پرش به محتوا

قحطانیان: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۱۹
جز
ویرایش جزیی
جز (←‏اسلام و تشیع: اصلاح لینک)
جز (ویرایش جزیی)
خط ۱۷: خط ۱۷:


===نسب شناسی===
===نسب شناسی===
قحطان بن عامر{{یادداشت|قحطان از ریشه قحط به معنای خشکسالی و نیامدن باران است.<ref> فراهیدی، کتاب العین، قم، ج۳، ص۳۹.</ref> برخی تلاش کرده‌اند که بین نام قحطان و ریشه این اسم پیوند ایجاد کنند که علت نامیده شدن وی به این نام را سخاوتمندی و از میان رفتن قحطی در زمان او دانسته‌اند.(دینوری، اخبار الطوال، ۱۳۶۸ق، ص۵.)}} نیای بزرگ قحطانیان از نسل [[سام بن نوح]] است که فاصله‌ای در حدود چهار نسل با [[حضرت نوح(ع)]] داشت؛<ref>دیاربکری، تاریخ الخمیس، بیروت، ج۱، ص۹۸؛ یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۱۲۵.</ref> به همین جهت قحطانیان را عرب سامی نیز قلمداد می‌کنند.<ref>یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام، ۱۳۸۳ش، ج۱،ص۹۷.</ref> برخی قحطان را همان یقطان مذکور در [[تورات]] دانسته که اعراب به عربی قحطان تلفظ کردند.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱،ص۴.</ref>
قحطان بن عامر{{یادداشت|قحطان از ریشه قحط به معنای خشکسالی و نیامدن باران است. (فراهیدی، کتاب العین، قم، ج۳، ص۳۹.) برخی تلاش کرده‌اند که بین نام قحطان و ریشه این اسم پیوند ایجاد کنند که علت نامیده شدن وی به این نام را سخاوتمندی و از میان رفتن قحطی در زمان او دانسته‌اند.(دینوری، اخبار الطوال، ۱۳۶۸ق، ص۵.)}} نیای بزرگ قحطانیان از نسل [[سام بن نوح]] است که فاصله‌ای در حدود چهار نسل با [[حضرت نوح(ع)]] داشت؛<ref>دیاربکری، تاریخ الخمیس، بیروت، ج۱، ص۹۸؛ یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۱۲۵.</ref> به همین جهت قحطانیان را عرب سامی نیز قلمداد می‌کنند.<ref>یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام، ۱۳۸۳ش، ج۱،ص۹۷.</ref> برخی قحطان را همان یقطان مذکور در [[تورات]] دانسته که اعراب به عربی قحطان تلفظ کردند.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱،ص۴.</ref>


برخی قحطان را پدر یمنیان دانسته‌<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۵۴؛ سهیلی، الروض الأنف، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۸۵.</ref> {{یادداشت|هر چند عده‌ای پسر او یعنی یعرب را پدر یمنیان می‌دانند<ref> ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۵۸۷.</ref> و حتی برخی معتقدند که یمن نام دیگر یعرب بوده و این سرزمین به نام او نامگذاری شده است.(ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۵۲، به نقل از ابن هشام.)}} و نسب کامل او را قحطان بن عابر بن شالخ بن أرفخشد بن سام بن نوح می‌دانند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۱،ص۳۷.</ref> که البته گاه از پدر قحطان با نام فالغ نیز یاد شده است.<ref>دینوری، اخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۶.</ref> عده‌ای وی را از فرزندان [[حضرت هود(ع)]]<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷، ج۱، ص۴؛ فراهیدی، کتاب العین، قم، ج۳، ص۳۹.</ref> و حتی برخی او را برادر یا شخص حضرت هود(ع) دانسته‌اند.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، ج۲، ص۱۵۶.</ref>  
برخی قحطان را پدر یمنیان دانسته‌<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۵۴؛ سهیلی، الروض الأنف، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۸۵.</ref> {{یادداشت|هر چند عده‌ای پسر او یعنی یعرب را پدر یمنیان می‌دانند (ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۵۸۷.) و حتی برخی معتقدند که یمن نام دیگر یعرب بوده و این سرزمین به نام او نامگذاری شده است.(ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۵۲، به نقل از ابن هشام.)}} و نسب کامل او را قحطان بن عابر بن شالخ بن أرفخشد بن سام بن نوح می‌دانند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۱،ص۳۷.</ref> که البته گاه از پدر قحطان با نام فالغ نیز یاد شده است.<ref>دینوری، اخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۶.</ref> عده‌ای وی را از فرزندان [[حضرت هود(ع)]]<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷، ج۱، ص۴؛ فراهیدی، کتاب العین، قم، ج۳، ص۳۹.</ref> و حتی برخی او را برادر یا شخص حضرت هود(ع) دانسته‌اند.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، ج۲، ص۱۵۶.</ref>  


قحطان را در کنار [[حضرت اسماعیل(ع)]] نیای تمامی اعراب دانسته‌اند<ref>حمیری کلایی، الاکتفاء، ۱۴۲۰ق، ج۱،ص۸.</ref> و برخی قحطان را از فرزندان حضرت اسماعیل(ع) دانسته و اسماعیل را به عنوان نیای تمامی اعراب می‌دانند.<ref>ماوردی، أعلام النبوة، ۱۴۰۹ق، ص۱۸۵؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، ج۲، ص۱۵۶، به نقل از ابن اسحاق.</ref>  
قحطان را در کنار [[حضرت اسماعیل(ع)]] نیای تمامی اعراب دانسته‌اند<ref>حمیری کلایی، الاکتفاء، ۱۴۲۰ق، ج۱،ص۸.</ref> و برخی قحطان را از فرزندان حضرت اسماعیل(ع) دانسته و اسماعیل را به عنوان نیای تمامی اعراب می‌دانند.<ref>ماوردی، أعلام النبوة، ۱۴۰۹ق، ص۱۸۵؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، ج۲، ص۱۵۶، به نقل از ابن اسحاق.</ref>  
خط ۳۹: خط ۳۹:
===سبائیان===
===سبائیان===
{{اصلی|سبائیان}}
{{اصلی|سبائیان}}
سبائیان به عنوان یکی از اقوام مهم قحطان و در عین حال صاحب قدرت و حکمرانی، شناخته می‌شوند<ref>حسینی، باده ناب، ۱۳۸۲ش، ص۳۱.</ref> که دارای تمدنی غنی و ایالت‌های پیشرفته بودند.<ref>یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۹۳.</ref> از این قوم به دو مناسبت در [[قرآن]] یاد شده است که یکی از موارد، در ارتباط با شکستن سد مأرب و [[سیل عرم]]<ref> سوره سبأ، آیه۱۵-۱۹</ref> و دیگری به مناسبت ذکر [[ملکه سبأ]] و نامه [[حضرت سلیمان(ع)]] به او<ref>سوره نمل، آیه۲۲-۲۳</ref> است.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، ج۲، ص۱۵۸.</ref> از جد بزرگ حکومت‌های سبا در منطقه یمن به فردی با همین نام و از فرزندان باواسطه قحطان و سپس یعرب یاد شده است.<ref>یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام، ۱۳۸۳، ج۱، ص۱۲۸.</ref> {{یادداشت| نام وی عبدالشمس بود اما او را به واسطه جنگ و قتل‌ها و البته به اسارت گرفتن دشمنان با نام سبا (اسیر) می‌شناسند که از او به عنوان نیای سبائیان یاد می‌کنند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۱، ص۱۹۵.</ref>}} برخی معتقدند که نخستین حکومت‌ها در یمن به دست سبائیان و نه لزوما قحطان و فرزندان او شکل گرفته است؛<ref> یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۱،ص۱۹۵.</ref> در هر حال پس از سبا، حمیر و کهلان به عنوان فرزندان او قدرت را به دست گرفتند<ref>آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۲.</ref> به گونه‌ای که عده‌ای معتقدند که تمامی اعراب جنوبی به این دو شخص برمی‌گردند.<ref> یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام، ۱۳۸۳، ج۱، ص۱۲۹.</ref> قبایل معروف آنان از تیره حمیر، [[قضاعه|قُضاعه]] و زیدالجمهور بوده و همدان، طی، مذحج، [[قبیله کنده|کِنده]]، لخم، جذام، اَزد، [[اوس و خزرج|اوس و خَزرج]] از نسل کهلان هستند.<ref>حسینی، باده ناب، ۱۳۸۲ش، ص۲۴.</ref>
سبائیان به عنوان یکی از اقوام مهم قحطان و در عین حال صاحب قدرت و حکمرانی، شناخته می‌شوند<ref>حسینی، باده ناب، ۱۳۸۲ش، ص۳۱.</ref> که دارای تمدنی غنی و ایالت‌های پیشرفته بودند.<ref>یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۹۳.</ref> از این قوم به دو مناسبت در [[قرآن]] یاد شده است که یکی از موارد، در ارتباط با شکستن سد مأرب و [[سیل عرم]]<ref> سوره سبأ، آیه۱۵-۱۹</ref> و دیگری به مناسبت ذکر [[ملکه سبأ]] و نامه [[حضرت سلیمان(ع)]] به او<ref>سوره نمل، آیه۲۲-۲۳</ref> است.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، ج۲، ص۱۵۸.</ref> از جد بزرگ حکومت‌های سبا در منطقه یمن به فردی با همین نام و از فرزندان باواسطه قحطان و سپس یعرب یاد شده است.<ref>یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام، ۱۳۸۳، ج۱، ص۱۲۸.</ref> {{یادداشت| نام وی عبدالشمس بود اما او را به واسطه جنگ و قتل‌ها و البته به اسارت گرفتن دشمنان با نام سبا (اسیر) می‌شناسند که از او به عنوان نیای سبائیان یاد می‌کنند. (یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۱، ص۱۹۵.)}} برخی معتقدند که نخستین حکومت‌ها در یمن به دست سبائیان و نه لزوما قحطان و فرزندان او شکل گرفته است؛<ref> یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۱،ص۱۹۵.</ref> در هر حال پس از سبا، حمیر و کهلان به عنوان فرزندان او قدرت را به دست گرفتند<ref>آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۲.</ref> به گونه‌ای که عده‌ای معتقدند که تمامی اعراب جنوبی به این دو شخص برمی‌گردند.<ref> یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام، ۱۳۸۳، ج۱، ص۱۲۹.</ref> قبایل معروف آنان از تیره حمیر، [[قضاعه|قُضاعه]] و زیدالجمهور بوده و همدان، طی، مذحج، [[قبیله کنده|کِنده]]، لخم، جذام، اَزد، [[اوس و خزرج|اوس و خَزرج]] از نسل کهلان هستند.<ref>حسینی، باده ناب، ۱۳۸۲ش، ص۲۴.</ref>


از سبائیان گاها تا بیست و سه پادشاه نام برده شده است<ref> آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۲.</ref> که در همین منطقه و در حدود ۷۰۰ سال، از ۸۵۰ سال قبل از میلاد تا ۱۱۵ سال قبل از میلاد، حکم رانده‌اند.<ref>پیشوایی، تاریخ اسلام، ۱۳۹۷ش، ص۲۶.</ref>  
از سبائیان گاها تا بیست و سه پادشاه نام برده شده است<ref> آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۲.</ref> که در همین منطقه و در حدود ۷۰۰ سال، از ۸۵۰ سال قبل از میلاد تا ۱۱۵ سال قبل از میلاد، حکم رانده‌اند.<ref>پیشوایی، تاریخ اسلام، ۱۳۹۷ش، ص۲۶.</ref>  
خط ۵۲: خط ۵۲:


==ارتباط با عدنانیان==
==ارتباط با عدنانیان==
[[عدنانیان]] یا اسماعیلی و یا عرب شمالی از فرزندان [[حضرت اسماعیل(ع)]] در کنار قحطانیان به‌عنوان دو اصل در طوایف [[شبه جزیره عربستان]]،<ref>علی، المفصل فی التاریخ العرب قبل الاسلام، ۱۹۷۶ق، ص۳۵۴.</ref> از روابط حسنه‌ای برخوردار بودند؛{{یادداشت|برخی معتقدند که بعد از مهاجرت جرهمیان به مکه حضرت اسماعیل(ع) با آنها وصلت نمود لذا بین این دو طایفه پیوند خویشاوندی برقرار شده بود. (یاقوت حموی، معجم البلدان، بیروت، ج۵، ص۱۸۵.) }} به‌گونه‌ای که برخی از محققان معتقدند که این نوع روابط سبب تثبیت و گسترش دولت [[پیامبر اکرم(ص)]] در [[مدینه]] شد و حتی از جهتی، اوج تیرگی روابط آنها سبب رشد و گسترش [[عباسیان]] و سقوط دولت [[امویان|اموی]] گردید.<ref>حسینیان مقدم، مناسبات مکه و مدینه پیش از اسلام در چشم انداز روابط قحطانی- عدنانی، زمستان۱۳۸۱ش. ص۴۵.</ref>  
[[عدنانیان]] یا اسماعیلی و یا عرب شمالی از فرزندان [[حضرت اسماعیل(ع)]] در کنار قحطانیان به‌عنوان دو اصل در طوایف [[شبه جزیره عربستان]]،<ref>علی، المفصل فی التاریخ العرب قبل الاسلام، ۱۹۷۶ق، ص۳۵۴.</ref> از روابط حسنه‌ای برخوردار بودند؛{{یادداشت|برخی معتقدند که بعد از مهاجرت جرهمیان به مکه حضرت اسماعیل(ع) با آنها وصلت نمود؛ لذا بین این دو طایفه پیوند خویشاوندی برقرار شده بود. (یاقوت حموی، معجم البلدان، بیروت، ج۵، ص۱۸۵.) }} به‌گونه‌ای که برخی از محققان معتقدند که این نوع روابط سبب تثبیت و گسترش دولت [[پیامبر اکرم(ص)]] در [[مدینه]] شد و حتی از جهتی، اوج تیرگی روابط آنها سبب رشد و گسترش [[عباسیان]] و سقوط دولت [[امویان|اموی]] گردید.<ref>حسینیان مقدم، مناسبات مکه و مدینه پیش از اسلام در چشم انداز روابط قحطانی- عدنانی، زمستان۱۳۸۱ش. ص۴۵.</ref>  


پیوند و علائق مشترک دینی و مقدس دانستن [[کعبه]] یکی از دلائل روابط دوستانه بین این دو گروه دانسته شده است؛ هر چند در بین آنها  رقابت‌هایی در زمینه مفاخرات قبیلگی وجود داشته <ref>علی، المفصل فی التاریخ العرب قبل الاسلام، ب۱۹۷۶ق، ص۳۵۶.</ref> و اختلافات و جنگ‌هایی نیز مابین آنها گزارش شده است؛ از جمله درگیری بین قبیله خزاعه با [[قصی بن کلاب|قُصی بن کلاب]] از [[قریش]] برای گرفتن قدرت در [[مکه]] که منجر به شکست قبیله خزائه و فرمانروایی قریشیان بر مکه گردید<ref>حسینیان مقدم، مناسبات مکه و مدینه پیش از اسلام در چشم انداز روابط قحطانی- عدنانی، زمستان۱۳۸۱ش.</ref> و همچنین جنگ خزاز به‌عنوان یکی از جنگ‌های بزرگ و مهم در جاهلیت نیز میان قحطانیان و عدنانیان رخ داده است.<ref>برای اطلاعات بیشتر رجوع کن: حسینیان مقدم، مناسبات مکه و مدینه پیش از اسلام در چشم انداز روابط قحطانی- عدنانی، زمستان۱۳۸۱ش.</ref>
پیوند و علائق مشترک دینی و مقدس دانستن [[کعبه]] یکی از دلائل روابط دوستانه بین این دو گروه دانسته شده است؛ هر چند در بین آنها  رقابت‌هایی در زمینه مفاخرات قبیلگی وجود داشته <ref>علی، المفصل فی التاریخ العرب قبل الاسلام، ب۱۹۷۶ق، ص۳۵۶.</ref> و اختلافات و جنگ‌هایی نیز مابین آنها گزارش شده است؛ از جمله درگیری بین قبیله خزاعه با [[قصی بن کلاب|قُصی بن کلاب]] از [[قریش]] برای گرفتن قدرت در [[مکه]] که منجر به شکست قبیله خزائه و فرمانروایی قریشیان بر مکه گردید<ref>حسینیان مقدم، مناسبات مکه و مدینه پیش از اسلام در چشم انداز روابط قحطانی- عدنانی، زمستان۱۳۸۱ش.</ref> و همچنین جنگ خزاز به‌عنوان یکی از جنگ‌های بزرگ و مهم در جاهلیت نیز میان قحطانیان و عدنانیان رخ داده است.<ref>برای اطلاعات بیشتر رجوع کن: حسینیان مقدم، مناسبات مکه و مدینه پیش از اسلام در چشم انداز روابط قحطانی- عدنانی، زمستان۱۳۸۱ش.</ref>
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۲٬۰۰۵

ویرایش