پرش به محتوا

عبدالله بن عمیر کلبی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
{{ب|إني زعيم لك أم وهب|بالطعن فيهم مقدما و الضرب‏}}
{{ب|إني زعيم لك أم وهب|بالطعن فيهم مقدما و الضرب‏}}
{{م|ضرب غلام مؤمن بالرّب‏}}{{پایان شعر}}
{{م|ضرب غلام مؤمن بالرّب‏}}{{پایان شعر}}
<small>{{وسط چین}}اگر مرا نمی‌شناسید، من پسر کلب و از دودمان علیم هستم و این افتخار مرا بس است.{{سخ}}من دلیرمردی پرتوانم و هنگام مصیبت خوار و زبون نیستم.{{سخ}}ای امّ‌وهب! من برای تو عهده‌دار می‌شوم که با نیزه و شمشیر با آنان بجنگم؛{{سخ}}ضربه زدن بنده‌ای که به پروردگار ایمان دارد.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۰؛ نهایة الارب، نویری، ج۲۰، ص۴۴۷</ref>{{پایان}}</small>
<small>{{وسط چین}}اگر مرا نمی‌شناسید، من پسر کلب و از دودمان علیم هستم و این افتخار مرا بس است.{{سخ}}من دلیرمردی پرتوانم و هنگام مصیبت خوار و زبون نیستم.{{سخ}}ای امّ‌وهب! من عهده‌دار می‌شوم که با نیزه و شمشیر با آنان بجنگم؛{{سخ}}ضربه زدن بنده‌ای که به پروردگار ایمان دارد.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۰؛ نهایة الارب، نویری، ج۲۰، ص۴۴۷</ref>{{پایان}}</small>


در این هنگام همسرش ام‌وهب عمودی برداشت و به سوی او رفت. عبدالله می‌خواست او را به سوی خیمه برگرداند ولی او لباس شوهرش را گرفته بود و می‌گفت: تو را رها نمی‌کنم تا همراه تو به شهادت برسم. در این هنگام امام حسین (ع) او را صدا زد و فرمود: '''«خدا از جانب اهل بیت به شما جزای خیر دهد.  برگرد (خدا تو را رحمت کند) و نزد زنان بنشین که جنگیدن بر زنان واجب نیست.»'''
در این هنگام همسرش ام‌وهب عمودی برداشت و به سوی او رفت. عبدالله می‌خواست او را به سوی خیمه برگرداند ولی او لباس شوهرش را گرفته بود و می‌گفت: تو را رها نمی‌کنم تا همراه تو به شهادت برسم. در این هنگام امام حسین (ع) او را صدا زد و فرمود: '''«خدا از جانب اهل بیت به شما جزای خیر دهد.  برگرد (خدا تو را رحمت کند) و نزد زنان بنشین که جنگیدن بر زنان واجب نیست.»'''
confirmed، protected، templateeditor
۱۹۸

ویرایش