کاربر ناشناس
سلام: تفاوت میان نسخهها
اصلاح کامل مدخل به همراه خلاصه بحث های فقهی و افزودن بخش های جدید
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (←منابع: حذف ناوبری) |
imported>Rafati (اصلاح کامل مدخل به همراه خلاصه بحث های فقهی و افزودن بخش های جدید) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{دیگر کاربردها|سلام}} | {{دیگر کاربردها|سلام}} | ||
{{احکام}} | {{احکام}} | ||
'''سلام''' به معنای تحیت و درود گفتن است. در [[قرآن]] و [[روایات]] بر سلام کردن تأکید گردیده و از [[مستحبات]] مؤکد شمرده شده است. پاسخ به سلام | '''سلام''' به معنای سلامتی، امنیت و صلح است که در اسلام برای تحیت و درود گفتن انتخاب است. در [[قرآن]] و [[روایات]] بر سلام کردن تأکید گردیده و از [[مستحبات]] مؤکد شمرده شده است. پاسخ به سلام حتی برای نمازگزار [[واجب فوری]] است و با پاسخ دادن یک نفر از میان جمع، جواب سلام بر دیگران واجب نیست. سلام دارای آداب و احکام ویژه بوده و در قرآن و سنت دارای کاربردهای متعددی است. | ||
== | ==معنا و عبارت== | ||
===معنای سلام=== | |||
سلام در لغت به معنای سلامتی، امنیت و صلح است<ref>معجم الوسیط، ذیل سلم</ref> که در فارسی به درود ترجمه شده است<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 معنای کلمه سلام]</ref>. در اسلام، لفظ «سلام» برای تحیت انتخاب شده است؛ زیرا به معنای دعا برای سلامتی از آفتهای جسمی و دینی است؛ همچنین سلام کردن مسلمانان به یکدیگر به منزله عهدی بین آنان برای حفاظت از جان و مال و آبروی آنان است.<ref>معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهیة، ج۲، ص۲۸۴</ref> قرآن کریم نیز سلام کردن را تحیتی پربرکت و پاکیزه از جانب خداوند بر مؤمنان میداند: «فَسَلِّمُوا عَلىٰ أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللّٰهِ مُبٰارَكَةً طَيِّبَةً»<ref>سوره نور، آیه ۶۱.</ref>. | |||
== | ===عبارت سلام=== | ||
در نظر معروف میان فقها میتوان با هر یک از چهار عبارت «سلامٌ علیک»، «السّلامُ علیک»، «سلامٌ علیکم» و «السّلام علیکم» سلام را آغاز کرد.<ref>جواهر الکلام، ج ۱۱، ص ۱۰۳</ref> در این میان برخی از علماء تنها چهار ترکیب بالا را برای شروع سلام معتبر دانستهاند<ref>الحدائق الناضرة، ج ۹، ص ۷۲</ref> ولی در مقابل، برخی گفتهاند که سلام کردن با هر عبارتی که عنوان تحیت و سلام بر آن صادق است، تحقق مییابد؛ خواه با ترکیب «سلام علیکم» باشد یا «علیکم السّلام» و یا حتی «سلام» به تنهایی.<ref>مختلف الشیعة، ج ۲، ص ۲۰۴ ؛ جواهر الکلام، ج ۱۱، ص ۱۰۴</ref> | |||
به | ===سلام (صفت خداوند)=== | ||
{{نوشتار اصلی|سلام (صفت خداوند)}} | |||
سلام یکی از نام های خداوند است که در سه معنی به کار می رود. معنی اول آن از جمله صفات سلبی خداوند بوده و بیانگر تنزیه ذات حق از کاستی ها است<ref>روح الأرواح، ۲۱</ref>. بدین صورت صفت سلام بدان معناست که حق تعالی از کاستی های منسوب به آفریدگان، مثل زوال و مرگ و... مبرّا است<ref>التوحید، ۲۰۴</ref>. شیخ صدوق در تبیین این معنا و در تایید آن به تفسیر آیه « لَهُمْ دٰارُ السَّلٰامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ» <ref>الانعام، ۱۲۷</ref> می پردازد و می گوید: سلام خدا است و دار بهشت است و بهشت را از ان رو دارالسلام گفته اند که از گزندهای دنیوی به دور است<ref>التوحید، ۲۰۵</ref>. معنی دوم سلام از جمله صفات فعل بوده و به معنی سلامت بخش است. سلام به عنوان صفتی از صفات خداوندی، به معنی «معطی السلامة» است و سلامت از جانب او به بار می اید <ref>التویحد، ۲۰۴؛ مصباح کفعمی، ۳۱۸</ref>. همچنین معنای سومی برای سلام به عنوان صفت خداوند ذکر شده است که در این معنی سلام در معنای سلام دهنده، صفت ثبوتی و نیز از جمله صفات ذات خداوند محسوب می شود<ref>لوامع البینات، ۱۸۸</ref>. | |||
سلام | ==اهمیت== | ||
[[قرآن]] سلام را تحیت [[بهشت|بهشتیان]] دانسته<ref>سوره یونس، آیه ۱۰.</ref> و به آن امر کرده است.<ref>سوره نور، آیه ۶۱.</ref> در [[روایات]] نیز سلام از سنتهای [[رسول خدا(ص)]] و از [[مستحب مؤکد|مستحبات مؤکد]] شمرده شده است. در روایتی از پیامبر(ص) آمده است: «به كسی كه بدون ادای سلام، لب به سخن گشود، جواب ندهید».<ref>«مَنْ بدأ بالكلامِ قَبْلَ السّلامِ فَلاتُجیبُوهُ» (کلینی، اصول كافی، ج۴، ص۴۵۹).</ref> | |||
سلام | ==آداب== | ||
* آشکار سلام گفتن | |||
[[امام باقر(ع)]]: بهدرستى كه خداى عز و جل آشكار كردن سلام را دوست دارد.<ref>كلينى، الکافی، ج۲، ص۶۴۵</ref> فیض کاشانی در توضیح آشکار گفتن سلام مینویسد: منظور این است که به هر کس رسیدید سلام کنید و فرقی نمیکند او چطور فردی است.<ref>فيض كاشانى، الوافی، ج۵، ص۵۹۶</ref> | |||
* رعایت مراتب | |||
[[امام صادق(ع)]]: كوچك بر بزرگ سلام كند، و رهگذر بر نشسته، و گروه اندک بر گروه بسيار سلام كنند.<ref>مصطفوى، ترجمه أصول الکافی، ج۴، ص۴۶۲.</ref> | |||
* اول سلام گفتن | |||
امام صادق(ع): آن كه آغاز به سلام كند، به خدا و رسولش نزدیکتر است<ref>مصطفوى، ترجمه أصول الكافي، ج۴، ص۴۶۰</ref>. | |||
* به نحو شایسته سلام گفتن | |||
امام صادق(ع): هر كس بگويد «السلام عليكم»، ده حسنه برای اوست و هر كه بگويد «السلام عليكم و رحمة اللَّه» بيست حسنه و هر كه بگويد «السلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته» سى حسنه برای اوست.<ref>مصطفوى، ترجمه اصول الکافی، ج۴، ص۴۶۱</ref> در اداب اسلامی پاسخ هر سلام و تحیتی نیز مناسب است کاملتر از آن یا دستکم مطابق با آن باشد. خداوند در قرآن می فرماید: «وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَسيباً: هر گاه به شما تحيّت گويند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهيد يا (لا اقل) به همانگونه پاسخ گوييد! خداوند حساب همه چيز را دارد».<ref>سوره نساء، آیه ۸۶.</ref> | |||
همچنین هنگام سلام کردن فشردن دست غیر مسافر و در آغوش گرفتن مسافر مستحب است.<ref>وسائل الشیعة، ج ۱۲، ص ۷۳</ref> | |||
==احکام== | |||
{{مقاله توصیفی فقهی}} | |||
===سلام کردن=== | |||
پیشی گرفتن در سلام به مسلمانان، مستحب مؤکد و ترک آن [[مکروه]] است،<ref>وسائل الشیعة ج ۱۲، ص ۵۷</ref> مگر نمازگزار که برای او جایز در سلام کردن پیشی بگیرد.<ref>العروة الوثقی، ج ۳، ص ۱۵</ref> همچنین مستحب است انسان وقتی وارد خانهای میشود که کسی در آن نیست، بر خود اینگونه سلام کند: «السّلامُ عَلَینا مِنْ عِنْدِ رَبِّنا».<ref>وسائل الشیعة، ج ۱۲، ص ۸۰ـ۸۱</ref> همچنین سلام کردن به حاضران در مجلس، هنگام برخاستن از آن و خداحافظی از آنان مستحب است؛<ref>وسائل الشیعة، ج ۱۲، ص ۸۳</ref> اما در مستحب یا واجب بودنِ پاسخ به آن اختلاف نظر است.<ref>تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص ۲۳ ؛ بحار الأنوار، ج ۸۴، ص ۲۷۶ ؛ غنائم الأیام، ج ۳، ص ۲۳۶ ؛ صراط النجاة، ج ۳، ص ۲۹۱</ref> | |||
سلام کردن زن به مرد نامحرم و عکس آن جایز است، مگر در صورتی که ترس از [[گناه]] در میان باشد.<ref>الحدائق الناضرة، ج ۹، ص ۸۳ ؛ مستند الشیعة، ج ۷، ص ۷۳؛ العروة الوثقی، ج ۳، ص ۲۵</ref> البته برخی به کراهت سلام کردن مرد بر زن جوان نامحرم تصریح کردهاند.<ref>غنائم الأیام، ج ۳، ص ۲۳۷</ref> | |||
===پاسخ | ===پاسخ سلام=== | ||
سلام کردن مستحب است؛ ولی پاسخ آن حتی بر نمازگزار [[واجب]] است.<ref>مفتاح الکرامة، ج ۴، ص ۹۷۳ ؛ مستند الشیعة، ج ۷، ص ۶۷</ref> پاسخ سلام [[واجب فوری]] است؛<ref>مفتاح الکرامة، ج ۴، ص ۹۶۹ ؛ جواهرالکلام، ج ۱۱، ص ۱۱۱</ref> یعنی باید در پاسخ دادن شتاب کند.<ref>ذخیرة المعاد، ص ۳۶۷ ؛ الحدائق الناضرة، ج ۹، ص ۸۱</ref> | |||
وجوب جواب سلام به صورت [[واجب کفایی|کفایی]] است و با پاسخ دادن فردی از میان جمع، از دیگران ساقط میشود.<ref>جواهر الکلام، ج ۱۱، ص ۱۰۶</ref> بنابر قول مشهور، پاسخ سلام باید به گونهای باشد که سلام کننده آن را بشنود؛<ref>ذخیرة المعاد، ص ۳۶۶ ؛ جواهر الکلام، ج ۱۱، ص ۱۰۸</ref> اما برخی در وجوب آن تردید کردهاند؛<ref>مجمع الفائدة، ج ۳، ص ۱۱۹ـ۱۲۰</ref> بلکه بعضی در حال نماز، پاسخ آهسته را نیز جایز دانستهاند.<ref>المعتبر، ج ۲، ص ۲۶۴</ref> | |||
پاسخ سلامِ با واسطه،<ref>یعنی کسی بگوید فلانی به شما سلام رساند.</ref> واجب نیست؛ هرچند مستحب است پاسخدهنده خطاب به واسطه بگوید: «علیک و علیهالسلام: بر تو و بر او سلام».<ref>الحدائق الناضرة، ج ۹، ص ۸۲</ref>. پاسخ به سلام کتبی (نامه) نیز واجب نیست، بلکه مستحب است<ref>جواهر الکلام، ج ۱۱، ص ۱۱۰ـ۱۱۱</ref>. | |||
===سلام گفتن در نماز=== | |||
اول سلام گفتن برای نمازگزار جایز نیست؛<ref>العروة الوثقی، ج ۳، ص ۱۵</ref> ولی پاسخ به سلام بر او واجب است.<ref>مفتاح الکرامة، ج ۴، ص ۹۷۳ ؛ مستند الشیعة، ج ۷، ص ۶۷</ref> بنابر قول مشهور، در پاسخ سلام در حال نماز باید جواب مثل خود سلام باشد؛ اینگونه که اگر کسی گفت «سلام علیکم»، بر نمازگزار واجب است در پاسخ او «سلام علیکم» بگوید و پاسخ دادن به عبارتهای دیگر، مثل «علیکم السلام»، جایز نیست.<ref>جواهر الکلام، ج ۱۱، ص ۱۰۱</ref> | |||
== | ===سلام به کافر=== | ||
به تصریح برخی، سلام کردن به [[کافر]] جز هنگام ضرورت جایز نیست.<ref>الحدائق الناضرة، ج ۹، ص ۸۴ـ۸۵ ؛ مستند الشیعة، ج ۷، ص ۷۴</ref> در اینکه پاسخ سلام کافر واجب است یا نه اختلاف نظر وجود دارد.<ref>مفتاح الکرامة، ج ۴، ۹۷۲ـ۹۷۳ ؛ مستند الشیعة، ج ۷، ص ۷۴</ref> بنابر قول مشهور، در جواب سلام کافر «علیک» گفته میشود<ref>مستند الشیعة، ج ۷، ص ۷۴</ref> ولی در جواز بیان کلمه «سلام» در جواب او اختلاف است.<ref>مستند الشیعة، ج ۷، ص ۷۴ ؛ مفتاح الکرامة، ج ۴، ص۹۷۳ ؛ مستمسک العروة، ج ۶، ص ۵۶۹ ـ۵۷۰</ref> | |||
اما بعد از تبیین علت این حکم، علامه طباطبایی به بیان استثنائات حکم پرداخته و میفرمایند: | |||
:چه بسا میشود كه مصلحت اقتضاء كند انسان به ستمكاران تقرب بجويد براى اينكه دين خدا را تبليغ كند، بطورى كه اگر با آنها نسازد نمیگذارند تبليغ دين در بين مردم صورت بگيرد و يا براى اينكه كلمه حق را به گوش آنها برساند، و اين تقرب حاصل نمیشود مگر با سلام دادن به آنها، تا كاملا با ما مانوس شوند و دلهاشان با دل ما ممزوج گردد، به همين خاطر كه گاهى مصلحت چنين اقتضا میكند رسول خدا (ص) نيز به اين روش مامور شدند، در آيه: «فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَ قُلْ سَلامٌ؛ پس (اكنون كه چنين است) از آنان روى برگردان و بگو: سلام بر شما،» <ref>الزخرف: ۸۹</ref>، هم چنان كه در وصف مؤمنين فرمود: «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً؛ بندگان (خاص خداوند) رحمان، كسانى هستند كه با آرامش و بیتكبّر بر زمين راه مىروند و هنگامى كه جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گويند)، به آنها سلام میگويند (و با بیاعتنايى و بزرگوارى میگذرند)» <ref>الفرقان: ۶۳</ref>. <ref>موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۳۷۴، چاپ پنجم، ج۵، ص۵۲</ref> | |||
==سلام در قرآن== | |||
ماده «س-ل-م» و مشتقات آن، صد و چهل مرتبه در قرآن کریم به کار رفته است<ref>روحانی، المعجم الإحصائی، ج۱، ص۴۸۵</ref>. غروی در کتاب «السلام فی القرآن و الحدیث» معتقد است که سلام در قرآن در معانی متعددی بکار رفته است و با بررسی این کاربردها میتوان به این جمعبندی رسید که در نهایت سلام در قرآن دارای چهار معنی اصلی است<ref>الغروی، السلام فی القران و الحدیث، ص۲۸-۲۹</ref>: | |||
# به معنای اسم خداوند: «هُوَ اللَّهُ الَّذِى لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ» اوست خداى يكتايى كه غير او خدايى نيست، سلطان مقتدر عالم، پاك از هر نقص و آلايش، منزّه از هر عيب و ناشايست، ايمنى بخش دلهاى هراسان<ref>الحشر: ۲۳</ref>. | |||
# ترک جنگ و صلح: «وَ لَا تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنً» و به آن كس كه اظهار اسلام كند و به شما سر تسليم فرود آورد نسبت كفر مدهيد<ref>النساء: ۹۴</ref> | |||
# صلح ابتدائی جهانی: «يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ ادْخُلُواْ فىِ السِّلْمِ كَافَّةً» اى كسانى كه ايمان آوردهايد همگى در صلح و آشتى درآييد<ref>البقرة: ۲۰۸</ref> | |||
# تحیت و درود:<ref>الصافات: ۷۹ و ۱۰۹ و ۱۲۰ و ۱۳۰ و ۱۸۱؛ هود: ۴۸؛ النمل: ۵۹؛ الأنعام: ۵۴؛ الذاریات: ۲۵؛ الرعد: ۲۳-۲۴</ref> سلام در موارد زیادی در آیات به معنی تحیت بکار رفته است و این کاربرد میتواند با معانی دیگر سلام جمع گردد چرا که سلام در لغت معنای عامی دارد و شامل هر صحت و عافیتی میشود<ref>الغروی، السلام فی القران و الحدیث، ص۲۹</ref>. وی در نهایت معتقد است که در ده آیه از قرآن سلام به معنی تحیت است<ref>الغروی، السلام فی القران و الحدیث، ص۱۹ و ص۵۶</ref>. | |||
==سلام نماز== | |||
{{نوشتار اصلی|سلام (نماز)}} | |||
«سَلام» (تسلیم) جزء پایانی نماز است که پس از [[تشهد]] آخر [[نماز]] خوانده میشود. سلام از واجبات [[ارکان نماز|غیر رکنی نماز]] است و در همه نمازها به جز [[نماز میت]] وجود دارد. سه سلام در آخر نماز خوانده میشود: | |||
* «{{عربی|اَلسَّلامُ عَلَیک اَیهَا النَّبِی وَ رَحْمَةُ اللَّـه وَبَرَکاتُهُ}}»؛ یعنی سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد. | |||
* «{{عربی|اَلسَّلامُ عَلَینا وَ عَلی عِبادُ اللَّـه الصّالِحینَ}}»؛ یعنی سلام از خداوند عالم بر نمازگزاران و تمام بندگان خوب او. | |||
* «{{عربی|اَلسَّلامُ عَلَیکمْ وَ رَحْمَةُ اللَّـه وَ بَرَکاتُهُ}}»؛ یعنی سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما مؤمنین باد.<ref>[http://www.mojtabatehrani.ir/Resale.aspx?catid=159&tid=3 ترجمه تشهد و سلام نماز]</ref> | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۶۱: | خط ۷۴: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{ستون-شروع}} | {{ستون-شروع}} | ||
* قرآن. | * قرآن. | ||
* ابنادریس، محمد بن احمد، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، موسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفه، ۱۴۱۰ق. | |||
* انصاری، مرتضی بن محمدامین، صراط النجاة، کنگره جهانی بزرگداشت دویستمین سالگرد تولد شیخ اعظم انصاری، ۱۴۱۵ق. | |||
* بروجردی، مرتضی، مستند العروة (الصلاة)، تقریر: خوئی، ابوالقاسم، نشر لطفی، ۱۴۱۴ق. | |||
* بحرانی، یوسف بن احمد، الحدایق الناضره فی احکام العتره الطاهره، موسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفه، ۱۴۰۵ ۱۴۱۶ق. | |||
* حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، مؤسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، ۱۴۱۴ق. | * حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، مؤسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، ۱۴۱۴ق. | ||
* نجفی، | * حسینی عاملی، محمدجواد بن محمد، مفتاح الکرامه فی شرح قواعد العلامه، دارالتراث، بیروت، ۱۴۱۷ ۱۴۱۸ق. | ||
* حکیم، محسن، مستمسک العروه الوثقی، مکتبة آیة الله مرعشی نجفی، ۱۳۸۸ ۱۳۹۱ق. | |||
* خمینی، روح الله، تحریر الوسیله، دارالکتب العلمیه، اسماعیلیان، ۱۴۰۸ق. | |||
* رضی بهابادی، بی بی سادات، عوامل سلام و لعن در قرآن کریم، «تحقیقات قرآن و حدیث»، زمستان ۹۳، شماره ۴، | |||
* روحانی، محمود، المعجم الإحصائی، مشهد، نشر الاستانة الرضویة المقدسة، چاپ دوم، | |||
* سمعانی، احمد بن منصور، روح الارواح فی شرح اسماء الملک الفتاح، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۸۴ ش. | |||
* شیخ صدوق، ابن بابویه محمد بن علی، التوحید، جامعه مدرسین، قم-ایران، ۱۳۸۹ق. | |||
* طباطبائی یزدی، محمد کاظم، العروة الوثقی، مؤسسة النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین، قم، ۱۴۱۷ ۱۴۲۰ق. | * طباطبائی یزدی، محمد کاظم، العروة الوثقی، مؤسسة النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین، قم، ۱۴۱۷ ۱۴۲۰ق. | ||
* | * عبدالاعلی، موسوی سبزواری، مهذب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، موسسة المنار، ۱۴۱۳ ۱۴۱۷ق. | ||
* علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، موسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، قم، ۱۴۱۴ ۱۴۲۰ق. | * علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، موسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، قم، ۱۴۱۴ ۱۴۲۰ق. | ||
* علامه حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه فی احکام الشریعه، موسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفه، ۱۴۱۲ ۱۴۱۹ق. | * علامه حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه فی احکام الشریعه، موسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفه، ۱۴۱۲ ۱۴۱۹ق. | ||
* | * الغروی، محمد، السلام فی القران و الحدیث، دارالاضواء بیروت، ۱۴۱۱ق، | ||
* فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۴، ص ۵۱۴-۵۱۷. | |||
* فخر رازی، محمد بن عمر، شرح أسماء الحسنی (لوامع البیّنات)، مکتب الکلیات الازهریة، قاهر. | |||
* فيض كاشانى، محمد محسن بن شاه مرتضى، الوافی، کتابخانه امیرالمومنین علیه السلام، اصفهان، ۱۴۰۶ق. | |||
* كفعمى، ابراهيم بن على، المصباح، دار الرضی، قم-ایران، ۱۴۰۵ق. | |||
* كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الکافی، محقق علی اکبر غفاری، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ۱۴۰۷ ق. | |||
* مصطفوى، سيد جواد، أصول الكافي/ترجمه مصطفوی، علميه اسلاميه، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۹ ش. | |||
* محقق سبزواری، محمد باقر بن محمد مومن، ذخیره المعاد فی شرح الارشاد، موسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، (طبع حجری). | * محقق سبزواری، محمد باقر بن محمد مومن، ذخیره المعاد فی شرح الارشاد، موسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، (طبع حجری). | ||
* محقق حلی، جعفر بن حسن، المعتبر فی شرح المختصر النافع، موسسه سید الشهداء(ع)، قم، ۱۳۶۴ش. | * محقق حلی، جعفر بن حسن، المعتبر فی شرح المختصر النافع، موسسه سید الشهداء(ع)، قم، ۱۳۶۴ش. | ||
* مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، موسسة الوفا، بیروت، ۱۴۰۳ق. | * مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، موسسة الوفا، بیروت، ۱۴۰۳ق. | ||
* | * محمود عبد الرحمن، معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية، دارالفضیلة، قاهره. | ||
* | * محمد بن یعقوب كلینی، اصول كافی، ترجمه و شرح: سید جواد مصطفوی، تهران، انتشارات وفا، ۱۳۸۲ش. | ||
* | * مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفایده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، موسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفه، ۱۴۰۳ ۱۴۱۶ق. | ||
* میرزای قمی، ابو القاسم بن محمد حسن، غنایم الایام فی مسایل الحلال و الحرام، مکتب الاعلام الاسلامی، فرع خراسان، ۱۴۱۷ ۱۴۲۰ ق. | |||
* نراقی، احمد بن محمد مهدی، مستند الشیعه فی احکام الشریعه، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۰۸ ۱۴۰۹ ق. | |||
* نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، دارالکتب الاسلامیه و المکتبه الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۲ ۱۳۶۹ش. | |||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
{{فروع دین}} | |||
{{نمازها}} | {{نمازها}} | ||
[[رده:مستحبات]] | [[رده:مستحبات]] | ||
[[رده:مقالههای با درجه اهمیت ج]] | [[رده:مقالههای با درجه اهمیت ج]] |