کاربر ناشناس
آیه اعتصام: تفاوت میان نسخهها
←وحدت نعمت است
imported>M.bahrami |
imported>M.bahrami |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۳۲.</ref> در این آیه، [[خداوند]] برادری و محبت را راه نجاتی برای مسلمانانی عنوان کرده است که در لبه پرتگاهی از آتش بودند. به نظر میرسد منظور از آتش، در اینجا آتش دوزخ نیست؛ بلکه آتش جنگ و نزاع است. این آیه اشاره به نزاعها و خصومتهای طولانیمدت قبیله [[اوس و خزرج]] قبل از اسلام دارد که خداوند با اسلام و ایجاد الفت و برادری میان آنها توانست این آتش را خاموش کند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۳۲.</ref> | مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۳۲.</ref> در این آیه، [[خداوند]] برادری و محبت را راه نجاتی برای مسلمانانی عنوان کرده است که در لبه پرتگاهی از آتش بودند. به نظر میرسد منظور از آتش، در اینجا آتش دوزخ نیست؛ بلکه آتش جنگ و نزاع است. این آیه اشاره به نزاعها و خصومتهای طولانیمدت قبیله [[اوس و خزرج]] قبل از اسلام دارد که خداوند با اسلام و ایجاد الفت و برادری میان آنها توانست این آتش را خاموش کند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۳۲.</ref> | ||
علامه طباطبایی معتقد است آیه قبل از این آیه در حکم تک تک افراد نازل شده بود و همه را به صورت شخصی و فردی بر تمسک به کتاب و سنت سفارش میکند اما در این آیه جماعت را به این دو رکن سفارش کرده است و دستور به چنگ زدن و تمسک کردن به آن داده است.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۳، | علامه طباطبایی معتقد است آیه قبل از این آیه در حکم تک تک افراد نازل شده بود و همه را به صورت شخصی و فردی بر تمسک به کتاب و سنت سفارش میکند اما در این آیه جماعت را به این دو رکن سفارش کرده است و دستور به چنگ زدن و تمسک کردن به آن داده است.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۳۶۹.</ref> | ||
===حبل الهی === | ===حبل الهی === | ||
در مورد اینکه مقصود از «حبل الله» در این آیه چیست نظرات مختلفی ارائه شده است.<ref>طبری، جامعالبیان، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۲۱؛ طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۰۵؛ ماتریدی، تأویلات اهل السنه، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۴۴؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۸، ص۳۱۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴، ج۳، ص۲۹.</ref> گروهی از مفسران [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، مقصود از آن را [[قرآن]] یا [[اسلام]] دانستهاند.<ref>طبری، جامعالبیان، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۲۱-۲۲؛ طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۰۵؛ ماتریدی، تأویلات اهل السنه، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۴۴؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۸، ص۳۱۱.</ref> برخی از مفسران اهل سنت معنای جماعت را برای آن نقل کردهاند.<ref>طبری، جامعالبیان، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۲۲؛ ماتریدی، تأویلات اهل السنه، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۴۴.</ref> مفسران شیعه نیز عترت پیامبر(ص) و [[ائمه]] را برای مفهوم «حبل الله» مطرح کردهاند.<ref>طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۰۵.</ref> برخی نیز آن را عهد میان انسان و خداوند دانستهاند.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۸، ص۳۱۱.</ref> | در مورد اینکه مقصود از «حبل الله» در این آیه چیست نظرات مختلفی ارائه شده است.<ref>طبری، جامعالبیان، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۲۱؛ طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۰۵؛ ماتریدی، تأویلات اهل السنه، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۴۴؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۸، ص۳۱۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴، ج۳، ص۲۹.</ref> گروهی از مفسران [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، مقصود از آن را [[قرآن]] یا [[اسلام]] دانستهاند.<ref>طبری، جامعالبیان، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۲۱-۲۲؛ طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۰۵؛ ماتریدی، تأویلات اهل السنه، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۴۴؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۸، ص۳۱۱.</ref> برخی از مفسران اهل سنت معنای جماعت را برای آن نقل کردهاند.<ref>طبری، جامعالبیان، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۲۲؛ ماتریدی، تأویلات اهل السنه، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۴۴.</ref> مفسران شیعه نیز عترت پیامبر(ص) و [[ائمه]] را برای مفهوم «حبل الله» مطرح کردهاند.<ref>طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۰۵.</ref> برخی نیز آن را عهد میان انسان و خداوند دانستهاند.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۸، ص۳۱۱.</ref> | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
== وحدت نعمت است == | == وحدت نعمت است == | ||
علامه طباطبایی معتقد است خداوند در این | [[علامه طباطبایی]] معتقد است خداوند در این آیه، برای لزوم وحدت و متفرق نشدن و نعمت بودن وحدت دو دلیل ارائه کرده است:<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۳۷۰-۳۷۱.</ref> | ||
# دلیل اول مبتنی بر تجربه و سابقه تاریخی و اشاره به جریان قبیلههای اوس و خزرج میباشد«إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً». | # دلیل اول مبتنی بر تجربه و سابقه تاریخی و اشاره به جریان قبیلههای اوس و خزرج میباشد«إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً». | ||
# دلیل دوم نیز عقلی است «كُنتُمْ عَلىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ». | # دلیل دوم نیز عقلی است «كُنتُمْ عَلىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ». به این معنا که اختلاف موجب تنازع و قتال و در نهایت افتادن در آتش جهالت است. | ||
او عنوان کرده است که برای اثبات سخن و تعلیم الهی نیاز به دلیل نیست اما این روش خداوند است که برای هدایتهای خود، سببها و دلایل را مطرح کند. علاوه بر این خداوند میخواهد که بندگانش کوکورانه حرفها را نپذیرند و بدانند که حقایق الهی با هم مرتبطاند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۳۷۰.</ref> | |||
==شأن نزول== | ==شأن نزول== |