پرش به محتوا

عیب‌جویی: تفاوت میان نسخه‌ها

۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ دسامبر ۲۰۱۸
جز
←‏تعریف: ویراستاری
imported>Baqer h
جز (←‏تعریف: ویراستاری)
imported>Baqer h
جز (←‏تعریف: ویراستاری)
خط ۷: خط ۷:
در زبان عربی «عیب» به معنای وجود نقص و اشکال در اصل و ذات یا صفات است.<ref>مصطفوی، التحقیق، ۱۳۶۰ش، ج۸، ص۲۷۰.</ref> از ریشه عیب، یک‌بار در قرآن در [[داستان خضر و موسی]] استفاده شده است؛ در آیه ۷۹ سوره کهف که خضر می‌گوید: «أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَهَا»؛ یعنی کشتی آن بینوایان را معیوب کردم. عیب‌جویی  قرآن برای شرح و توضیح عیب‌جویی، از دسته‌ای از واژگان و مشتقات آنها مانند «ضَحک»، «لَمْز»، «غَمْز»، «هَمْز»، «سُخره»، «جَهْر بِالسّوء»، «نَبْز» بهره گرفته است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: هاشمی رفسنجانی، فرهنگ قرآن، ۱۳۸۸ش، ج۲۱، ص۳۲۱ (مدخل «عیب‌جویی»)؛ برای تفاوت معنایی این واژگان رجوع کنید به: مصطفوی، التحقیق، ج۲، ص۱۳۰، ج۵، ص۷۸، ج۷، ص۱۷، ج۸، ص۲۷۰، ج۱۰، ص۲۳۳، ج۱۱، ص۲۷۲ و ج۱۲، ص۲۶.</ref>
در زبان عربی «عیب» به معنای وجود نقص و اشکال در اصل و ذات یا صفات است.<ref>مصطفوی، التحقیق، ۱۳۶۰ش، ج۸، ص۲۷۰.</ref> از ریشه عیب، یک‌بار در قرآن در [[داستان خضر و موسی]] استفاده شده است؛ در آیه ۷۹ سوره کهف که خضر می‌گوید: «أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَهَا»؛ یعنی کشتی آن بینوایان را معیوب کردم. عیب‌جویی  قرآن برای شرح و توضیح عیب‌جویی، از دسته‌ای از واژگان و مشتقات آنها مانند «ضَحک»، «لَمْز»، «غَمْز»، «هَمْز»، «سُخره»، «جَهْر بِالسّوء»، «نَبْز» بهره گرفته است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: هاشمی رفسنجانی، فرهنگ قرآن، ۱۳۸۸ش، ج۲۱، ص۳۲۱ (مدخل «عیب‌جویی»)؛ برای تفاوت معنایی این واژگان رجوع کنید به: مصطفوی، التحقیق، ج۲، ص۱۳۰، ج۵، ص۷۸، ج۷، ص۱۷، ج۸، ص۲۷۰، ج۱۰، ص۲۳۳، ج۱۱، ص۲۷۲ و ج۱۲، ص۲۶.</ref>


بسیاری از مترجمان [[قرآن]]، واژه «همزه» یا «لمزه» را در آیه یکم سوره همزه «وَیلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَة» به «عیب‌جویی»{{مدرک}} و فقره «لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُم» را در آیه یازدهم سوره حجرات به «عیب‌جویی نکردن از یکدیگر» ترجمه کرده‌اند.{{مدرک}}
بسیاری از مترجمان [[قرآن]]، واژه «همزه» یا «لمزه» را در آیه یکم سوره همزه «وَیلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَة» به عیب‌جویی{{مدرک}} و فقره «لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُم» را در آیه یازدهم سوره حجرات به «عیب‌جویی نکردن از یکدیگر» ترجمه کرده‌اند.{{مدرک}}


==حرمت و زشتی عیب‌جویی==
==حرمت و زشتی عیب‌جویی==
عیب‌جویی صفتی زشت و ناپسندیده و [[حرام]] است.<ref>مهدوی کنی، نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، ۱۳۸۹ش، ص۲۲۸.</ref> همچنین اطاعت از افراد عیب‌جو نیز ممنوع و حرام است.<ref>هاشمی رفسنجانی، فرهنگ قرآن، ۱۳۸۸ش، ج۲۱، ص۳۲۳و۳۲۴. برای اطلاع بیشتر از استدلال‌های فقهی نگاه کنید به: خمینی، المكاسب المحرمة، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۴۰۲ ـ ۴۱۱ (اعتبار قصد الانتقاص فی مفهوم الغیبة‌).</ref> با تتبع در [[روایات]] روشن می‌شود که کسی که در پی عیب‌جویی و رسوا کردن [[مسلمان|مسلمانی]] باشد، بدترین و خبیث‌ترین مردم است.<ref>مجتبوی، علم اخلاق اسلامی، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۳۶۰.</ref> یکی از سفارش‌های [[امام علی(ع)]] در فرمان خود به [[مالک اشتر]] برای استانداری [[مصر]]، در پی عیب‌جویی مردم نرفتن و پرده‌پوشی بر عیوبشان است.<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳: «وَلْیکنْ أَبْعَدَ رَعِیتِک مِنْک، وَأَشْنَأَهُمْ عِنْدَک، أَطْلَبُهُمْ لِمَعَائِبِ النَّاسِ; فَإِنَّ فِی النَّاسِ عُیوباً، الْوَالِی أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا؛‌ باید دورترین رعایا نسبت به تو و مبغوض‌ترین آن‌ها در نزد تو کسانی باشند که بیشتر در جستجوی عیوب مردمند؛ زیرا در (غالب) مردم عیوبی وجود دارد (که از نظرها پنهان است و) والی از همه سزاوارتر است که آنها را بپوشاند.» (ترجمه مکارم شیرازی)</ref>
عیب‌جویی صفتی زشت، ناپسندیده و [[حرام]] است.<ref>مهدوی کنی، نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، ۱۳۸۹ش، ص۲۲۸.</ref>{{منبع بهتر}} همچنین اطاعت از افراد عیب‌جو نیز ممنوع و حرام است.<ref>هاشمی رفسنجانی، فرهنگ قرآن، ۱۳۸۸ش، ج۲۱، ص۳۲۳و۳۲۴. برای اطلاع بیشتر از استدلال‌های فقهی نگاه کنید به: خمینی، المكاسب المحرمة، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۴۰۲ ـ ۴۱۱ (اعتبار قصد الانتقاص فی مفهوم الغیبة‌).</ref> با تتبع در [[روایات]] روشن می‌شود کسی که در پی عیب‌جویی و رسواکردن [[مسلمان|مسلمانی]] باشد، بدترین و خبیث‌ترین مردم است.<ref>مجتبوی، علم اخلاق اسلامی، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۳۶۰.</ref> یکی از سفارش‌های [[امام علی(ع)]] در [[فرمان مالک اشتر|فرمان به مالک اشتر]] این بود که در پی عیب‌جویی مردم نرود و پرده‌پوش عیوب مردم باشد.<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳: «وَلْیکنْ أَبْعَدَ رَعِیتِک مِنْک، وَأَشْنَأَهُمْ عِنْدَک، أَطْلَبُهُمْ لِمَعَائِبِ النَّاسِ; فَإِنَّ فِی النَّاسِ عُیوباً، الْوَالِی أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا؛‌ باید دورترین رعایا نسبت به تو و مبغوض‌ترین آن‌ها در نزد تو کسانی باشند که بیشتر در جستجوی عیوب مردمند؛ زیرا در (غالب) مردم عیوبی وجود دارد (که از نظرها پنهان است و) والی از همه سزاوارتر است که آنها را بپوشاند.» (ترجمه مکارم شیرازی)</ref>
[[علامه طباطبایی]] در تفسیر آیات یازده و دوازده [[سوره حجرات]] تجسس را به دست آوردن و آگاهی یافتن بر عیب دیگری از طریق کنجکاوی و تفحص در امور و کارهایش بیان می‌کند و می‌افزاید بعید نیست که تعلیل و تشبیه به «خوردن گوشت برادر مرده» علاوه بر [[غیبت]]، برای [[تجسس]] نیز باشد.<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۸، ص۳۲۵. در ترجمه این تفسیر آمده است که غیبت و تجسس در عیب‌جویی مشترکند (موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۸، ص۴۸۶).</ref>
[[علامه طباطبایی]] در تفسیر آیات یازده و دوازده [[سوره حجرات]] تجسس را به دست آوردن و آگاهی یافتن بر عیب دیگری از طریق کنجکاوی و تفحص در امور و کارهایش بیان می‌کند و می‌افزاید بعید نیست که تعلیل و تشبیه به «خوردن گوشت برادر مرده» علاوه بر [[غیبت]]، برای [[تجسس]] نیز باشد.<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۸، ص۳۲۵. در ترجمه این تفسیر آمده است که غیبت و تجسس در عیب‌جویی مشترکند (موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۸، ص۴۸۶).</ref>


کاربر ناشناس