Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۱٬۸۴۴
ویرایش
جز (←معرفی اجمالی: اصلاح) |
جز (اصلاح جزیی) |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
درباره [[شأن نزول]] آیه اختلافاتی در بین [[مفسران]] دیده میشود و روایات گوناگونی را در ارتباط با شأن نزول آیه در کتب تفسیری خود نقل کردهاند.<ref> بنگرید: طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۱۰۴.</ref> | درباره [[شأن نزول]] آیه اختلافاتی در بین [[مفسران]] دیده میشود و روایات گوناگونی را در ارتباط با شأن نزول آیه در کتب تفسیری خود نقل کردهاند.<ref> بنگرید: طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۱۰۴.</ref> | ||
عدهای این آیه را از آیات [[مکی و مدنی|مدنی]] قرآن دانسته<ref> ابن عطیه، المحرر الوجیز، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۴۸۱.</ref> و معتقدند که [[اهل کتاب]]<ref> طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۱۰۴.</ref> یا [[یهودیان]] در [[مدینه]] از [[پیامبر اسلام(ص)]] در مورد حقیقت روح سؤال کردند<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۱۰۴؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۲، ص۲۸۳.</ref> و برخی آن را [[مکی و مدنی|مکی]] دانسته{{یادداشت|در ارتباط با مکی یا مدنی بودن سوره رجوع کن به: ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۱۰۵.}} و معتقدند که بعضی از سران [[قریش]]،<ref> جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۶، ص۳۵۳.</ref> که [[ابوجهل]] و اصحاب وی<ref> ابن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۵۴۷؛ دینوری، الواضح، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۴۶۲.</ref> و یا [[نضر بن حارث]] و [[عقبه بن ابی معیط]] بودند،<ref> ابن عطیه، المحرر الوجیز، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۴۸۱.</ref> به مدینه رفته و با یهودیان راجع به پیامبر اسلام و ادعای [[نبوت]] او چارهاندیشی کردند. | عدهای این آیه را از آیات [[مکی و مدنی|مدنی]] قرآن دانسته<ref> ابن عطیه، المحرر الوجیز، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۴۸۱.</ref> و معتقدند که [[اهل کتاب]]<ref> طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۱۰۴.</ref> یا [[یهودیان]] در [[مدینه]] از [[پیامبر اسلام(ص)]] در مورد حقیقت روح سؤال کردند<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۱۰۴؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۲، ص۲۸۳.</ref> و برخی آن را [[مکی و مدنی|مکی]] دانسته{{یادداشت|در ارتباط با مکی یا مدنی بودن سوره رجوع کن به: ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۱۰۵.}} و معتقدند که بعضی از سران [[قریش]]،<ref> جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۶، ص۳۵۳.</ref> که [[ابوجهل]] و اصحاب وی<ref> ابن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۵۴۷؛ دینوری، الواضح، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۴۶۲.</ref> و یا [[نضر بن حارث]] و [[عقبه بن ابی معیط]] بودند،<ref> ابن عطیه، المحرر الوجیز، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۴۸۱.</ref> به مدینه رفته و با یهودیان راجع به پیامبر اسلام و ادعای [[نبوت]] او چارهاندیشی کردند. | ||
یهودیان از آنها خواستند تا از پیامبر(ص) در مورد [[روح]] بپرسند و با این سؤال او را بیازمایند؛ به گونهای که گفتند که اگر محمد(ص) اطلاعات فراوانی درباره روح در اختیار شما قرار دهد، پیامبر نخواهد بود و دروغگو است؛ زیرا در کتابهایمان چنین آمده است.<ref> طبرسی، جوامع الجامع، ۱۴۱۲ق، </ref> | یهودیان از آنها خواستند تا از پیامبر(ص) در مورد [[روح]] بپرسند و با این سؤال او را بیازمایند؛ به گونهای که گفتند که اگر محمد(ص) اطلاعات فراوانی درباره روح در اختیار شما قرار دهد، پیامبر نخواهد بود و دروغگو است؛ زیرا در کتابهایمان چنین آمده است.<ref> طبرسی، جوامع الجامع، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۳۴۳. </ref> | ||
در شأن نزول دیگر آمده است که یهودیان از قریش خواستند تا سه سؤال از پیامبر(ص) پرسیده شود که یکی از آن سؤالها در مورد روح بوده است؛<ref> ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۲، ص۲۸۳.</ref> لذا یهودیان این سؤال را در کنار دو سؤال دیگر در زمینه [[اصحاب کهف]] و [[ذوالقرنین]] مطرح کرده و به مشرکان گفتند که اگر محمد(ص) به هر سه سؤال پاسخ بگوید پیامبر نیست و اگر به سؤال از اصحاب کهف و ذوالقرنین پاسخ بدهد و تنها به سؤال از روح پاسخ کامل ندهد، پیامبر خواهد بود.<ref> ابن عطیه، المحرر الوجیز، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۴۸۱؛ میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۶۱۳.</ref> | در شأن نزول دیگر آمده است که یهودیان از قریش خواستند تا سه سؤال از پیامبر(ص) پرسیده شود که یکی از آن سؤالها در مورد روح بوده است؛<ref> ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۲، ص۲۸۳.</ref> لذا یهودیان این سؤال را در کنار دو سؤال دیگر در زمینه [[اصحاب کهف]] و [[ذوالقرنین]] مطرح کرده و به مشرکان گفتند که اگر محمد(ص) به هر سه سؤال پاسخ بگوید پیامبر نیست و اگر به سؤال از اصحاب کهف و ذوالقرنین پاسخ بدهد و تنها به سؤال از روح پاسخ کامل ندهد، پیامبر خواهد بود.<ref> ابن عطیه، المحرر الوجیز، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۴۸۱؛ میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۶۱۳.</ref> | ||
[[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] نویسنده کتاب [[مجمع البیان]] در کتاب خود معتقد است که پیامبر(ص) در ابتدای امر به سؤال آنها در ارتباط با روح پاسخ نداد؛ علت این امر این بود که قصد آنها از طرح این سؤال مزاحمت و بحث و جدال بود و اگر به آنها جواب میداد بر عناد آنها افزوده میشد؛<ref> طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، </ref> لذا بعد از پانزده روز آیه نازل شد<ref> ابن عطیه، المحرر الوجیز، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۴۸۱.</ref> و در آن به صورت کوتاه و پرمعنا، به روح پرداخته شد؛ به گونهای که تعجب و شگفتی همگان را برانگیخت.<ref>رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۱۲، ص۱۴۸-۱۴۹.</ref> | [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] نویسنده کتاب [[مجمع البیان]] در کتاب خود معتقد است که پیامبر(ص) در ابتدای امر به سؤال آنها در ارتباط با روح پاسخ نداد؛ علت این امر این بود که قصد آنها از طرح این سؤال مزاحمت و بحث و جدال بود و اگر به آنها جواب میداد بر عناد آنها افزوده میشد؛<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۶۷۴.</ref> لذا بعد از پانزده روز آیه نازل شد<ref> ابن عطیه، المحرر الوجیز، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۴۸۱.</ref> و در آن به صورت کوتاه و پرمعنا، به روح پرداخته شد؛ به گونهای که تعجب و شگفتی همگان را برانگیخت.<ref>رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۱۲، ص۱۴۸-۱۴۹.</ref> | ||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
=== معنای روح در آیه === | === معنای روح در آیه === | ||
معنای روح در این آیه معرکه آرای بسیار گوناگونی در آثار تفسیری بوده است؛ به گونهای که در کتابهای تفسیری [[اهلسنت]] <ref> سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۱۹۹؛ صنعانی، تفسیر عبدالرزاق، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۳۲۹.</ref> و [[شیعه]]، <ref> قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۲۶؛ عیاشی، تفسیر عیاشی، ۱۳۸۰ق، ج ۲، ص۳۱۶؛ تفسیر الصافی، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۲۱۴؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱۴۱۵ق، ج ۳، ص۲۱۵- ۲۱۶؛ کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۷۳.</ref> [[روایات]] کاملا مختلفی از [[پیامبر(ص)]] و یا [[اهلبیت(ع)]] در [[تفسیر]] این کلمه به معانی گوناگون ذکر گردیده است. به هر روی به رغم آن که برخی به اختلافی بودن تفسیر این کلمه در بین [[مفسران]] اذعان داشتهاند و اقوال متعددی را در این زمینه نقل کردهاند،<ref> طبرانی، التفسیر الکبیر، ۲۰۰۸م، ج۴، ص۱۳۲؛ طوسی، التبیان، بیروت، ج۶، ص۵۱۵؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۰، ص۳۲۳؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۱۰۵؛ میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۶۱۳؛ ماتریدی، تأویلات أهل السنة، ۱۴۲۶ق، ج۷، ص۱۰۵.</ref> تلاشهایی برای دستهبندی گونههای متفاوت در پنج <ref> ماوردی، النکت و العیون، بیروت، ج۳، ص۲۶۹.</ref> و یا شش قول <ref>ابنجوزی، زاد المسیر، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۵۰.</ref> صورت گرفته است. گفتنی است که برای تفسیر روح در این آیه به کاربست و معنای آن در آیات دیگر توجه شده است. <ref> سمرقندی، بحرالعلوم، ۱۴۱۶ق، ج۲، ۳۲۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ش، ج۱۳، ص۱۹۵.</ref> | معنای روح در این آیه معرکه آرای بسیار گوناگونی در آثار تفسیری بوده است؛ به گونهای که در کتابهای تفسیری [[اهلسنت]] <ref> سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۱۹۹؛ صنعانی، تفسیر عبدالرزاق، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۳۲۹.</ref> و [[شیعه]]، <ref> قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۲۶؛ عیاشی، تفسیر عیاشی، ۱۳۸۰ق، ج ۲، ص۳۱۶؛ تفسیر الصافی، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۲۱۴؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱۴۱۵ق، ج ۳، ص۲۱۵- ۲۱۶؛ کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۷۳.</ref> [[روایات]] کاملا مختلفی از [[پیامبر(ص)]] و یا [[اهلبیت(ع)]] در [[تفسیر]] این کلمه به معانی گوناگون ذکر گردیده است. به هر روی به رغم آن که برخی به اختلافی بودن تفسیر این کلمه در بین [[مفسران]] اذعان داشتهاند و اقوال متعددی را در این زمینه نقل کردهاند،<ref> طبرانی، التفسیر الکبیر، ۲۰۰۸م، ج۴، ص۱۳۲؛ طوسی، التبیان، بیروت، ج۶، ص۵۱۵؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۰، ص۳۲۳؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۱۰۵؛ میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۶۱۳؛ ماتریدی، تأویلات أهل السنة، ۱۴۲۶ق، ج۷، ص۱۰۵.</ref> تلاشهایی برای دستهبندی گونههای متفاوت در پنج <ref> ماوردی، النکت و العیون، بیروت، ج۳، ص۲۶۹.</ref> و یا شش قول <ref>ابنجوزی، زاد المسیر، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۵۰.</ref> صورت گرفته است. گفتنی است که برای تفسیر روح در این آیه به کاربست و معنای آن در آیات دیگر توجه شده است. <ref> سمرقندی، بحرالعلوم، ۱۴۱۶ق، ج۲، ۳۲۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۶۷۵ ؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ش، ج۱۳، ص۱۹۵.</ref> | ||
[[محمد جواد مغنیه|مغنیه]] در کتاب [[تفسیر الکاشف]] خود منظور از روح در این آیه را زندگی دانسته است و در ادامه برای اثبات مدعای خود به ناتوانی انسانها در خلق موجودات و همچنین پیچیدگی دانش سلولها اشاره میکند.<ref> مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، </ref> برخی دیگر با استناد به روایتی از [[امام علی(ع)]] روح را به معنای [[فرشته|فرشتهای]] عظیم به شکل انسان دانسته که از تمامی مخلوقات بزرگتر است.<ref> ابن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۵۴۷.</ref> | [[محمد جواد مغنیه|مغنیه]] در کتاب [[تفسیر الکاشف]] خود منظور از روح در این آیه را زندگی دانسته است و در ادامه برای اثبات مدعای خود به ناتوانی انسانها در خلق موجودات و همچنین پیچیدگی دانش سلولها اشاره میکند.<ref>مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۷۹.</ref> برخی دیگر با استناد به روایتی از [[امام علی(ع)]] روح را به معنای [[فرشته|فرشتهای]] عظیم به شکل انسان دانسته که از تمامی مخلوقات بزرگتر است.<ref> ابن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۵۴۷.</ref> | ||
بنابر نظر [[قرطبی]] در کتاب تفسیر الجامع لاحکام القرآن، اکثر قائلین به تأویل، روح را به معنای روح انسانی دانستهاند؛ چنانکه برخی با توجه به قرائن موجود در [[آیه]] منظور از روح را، روح آدمی<ref> طبرانی، التفسیر الکبیر، ۱۰۰۸م، ج۴، ص۱۳۴.</ref> یا حیوانی<ref> زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۹۰؛ طوسی، التبیان، بیروت، ج۶، | بنابر نظر [[قرطبی]] در کتاب تفسیر الجامع لاحکام القرآن، اکثر قائلین به تأویل، روح را به معنای روح انسانی دانستهاند؛ چنانکه برخی با توجه به قرائن موجود در [[آیه]] منظور از روح را، روح آدمی<ref> طبرانی، التفسیر الکبیر، ۱۰۰۸م، ج۴، ص۱۳۴.</ref> یا حیوانی<ref> زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۹۰؛ طوسی، التبیان، بیروت، ج۶، ص۵۱۵؛ طبرسی، جوامع الجامع، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۳۴۳.</ref> و یا روحی که به وسیله آن بدن زنده میشود،<ref> بیضاوی، أنوار التنزیل، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۲۶۵؛ واحدی، الوجیز، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۶۴۶.</ref> دانستهاند؛ چنانکه عدهای برای آن دلایلی را نیز در کتب خود نقل کردهاند<ref> ماوردی، النکت و العیون، بیروت، ج۳، ص۲۷۰.</ref> و برخی آن را نظر مشهور و جمهور علما دانستهاند.<ref> زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۲، ۶۹۰؛ ابن عطیه، المحرر الوجیز، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۴۸۱.</ref> | ||
در ارتباط با حقیقت و استقلال روح بحثهای گستردهای توسط برخی از مفسران مطرح شده است.<ref> مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۲۵۴.</ref> در روایتی از [[امام باقر(ع)]] علاوه بر معرفی روح به عنوان روح انسانی و حیوانی به برخی از حقایق روح اشاره شده است.<ref> شکوری، تفسیر شریف لاهیجی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۸۴۵.</ref> | در ارتباط با حقیقت و استقلال روح بحثهای گستردهای توسط برخی از مفسران مطرح شده است.<ref> مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۲۵۴.</ref> در روایتی از [[امام باقر(ع)]] علاوه بر معرفی روح به عنوان روح انسانی و حیوانی به برخی از حقایق روح اشاره شده است.<ref> شکوری، تفسیر شریف لاهیجی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۸۴۵.</ref> |