابدین(ع)]] که دوران زندگیش با حکومت عبدالملک مقارن بود، تاثیر بسیاری در نگرش مثبت عبدالملک بن مروان نسبت به خودش داشت و امام نیز از همین موضوع، حداکثر استفاده را در پیشبرد برنامه خود، انجام داد و این نگرش در اثر کرامت و بزرگواری امام نسبت به مروانیان، به خصوص پدر عبدالملک در جریان انقلاب مدینه لطف داشت. آنجا که در اوضاع بحرانی مدینه، همه افراد بنی امیه را از شهر بیرون کردند، امام(ع) به درخواست مروان بن حکم، همسر او را که دختر [[عثمان بن عفان]] بود، در کنار خانوادهاش جای داد و از او پذیرائی کرد. همین رفتار امام باعث شده بود که عبدالملک نگاه مثبتی به امام داشته باشد. حتی وی از امام سجاد مشورت میگرفت و وی با پیشنهاد امام اقدام به ضرب سکه اسلامی نمود. با این حال بعدها عبدالملک ، رفتارش را با امام سجاد(ع)، تغییر داد تا جایی که دستور داد آن حضرت را دستگیر و به غل و زنجیر بکشند و او را به مرکز حکومت بیاورند.{{مدرک}} | |||
ازارقه به رهبری [[نافع بن ازرق]] از اوضاع نابسامان سیاسی حکومت اموی استفاده کرده و توانست بر [[بصره]] چیره شود؛ ولی اهالی بصره او را نپذیرفتند و با یارانش به سوی [[اهواز]] رفت و به تهاجمات نظامی اقدام کرد که در یکی از حملاتش به بصره در سال ۶۵ کشته شد.<ref>ابناثیر، الکامل، ج۴، ص۱۹۴.</ref> | |||
خوارج صفریه به رهبری [[صالح بن مسرح]] از شمال [[موصل]]، کوفه را هدف حملات خود قرار داد. در نهایت پس از چند سال جنگ و درگیری توسط حجاج بن یوسف ثقفی سرکوب شدند.<ref>بلاذرى، | |||
گروهی دیگر به رهبری [[نجده بن عامر حنفی]] از سال ۶۵ به [[بحرین]] و دیگر مناطق اطراف آن رفته و شروع به حمله بر ضد | |||
=== | |||
[[ | |||
===گماردن حجاج به حکومت عراق=== | |||
حجاج بن یوسف در [[سال ۷۵ هجری قمری|۷۵ق]] از سوی عبدالملک اضافه بر [[حجاز]]، حکومت [[عراق عرب|عراق]] را بدست آورد. او حدود بیست سال بر کوفه حکومت کرد و شیعیان بسیاری را کشت یا به زندان انداخت. گفته شده وقتی حجاج وارد کوفه شد، برای خواندن خطبه بر بالای منبر رفت؛ مدتی سکوت کرد، سپس برخاست و گفت: «ای مردم عراق! والله سرهایی را میبینم که چون میوه رسیدهاند و زمان چیدن آنها فرا رسیده و من آنها را میچینم و گویا جوشش خون را از میان عمامهها و ریشها میبینم»<ref>ابنعبری، تاریخ مختصر الدول، ص۱۱۲.</ref> یعقوبی در تاریخ خود نوشته: عبدالملک به حجاج نامه نوشت: مرا به خون فرزندان ابوطالب آلوده نکن، زیرا خود دیدم که چون خاندان حرب (ابوسفیان) با آنان در افتادند، بر افتادند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۳، ص۴۹، (حوادث حکومت عمر بن عبدالعزیز)</ref> | |||
===توسعه سرزمین اسلامی در شمال آفریقا=== | ===توسعه سرزمین اسلامی در شمال آفریقا=== | ||
در نخستین روزهای حکومت عبدالملک، پادشاه روم با نقض پیمان صلح با مسلمانان به سرزمینهای شام حملهور شد.<ref>طبری، تاریخ، ج۶، ص۱۵۰.</ref> عبدالملک که خطر رومیان را احساس کرد، مجبور به پرداخت باج به رومیان شد و مقرر شد هر جمعه هزار دینار به آنان بپردازد.<ref>طبری، تاریخ، ج۶، ص۱۵۰.</ref> پس از فراغت عبدالملک از آشوبهای داخلی، مسلمانان به سرزمینهای روم حمله کرده و مناطق زیادی را به تصرف درآوردند. به این ترتیب پیمان صلح نقض شد.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۱۸۸.</ref> | در نخستین روزهای حکومت عبدالملک، پادشاه روم با نقض پیمان صلح با مسلمانان به سرزمینهای شام حملهور شد.<ref>طبری، تاریخ، ج۶، ص۱۵۰.</ref> عبدالملک که خطر رومیان را احساس کرد، مجبور به پرداخت باج به رومیان شد و مقرر شد هر جمعه هزار دینار به آنان بپردازد.<ref>طبری، تاریخ، ج۶، ص۱۵۰.</ref> پس از فراغت عبدالملک از آشوبهای داخلی، مسلمانان به سرزمینهای روم حمله کرده و مناطق زیادی را به تصرف درآوردند. به این ترتیب پیمان صلح نقض شد.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۱۸۸.</ref> | ||
خط ۱۱۷: | خط ۷۹: | ||
در روایتی، رومیان به کمک ناوگان دریایی تلاش کردند قَرْطاجنّه را که نیرومندترین پایگاه نظامی رومیها بود، باز پس بگیرند؛ اما حسان آنان را بیرون راند و برای اینکه آرزوی شان را در بازگشت مجدد ناکام کند آن شهر را کاملا ویران کرد و در شرق آن شهری اسلامی به نام تونس بنا کرد.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۲، ص۶۱.</ref> | در روایتی، رومیان به کمک ناوگان دریایی تلاش کردند قَرْطاجنّه را که نیرومندترین پایگاه نظامی رومیها بود، باز پس بگیرند؛ اما حسان آنان را بیرون راند و برای اینکه آرزوی شان را در بازگشت مجدد ناکام کند آن شهر را کاملا ویران کرد و در شرق آن شهری اسلامی به نام تونس بنا کرد.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۲، ص۶۱.</ref> | ||
===اصلاح نظام اداری مالی=== | |||
با توجه به گسترش جغرافیای سرزمینی و انسانی در زمان عبدالملک قوانین حاکم برنظام قبیلهای جوابگوی مشکلات مدیریتی آن روز نبود. هر چند در دوران خلفای قبلی جهش به سمت اداره جهانی مملکت اسلامی آغاز شد؛ ولی با توجه به نزاعهای داخلی و اختلافات سیاسی گرو¬های اسلامی، این امر محقق نشد. از طرفی دیگر جامعه عرب که هیچگونه تجربهای در اداره یک حکومت نداشت مجبور بود، از روش¬های متداول و مرسوم در آن روزگار استفاده کند؛ لذا نهضت ترجمه و واردات الگوهای مدیریتی در بخشهای مختلف و همچنین استفاده از کارشناسان با تجربه برای اجرای آن که عمدتا از نیروهای ایرانی و رومی بودند بیشتر از هر زمان دیگر ضروری به نظر میرسید. | با توجه به گسترش جغرافیای سرزمینی و انسانی در زمان عبدالملک قوانین حاکم برنظام قبیلهای جوابگوی مشکلات مدیریتی آن روز نبود. هر چند در دوران خلفای قبلی جهش به سمت اداره جهانی مملکت اسلامی آغاز شد؛ ولی با توجه به نزاعهای داخلی و اختلافات سیاسی گرو¬های اسلامی، این امر محقق نشد. از طرفی دیگر جامعه عرب که هیچگونه تجربهای در اداره یک حکومت نداشت مجبور بود، از روش¬های متداول و مرسوم در آن روزگار استفاده کند؛ لذا نهضت ترجمه و واردات الگوهای مدیریتی در بخشهای مختلف و همچنین استفاده از کارشناسان با تجربه برای اجرای آن که عمدتا از نیروهای ایرانی و رومی بودند بیشتر از هر زمان دیگر ضروری به نظر میرسید. | ||
عبدالملک با توجه به عنصر عرب و تحقیر دیگر نژادها که ویژگی همه حاکمان اموی بود،<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ص۱۹۲.</ref> در خارج کردن امثال این امور از دست غیر عرب تلاش بسیار کرد. عبدالملک نخست به متحول سازی دستگاه اداری و فعال کردن آن و دوم، عربی کردن دیوانها و پول مملکت اسلامی که تحت عنوان نهضت عربی کردن نام گرفت، پرداخت.<ref>ابنالطقطقی، الفخری، ص۱۲۳.</ref> | عبدالملک با توجه به عنصر عرب و تحقیر دیگر نژادها که ویژگی همه حاکمان اموی بود،<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ص۱۹۲.</ref> در خارج کردن امثال این امور از دست غیر عرب تلاش بسیار کرد. عبدالملک نخست به متحول سازی دستگاه اداری و فعال کردن آن و دوم، عربی کردن دیوانها و پول مملکت اسلامی که تحت عنوان نهضت عربی کردن نام گرفت، پرداخت.<ref>ابنالطقطقی، الفخری، ص۱۲۳.</ref> | ||
===عربی سازی دیوانها=== | |||
«تعریب الدواوین» یا همان عربی کردن ادارهها یا دیوانها پس از مدتی طولانی در زمان عبدالملک انجام گرفت. همانگونه که در تاریخ مشهور است، تشکیلات اداری به دست موالی و عجمها اداره میشد. به همین دلیل، زبان ادارات و سازمانها عربی نبود و به مقتضای هر منطقه متفاوت بود. در برخی از مناطق ایرانیها به زبان خودشان مکاتبه میکردند و در برخی دیگر رومیان و مصریان این کار را به عهده داشتند. | «تعریب الدواوین» یا همان عربی کردن ادارهها یا دیوانها پس از مدتی طولانی در زمان عبدالملک انجام گرفت. همانگونه که در تاریخ مشهور است، تشکیلات اداری به دست موالی و عجمها اداره میشد. به همین دلیل، زبان ادارات و سازمانها عربی نبود و به مقتضای هر منطقه متفاوت بود. در برخی از مناطق ایرانیها به زبان خودشان مکاتبه میکردند و در برخی دیگر رومیان و مصریان این کار را به عهده داشتند. | ||
خط ۱۳۱: | خط ۹۰: | ||
بنابراین عبدالملک دستور داد که تمام دیوان را عربی کنند و خود بر آن نظارت کرد. این اقدام چند سال طول کشید تا سرانجام زبان عربی زبان رسمی شد.<ref>ابن خلدون، تاریخ، ج۱، ص۳۰۳.</ref> این کار چند سال طول کشید و سرانجام زبان عربی به عنوان زبان رسمی و اداری حکومت جایگزین زبانهای مختلف دیگر شد. | بنابراین عبدالملک دستور داد که تمام دیوان را عربی کنند و خود بر آن نظارت کرد. این اقدام چند سال طول کشید تا سرانجام زبان عربی زبان رسمی شد.<ref>ابن خلدون، تاریخ، ج۱، ص۳۰۳.</ref> این کار چند سال طول کشید و سرانجام زبان عربی به عنوان زبان رسمی و اداری حکومت جایگزین زبانهای مختلف دیگر شد. | ||
===ضرب سکه=== | |||
عبدالملک، نبود سیستم پولی مستقل و پیروی از سیاستهای پولی دیگر نظامها از جمله رومیان را عامل ضعف خود در برابر آنان میدانست<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۲۳۷.</ref> و از طرفی وجود پولهای متعدد در کنار سکههای ایرانی و رومی که باعث آشفتگی بازار و تجارت میشد، عبدالملک را بر آن داشت تا در سال ۷۴ق دستور ضرب سکه را صادر کند. همچنین از سال ۸۴ق درهم و دینار اسلامی ضرب کرد و این نخستین پول اسلامی مستقل بود که ضرب شد.<ref>ابنقتیبه الدینوری، الامامة و السیاسة، ص۳۱۶.</ref> | عبدالملک، نبود سیستم پولی مستقل و پیروی از سیاستهای پولی دیگر نظامها از جمله رومیان را عامل ضعف خود در برابر آنان میدانست<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۲۳۷.</ref> و از طرفی وجود پولهای متعدد در کنار سکههای ایرانی و رومی که باعث آشفتگی بازار و تجارت میشد، عبدالملک را بر آن داشت تا در سال ۷۴ق دستور ضرب سکه را صادر کند. همچنین از سال ۸۴ق درهم و دینار اسلامی ضرب کرد و این نخستین پول اسلامی مستقل بود که ضرب شد.<ref>ابنقتیبه الدینوری، الامامة و السیاسة، ص۳۱۶.</ref> | ||
تا قبل از خلافت عبدالملک، مسلمانان در معاملات خود از سکههای ساسانی و رومی استفاده میکردند. البته سکههای رومی رواج بیشتری داشت. مشهور است، عبدالملک اولین کسی بود که تصمیم گرفت سکههای اسلامی ضرب کند. بنابر روایات تاریخی انگیزۀ عبدالملک برای رواج سکه اسلامی این بود که او در نامههایی که به امپراتوری روم میفرستاد، «قل هو الله احد» و نام [[پیامبر اکرم(ص)]] را در ابتدای نامه ذکر میکرد. امپراتوری روم به او نامه نوشت که اگر این کار را ترک نکنی در سکهها از پیغمبر شما به زشتی نام میبرم. عبدالملک به پیشنهاد [[امام سجاد(ع)]] (و بنابر نقل [[اعیان الشیعه]] به پیشنهاد [[امام باقر]])<ref>امین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۵۴</ref> مصمم شد که سکههای اسلامی ضرب کند و با ایجاد ضرابخانهها اقدام به ضرب سکههای اسلامی کرد.<ref>[http://www.emamsajjad.com/Portal/Cultcure/Persian/CategoryID/9936/CaseID/104216/71243.aspx ضرب سکه اسلامی به پیشنهاد امام سجاد بود]</ref> | تا قبل از خلافت عبدالملک، مسلمانان در معاملات خود از سکههای ساسانی و رومی استفاده میکردند. البته سکههای رومی رواج بیشتری داشت. مشهور است، عبدالملک اولین کسی بود که تصمیم گرفت سکههای اسلامی ضرب کند. بنابر روایات تاریخی انگیزۀ عبدالملک برای رواج سکه اسلامی این بود که او در نامههایی که به امپراتوری روم میفرستاد، «قل هو الله احد» و نام [[پیامبر اکرم(ص)]] را در ابتدای نامه ذکر میکرد. امپراتوری روم به او نامه نوشت که اگر این کار را ترک نکنی در سکهها از پیغمبر شما به زشتی نام میبرم. عبدالملک به پیشنهاد [[امام سجاد(ع)]] (و بنابر نقل [[اعیان الشیعه]] به پیشنهاد [[امام باقر]])<ref>امین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۵۴</ref> مصمم شد که سکههای اسلامی ضرب کند و با ایجاد ضرابخانهها اقدام به ضرب سکههای اسلامی کرد.<ref>[http://www.emamsajjad.com/Portal/Cultcure/Persian/CategoryID/9936/CaseID/104216/71243.aspx ضرب سکه اسلامی به پیشنهاد امام سجاد بود]</ref> | ||
===ساخت مسجد قبةالصخره=== | |||
عبدالملک از ساخت بناها و مساجد حمایت میکرد در زمان او [[مسجد صخره]] ([[بیت المقدس]]) بنا شد. | عبدالملک از ساخت بناها و مساجد حمایت میکرد در زمان او [[مسجد صخره]] ([[بیت المقدس]]) بنا شد. عبدالملک، در حکومت ابنزبیر در مکه و مدینه، از مسافرت اهالی شام به مکه جلوگیری کرد تا آنان تحت تأثیر تبلیغات زبیریان قرار نگیرند. یعقوبی مینویسد: مردم شکایت کردند که چرا ما را از حج واجب باز میداری؟ عبدالملک گفت: ابنشهاب زهری از پیغمبر حدیث میکند که به زیارت سه مسجد باید رفت: مسجدالحرام، مسجد من و مسجد [[بیت المقدس]]. امروز برای شما بیت المقدس حرمت مسجدالحرام را دارد. و همین ابنشهاب میگوید: این سنگ، صخرهای که یهودیان بر آن قربانی میکردند، همان سنگ است که پیغمبر در شب معراج پای بر آن نهاد. به دستور عبدالملک بر گرد آن سنگ قبهای ساختند و بر آن پردههای حریر آویختند و خادمانی برای آن معین کردند و مردم را به طواف آن واداشتند و این رسم در تمام دوره [[بنی امیه]] باقی بود. | ||
===جانشینان عبدالملک=== | ===جانشینان عبدالملک=== |