پرش به محتوا

خالد بن ولید: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۵۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ مهٔ ۲۰۱۹
منبع یابی، اصلاح پاورقی و منابع
imported>M.r.seifi
(منبع یابی، اصلاح پاورقی و منابع)
imported>M.r.seifi
(منبع یابی، اصلاح پاورقی و منابع)
خط ۳۲: خط ۳۲:


==ولادت و نسب==
==ولادت و نسب==
هرچند مورخان تاریخ تولد خالد را ذکر نکرده‌اند، اما باتوجه به تاریخ وفات و سن وی در هنگام مرگ می‌توان حدس زد که او در حدود ۲۶ سال پیش از [[بعثت|مبعث]] [[محمد(ص)|پیامبر اسلام]] (۵۸۴م)، در [[مکه]] متولد شده است. پدرش، ولیدبن مغیره، از اشراف و بزرگان قریش محسوب می‌شد<ref>ابوالفرج اصفهانی، كتاب‌الاغانى، قاهره، ج ۱۶، ص۱۹۴.</ref> و مادرش، عَصْماء (لُبابه صغرا یا کبرا)، دختر حارث بن حَرْب (یا حَزْن/ حَزْم) است که نسبش به قبیله قَیس عیلان بن مُضَر می‌رسد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۷، ص۳۹۴؛ زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۲؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، ج ۱۶، ص۲۲۰.</ref>
هرچند مورخان تاریخ تولد خالد را ذکر نکرده‌اند، اما باتوجه به تاریخ وفات و سن وی در هنگام مرگ می‌توان حدس زد که او در حدود ۲۶ سال پیش از [[بعثت|مبعث]] [[محمد(ص)|پیامبر اسلام]] (۵۸۴م)، در [[مکه]] متولد شده است. پدرش، ولیدبن مغیره، از اشراف و بزرگان قریش محسوب می‌شد<ref>ابوالفرج اصفهانی، كتاب‌الاغانى، قاهره، ج ۱۶، ص۱۹۴.</ref> و مادرش، عَصْماء (لُبابه صغرا یا کبرا)، دختر حارث بن حَرْب (یا حَزْن/ حَزْم) است که نسبش به قبیله قَیس عیلان بن مُضَر می‌رسد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۷، ص۳۹۴؛ زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۲؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، ج۱۶، ص۲۲۰.</ref>


از مشهور‌ترین عموهای ولید یکی ابواُمَیة بن مغیره بود که گفته شده است اختلاف قبایل قریش را درباره چگونگی گذاشتن [[حجرالاسود]] به هنگام بازسازی [[کعبه]]، با پیشنهاد تعیین داور حل کرد و گفت قریش نخستین کسی را که از در مسجد وارد شود، حَکَم قرار دهند<ref> ابن هشام، ج ۱، ص۲۰۹ </ref> و دیگری، هشام بن مُغیره که از اشراف قریش و فرمانده بنی مخزوم در جنگ فِجار بود. با مرگ وی، قریشیان سه سال بازار برپا نکردند و مرگ وی را مبدأ تاریخ خود قرار دادند.<ref> ابن قدامه، ص۳۵۵؛ شلبی، تاریخ سیف اللّه خالدبن الولید، ۱۹۳۳م، ص۲۶.</ref> [[میمونه  دختر حارث]] (همسر پیامبر) و [[لبابه همسر حضرت عباس|لُبابه]] امّ الفضل (همسر [[حضرت ابوالفضل|عباس بن عبدالمطلب]] و مادربزرگ خلفای عباسی)، خاله‌های خالد بودند.<ref> ابن قتیبه، ۱۹۶۰، ص۲۶۷ </ref>
از مشهور‌ترین عموهای ولید یکی ابواُمَیة بن مغیره بود که گفته شده است اختلاف قبایل قریش را درباره چگونگی گذاشتن [[حجرالاسود]] به هنگام بازسازی [[کعبه]]، با پیشنهاد تعیین داور حل کرد و گفت قریش نخستین کسی را که از در مسجد وارد شود، حَکَم قرار دهند<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج۱، ص۲۰۹.</ref> و دیگری، هشام بن مُغیره که از اشراف قریش و فرمانده بنی مخزوم در جنگ فِجار بود. با مرگ وی، قریشیان سه سال بازار برپا نکردند و مرگ وی را مبدأ تاریخ خود قرار دادند.<ref>ابن قدامه، التبیین، ۱۴۰۸ق، ص۳۵۵؛ شلبی، تاریخ سیف اللّه خالدبن الولید، ۱۹۳۳م، ص۲۶.</ref> [[میمونه  دختر حارث]] (همسر پیامبر) و لُبابه امّ الفضل (همسر [[عباس بن عبدالمطلب]] و مادربزرگ خلفای عباسی)، خاله‌های خالد بودند.{{مدرک}}


==قبل از مسلمان شدن==
==قبل از مسلمان شدن==
خالد در [[جاهلیت]] جزو اشراف قریش و از سلحشوران آن‌ها بود و مسئولیت تدارک سپاه و سرکردگی سواران قریش را در جنگ برعهده داشت.<ref> ابن حبیب، ۱۳۸۴، ص۵۲۸؛ ابن عبدربّه، ج ۳، ص۲۷۸؛ ابن عبدالبرّ، الإستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۲۷.</ref>
خالد در [[جاهلیت]] جزو اشراف قریش و از سلحشوران آن‌ها بود و مسئولیت تدارک سپاه و سرکردگی سواران قریش را در جنگ برعهده داشت.<ref> ابن حبیب، ۱۳۸۴، ص۵۲۸؛ ابن عبدربّه، ج ۳، ص۲۷۸؛ ابن عبدالبرّ، الإستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۲۷.</ref>


او در [[سال ۲ هجری]] در [[جنگ بدر]]، بر ضد مسلمانان شرکت کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۷، ص۳۹۴؛ قس ابن قتیبه، همانجا، که منکر شرکت خالد در این جنگ شده است </ref> و به گفته واقدی،<ref> ۱۹۶۶، ج ۱، ص۱۳۰ </ref> اسیر شد.
او در [[سال ۲ هجری]] در [[جنگ بدر]]، بر ضد مسلمانان شرکت کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۷، ص۳۹۴.</ref> و به گفته واقدی،<ref> ۱۹۶۶، ج ۱، ص۱۳۰ </ref> اسیر شد.


در [[سال سوم هجری]] در [[جنگ احد|جنگ اُحُد]]، سرکرده سواران جناح راست قریش بود و براثر خطایی که چند تن از افراد سپاه [[اسلام]] در مراقبت از راه ورود دشمن مرتکب شدند، وی توانست مسلمانان را شکست دهد.<ref> رجوع کنید به ابن اسحاق، ص۳۰۵؛ واقدی، ۱۹۶۶، ج ۱، ص۲۲۰، ۲۲۹، ۲۳۲، ۲۷۵، ۲۸۳؛ ابن هشام، ج ۳، ص۷۰، ۹۱؛ قس ابن قتیبه، همانجا </ref>
در [[سال سوم هجری]] در [[جنگ احد|جنگ اُحُد]]، سرکرده سواران جناح راست قریش بود و براثر خطایی که چند تن از افراد سپاه [[اسلام]] در مراقبت از راه ورود دشمن مرتکب شدند، وی توانست مسلمانان را شکست دهد.<ref> رجوع کنید به ابن اسحاق، ص۳۰۵؛ واقدی، ۱۹۶۶، ج ۱، ص۲۲۰، ۲۲۹، ۲۳۲، ۲۷۵، ۲۸۳؛ ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج ۳، ص۷۰، ۹۱.</ref>


او در [[سال پنجم قمری]]، در [[غزوه خندق|نبرد خندق]] یا احزاب نیز شرکت کرد و جزو کسانی بود که قصد داشت از خندق عبور کند ولی موفق نشد.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۴۶۵ـ۴۶۶، ۴۷۰، ۴۷۲ـ۴۷۳، ۴۹۰؛ قس ابن قتیبه، همانجا </ref>
او در [[سال پنجم قمری]]، در [[غزوه خندق|نبرد خندق]] یا احزاب نیز شرکت کرد و جزو کسانی بود که قصد داشت از خندق عبور کند ولی موفق نشد.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۴۶۵ـ۴۶۶، ۴۷۰، ۴۷۲ـ۴۷۳، ۴۹۰.</ref>


در [[شوال]] [[سال ششم هجری]]، به قولی خالد در رأس دویست سوار از مشرکان قریش، برای جلوگیری از حرکت پیامبر(ص) برای ادای [[مناسک حج]]، از [[مکه]] به محل کُراع الغَمیم رفت.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۵۷۹ـ۵۸۲؛ ابن هشام، ج ۳، ص۳۲۲ـ۳۲۳ </ref>
در [[شوال]] [[سال ششم هجری]]، به قولی خالد در رأس دویست سوار از مشرکان قریش، برای جلوگیری از حرکت پیامبر(ص) برای ادای [[مناسک حج]]، از [[مکه]] به محل کُراع الغَمیم رفت.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۵۷۹ـ۵۸۲؛ ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج ۳، ص۳۲۲ـ۳۲۳.</ref>


در [[سال هفتم هجری قمری|سال هفتم]] که پیامبر(ص) و مسلمانان برای ادای عمرةالقضاء روانه مکه شدند، خالد چنان از اسلام و مسلمانان نفرت داشت که شهر را ترک کرد.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۷۴۶؛ زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۴.</ref>
در [[سال هفتم هجری قمری|سال هفتم]] که پیامبر(ص) و مسلمانان برای ادای عمرةالقضاء روانه مکه شدند، خالد چنان از اسلام و مسلمانان نفرت داشت که شهر را ترک کرد.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۷۴۶؛ زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۴.</ref>


==بعد از مسلمان شدن==
==بعد از مسلمان شدن==
مورخان درباره تاریخ [[اسلام]] آوردن خالد آرای متفاوتی داشته‌اند، به نحوی که برخی اسلام آوردنش را در سال پنجم، پس از [[غزوه بنی قریظه|غزوه بنی قُرَیظه]]، یا در فاصله زمانی میان [[صلح حدیبیه]] ([[ذی القعدة الحرام|ذیقعده]] سال ششم) و فتح خیبر (محرّم سال هفتم)<ref> رجوع کنید به خلیفةبن خیاط، تاریخ، ۱۴۱۵ق، ص۴۰؛ ابن عبدالبرّ، الإستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۲۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۴۰.</ref> یا در سال هفتم بعد از [[غزوه خیبر|فتح خیبر]]<ref> ابن حجر عسقلانی، ۱۴۱۲، ج ۲، ص۲۵۱ </ref> دانسته‌اند، اما بنابر مشهور، او در اول [[صفر]] سال هشتم، پیش از [[فتح مکه]]، اسلام آورد.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۶۶۱؛ ابن هشام، ج ۳، ص۲۹۰ـ۲۹۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج ۴، ص۲۵۲.</ref>
مورخان درباره تاریخ [[اسلام]] آوردن خالد آرای متفاوتی داشته‌اند، به نحوی که برخی اسلام آوردنش را در سال پنجم، پس از [[غزوه بنی قریظه|غزوه بنی قُرَیظه]]، یا در فاصله زمانی میان [[صلح حدیبیه]] ([[ذی القعدة الحرام|ذیقعده]] سال ششم) و فتح خیبر (محرّم سال هفتم)<ref> رجوع کنید به خلیفةبن خیاط، تاریخ، ۱۴۱۵ق، ص۴۰؛ ابن عبدالبرّ، الإستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۲۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۴۰.</ref> یا در سال هفتم بعد از [[غزوه خیبر|فتح خیبر]]<ref> ابن حجر عسقلانی، ۱۴۱۲، ج ۲، ص۲۵۱ </ref> دانسته‌اند، اما بنابر مشهور، او در اول [[صفر]] سال هشتم، پیش از [[فتح مکه]]، اسلام آورد.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۶۶۱؛ ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج ۳، ص۲۹۰ـ۲۹۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج ۴، ص۲۵۲.</ref>
===جنگ موته===
===جنگ موته===
خالد پس از چند ماه از اسلام آوردنش، در [[جنگ موته|جنگ مؤته]] در [[جمادی الاولی]] سال هشتم شرکت کرد که پس از [[شهید]] شدن سران سپاه اسلام، او فرماندهی را برعهده گرفت و باقیمانده سپاه را به [[مدینه]] بازگرداند.<ref> رجوع کنید به واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۷۶۱ـ۷۶۵؛ ابن هشام، ج ۴، ص۱۹ـ۲۲، ۲۵ </ref> او بعد‌ها می‌گفت در این نبرد نُه شمشیر در دستش شکسته بود.<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج ۴، ص۲۵۳؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۴۰.</ref> گفته شده است که پس از نبرد مؤته، خالد به سیف اللّه ملقب شد و در برخی روایات نقل شده است که این لقب را پیامبر(ص) به وی اعطا کرد.<ref> رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج ۷، ص۳۹۵؛ زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۰؛ بخاری، ج ۳، جزء۲، قسم ۱، ص۱۳۶ </ref>
خالد پس از چند ماه از اسلام آوردنش، در [[جنگ موته|جنگ مؤته]] در [[جمادی الاولی]] سال هشتم شرکت کرد که پس از [[شهید]] شدن سران سپاه اسلام، او فرماندهی را برعهده گرفت و باقیمانده سپاه را به [[مدینه]] بازگرداند.<ref> رجوع کنید به واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۷۶۱ـ۷۶۵؛ ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج ۴، ص۱۹ـ۲۲، ۲۵ </ref> او بعد‌ها می‌گفت در این نبرد نُه شمشیر در دستش شکسته بود.<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج ۴، ص۲۵۳؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۴۰.</ref> گفته شده است که پس از نبرد مؤته، خالد به سیف اللّه ملقب شد و در برخی روایات نقل شده است که این لقب را پیامبر(ص) به وی اعطا کرد.<ref> رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج ۷، ص۳۹۵؛ زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۰؛ بخاری، ج ۳، جزء۲، قسم ۱، ص۱۳۶ </ref>
===فتح مکه===
===فتح مکه===
در [[۲۰ رمضان]] [[سال هشتم قمری]] و به هنگام فتح مکه، خالد به فرمان پیامبر(ص) در رأس گروهی از سواران، از ناحیه لیط در جنوب [[مکه]] به سوی این شهر حرکت کرد، اما با برخی از [[شرک|مشرکان]] قریش در خَنْدَمه درگیر شد و عده‌ای از آنان را کشت و وقتی وارد مکه شد، نزد پیامبر(ص) رفت و اقدام خود را توجیه کرد<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۸۱۹، ۸۲۵ ـ۸۲۶، ۸۳۸ ـ ۸۳۹؛ ابن هشام، ج ۴، ص۴۹ـ ۵۰ </ref> و آنگاه که پیامبر(ص) وارد [[کعبه]] شد، او کنار درِ کعبه ایستاد و اجازه نداد کسی وارد آن شود.<ref> ازرقی، ج ۱، ص۲۶۷ </ref> پس از فتح مکه، خالدبن ولید در رأس گروهی سوار، به فرمان پیامبر اکرم(ص)، به بَطن نخله رفت و بت معروف [[بت عزی|العُزَّی]]، بزرگ‌ترین بت [[قریش]]، را از بین برد.<ref> ابن کلبی، ص۲۴ـ۲۷؛ واقدی، ۱۹۶۶، ج ۱، ص۶، قس ج ۳، ص۸۷۳ ـ ۸۷۴؛ ابن هشام، ج ۴، ص۷۹ </ref>
در [[۲۰ رمضان]] [[سال هشتم قمری]] و به هنگام فتح مکه، خالد به فرمان پیامبر(ص) در رأس گروهی از سواران، از ناحیه لیط در جنوب [[مکه]] به سوی این شهر حرکت کرد، اما با برخی از [[شرک|مشرکان]] قریش در خَنْدَمه درگیر شد و عده‌ای از آنان را کشت و وقتی وارد مکه شد، نزد پیامبر(ص) رفت و اقدام خود را توجیه کرد<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۸۱۹، ۸۲۵ ـ۸۲۶، ۸۳۸ ـ ۸۳۹؛ ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج ۴، ص۴۹ـ ۵۰ </ref> و آنگاه که پیامبر(ص) وارد [[کعبه]] شد، او کنار درِ کعبه ایستاد و اجازه نداد کسی وارد آن شود.<ref> ازرقی، ج ۱، ص۲۶۷ </ref> پس از فتح مکه، خالدبن ولید در رأس گروهی سوار، به فرمان پیامبر اکرم(ص)، به بَطن نخله رفت و بت معروف [[بت عزی|العُزَّی]]، بزرگ‌ترین بت [[قریش]]، را از بین برد.<ref> ابن کلبی، ص۲۴ـ۲۷؛ واقدی، ۱۹۶۶، ج ۱، ص۶، قس ج ۳، ص۸۷۳ ـ ۸۷۴؛ ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج ۴، ص۷۹.</ref>


===سال هشتم هجری===
===سال هشتم هجری===
در اوایل [[شوال]] سال هشتم، پیامبر اکرم(ص) خالدبن ولید را در رأس گروهی ۳۵۰ نفره از [[مهاجران]] و [[انصار]] و [[قبیله بنی سلیم|بنی سُلَیم]] به سوی [[بنی جذیمه|بنی جَذِیمه]]، در اطراف مکه، فرستاد تا آنان را به [[اسلام]] دعوت کند. با وجود اینکه بنی جَذیمه مسلمانی خود را اعلام و اسلحه خود را تسلیم کردند، اما خالد دستور داد عده‌ای از آنان را گردن زدند که چون پیامبر(ص) مطّلع شد، از کار خالد تبری جست و [[حضرت علی(ع)]] را فرستاد تا [[دیه]] کشته شدگان را بپردازد. [[عبدالرحمن بن عوف]] این اقدام خالد را صرفاً برای انتقام خون عمویش، فاکه بن مغیره، دانسته است.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۳، ص۸۷۵ـ۸۸۲؛ ابن هشام، ج ۴، ص۷۰ـ۷۴؛ ابن حبیب، ۱۳۸۴، ص۲۴۸، ۲۵۲، ۲۵۹ـ۲۶۰ </ref>
در اوایل [[شوال]] سال هشتم، پیامبر اکرم(ص) خالدبن ولید را در رأس گروهی ۳۵۰ نفره از [[مهاجران]] و [[انصار]] و [[قبیله بنی سلیم|بنی سُلَیم]] به سوی [[بنی جذیمه|بنی جَذِیمه]]، در اطراف مکه، فرستاد تا آنان را به [[اسلام]] دعوت کند. با وجود اینکه بنی جَذیمه مسلمانی خود را اعلام و اسلحه خود را تسلیم کردند، اما خالد دستور داد عده‌ای از آنان را گردن زدند که چون پیامبر(ص) مطّلع شد، از کار خالد تبری جست و [[حضرت علی(ع)]] را فرستاد تا [[دیه]] کشته شدگان را بپردازد. [[عبدالرحمن بن عوف]] این اقدام خالد را صرفاً برای انتقام خون عمویش، فاکه بن مغیره، دانسته است.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۳، ص۸۷۵ـ۸۸۲؛ ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج ۴، ص۷۰ـ۷۴؛ ابن حبیب، ۱۳۸۴، ص۲۴۸، ۲۵۲، ۲۵۹ـ۲۶۰ </ref>


در سال هشتم، هنگامی که پیامبر(ص) برای جنگ با قبیله مشرک [[قبیله هوازن|هوازن]] از مکه راهی [[غزوه حنین]] شد، خالد با سواران بنی سُلَیم در مقدمه سپاه حرکت می‌کرد، اما در جنگ جزو فراریان بود. گفته‌اند که بعداً بازگشت و در نبرد شرکت کرد و زخم‌هایی برداشت و عده‌ای از جمله یک زن را کشت. آنگاه پیامبر(ص) وی را از قتل کودکان، زنان و بردگان منع کرد.<ref> رجوع کنید به ابن هشام، ج ۴، ص۱۰۰؛ ابوالفرج اصفهانی، كتاب‌الاغانى، قاهره، ج ۱۶، ص۱۹۵.</ref> خالد همچنین هنگام حرکت پیامبر(ص) به سوی [[طائف]] برای نبرد با [[قبیله ثقیف]] (سال هشتم) در مقدمه سپاه پیامبر(ص) بود.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۳، ص۹۲۳ </ref>
در سال هشتم، هنگامی که پیامبر(ص) برای جنگ با قبیله مشرک [[قبیله هوازن|هوازن]] از مکه راهی [[غزوه حنین]] شد، خالد با سواران بنی سُلَیم در مقدمه سپاه حرکت می‌کرد، اما در جنگ جزو فراریان بود. گفته‌اند که بعداً بازگشت و در نبرد شرکت کرد و زخم‌هایی برداشت و عده‌ای از جمله یک زن را کشت. آنگاه پیامبر(ص) وی را از قتل کودکان، زنان و بردگان منع کرد.<ref> رجوع کنید به ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج ۴، ص۱۰۰؛ ابوالفرج اصفهانی، كتاب‌الاغانى، قاهره، ج ۱۶، ص۱۹۵.</ref> خالد همچنین هنگام حرکت پیامبر(ص) به سوی [[طائف]] برای نبرد با [[قبیله ثقیف]] (سال هشتم) در مقدمه سپاه پیامبر(ص) بود.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۳، ص۹۲۳ </ref>
===سال نهم هجری===
===سال نهم هجری===
در [[رجب]] [[سال نهم هجری]]، پیامبر(ص) هنگام اقامت در [[تبوک]]، خالد را در رأس گروهی با ۴۲۰ سوار به سوی أُکَیدِربن عبدالملک، حاکم مسیحی [[دومة الجندل|دَوْمَةُ الْجَنْدَل]]، فرستاد که پس از نبرد کوتاهی وی را اسیر و بعد با او [[صلح]] کرد.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۳، ص۱۰۲۵ـ ۱۰۳۰؛ ابنهشام، ج ۴، ص۱۶۹ـ۱۷۰ </ref>
در [[رجب]] [[سال نهم هجری]]، پیامبر(ص) هنگام اقامت در [[تبوک]]، خالد را در رأس گروهی با ۴۲۰ سوار به سوی أُکَیدِربن عبدالملک، حاکم مسیحی [[دومة الجندل|دَوْمَةُ الْجَنْدَل]]، فرستاد که پس از نبرد کوتاهی وی را اسیر و بعد با او [[صلح]] کرد.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۳، ص۱۰۲۵ـ ۱۰۳۰؛ ابنهشام، ج ۴، ص۱۶۹ـ۱۷۰ </ref>


===در سال دهم هجری===
===در سال دهم هجری===
در [[ربیع الثانی|ربیع الآخر]] یا [[جمادی الاولی]] سال دهم، پیامبر(ص) خالد را با چهارصد نفر به سوی بنی حارث/ بَلْحارث بن کعب در [[نجران]] فرستاد و آنان را به [[اسلام]] دعوت کرد.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۳، ص۸۸۳ ـ ۸۸۴؛ ابن هشام، ج ۴، ص۲۳۹ـ۲۴۰؛ طبری، ج ۳، ص۱۲۶ـ ۱۲۸ </ref> در این سال، پیامبر(ص) خالد را به [[یمن]] فرستاد تا مردم آنجا را نیز به اسلام دعوت کند. او شش ماه در یمن به دعوت پرداخت ولی کسی به دعوت وی پاسخ مثبت نداد و در پی آن پیامبر(ص)، [[علی(ع)]] را به یمن روانه کرد و فرمود تا خالد را بازگرداند.<ref> طبری، ج ۳، ص۱۳۱ـ۱۳۲؛ قس ابن هشام، ج ۴، ص۲۹۰ـ۲۹۱ </ref>
در [[ربیع الثانی|ربیع الآخر]] یا [[جمادی الاولی]] سال دهم، پیامبر(ص) خالد را با چهارصد نفر به سوی بنی حارث/ بَلْحارث بن کعب در [[نجران]] فرستاد و آنان را به [[اسلام]] دعوت کرد.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۳، ص۸۸۳ ـ ۸۸۴؛ ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج ۴، ص۲۳۹ـ۲۴۰؛ طبری، ج ۳، ص۱۲۶ـ ۱۲۸ </ref> در این سال، پیامبر(ص) خالد را به [[یمن]] فرستاد تا مردم آنجا را نیز به اسلام دعوت کند. او شش ماه در یمن به دعوت پرداخت ولی کسی به دعوت وی پاسخ مثبت نداد و در پی آن پیامبر(ص)، [[علی(ع)]] را به یمن روانه کرد و فرمود تا خالد را بازگرداند.<ref> طبری، ج ۳، ص۱۳۱ـ۱۳۲؛ ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج ۴، ص۲۹۰ـ۲۹۱.</ref>
==دوران خلیفه اول==
==دوران خلیفه اول==
به گفته واقدی،<ref> ۱۹۶۶، ج ۳، ص۸۸۴ </ref> خالد در [[حجه الوداع|حجةالوداع]] حضور داشت و پس از رحلت پیامبر(ص) در شمار حامیان [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] قرار گرفت<ref> زبیربن بکّار، ص۵۸۱ </ref> و به همین سبب نزد او جایگاه والایی داشت و همواره تحت حمایت وی بود.<ref>زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۰.</ref>
به گفته واقدی،<ref> ۱۹۶۶، ج ۳، ص۸۸۴ </ref> خالد در [[حجه الوداع|حجةالوداع]] حضور داشت و پس از رحلت پیامبر(ص) در شمار حامیان [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] قرار گرفت<ref> زبیربن بکّار، ص۵۸۱ </ref> و به همین سبب نزد او جایگاه والایی داشت و همواره تحت حمایت وی بود.<ref>زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۰.</ref>
خط ۹۴: خط ۹۴:
در آغاز خلافت [[عمر بن خطاب|عمر]] (اواسط [[جمادی الآخر|جمادی الآخره]] سال ۱۳)، خالدبن ولید به دستور وی از فرماندهی کل سپاه شام عزل گردید و فرماندهی به [[ابوعبیده جراح]] سپرده شد.<ref> یعقوبی، ج ۲، ص۱۳۹ـ۱۴۰؛ طبری، ج ۳، ص۴۳۵ـ۴۳۶، ۴۴۱ </ref>
در آغاز خلافت [[عمر بن خطاب|عمر]] (اواسط [[جمادی الآخر|جمادی الآخره]] سال ۱۳)، خالدبن ولید به دستور وی از فرماندهی کل سپاه شام عزل گردید و فرماندهی به [[ابوعبیده جراح]] سپرده شد.<ref> یعقوبی، ج ۲، ص۱۳۹ـ۱۴۰؛ طبری، ج ۳، ص۴۳۵ـ۴۳۶، ۴۴۱ </ref>


در اول [[محرّم]] سال ۱۴ در نبرد مَرج الصُّفَّر، خالد مشاور و همراه ابوعبیده بود، در ۱۶ محرّم در ناحیه شرقی دمشق اردو زد<ref> بلاذری، ۱۴۱۳، ص۱۱۸ـ۱۲۱؛ ابن اعثم کوفی، ج ۱، ص۱۱۸ـ۱۱۹؛ قدامةبن جعفر، ص۲۹۱ـ۲۹۳ </ref> و در ماه رجب پس از مدتی محاصره شهر، از دروازه شرقی به جنگ و به روایتی با صلح وارد دمشق شد.<ref> ازدی، ص۱۰۴ـ۱۰۵؛ خلیفةبن خیاط، تاریخ، ۱۴۱۵ق، ص۶۷ـ۶۸؛ ابن قتیبه، ۱۹۶۰، ص۱۸۲؛ بلاذری، ۱۴۱۳، ص۱۲۰ـ۱۲۴ </ref>
در اول [[محرّم]] سال ۱۴ در نبرد مَرج الصُّفَّر، خالد مشاور و همراه ابوعبیده بود، در ۱۶ محرّم در ناحیه شرقی دمشق اردو زد<ref> بلاذری، ۱۴۱۳، ص۱۱۸ـ۱۲۱؛ ابن اعثم کوفی، ج ۱، ص۱۱۸ـ۱۱۹؛ قدامةبن جعفر، ص۲۹۱ـ۲۹۳ </ref> و در ماه رجب پس از مدتی محاصره شهر، از دروازه شرقی به جنگ و به روایتی با صلح وارد دمشق شد.<ref> ازدی، ص۱۰۴ـ۱۰۵؛ خلیفةبن خیاط، تاریخ، ۱۴۱۵ق، ص۶۷ـ۶۸؛ بلاذری، ۱۴۱۳، ص۱۲۰ـ۱۲۴ </ref>


خالد در نبرد فَحْل (در [[اردن]]) که در [[ذیحجه]] سال ۱۴ یا رجب یا [[ذیقعده]] سال ۱۳ روی داد، سپاه رومیان را شکست داد.<ref>خلیفةبن خیاط، تاریخ، ۱۴۱۵ق، ص۶۷ـ۶۸؛ بسوی، ج ۳، ص۲۹۶؛ ابوزرعه دمشقی، ج ۱، ص۱۷۱؛ طبری، ج ۳، ص۴۳۴ـ۴۳۵، ۴۴۱ـ۴۴۳ </ref> او بعدآ (در سال ۱۴ یا ۱۵) به فرمان ابوعبیده، منطقه [[بعلبک]] و [[بقاع]] را فتح کرد و سپس همراه ابوعبیده شهر حِمص را محاصره نمود تا اینکه مردمانش خواهان صلح شدند.<ref> ازدی، ص۱۴۴ـ۱۴۵؛ خلیفةبن خیاط، تاریخ، ۱۴۱۵ق، ص۶۸، ۷۰؛ قس بلاذری، ۱۴۱۳، ص۱۲۹ـ۱۳۱.</ref>
خالد در نبرد فَحْل (در [[اردن]]) که در [[ذیحجه]] سال ۱۴ یا رجب یا [[ذیقعده]] سال ۱۳ روی داد، سپاه رومیان را شکست داد.<ref>خلیفةبن خیاط، تاریخ، ۱۴۱۵ق، ص۶۷ـ۶۸؛ بسوی، ج ۳، ص۲۹۶؛ ابوزرعه دمشقی، ج ۱، ص۱۷۱؛ طبری، ج ۳، ص۴۳۴ـ۴۳۵، ۴۴۱ـ۴۴۳ </ref> او بعدآ (در سال ۱۴ یا ۱۵) به فرمان ابوعبیده، منطقه [[بعلبک]] و [[بقاع]] را فتح کرد و سپس همراه ابوعبیده شهر حِمص را محاصره نمود تا اینکه مردمانش خواهان صلح شدند.<ref> ازدی، ص۱۴۴ـ۱۴۵؛ خلیفةبن خیاط، تاریخ، ۱۴۱۵ق، ص۶۸، ۷۰؛ قس بلاذری، ۱۴۱۳، ص۱۲۹ـ۱۳۱.</ref>
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
روایاتی حاکی از آن است که خالد پس از استعفا یا برکناری، به مدینه رفت، پس از مدتی بیمار و در همانجا درگذشت و [[عمر]] در [[تشییع]]‌ جنازه‌اش شرکت کرد.<ref> یعقوبی، ج ۲، ص۱۵۷؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، ج ۱۶، ص۲۷۰؛ ذهبی، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج ۱، ص۳۸۱ </ref> بنابر روایت دیگری که مشهور‌تر است، خالد پس از معزول شدن، [[عمره]] به جا آورد. سپس در حِمْص در انزوا زیست. وی عمر را وصی خود قرار داد و سرانجام بنابه قول مشهور‌تر در سال ۲۱ و به قولی ۲۲ در آنجا درگذشت.<ref> رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۷، ص۳۹۷؛ بلاذری، ۱۴۱۳، ص۱۷۲ـ۱۷۳؛ طبری، ج ۴، ص۱۴۴، ۱۶۰؛ ابن کثیر، ج ۴، جزء۷، ص۱۲۰ </ref> و در حومه شهر [[حمص|حِمْص]] به خاک سپرده شد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۷، ص۳۹۷؛ بلاذری، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰، ج ۸، ص۳۲۰؛ هروی، ص۸ـ۹؛ ذهبی، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج ۱، ص۳۶۷ </ref> خالد هنگام مرگ شصت ساله بود.<ref> ذهبی، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، همانجا؛ همو، ۱۴۱۷، حوادث ۱۱ـ۴۰ه.، ص۲۳۲ </ref>
روایاتی حاکی از آن است که خالد پس از استعفا یا برکناری، به مدینه رفت، پس از مدتی بیمار و در همانجا درگذشت و [[عمر]] در [[تشییع]]‌ جنازه‌اش شرکت کرد.<ref> یعقوبی، ج ۲، ص۱۵۷؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، ج ۱۶، ص۲۷۰؛ ذهبی، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج ۱، ص۳۸۱ </ref> بنابر روایت دیگری که مشهور‌تر است، خالد پس از معزول شدن، [[عمره]] به جا آورد. سپس در حِمْص در انزوا زیست. وی عمر را وصی خود قرار داد و سرانجام بنابه قول مشهور‌تر در سال ۲۱ و به قولی ۲۲ در آنجا درگذشت.<ref> رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۷، ص۳۹۷؛ بلاذری، ۱۴۱۳، ص۱۷۲ـ۱۷۳؛ طبری، ج ۴، ص۱۴۴، ۱۶۰؛ ابن کثیر، ج ۴، جزء۷، ص۱۲۰ </ref> و در حومه شهر [[حمص|حِمْص]] به خاک سپرده شد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۷، ص۳۹۷؛ بلاذری، ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰، ج ۸، ص۳۲۰؛ هروی، ص۸ـ۹؛ ذهبی، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج ۱، ص۳۶۷ </ref> خالد هنگام مرگ شصت ساله بود.<ref> ذهبی، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، همانجا؛ همو، ۱۴۱۷، حوادث ۱۱ـ۴۰ه.، ص۲۳۲ </ref>


گفته شده است از وی فقط اسب و سلاح و غلامی باقی ماند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج ۷، ص۳۹۷ـ۳۹۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، ج ۱۶، ص۲۷۶ـ ۲۷۷.</ref> گفته شده که او هنگام مرگ می‌گفت در صد نبرد شرکت کرده است و جایی از بدنش نبود بر آن اثر زخم نباشد.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۳، ص۸۸۴؛ ابن قتیبه، ۱۹۸۵، ج ۱، جزء۱، ص۲۵۷؛ ابن قدامه، ص۳۴۶ </ref> پس از مرگ خالد، زنان [[قبیله بنی مخزوم|بنی مخزوم]] برایش گریستند و برای سوگواری گیسوان خود را بریدند و روی قبرش گذاشتند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، كتاب‌الاغانى، قاهره، ج ۱۶، ص۱۹۶.</ref>
گفته شده است از وی فقط اسب و سلاح و غلامی باقی ماند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج ۷، ص۳۹۷ـ۳۹۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، ج ۱۶، ص۲۷۶ـ ۲۷۷.</ref> گفته شده که او هنگام مرگ می‌گفت در صد نبرد شرکت کرده است و جایی از بدنش نبود بر آن اثر زخم نباشد.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۳، ص۸۸۴؛ ابن قتیبه دینوری، عیون الأخبار، ۱۴۱۸ق، ج ۱، ص۲۵۷؛ ابن قدامه، التبیین، ۱۴۰۸ق، ص۳۴۶.</ref> پس از مرگ خالد، زنان [[قبیله بنی مخزوم|بنی مخزوم]] برایش گریستند و برای سوگواری گیسوان خود را بریدند و روی قبرش گذاشتند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، كتاب‌الاغانى، قاهره، ج ۱۶، ص۱۹۶.</ref>
[[پرونده:مقبره خالد بن ولید پس از تخریب.jpg|بندانگشتی|220px|مقبره خالد بن ولید پس از تخریب]]
[[پرونده:مقبره خالد بن ولید پس از تخریب.jpg|بندانگشتی|220px|مقبره خالد بن ولید پس از تخریب]]
مسجد خالد بن ولید به خاطر داشتن ۹ گنبد و ۲ مناره از شهرت زیادی برخودار بود اما در جریان اتفاقات [[سوریه]] این مقبره نیز مورد حمله گروه های تکفیری واقع شد و قسمت هایی از آن صدمه دید.<ref>[http://tehranpress.com/fa/news-details/14578/%D8%B9%DA%A9%D8%B3:-%D9%85%D8%B3%D8%AC%D8%AF%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A8%D9%86%E2%80%8C%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C/ مسجدخالدبن‌ولید پس از آزادی از دست تروریست‌های سوری]؛[http://irinn.ir/news/22594/%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%82%D8%A8%D8%B1%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A8%D9%86-%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%D9%88%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86%D8%AF شورشیان مقبره خالد بن ولید را ویران کردند][http://www.tasnimnews.com/Home/Single/367736 قبر ویران شده خالد بن ولید، یادگار تروریست‌ها در حمص]</ref>
مسجد خالد بن ولید به خاطر داشتن ۹ گنبد و ۲ مناره از شهرت زیادی برخودار بود اما در جریان اتفاقات [[سوریه]] این مقبره نیز مورد حمله گروه های تکفیری واقع شد و قسمت هایی از آن صدمه دید.<ref>[http://tehranpress.com/fa/news-details/14578/%D8%B9%DA%A9%D8%B3:-%D9%85%D8%B3%D8%AC%D8%AF%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A8%D9%86%E2%80%8C%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C/ مسجدخالدبن‌ولید پس از آزادی از دست تروریست‌های سوری]؛[http://irinn.ir/news/22594/%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%82%D8%A8%D8%B1%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF%D8%A8%D9%86-%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%D9%88%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86%D8%AF شورشیان مقبره خالد بن ولید را ویران کردند][http://www.tasnimnews.com/Home/Single/367736 قبر ویران شده خالد بن ولید، یادگار تروریست‌ها در حمص]</ref>
خط ۱۲۲: خط ۱۲۲:
وی احادیثی چند از [[پیامبر اکرم|پیامبر اکرم(ص)]] [[روایت]] کرده است.<ref> رجوع کنید به ابن حنبل، ج ۴، ص۸۸ـ۸۹؛ بسوی، ج ۱، ص۳۱۲؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، ج ۱۶، ص۲۱۶ـ۲۱۹؛ ابن حجر عسقلانی، ۱۴۱۴، ج ۲، ص۲۹۵ـ۲۹۸ </ref> [[عبدالله بن عباس]]، [[مقدام بن معدی کرب|مِقدام بن مَعدی کَرَب]] و [[مالک اشتر|مالک بن حارث الاشتر]] از او روایت کرده‌اند.<ref> رجوع کنید به ابن ابی حاتم، ج ۳، ص۳۵۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، ج ۱۶، ص۲۱۶.</ref>
وی احادیثی چند از [[پیامبر اکرم|پیامبر اکرم(ص)]] [[روایت]] کرده است.<ref> رجوع کنید به ابن حنبل، ج ۴، ص۸۸ـ۸۹؛ بسوی، ج ۱، ص۳۱۲؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، ج ۱۶، ص۲۱۶ـ۲۱۹؛ ابن حجر عسقلانی، ۱۴۱۴، ج ۲، ص۲۹۵ـ۲۹۸ </ref> [[عبدالله بن عباس]]، [[مقدام بن معدی کرب|مِقدام بن مَعدی کَرَب]] و [[مالک اشتر|مالک بن حارث الاشتر]] از او روایت کرده‌اند.<ref> رجوع کنید به ابن ابی حاتم، ج ۳، ص۳۵۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، ج ۱۶، ص۲۱۶.</ref>
==نسل خالد==
==نسل خالد==
خالد در [[شام]] فرزندان بسیاری داشت که از آن جمله مهاجر، عبدالله، سلیمان، و عبدالرحمان بودند که همگی بر اثر طاعون در شام مردند و به روایتی، طاعون چهل تن از فرزندانش را کشت و نسلش ریشه کن و منقرض شد.<ref>زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۴ـ۳۲۵، ۳۲۷ـ۳۲۸؛ ابن قتیبه، ۱۹۶۰، ص۲۶۷؛ ابن حزم، ص۱۴۷ـ۱۴۸ </ref> اما برخی مورخان معاصر این نظر را نمی‌پذیرند و معتقدند که از خالد نسل بسیار به جا مانده است.<ref> رجوع کنید به خالدی، ص۹؛ محمدسلیمان طیب، ج ۶، ص۴۴۶ به بعد </ref>
خالد در [[شام]] فرزندان بسیاری داشت که از آن جمله مهاجر، عبدالله، سلیمان، و عبدالرحمان بودند که همگی بر اثر طاعون در شام مردند و به روایتی، طاعون چهل تن از فرزندانش را کشت و نسلش ریشه کن و منقرض شد.<ref>زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۴ـ۳۲۵، ۳۲۷ـ۳۲۸؛ ابن حزم، ص۱۴۷ـ۱۴۸ </ref> اما برخی مورخان معاصر این نظر را نمی‌پذیرند و معتقدند که از خالد نسل بسیار به جا مانده است.<ref> رجوع کنید به خالدی، ص۹؛ محمدسلیمان طیب، ج ۶، ص۴۴۶ به بعد </ref>
== پانویس ==
== پانویس ==
  {{پانویس|2}}
  {{پانویس|2}}
خط ۱۴۶: خط ۱۴۶:
* ابن عبدربّه، العقد الفرید، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
* ابن عبدربّه، العقد الفرید، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
* ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق عمرو بن غرامة العمري، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
* ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق عمرو بن غرامة العمري، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
* ابن قتیبه، عیون الاخبار، چاپ یوسفعلی طویل و مفید محمد قمیحه، بیروت (۱۹۸۵).
* ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، عیون الاخبار، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۸ق.
* همو، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
* همو، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
* ابن قدامه، التبیین فی انساب القرشیین، چاپ محمدنایف دلیمی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
* ابن قدامه، عبدالله  بن احمد، التبیین فی انساب القرشیین، چاپ محمدنایف دلیمی، بیروت، بی‌نا، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
* ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۴، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، بی‌تا.
* ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۴، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، بی‌تا.
* ابن کلبی، کتاب الاصنام، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
* ابن کلبی، کتاب الاصنام، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
* ابن هشام، السیرةالنبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۵/۱۹۳۶.
* ابن هشام، السیرةالنبویة، تحقیق مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره، بی‌نا، ۱۳۵۵/۱۹۳۶.
* ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، كتاب‌الاغانى، قاهره، بی‌نا، ۱۳۸۳ق، چاپ افست بيروت [بى‌تا].
* ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، كتاب‌الاغانى، قاهره، بی‌نا، ۱۳۸۳ق، چاپ افست بيروت [بى‌تا].
* ابوزرعه دمشقی، تاریخ ابی زرعة الدمشقی، چاپ شکراللّه قوجانی، دمشق، بی‌تا.
* ابوزرعه دمشقی، تاریخ ابی زرعة الدمشقی، چاپ شکراللّه قوجانی، دمشق، بی‌تا.
کاربر ناشناس