پرش به محتوا

روضه پنج‌تن: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۵۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۶ سپتامبر ۲۰۱۵
جز
imported>Pourrezaei
خط ۶: خط ۶:
:::اصحاب کساء که کریم‏‌ترین مخلوقات و شریف‏‌ترین آنها نزد خدا بوده پنج تن می‌باشند. و در ادامه این پنج تن را نام می‌برد.<ref>ابن بابویه، علل الشرائع، ج‏۱، ص۷۳۳</ref>
:::اصحاب کساء که کریم‏‌ترین مخلوقات و شریف‏‌ترین آنها نزد خدا بوده پنج تن می‌باشند. و در ادامه این پنج تن را نام می‌برد.<ref>ابن بابویه، علل الشرائع، ج‏۱، ص۷۳۳</ref>
==نمونه‌هایی از اشعار==
==نمونه‌هایی از اشعار==
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول = [[احمد صالح]]:{{سخ}}{{شعر|نستعلیق}}
{{شعر2 |سبک نگارش=نستعلیق|عرض=49 |تراز=چپ |رنگ بالا= |رنگ پایین=|شکل بندی اشعار=line-height:140%;
{{ب|عالم کون و مکان را کبریای پنج تن|
|عالم کون و مکان را کبریای پنج تن|کرد خلقت روز اول از برای پنج تن|آب و باد و خاک وآتش عرش و فرش و ممکنات|
کرد خلقت روز اول از برای پنج تن}}
در وجود آورد از بهر ولای پنج تن|احمد و حیدر مکان کردند در زیر کسا|حضرت صدیقه و هم مجتبای پنج تن|شد چو داخل در کسا سر حلقه میدان عشق|خامس آل عبا گلگون قبای پنج تن|جبرئیل آندم گرفت اذن از خدا و مصطفی|گشت وارد بر در دولت سرای پنج تن|آن زمان خیل ملک گفتند کای حی کریم |چیست در عالم الهی ماجرای پنج تن|وحی آمد آنزمان از جانب پروردگار|من نکردم خلق عالم جز برای پنج تن|کسیتند این پنج تن ای مالک روز شمار|شد ندا این فاطمه با مصطفای پنج تن|فاطمه باشد بلی با شوهر او مرتضی |فاطمه است نور چشمش مجتبای پنج تن|فاطمه است خسرو کرب وبلا یعنی حسین|آنکه بر افراشت برگردون لوای پنج تن|حق زهرا و علی و مصطفی، اولادشان|حاجت بانی بر آور ای خدای پنج تن|یک مکان زیر کسا یک جا میان قتلگاه|کربلا گردیدشان ماتم سرای پنج تن|گفت زهرا ای غریب ای کشته مادر حسین|گشته ای عریان چرا ای با وفای پنج تن|ایکه می خواهی سعادت در جهان وآخرت|همچو صالح باش دائم خاک پای پنج تن  
{{ب|آب و باد و خاک وآتش عرش و فرش و ممکنات|
}}
در وجود آورد از بهر ولای پنج تن}}
{{شعر2 |سبک نگارش=نستعلیق|عرض=49 |تراز=راست |رنگ بالا=FFEDED|رنگ پایین=FFEDED|شکل بندی اشعار=line-height:140%;
{{ب|احمد و حیدر مکان کردند در زیر کسا|
| عالمی را آفریده حق برای پنج تن|بشنو از ذرات عالم خود ثنای پنج تن| پنج نور حق چو در زیر کسا گشتند جمع|کسوت ختم رسل گردید جای پنج تن| خواست چون شان و مقام خاندانش را ز حق |احمد مرسل که بودی مقتدای پنج تن| کرد نازل انما را حق به قرآن بهرشان|خوش نشان امتحان است انمای پنج تن| این خطاب از درگه حق آمدی بر قدسیان |خلقت عالم نکردم جز برای پنج تن| گفت جبریل امین یارب چه باشد نامشان |این ندا آمد در آندم از خدای پنج تن| فاطمه هست و دو فرزند پدر با همسرش|جملگی گردید اینک آشنای پنج تن| خلقت عالم طفیل هستی آنان بود|هم شفاعت در جزا باشد جزای پنج تن| گر غم و اندوه در دل داری ای شیعه کنون|رو بزن دست توسل بر ولای پنج تن| ای دریغا با چنین جاه و مقام و مزلت |بُد فزون از عالمی رنج و عنای پنج تن| آه و واویلا که احمد در احد مجروع شد|گوهر دندان شکست از مصطفای پنج تن| پهلوی زهرا شکست و محسن او سقط شد|رفت از دار فنا خیرالنسای پنج تن| کشته شمشیر زهرآگین بن ملجم زکین|گشت در محراب کوفه مرتضای پنج تن| نی همین دادند زهرش بلکه جسمش بعد مرگ|تیرباران  جفا  شد مجتبای پنج تن| تشنه لب گشتی شهید و شد حریم او اسیر|در ره آئین حق گلگون قبای پنج تن| داد دشمن راس پاک او مکان کنج تنور|مطبخ خولی شدی مهمانسرای پنج تن| همچو «آهی» دیده افلاکیان و خاکیان|روز وشب گریان بود اندر عزای پنج تن
حضرت صدیقه و هم مجتبای پنج تن}}
}}
{{ب|شد چو داخل در کسا سر حلقه میدان عشق|
{{پاک کن}}
خامس آل عبا گلگون قبای پنج تن}}
دیوان آهی، ج 2، ص102-103-104
{{ب|جبرئیل آندم گرفت اذن از خدا و مصطفی|
گشت وارد بر در دولت سرای پنج تن}}
{{ب|آن زمان خیل ملک گفتند کای حی کریم |
چیست در عالم الهی ماجرای پنج تن}}
{{ب|وحی آمد آنزمان از جانب پروردگار|
من نکردم خلق عالم جز برای پنج تن}}
{{ب|کسیتند این پنج تن ای مالک روز شمار|
شد ندا این فاطمه با مصطفای پنج تن}}
{{ب|فاطمه باشد بلی با شوهر او مرتضی |
فاطمه است نور چشمش مجتبای پنج تن}}
{{ب|فاطمه است خسرو کرب وبلا یعنی حسین|
آنکه بر افراشت برگردون لوای پنج تن}}
{{ب|حق زهرا و علی و مصطفی، اولادشان|
حاجت بانی بر آور ای خدای پنج تن}}
{{ب|یک مکان زیر کسا یک جا میان قتلگاه|
کربلا گردیدشان ماتم سرای پنج تن}}
{{ب|گفت زهرا ای غریب ای کشته مادر حسین|
گشته ای عریان چرا ای با وفای پنج تن}}
{{ب|ایکه می خواهی سعادت در جهان وآخرت|
همچو صالح باش دائم خاک پای پنج تن}}
{{پایان شعر}}|تاریخ بایگانی | منبع = <small> احمد صالح، 45-15</small> | تراز = وسط| عرض = 500px | اندازه خط = 14px| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}
 
 
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول = [[علی آهی]]:{{سخ}}{{شعر|نستعلیق}}
{{ب| عالمی را آفریده حق برای پنج تن|
بشنو از ذرات عالم خود ثنای پنج تن}}
{{ب| پنج نور حق چو در زیر کسا گشتند جمع|
کسوت ختم رسل گردید جای پنج تن}}
{{ب| خواست چون شان و مقام خاندانش را ز حق |
احمد مرسل که بودی مقتدای پنج تن}}
{{ب| کرد نازل انما را حق به قرآن بهرشان|
خوش نشان امتحان است انمای پنج تن}}
{{ب| این خطاب از درگه حق آمدی بر قدسیان |
خلقت عالم نکردم جز برای پنج تن}}
{{ب| گفت جبریل امین یارب چه باشد نامشان |
این ندا آمد در آندم از خدای پنج تن}}
{{ب| فاطمه هست و دو فرزند پدر با همسرش|
جملگی گردید اینک آشنای پنج تن}}
{{ب| خلقت عالم طفیل هستی آنان بود|
هم شفاعت در جزا باشد جزای پنج تن}}
{{ب| گر غم و اندوه در دل داری ای شیعه کنون|
رو بزن دست توسل بر ولای پنج تن}}
{{ب| ای دریغا با چنین جاه و مقام و مزلت |
بُد فزون از عالمی رنج و عنای پنج تن}}
{{ب| آه و واویلا که احمد در احد مجروع شد|
گوهر دندان شکست از مصطفای پنج تن}}
{{ب| پهلوی زهرا شکست و محسن او سقط شد|
رفت از دار فنا خیرالنسای پنج تن}}
{{ب| کشته شمشیر زهرآگین بن ملجم زکین|
گشت در محراب کوفه مرتضای پنج تن}}
{{ب| نی همین دادند زهرش بلکه جسمش بعد مرگ|
تیرباران  جفا  شد مجتبای پنج تن}}
{{ب| تشنه لب گشتی شهید و شد حریم او اسیر|
در ره آئین حق گلگون قبای پنج تن}}
{{ب| داد دشمن راس پاک او مکان کنج تنور|
مطبخ خولی شدی مهمانسرای پنج تن}}
{{ب| همچو «آهی» دیده افلاکیان و خاکیان|
روز وشب گریان بود اندر عزای پنج تن}}
{{پایان شعر}}|تاریخ بایگانی | منبع = <small>دیوان آهی، ج 2، ص102-103-104</small> | تراز = وسط| عرض = 500px | اندازه خط = 14px| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}


== پانویس ==
== پانویس ==
کاربر ناشناس