پرش به محتوا

آیه روح: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ ژانویهٔ ۲۰۱۹
جز
اصلاح عبارت
جز (ویرایش جزیی)
جز (اصلاح عبارت)
خط ۳۴: خط ۳۴:


==معرفی اجمالی==
==معرفی اجمالی==
به آیه ۸۵ [[سوره اسراء]]، آیه روح گفته می‌شود.<ref> رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۱۲، ص۱۴۸.</ref> [[خداوند]] در این آیه به عظمت [[روح]] پرداخته و به دانش اندک انسان اشاره می‌کند.<ref> رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۱۲، ص۱۴۸.</ref> در این آیه به پاسخ یکی از سوالات مهم مطرح شده در ارتباط با روح و حقیقت و کیفیت آن<ref> واحدی، الوجیز، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۶۴۶.</ref> و همچنین [[حدوث و قدم]]<ref> بیضاوی، أنوار التنزیل، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۲۶۵؛ نیشابوری، وضح البرهان، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۲۰.</ref> و یا جسم و عرض بودن آن<ref> ابن‌شهرآشوب، متشابه القرآن، ۱۳۶۹ق، ج۱، ص۴۲.</ref> پرداخته و می‌فرماید: از تو درباره روح سؤال می‌کنند، بگو روح از فرمان پروردگار من است و به شما بیش از اندکی علم و دانش داده نشده است.<ref> مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۲۵۰.</ref> این پاسخ به خوبی این مفهوم را می‌رساند که بشر نمی‌تواند حقیقت روح را درک کرده و به کنه آن پی ببرد<ref> جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۶، ص۳۵۴.</ref>  و فقط باید بداند که روح به فرمان خدا آفریده شده است<ref> جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۶، ص۳۵۳.</ref> و تنها خداوند از آن علم کامل دارد.{{یادداشت|برخی از مفسران معنای امر در آیه را علم خداوند دانسته‌اند. (زید بن علی، تفسیر غریب القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۱۹۰؛ فراء، معانی القرآن، ۱۹۸۰م، ج۲، ص۱۳۰.)}} دیوبندی نویسنده کتاب [[تفسیر کابلی]] معتقد است که حکما و [[فلاسفه]] مشهور تا به امروز حقیقت ماده را درک نکرده‌اند؛ حال آنکه روح نسبت به ماده به مراتب لطیف‌تر و خفی‌تر است؛ لذا امیدی به درک کامل آن نیست. <ref>دیوبندی، تفسیر کابلی، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۵۹۱.</ref>
به آیه ۸۵ [[سوره اسراء]]، آیه روح گفته می‌شود.<ref> رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۱۲، ص۱۴۸.</ref> [[خداوند]] در این آیه با مخاطب قرار دادن پیامبر(ص)<ref> دینوری، الواضح، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۴۶۲؛ طوسی، التبیان، بیروت، ج۶، ص۵۱۵.</ref> یا یهودیان<ref> طبرانی، التفسیر الکبیر، ۱۰۰۸م، ج۴، ص۱۳۵؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۱۰۴.</ref> و یا کل عالم،<ref> قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۰، ص۳۲۴.</ref> به عظمت [[روح]] پرداخته و به دانش اندک انسان اشاره می‌کند.<ref> رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۱۲، ص۱۴۸.</ref> در این آیه به پاسخ یکی از سوالات مهم مطرح شده در ارتباط با روح و حقیقت و کیفیت آن<ref> واحدی، الوجیز، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۶۴۶.</ref> و همچنین [[حدوث و قدم]]<ref> بیضاوی، أنوار التنزیل، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۲۶۵؛ نیشابوری، وضح البرهان، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۲۰.</ref> و یا جسم و عرض بودن آن<ref> ابن‌شهرآشوب، متشابه القرآن، ۱۳۶۹ق، ج۱، ص۴۲.</ref> پرداخته و می‌فرماید: از تو درباره روح سؤال می‌کنند، بگو روح از فرمان پروردگار من است و به شما بیش از اندکی علم و دانش داده نشده است.<ref> مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۲۵۰.</ref> این پاسخ به خوبی این مفهوم را می‌رساند که بشر نمی‌تواند حقیقت روح را درک کرده و به کنه آن پی ببرد<ref> جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۶، ص۳۵۴.</ref>  و فقط باید بداند که روح به فرمان خدا آفریده شده است<ref> جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۶، ص۳۵۳.</ref> و تنها خداوند از آن علم کامل دارد.{{یادداشت|برخی از مفسران معنای امر در آیه را علم خداوند دانسته‌اند. (زید بن علی، تفسیر غریب القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۱۹۰؛ فراء، معانی القرآن، ۱۹۸۰م، ج۲، ص۱۳۰.)}} دیوبندی نویسنده کتاب [[تفسیر کابلی]] معتقد است که حکما و [[فلاسفه]] مشهور تا به امروز حقیقت ماده را درک نکرده‌اند؛ حال آنکه روح نسبت به ماده به مراتب لطیف‌تر و خفی‌تر است؛ لذا امیدی به درک کامل آن نیست. <ref>دیوبندی، تفسیر کابلی، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۵۹۱.</ref>


با توجه به مغایرت روح با جهان ماده و اصول حاکم بر آن، [[پیامبر(ص)]] مأمور شد تا در یک جمله‌ای کوتاه و پر معنا آن را از [[عالم امر]] معرفی کند؛{{یادداشت| در حدیثی از معصوم روح، از عالم ملکوت و قدرت خداوند دانسته شده است. (هی من الملکوت من القدرة، عیاشی، تفسیر عیاشی، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۳۱۷؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۲۱۴.)}} و در ادامه با رد ادعای [[یهود]] مبنی بر وجود علم همه چیز در کتاب‌هایشان، علم و دانش را در دسترسی به حقیقت آن، کم و ناچیز معرفی می‌کند.<ref> مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۲۵۲.</ref> به هر حال روح بشر امری پیچیده و ناشناخته و دارای بعد آسمانی است که با توجه به آیه تنها خداوند است که آن را می‌شناسد.<ref> قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۵، ص۱۱۳.</ref>
با توجه به مغایرت روح با جهان ماده و اصول حاکم بر آن، [[پیامبر(ص)]] مأمور شد تا در یک جمله‌ای کوتاه و پر معنا آن را از [[عالم امر]] معرفی کند؛ <ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۲۵۲.</ref> {{یادداشت| در حدیثی از معصوم روح، از عالم ملکوت و قدرت خداوند دانسته شده است. (هی من الملکوت من القدرة، عیاشی، تفسیر عیاشی، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۳۱۷؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۲۱۴.)}} و در ادامه با رد ادعای [[یهود]] مبنی بر وجود علم همه چیز در کتاب‌هایشان، علم و دانش را در دسترسی به حقیقت آن، کم و ناچیز معرفی می‌کند.<ref> مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۲۵۲.</ref> به هر حال روح بشر امری پیچیده و ناشناخته و دارای بعد آسمانی است که با توجه به آیه تنها خداوند است که آن را می‌شناسد.<ref> قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۵، ص۱۱۳.</ref>


برخی دلیل نبودن [[نص]] کافی و جواب کلی [[آیه]] در ارتباط با روح را به اقتضای مصلحت دانسته تا انسان‌ها را به فکر و تدبر در آن وادار کند؛<ref>ابن عربی، احکام القرآن، ۱۴۰۸ق، ج۵، ص۳۴.</ref> چنان‌که قصد سوأل‌کنندگان مبنی بر آزار و اذیت و عدم [[ایمان]] در صورت جواب تفصیلی را نیز دلیل دیگر دانسته‌اند.<ref> طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش،</ref> چنان‌که برخی نیز فهمیدن این‌گونه مسائل پیچیده را بی‌ضرورت دانسته و جز وظیفه تبلیغی [[انبیاء]] نمی‌دانند.<ref> دیوبندی، تفسیر کابلی، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۵۹۱.</ref>
برخی دلیل نبودن [[نص]] کافی و جواب کلی [[آیه]] در ارتباط با روح را به اقتضای مصلحت دانسته تا انسان‌ها را به فکر و تدبر در آن وادار کند؛<ref>ابن عربی، احکام القرآن، ۱۴۰۸ق، ج۵، ص۳۴.</ref> چنان‌که قصد سوأل‌کنندگان مبنی بر آزار و اذیت و عدم [[ایمان]] در صورت جواب تفصیلی را نیز دلیل دیگر دانسته‌اند.<ref> طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش،</ref> همچنین برخی نیز فهمیدن این‌گونه مسائل پیچیده را بی‌ضرورت دانسته و جز وظیفه تبلیغی [[انبیاء]] نمی‌دانند.<ref> دیوبندی، تفسیر کابلی، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۵۹۱.</ref>
 
عده‌ای مخاطب آیه را پیامبر(ص)،<ref> دینوری، الواضح، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۴۶۲؛ طوسی، التبیان، بیروت، ج۶، ص۵۱۵.</ref> برخی دیگر، یهودیان<ref> طبرانی، التفسیر الکبیر، ۱۰۰۸م، ج۴، ص۱۳۵؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۱۰۴.</ref> و برخی کل عالم<ref> قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۰، ص۳۲۴.</ref> دانسته‌اند.


== شأن نزول ==
== شأن نزول ==
خط ۴۷: خط ۴۵:
یهودیان از آنها خواستند تا از پیامبر(ص) در مورد [[روح]] بپرسند و با این سوأل او را بیازمایند؛ به گونه‌ای که گفتند که اگر محمد(ص) اطلاعات فراوانی درباره روح در اختیار شما قرار دهد، پیامبر نخواهد بود و دروغگو است؛ زیرا در کتاب‌هایمان چنین آمده است.<ref> طبرسی، جوامع الجامع، ۱۴۱۲ق، </ref>  
یهودیان از آنها خواستند تا از پیامبر(ص) در مورد [[روح]] بپرسند و با این سوأل او را بیازمایند؛ به گونه‌ای که گفتند که اگر محمد(ص) اطلاعات فراوانی درباره روح در اختیار شما قرار دهد، پیامبر نخواهد بود و دروغگو است؛ زیرا در کتاب‌هایمان چنین آمده است.<ref> طبرسی، جوامع الجامع، ۱۴۱۲ق، </ref>  


در شأن نزول دیگر آمده است که یهودیان از قریش خواستند تا سه سوال از پیامبر(ص) پرسیده شود که یکی از آن سوالات در مورد روح بوده است؛<ref> ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۲، ص۲۸۳.</ref> لذا یهودیان این سوأل را در کنار دو سوال دیگر در زمینه [[اصحاب کهف]] و [[ذوالقرنین]] مطرح کرده و به مشرکان گفتند که اگر محمد(ص) به هر سه سوأل پاسخ بگوید پیامبر نیست و اگر به سوأل از اصحاب کهف و ذوالقرنین پاسخ بدهد و تنها به سوأل از روح پاسخ کامل ندهد، پیامبر خواهد بود.<ref> ابن عطیه، المحرر الوجیز، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۴۸۱؛ میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۶۱۳.</ref>
در شأن نزول دیگر آمده است که یهودیان از قریش خواستند تا سه سوأل از پیامبر(ص) پرسیده شود که یکی از آن سوأل‌ها در مورد روح بوده است؛<ref> ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۱۲، ص۲۸۳.</ref> لذا یهودیان این سوأل را در کنار دو سوأل دیگر در زمینه [[اصحاب کهف]] و [[ذوالقرنین]] مطرح کرده و به مشرکان گفتند که اگر محمد(ص) به هر سه سوأل پاسخ بگوید پیامبر نیست و اگر به سوأل از اصحاب کهف و ذوالقرنین پاسخ بدهد و تنها به سوأل از روح پاسخ کامل ندهد، پیامبر خواهد بود.<ref> ابن عطیه، المحرر الوجیز، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۴۸۱؛ میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۶۱۳.</ref>


[[طبرسی]] نویسنده کتاب [[مجمع البیان]] در کتاب خود معتقد است که پیامبر(ص) در ابتدای امر به سوال آنها در ارتباط با روح پاسخ نداد؛ علت این امر این بود که قصد آنها از طرح این سوال مزاحمت و بحث و جدال بود و اگر به آنها جواب می‌داد بر عناد آنها افزوده می‌شد؛<ref> طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، </ref> لذا بعد از پانزده روز آیه نازل شد<ref> ابن عطیه، المحرر الوجیز، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۴۸۱.</ref> و در آن به صورت کوتاه و پرمعنا، به روح پرداخته شد؛ به گونه‌ای که تعجب و شگفتی همگان را برانگیخت.<ref>رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۱۲، ص۱۴۸-۱۴۹.</ref>
[[طبرسی]] نویسنده کتاب [[مجمع البیان]] در کتاب خود معتقد است که پیامبر(ص) در ابتدای امر به سوأل آنها در ارتباط با روح پاسخ نداد؛ علت این امر این بود که قصد آنها از طرح این سوأل مزاحمت و بحث و جدال بود و اگر به آنها جواب می‌داد بر عناد آنها افزوده می‌شد؛<ref> طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، </ref> لذا بعد از پانزده روز آیه نازل شد<ref> ابن عطیه، المحرر الوجیز، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۴۸۱.</ref> و در آن به صورت کوتاه و پرمعنا، به روح پرداخته شد؛ به گونه‌ای که تعجب و شگفتی همگان را برانگیخت.<ref>رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۱۲، ص۱۴۸-۱۴۹.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
خط ۵۵: خط ۵۳:


=== استعمال روح در قرآن ===
=== استعمال روح در قرآن ===
کلمه [[روح]]، ۲۱ مرتبه<ref>صادقی تهرانی، ترجمان فرقان، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۱۶۱؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۵، ص۱۱۲.</ref> در آیات [[مکی و مدنی]] قرآن به صورت متنوع و در معانی مختلف آمده است.<ref> طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۹۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۲۵۱.</ref>  
کلمه [[روح]]، ۲۱ مرتبه<ref>صادقی تهرانی، ترجمان فرقان، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۱۶۱؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۵، ص۱۱۲.</ref> در آیات [[مکی و مدنی]] قرآن به صورت متنوع و در معانی مختلف ذکر شده است.<ref> طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۹۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۲۵۱.</ref>  
در برخی از موارد روح به معنای روح مقدس است که [[پیامبر(ص)]] را یاری می‌کرده<ref>سوره بقره، آیه ۲۵۳.</ref> و یا به معنای فرشته مخصوص [[وحی]]<ref>سوره شعرا، آیه۱۹۳.</ref> یا فرشته بزرگی از فرشتگان خاص خداوند<ref>سوره، قدر، آیه۴.</ref> آمده است. در برخی موارد دیگر به معنای نیروی الهی که [[مؤمنان]] را تقویت می‌کند<ref>سوره مجادله، آیه۲۲.</ref> و یا به معنای روح انسانی<ref>سوره سجده، آیه۹.</ref> آمده است؛ چنان‌که در جایی دیگر، [[حضرت عیسی|حضرت عیسی(ع)]] به عنوان معنای روح لحاظ شده است.<ref>سوره، نساء، آیه۱۷۱.</ref>
در برخی از موارد روح به معنای روح مقدس است که [[پیامبر(ص)]] را یاری می‌کرده<ref>سوره بقره، آیه ۲۵۳.</ref> و یا به معنای فرشته مخصوص [[وحی]]<ref>سوره شعرا، آیه۱۹۳.</ref> یا فرشته بزرگی از فرشتگان خاص خداوند<ref>سوره، قدر، آیه۴.</ref> آمده است. در برخی موارد دیگر به معنای نیروی الهی که [[مؤمنان]] را تقویت می‌کند<ref>سوره مجادله، آیه۲۲.</ref> و یا به معنای روح انسانی<ref>سوره سجده، آیه۹.</ref> آمده است؛ چنان‌که در جایی دیگر، [[حضرت عیسی|حضرت عیسی(ع)]] به عنوان معنای روح لحاظ شده است.<ref>سوره، نساء، آیه۱۷۱.</ref>


=== معنای روح در آیه ===
=== معنای روح در آیه ===
در کتب تفسیری [[اهل‌سنت]] روایاتی پیرامون معنای روح در آیه آمده است<ref> سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۱۹۹؛ صنعانی، تفسیر عبدالرزاق، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۳۲۹.</ref> چنان‌که در برخی از کتب تفسیری و روایی [[شیعه]] به احادیث [[اهل‌بیت(ع)]] در این زمینه اشاره شده است.<ref> قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۲۶؛ عیاشی، تفسیر عیاشی، ۱۳۸۰ق، ج ۲، ص۳۱۶؛ تفسیر الصافی، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۲۱۴؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱۴۱۵ق، ج ۳، ص۲۱۵- ۲۱۶؛ کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۷۳.</ref>  
معنای روح در این آیه معرکه آرای بسیار گوناگونی در آثار تفسیری بوده است؛ به گونه‌ای که در کتاب‌های تفسیری [[اهل‌سنت]] <ref> سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۱۹۹؛ صنعانی، تفسیر عبدالرزاق، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۳۲۹.</ref> و [[شیعه]]، <ref> قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۲۶؛ عیاشی، تفسیر عیاشی، ۱۳۸۰ق، ج ۲، ص۳۱۶؛ تفسیر الصافی، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۲۱۴؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱۴۱۵ق، ج ۳، ص۲۱۵- ۲۱۶؛ کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۷۳.</ref> [[روایات]] کاملا مختلفی از [[پیامبر(ص)]] و یا [[اهل‌بیت(ع)]] در [[تفسیر]] این کلمه به معانی گوناگون ذکر گردیده است. به هر روی به رغم آن که برخی به اختلافی بودن تفسیر این کلمه در بین [[مفسران]] اذعان داشته‌اند و اقوال متعددی را در این زمینه نقل کرده‌اند،<ref> طبرانی، التفسیر الکبیر، ۲۰۰۸م، ج۴، ص۱۳۲؛ طوسی، التبیان، بیروت، ج۶، ص۵۱۵؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۰، ص۳۲۳؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۱۰۵؛ میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۶۱۳؛ ماتریدی، تأویلات أهل السنة، ۱۴۲۶ق، ج۷، ص۱۰۵.</ref> تلاش‌هایی برای دسته‌بندی گونه‌های متفاوت در پنج <ref> ماوردی، النکت و العیون، بیروت، ج۳، ص۲۶۹.</ref> و یا شش قول <ref>ابن‌جوزی، زاد المسیر، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۵۰.</ref> صورت گرفته است. گفتنی است که برای تفسیر روح در این آیه به کاربست و معنای آن در آیات دیگر توجه شده است. <ref> سمرقندی، بحرالعلوم، ۱۴۱۶ق، ج۲، ۳۲۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ش، ج۱۳، ص۱۹۵.</ref>  
در ارتباط با معنای روح در این آیه، با توجه به تنوع روایات، اختلافاتی در بین [[مفسران]] به چشم می‌خورد؛ چنان‌که اکثر مفسران، به اختلافی بودن این موضوع اشاره کرده و اقوال متعددی را در این زمینه نقل کرده‌اند.<ref> طبرانی، التفسیر الکبیر، ۲۰۰۸م، ج۴، ص۱۳۲؛ طوسی، التبیان، بیروت، ج۶، ص۵۱۵؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۰، ص۳۲۳؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۱۰۵؛ میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۶۱۳؛ ماتریدی، تأویلات أهل السنة، ۱۴۲۶ق، ج۷، ص۱۰۵.</ref> چنان‌که برخی تمامی اختلافات را در پنج<ref> ماوردی، النکت و العیون، بیروت، ج۳، ص۲۶۹.</ref> یا شش قول ذکر کرده‌اند؛<ref>ابن‌جوزی، زاد المسیر، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۵۰.</ref>  
لذا مفسران روح در این آیه را به معنای یکی از معانی ذکر شده روح در آیات دیگر دانسته‌اند.<ref> سمرقندی، بحرالعلوم، ۱۴۱۶ق، ج۲، ۳۲۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ش، ج۱۳، ص۱۹۵.</ref>  


[[محمد جواد مغنیه|مغنیه]] در در کتاب [[تفسیر الکاشف]] خود منظور از روح در این آیه را زندگی دانسته است و در ادامه برای اثبات مدعای خود به ناتوانی انسان‌ها در خلق موجودات و همچنین پیچیدگی دانش سلول‌ها پرداخته است.<ref> مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، </ref> برخی دیگر با استناد به روایتی از [[امام علی(ع)]] روح را به معنای [[فرشته|فرشته‌ای]] عظیم به شکل انسان دانسته که از تمامی مخلوقات بزرگ‌تر است<ref> ابن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۵۴۷.</ref>
[[محمد جواد مغنیه|مغنیه]] در کتاب [[تفسیر الکاشف]] خود منظور از روح در این آیه را زندگی دانسته است و در ادامه برای اثبات مدعای خود به ناتوانی انسان‌ها در خلق موجودات و همچنین پیچیدگی دانش سلول‌ها پرداخته است.<ref> مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، </ref> برخی دیگر با استناد به روایتی از [[امام علی(ع)]] روح را به معنای [[فرشته|فرشته‌ای]] عظیم به شکل انسان دانسته که از تمامی مخلوقات بزرگ‌تر است.<ref> ابن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۵۴۷.</ref>


بنابر نظر [[قرطبی]] در کتاب تفسیر الجامع لاحکام القرآن، اکثر قائلین به تأویل، روح را به معنای روح انسانی دانسته‌اند؛ چنان‌که برخی با توجه به قرائن موجود در [[آیه]] منظور از روح را روح آدمی<ref> طبرانی، التفسیر الکبیر، ۱۰۰۸م، ج۴، ص۱۳۴.</ref> یا حیوانی<ref> زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۹۰؛ طوسی، التبیان، بیروت، ج۶، ص۵۱۵.</ref> یا موجود زنده<ref> طبرسی، جوامع الجامع، ۱۴۱۲ق، </ref> و یا روحی که به وسیله آن بدن زنده می‌شود،<ref> بیضاوی، أنوار التنزیل، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۲۶۵؛ واحدی، الوجیز، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۶۴۶.</ref> دانسته‌اند؛ چنان‌که عده‌ای برای آن دلایلی را نیز در کتب خود نقل کرده‌اند<ref> ماوردی، النکت و العیون، بیروت، ج۳، ص۲۷۰.</ref> و برخی آن را نظر مشهور و جمهور علما دانسته‌اند.<ref> زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۲، ۶۹۰؛ ابن عطیه، المحرر الوجیز، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۴۸۱.</ref>  
بنابر نظر [[قرطبی]] در کتاب تفسیر الجامع لاحکام القرآن، اکثر قائلین به تأویل، روح را به معنای روح انسانی دانسته‌اند؛ چنان‌که برخی با توجه به قرائن موجود در [[آیه]] منظور از روح را، روح آدمی<ref> طبرانی، التفسیر الکبیر، ۱۰۰۸م، ج۴، ص۱۳۴.</ref> یا حیوانی<ref> زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۹۰؛ طوسی، التبیان، بیروت، ج۶، ص۵۱۵.</ref> یا موجود زنده<ref> طبرسی، جوامع الجامع، ۱۴۱۲ق، </ref> و یا روحی که به وسیله آن بدن زنده می‌شود،<ref> بیضاوی، أنوار التنزیل، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۲۶۵؛ واحدی، الوجیز، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۶۴۶.</ref> دانسته‌اند؛ چنان‌که عده‌ای برای آن دلایلی را نیز در کتب خود نقل کرده‌اند<ref> ماوردی، النکت و العیون، بیروت، ج۳، ص۲۷۰.</ref> و برخی آن را نظر مشهور و جمهور علما دانسته‌اند.<ref> زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۲، ۶۹۰؛ ابن عطیه، المحرر الوجیز، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۴۸۱.</ref>  


در ارتباط با حقیقت و استقلال روح بحث‌های گسترده‌ای توسط برخی از مفسران مطرح شده است.<ref> مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۲۵۴.</ref> در روایتی از [[امام باقر(ع)]] علاوه بر معرفی روح به عنوان روح انسانی و حیوانی به برخی از حقایق روح اشاره کرده است.<ref> شکوری، تفسیر شریف لاهیجی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۸۴۵.</ref>
در ارتباط با حقیقت و استقلال روح بحث‌های گسترده‌ای توسط برخی از مفسران مطرح شده است.<ref> مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۲۵۴.</ref> در روایتی از [[امام باقر(ع)]] علاوه بر معرفی روح به عنوان روح انسانی و حیوانی به برخی از حقایق روح اشاره کرده است.<ref> شکوری، تفسیر شریف لاهیجی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۸۴۵.</ref>
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۱٬۸۴۴

ویرایش