Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۰۳۵
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جز (←برخی از نقدها) |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
«به خاطر دارم در ایام مجاورت [[کربلای معلی|کربلای معلی]] و استفاده از علامه عصر خود [[عبدالحسین تهرانی|شیخ عبدالحسین تهرانی]] که در تبحر و فضل و اتقان، عدیل نداشت، سید عرب روضه خوانی از [[حله]] آمد ـ و پدرش از معاریف این طایفه بود ـ و اجزای کهنهای از میراث پدر داشت، خدمت شیخ استاد آورد و غرضش استعلام اعتبار و عدم اعتبار آن بود. و آن اجزاء را اول و آخر نبود و در حاشیه آن نوشته بود که این از مؤلفات فلان است و یکی از علمای [[جبل عامل]] از تلامذه محقق [[صاحب معالم]] را اسم برده بود. چون در کتابهای تراجم حالش مذکور بود، مراجعه نمود. اصلاً در مؤلفاتش اسمی از مقتل نبرده بودند. و چون در خود اجزاء مطالعه کردند، معلوم شد که از کثرت اشتمال آن بر اکاذیب واضحه و اخبار واهیه، احتمال نمیرود که از مؤلفات عالمی باشد.» | «به خاطر دارم در ایام مجاورت [[کربلای معلی|کربلای معلی]] و استفاده از علامه عصر خود [[عبدالحسین تهرانی|شیخ عبدالحسین تهرانی]] که در تبحر و فضل و اتقان، عدیل نداشت، سید عرب روضه خوانی از [[حله]] آمد ـ و پدرش از معاریف این طایفه بود ـ و اجزای کهنهای از میراث پدر داشت، خدمت شیخ استاد آورد و غرضش استعلام اعتبار و عدم اعتبار آن بود. و آن اجزاء را اول و آخر نبود و در حاشیه آن نوشته بود که این از مؤلفات فلان است و یکی از علمای [[جبل عامل]] از تلامذه محقق [[صاحب معالم]] را اسم برده بود. چون در کتابهای تراجم حالش مذکور بود، مراجعه نمود. اصلاً در مؤلفاتش اسمی از مقتل نبرده بودند. و چون در خود اجزاء مطالعه کردند، معلوم شد که از کثرت اشتمال آن بر اکاذیب واضحه و اخبار واهیه، احتمال نمیرود که از مؤلفات عالمی باشد.» | ||
«پس آن سید را که آن اجزای کهنه را در دست داشت، از نشر آن و نقل از آن، نهی فرمود ولکن بعد از چند روزی به مناسبتی | «پس آن سید را که آن اجزای کهنه را در دست داشت، از نشر آن و نقل از آن، نهی فرمود ولکن بعد از چند روزی به مناسبتی فاضل دربندی آقاخوند ملاآقا مطلع شد و آن را از آن سید گرفت و چون مشغول تألیف کتاب اسرارالشهاده بود، روایات آن اجزا را به صورت پراکنده در جای جای کتابش درج کرد و بر عدد اخبار واهیه و مجعوله بیشمار آن افزود و برای مخالفین شیعه، ابواب طعن و سخریه و استهزا باز نمود، و همتش او را به آنجا کشانید که عدد لشکر کوفیان را به ششصد هزار سواره و دو کرور پیاده رسانید! و برای جماعت روضهخوانان میدانی وسیع مهیا نمود که هر چه کمیت نظر را در آن بتازند، به آخر نرسانند و در بالای منابر با نهایت قوت قلب، مستند ذکر کنند که فاضل دربندی چنین فرموده... این کتاب در نزد علمای فن و نقادان احادیث و اخبار مربوط به سیره امامان معصوم (ع) بی وقع و بی اعتبار است و اعتماد بر آن کاشف از خرابی کار ناقل و قلت بصیرت او در امور است».<ref>حاجی نوری، لولو و مرجان، لنقل از محمد آلاندوزلی، آیینه پژوهش، ۱۳۸۱ ،شماره ۷۷ و ۷۸.</ref> | ||
[[آقا بزرگ تهرانی]] در ذیل این کتاب مینویسد: «از شدت خلوص و صفای نفسی که داشت، در این کتاب اموری را نقل کرده که در کتابهای معتبر یافت نمیشود و او آنها را فقط از مجموعههای مجهول گرفته است. با اتکا به قاعده تسامح در ادله سنن این کار را کرده است، غافل از اینکه به مجرد یافتن در ورق پارهای یا به خط مجهولی، رسیدن روایت صدق نمیکند».<ref>آقابزرگ تهرانی, الذریعه الی تصانیف الشیعه، بنقل از محمد آلاندوزلی، آیینه پژوهش، ۱۳۸۱ ،شماره ۷۷ و ۷۸.</ref> | [[آقا بزرگ تهرانی]] در ذیل این کتاب مینویسد: «از شدت خلوص و صفای نفسی که داشت، در این کتاب اموری را نقل کرده که در کتابهای معتبر یافت نمیشود و او آنها را فقط از مجموعههای مجهول گرفته است. با اتکا به قاعده تسامح در ادله سنن این کار را کرده است، غافل از اینکه به مجرد یافتن در ورق پارهای یا به خط مجهولی، رسیدن روایت صدق نمیکند».<ref>آقابزرگ تهرانی, الذریعه الی تصانیف الشیعه، بنقل از محمد آلاندوزلی، آیینه پژوهش، ۱۳۸۱ ،شماره ۷۷ و ۷۸.</ref> |