پرش به محتوا

ابن سبیل: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۷
جز
لینک
imported>Mahdiemadi
(ایجاد ابن سبیل)
 
imported>Mahdiemadi
جز (لینک)
خط ۲: خط ۲:


==معنا و کاربرد در قرآن و روایات==
==معنا و کاربرد در قرآن و روایات==
ابن‌السبیل در اصطلاح [[قرآن|قرآنی]] و فقهی به مسافری گفته می‌شود که برای رسیدن به مقصد توانایی مالی ندارد.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۲۲۱؛پاکتچی، «ابن‌السبیل»، ۱۳۶۹ش، ج۳، ص۶۶۴.</ref> واژه ابن‌السبیل در قرآن چندبار آمده است. این واژه در سوره‌های [[سوره بقره|بقره]]،<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۷ و ۲۱۵.</ref> [[سوره نساء|نساء]]،<ref>سوره نساء، آیه ۳۶.</ref> [[سوره نساء|اسراء]]<ref>سوره اسراء، آیه۲۶.</ref> و [[سوره روم|روم]]<ref>سوره روم، آیه ۲۸.</ref> به عنوان یکی از مستحقان [[انفاق|انفاق عام]]، در [[سوره توبه]] یکی از مستحقان [[زکات]]<ref>سوره توبه، آیه ۶۰.</ref> و در [[سوره انفال]] و [[سوره حشر|حشر]] مستحق [[خمس]] و [[فیء]] شمرده شده است.<ref>سوره انفال، آیه ۴۱؛ سوره حشر، آیه ۷.</ref>   
ابن‌السبیل در اصطلاح [[قرآن|قرآنی]] و [[فقه|فقهی]] به مسافری گفته می‌شود که برای رسیدن به مقصد توانایی مالی ندارد.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۲۲۱؛پاکتچی، «ابن‌السبیل»، ۱۳۶۹ش، ج۳، ص۶۶۴.</ref> واژه ابن‌السبیل در قرآن چندبار آمده است. این واژه در سوره‌های [[سوره بقره|بقره]]،<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۷ و ۲۱۵.</ref> [[سوره نساء|نساء]]،<ref>سوره نساء، آیه ۳۶.</ref> [[سوره نساء|اسراء]]<ref>سوره اسراء، آیه۲۶.</ref> و [[سوره روم|روم]]<ref>سوره روم، آیه ۲۸.</ref> به عنوان یکی از مستحقان [[انفاق|انفاق عام]]، در [[سوره توبه]] یکی از مستحقان [[زکات]]<ref>سوره توبه، آیه ۶۰.</ref> و در [[سوره انفال]] و [[سوره حشر|حشر]] مستحق [[خمس]] و [[فیء]] شمرده شده است.<ref>سوره انفال، آیه ۴۱؛ سوره حشر، آیه ۷.</ref>   


در برخی روایات به میهمان محتاج و فردی که قصد سفر دارد اما توانایی مالی مسافرت را ندارد (در اصطلاح: منشیء السفر) نیز ابن‌السبیل گفته شده است.<ref>ابن‌‏عاشور، تفسیر التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۳۰؛ سیوطی، الدرالمنثور، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۴۱۵ و ج۴، ص۲۲۵.</ref>
در برخی روایات به میهمان محتاج و فردی که قصد سفر دارد اما توانایی مالی مسافرت را ندارد (در اصطلاح: منشیء السفر) نیز ابن‌السبیل گفته شده است.<ref>ابن‌‏عاشور، تفسیر التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۳۰؛ سیوطی، الدرالمنثور، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۴۱۵ و ج۴، ص۲۲۵.</ref>
==منبع پرداخت==  
==منبع پرداخت==  
* '''زکات''': بر اساس [[آيه]] ۶۰ [[سوره توبه]] ابن‌السبیل یکی از هشت گروه دریافت‌کننده [[زکات]] به شمار می‌رود.<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۷ش، ج۱۵، ص۳۷۲ و ۳۷۳.</ref> برخی از [[فقه|فقها]] استحقاق زکات به ابن‌السبیل را منحصر در فقر مطلق مسافر ندانسته‌اند بلکه گفته‌اند اگر مسافری در شهر خود توانایی مالی دارد اما در سفر برای رسیدن به مقصد با ناتوانی مالی مواجه شده است نیز مستحق دریافت زکات است.<ref>طوسی، النهایة، ۱۴۰۰ق، ج۱، ص۱۹۲.</ref> عده‌ای نیز پرداخت زکات به ابن‌السبیل را به [[سفر واجب]] و [[سفر مستحب|مستحب]] منحصر کرده‌اند که در مقابل این قول، نظریه مباح بودن سفر مطرح است؛ یعنی صرف اینکه [[سفر حرام|سفر حرامی]] نباشد مسافر در راه مانده مستحق دریافت زکات است.<ref>علامه حلی، مختلف الشیعة، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۲۰۶.</ref> [[شهید ثانی]] دریافت زکات از سوی ابن‌السبیل را به ناتوانی او در فروش و معاوضه اموال خود و ممکن نبودن استقراض شرط کرده است.<ref>شهید ثانی، الروضة البهیة، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۵۰.</ref> برخی این شرط را به نظر مشهور فقها نسبت داده‌اند.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۲۲۱.</ref>  
* '''زکات''': بر اساس [[آيه]] ۶۰ [[سوره توبه]] ابن‌السبیل یکی از هشت گروه دریافت‌کننده [[زکات]] به شمار می‌رود.<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۷ش، ج۱۵، ص۳۷۲ و ۳۷۳.</ref> برخی از [[فقه|فقها]] استحقاق زکات به ابن‌السبیل را منحصر در فقر مطلق مسافر ندانسته‌اند بلکه گفته‌اند اگر مسافری در شهر خود توانایی مالی دارد اما در سفر برای رسیدن به مقصد با ناتوانی مالی مواجه شده است نیز مستحق دریافت زکات است.<ref>طوسی، النهایة، ۱۴۰۰ق، ج۱، ص۱۹۲.</ref> عده‌ای نیز پرداخت زکات به ابن‌السبیل را به [[سفر واجب]] و [[سفر مستحب|مستحب]] منحصر کرده‌اند که در مقابل این قول، نظریه مباح بودن سفر مطرح است؛ یعنی صرف اینکه [[سفر حرام|سفر حرامی]] نباشد مسافر در راه مانده مستحق دریافت زکات است.<ref>علامه حلی، مختلف الشیعة، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۲۰۶.</ref> [[شهید ثانی]] دریافت زکات از سوی ابن‌السبیل را به ناتوانی او در فروش و معاوضه اموال خود و ممکن نبودن استقراض شرط کرده است.<ref>شهید ثانی، الروضة البهیة، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۵۰.</ref> برخی این شرط را به نظر مشهور فقها نسبت داده‌اند.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۲۲۱.</ref>  
کاربر ناشناس