قیاس: تفاوت میان نسخهها
←اقسام قیاس
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
*'''قیاس مَنصوص العله''': به قیاسی گفته میشود که علتِ حکمِ «اصل» (موضوع اصلی) با صراحت در حکم آن آمده است؛ برای مثال اگر در [[ حدیث|روایتی]] آمده باشد که شراب انگور نخورید؛ زیرا که مستکننده است، معلوم میشود که علت حرمت آن، مستکنندگی است. از این نتیجه میشود که هر چیز دیگری هم که مستکننده باشد، [[حرام]] است. به این قیاس، قیاس جَلِی یا مُصَرّح العله هم گفته میشود؛<ref>حسینی، الدلیل الفقهی، ۲۰۰۷م، ص۲۵۱، ۲۵۲.</ref> | *'''قیاس مَنصوص العله''': به قیاسی گفته میشود که علتِ حکمِ «اصل» (موضوع اصلی) با صراحت در حکم آن آمده است؛ برای مثال اگر در [[ حدیث|روایتی]] آمده باشد که شراب انگور نخورید؛ زیرا که مستکننده است، معلوم میشود که علت حرمت آن، مستکنندگی است. از این نتیجه میشود که هر چیز دیگری هم که مستکننده باشد، [[حرام]] است. به این قیاس، قیاس جَلِی یا مُصَرّح العله هم گفته میشود؛<ref>حسینی، الدلیل الفقهی، ۲۰۰۷م، ص۲۵۱، ۲۵۲.</ref> | ||
*'''قیاس مُستَنبَطُ العله''': در قیاس مستنبط العله علت حکم در «اصل»، نیامده است؛ اما [[فقیه]] علت آن را حدس زده است. نام دیگر این قیاس، قیاس خفی است؛<ref>حسینی، الدلیل الفقهی، ۲۰۰۷م، ص۲۵۱، ۲۵۲.</ref> | *'''قیاس مُستَنبَطُ العله''': در قیاس مستنبط العله علت حکم در «اصل»، نیامده است؛ اما [[مجتهد| فقیه]] علت آن را حدس زده است. نام دیگر این قیاس، قیاس خفی است؛<ref>حسینی، الدلیل الفقهی، ۲۰۰۷م، ص۲۵۱، ۲۵۲.</ref> | ||
*'''قیاس اولویت''': در این گونه از قیاس، علت حکم اصل، به صورت قویتری در «فرع» وجود دارد؛ از این رو اگر حکم اصل، [[حرمت]] باشد، به صورت قویتری حکم «فرع» حرام است و اگر حکم اصل [[ واجب |وجوب]] باشد، با قطعیت بیشتری حکم فرع را باید واجب دانست؛ مثلا در [[قرآن]] آمده است که به پدر و مادر، «اُفّ» (واژه اهانتآمیز)، نگویید.<ref>[[سوره اسراء]]، آیه ۲۳.</ref> از حرامبودن حکم «اُفّ»گفتن به پدر و مادر، با قطعیت بیشتری فهمیده میشود که زدن آنها نیز حرام است؛ چرا که زدن پدر و مادر، بدتر از گفتن کلمه اهانتآمیز به آنها است.<ref>حسینی، الدلیل الفقهی، ۲۰۰۷م، ص۲۵۱، ۲۵۲.</ref> | *'''قیاس اولویت''': در این گونه از قیاس، علت حکم اصل، به صورت قویتری در «فرع» وجود دارد؛ از این رو اگر حکم اصل، [[حرمت]] باشد، به صورت قویتری حکم «فرع» حرام است و اگر حکم اصل [[ واجب |وجوب]] باشد، با قطعیت بیشتری حکم فرع را باید واجب دانست؛ مثلا در [[قرآن]] آمده است که به پدر و مادر، «اُفّ» (واژه اهانتآمیز)، نگویید.<ref>[[سوره اسراء]]، آیه ۲۳.</ref> از حرامبودن حکم «اُفّ»گفتن به پدر و مادر، با قطعیت بیشتری فهمیده میشود که زدن آنها نیز حرام است؛ چرا که زدن پدر و مادر، بدتر از گفتن کلمه اهانتآمیز به آنها است.<ref>حسینی، الدلیل الفقهی، ۲۰۰۷م، ص۲۵۱، ۲۵۲.</ref> |