پرش به محتوا

حدیث ولایت: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۷۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۸ ژوئن ۲۰۱۷
جز
تتطبیق پانویس و منابع
جز (اصلاح پانویس ومنابع)
جز (تتطبیق پانویس و منابع)
خط ۹: خط ۹:


=== نقل‌های متفاوت===
=== نقل‌های متفاوت===
این حدیث با عبارت‌های مختلفی در منابع شیعه و اهل‌سنت نقل شده است. از جمله: «علی ولی کل مؤمن بعدی»؛<ref>ابن شیبه، المصنف، ج۸، ص۵۰۴، ح۵۸؛ نسائی، السنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۳۲؛ هندی، کنزالعمال، ۱۴۰۹ق، ج۱۳، ص۱۴۲.</ref> «هو ولی کل مؤمن بعدی»؛<ref>طیالسی، مسند ابی‌داود، دارالمعرفه، ص۱۱۱؛ ابن حنبل، مسند، مؤسسة قرطبه، ج۴، ص۴۳۷؛ ابویعلی موصلی، مسند ابی‌یعلی، ۱۴۰۴ق، ص۲۹۳.</ref> «انت ولی کل مؤمن بعدی»؛ طیالسی، مسند ابی‌داود، دارالمعرفه، ص۳۶۰.<ref> نسائی، خصائص امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۳ش، ص۹۸.</ref> انت ولی کل مؤمن بعدی و مؤمنه<ref> ابن حنبل، فضائل الصحابه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۶۸۴، ح۱۱۶۸؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۳۴؛ امینی، الغدیر، ۱۳۹۷ق، ج۱، ص۵۱؛ اربلی، کشف الغمه، ۱۴۰۵ق، ص۱۷۷.</ref> «انت ولیی فی کل مؤمن بعدی»؛<ref> ابن حنبل، مسند، مؤسسة قرطبه، ج۱، ص۳۳۰.</ref> «فانه ولیکم بعدی»؛<ref> ابن حجر، الاصابه، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۸۸.</ref> «ان علیا ولیکم بعدی»؛<ref> ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۳۴۵؛ هندی، کنزالعمال، ۱۴۰۹ق، ج۱۱، ص۶۱۲، ح۳۲۹۶۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۴۲، ص۱۹۱.</ref> «هذا ولیکم بعدی»؛<ref>نسائی، السنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۳۳.</ref> «انک ولی المؤمنین من بعدی»؛<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، دارالکتب العلمیه، ج۴، ص۳۳۸.</ref> «انت ولیی فی کل مؤمن بعدی»؛<ref>ابن حنبل، مسند، مؤسسة قرطبه، ج۱، ص۳۳۰.</ref> «و انت خیلفتی فی کل مؤمن من بعدی»؛<ref>ابن ابی‌عاصم، السنه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۵۵۰؛ طبرانی، المعجم الکبیر، داراحیاء التراث العربی، ج۱۲، ص۷۸.</ref> «و فهو اولی الناس بکم بعدی».<ref> طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۴۰۴ق، ج۲۲، ص۱۳۵.</ref>
این حدیث با عبارت‌های مختلفی در منابع شیعه و اهل‌سنت نقل شده است. از جمله: «علی ولی کل مؤمن بعدی»؛<ref>ابن شیبه، المصنف، ج۸، ص۵۰۴، ح۵۸؛ نسائی، السنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۳۲؛ هندی، کنزالعمال، ۱۴۰۹ق، ج۱۳، ص۱۴۲.</ref> «هو ولی کل مؤمن بعدی»؛<ref>طیالسی، مسند ابی‌داود، دارالمعرفه، ص۱۱۱؛ ابن حنبل، مسند، مؤسسة قرطبه، ج۴، ص۴۳۷؛ ابویعلی موصلی، مسند ابی‌یعلی، ۱۴۰۴ق، ص۲۹۳.</ref> «انت ولی کل مؤمن بعدی»؛ <ref>طیالسی، مسند ابی‌داود، دارالمعرفه، ص۳۶۰؛ نسائی، خصائص امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۳ش، ص۹۸.</ref> انت ولی کل مؤمن بعدی و مؤمنه<ref> ابن حنبل، فضائل الصحابه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۶۸۴، ح۱۱۶۸؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۳۴؛ امینی، الغدیر، ۱۳۹۷ق، ج۱، ص۵۱؛ اربلی، کشف الغمه، ۱۴۰۵ق، ص۱۷۷.</ref> «انت ولیی فی کل مؤمن بعدی»؛<ref> ابن حنبل، مسند، مؤسسة قرطبه، ج۱، ص۳۳۰.</ref> «فانه ولیکم بعدی»؛<ref> ابن حجر، الاصابه، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۸۸.</ref> «ان علیا ولیکم بعدی»؛<ref> ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۳۴۵؛ هندی، کنزالعمال، ۱۴۰۹ق، ج۱۱، ص۶۱۲، ح۳۲۹۶۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۴۲، ص۱۹۱.</ref> «هذا ولیکم بعدی»؛<ref>نسائی، السنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۳۳.</ref> «انک ولی المؤمنین من بعدی»؛<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، دارالکتب العلمیه، ج۴، ص۳۳۸.</ref> «انت ولیی فی کل مؤمن بعدی»؛<ref>ابن حنبل، مسند، مؤسسة قرطبه، ج۱، ص۳۳۰.</ref> «و انت خیلفتی فی کل مؤمن من بعدی»؛<ref>ابن ابی‌عاصم، السنه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۵۵۰؛ طبرانی، المعجم الکبیر، داراحیاء التراث العربی، ج۱۲، ص۷۸.</ref> «و فهو اولی الناس بکم بعدی».<ref> طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۴۰۴ق، ج۲۲، ص۱۳۵.</ref>


== محتوا==
== محتوا==
به باور شیعیان محتوای این حدیث مسأله [[امامت]] و [[ولایت]] حضرت علی(ع) است.<ref>میلانی، تشیید المراجعات، ۱۴۲۷ق، ج۳، ص۱۶۴. </ref> آنان واژه ولی را به معنای سرپرست، [[امام]]، رهبر و [[خلیفه]] می‌دانند.<ref>رحیمی اصفهانی، ولایت و رهبری، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۱۱۹-۱۲۱.</ref>  اما اهل‌سنت بر این باورند که این حدیث دلالتی بر مسأله جانشینی علی بن ابی‌طالب ندارد بلکه منظور از کلمه ولی در آن، دوستی و یاری دادن است.{{مدرک}} شیعیان برای اثبات مدعای خود می‌گویند: واژه ولی در لغت به معنای سرپرست، رهبر، خلیفه و امام است و در صدر [[اسلام]] و پس از آن نیز این واژه به معنای خلیفه و سرپرست به کار می‌رفته است. آنان همچنین به کاربرد ولی توسط [[خلیفه اول]]،<ref>مسلم، صحیح مسلم، کتاب الجهاد و السیر باب حکم الفی ء: ج۳، ص۱۳۷۸، ح۱۷۵۷؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۵۹۰؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۱۱؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۲۴۸.</ref> [[خلیفه دوم]]،<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۰، ص۳۶۳؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۶۵، ۲۱۴؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۷۹.</ref> [[صحابه]]،<ref>ابن بی‌شیبه المصنف، دارالفکر، ج۸، ص۵۷۴؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳۰، ص۴۱۳؛ ابن تیمیه، منهاج السنه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۴۶۱.</ref> [[تابعین]]<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۲۲.</ref> و برخی از علمای اهل‌سنت<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۴۵.</ref> در معنای خلیفه و سرپرست استناد می‌کنند.{{یادداشت|بر پایه روایتی که از خلیفه دوم در صحیح مسلم نقل شده، ابوبکر خود را ولی و خلیفه پیامبر می‌دانست (مسلم، صحیح مسلم، ج۳، کتاب الجهاد و السیر باب حکم الفیء، ص۱۳۷۸، ح۱۷۵۷.) در خطبه‌هایی که ابوبکر برای صحابه ایراد می‌کرد، خود را به عنوان ولی و ولی امر مسلمین معرفی می‌نمود.( بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۵۹۰؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۱۱؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۲۴۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۵۹؛ ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۶۸.)  
به باور شیعیان محتوای این حدیث مسأله [[امامت]] و [[ولایت]] حضرت علی(ع) است.<ref>میلانی، تشیید المراجعات، ۱۴۲۷ق، ج۳، ص۱۶۴. </ref> آنان واژه ولی را به معنای سرپرست، [[امام]]، رهبر و [[خلیفه]] می‌دانند.<ref>رحیمی اصفهانی، ولایت و رهبری، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۱۱۹-۱۲۱.</ref>  اما اهل‌سنت بر این باورند که این حدیث دلالتی بر مسأله جانشینی علی بن ابی‌طالب ندارد بلکه منظور از کلمه ولی در آن، دوستی و یاری دادن است.{{مدرک}} شیعیان برای اثبات مدعای خود می‌گویند: واژه ولی در لغت به معنای سرپرست، رهبر، خلیفه و امام است و در صدر [[اسلام]] و پس از آن نیز این واژه به معنای خلیفه و سرپرست به کار می‌رفته است. آنان همچنین به کاربرد ولی توسط [[خلیفه اول]]،<ref>مسلم، صحیح مسلم، کتاب الجهاد و السیر باب حکم الفی ء: ج۳، ص۱۳۷۸، ح۱۷۵۷؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۵۹۰؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۱۱؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۲۴۸.</ref> [[خلیفه دوم]]،<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۰، ص۳۶۳؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۶۵، ۲۱۴؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۷۹.</ref> [[صحابه]]،<ref>ابن بی‌شیبه المصنف، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۵۷۴؛ ابن تیمیه، منهاج السنه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۴۶۱.</ref> [[تابعین]]<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۲۲.</ref> و برخی از علمای اهل‌سنت<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۴۵.</ref> در معنای خلیفه و سرپرست استناد می‌کنند.{{یادداشت|بر پایه روایتی که از خلیفه دوم در صحیح مسلم نقل شده، ابوبکر و عمر خود را ولی و خلیفه پیامبر می‌دانستد. (مسلم، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۵، کتاب الجهاد و السیر باب حکم الفیء، ص۱۵۲.) در خطبه‌هایی که ابوبکر برای صحابه ایراد می‌کرد، خود را به عنوان ولی و ولی امر مسلمین معرفی می‌نمود.(بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۵۹۰؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۱۱؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۲۴۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۵۹؛ ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۶۸.)  


همچنین ابوبکر برای انتصاب خلیفه دوم از لفظ ولی استفاده کرد.<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافیة الدینیة، ج۵، ص۱۶۸. </ref> او پس از انتصاب عمر به جانشینی خود، به فرماندهان نظامی نوشت که من عمر را ولی شما قرار دادم.( ابن اثیر، معجم جامع الاصول، ج۴، ص۱۰۹.) صحابه نیز در اعتراضی که به انتصاب خلیفه دوم از سوی ابوبکر داشتند دو واژه ولی و خلَف را در کنار هم قرار دادند.(ابن بی‌شیبه، المصنف، دارالفکر، ج۸، ص۵۷۴؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳۰، ص۴۱۳.)
همچنین ابوبکر برای انتصاب خلیفه دوم از لفظ ولی استفاده کرد.<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافیة الدینیة، ج۵، ص۱۶۸. </ref> صحابه نیز در اعتراضی که به انتصاب خلیفه دوم از سوی ابوبکر داشتند دو واژه ولی و خلَف را در کنار هم قرار دادند.(ابن بی‌شیبه، المصنف، ۱۴۰۹، ج۸، ص۵۷۴.)


خلیفه دوم در خطبه‌ها، خود را ولی و ولی امر مسلمین معرفی می‌کرد.(بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۰، ص۳۶۳؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۶۵، ۲۱۴؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۷۹.) در سفارشی که از او به حضرت علی نقل شده، کلمه ولی را در معنای خلافت به کار برده  است.(بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۰، ص۴۱۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۲۶۰.) عمر در نامه‌ای خطاب به اهل بصره، نوشت که ابوموسی اشعری را ولی شما قرار دادم.(ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۸۲.) معاویه نیز خطاب به مردم بصره، ابن زیاد را ولی شما قرار دادم.(ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۸۲.) عبدالملک بن مروان واژه ولی را درباره عمر و عثمان به کار برده است.(مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۲۲.)
خلیفه دوم در خطبه‌ها، خود را ولی و ولی امر مسلمین معرفی می‌کرد.(بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۰، ص۳۶۳؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۶۵، ۲۱۴؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۷۹.) در سفارشی که از او به حضرت علی نقل شده، کلمه ولی را در معنای خلافت به کار برده  است.(بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۰، ص۴۱۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۲۶۰.) عمر در نامه‌ای خطاب به اهل بصره، نوشت که ابوموسی اشعری را ولی شما قرار دادم.(ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۸۲.) معاویه نیز خطاب به مردم بصره، ابن زیاد را ولی شما قرار دادم.(ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۸۲.) عبدالملک بن مروان واژه ولی را درباره عمر و عثمان به کار برده است.(مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۲۲.)
خط ۲۴: خط ۲۴:


== منابع==
== منابع==
این حدیث در کتاب‌هایی همچون [[صحیح ترمذی]]، مسند احمد بن حنبل؛<ref>ابن حنبل، مسند، مؤسسة قرطبه، ج۴، ص۴۳۷.</ref> جامع الاحادیث سیوطی؛<ref>سیوطی، جامع الاحادیث، ج۱۶، ص۲۵۶، ح۷۸۶۶ و ج۲۷ ص۷۲.</ref> کنزالعمال؛<ref>هندی، کنزالعمال، ۱۴۰۹ق، ج۱۳، ص۱۴۲.</ref> مسند ابی‌داود؛<ref> طیالسی، مسند ابی‌داود، دارالمعرفه، ص۳۶۰.</ref> [[فضائل الصحابه]]؛<ref>ابن حنبل، فضائل الصحابه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ۶۰۵، ۶۲۰، ۶۴۹.</ref> آلآحاد و المثانی؛<ref> ابوبکر شیبانی، الآحاد و المثانی، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۷۹، ح۲۲۹۸.</ref>[[سنن نسائی]]؛<ref>نسائی، السنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۳۲.</ref> مسند ابویعلی؛<ref>ابویعلی موصلی، مسند ابی‌یعلی، ۱۴۰۴ق، ص۲۹۳.</ref> مسند رویانی؛<ref>رویانی، مسند الرویانی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۲۵.</ref>صحیح ابن حبان؛<ref>ابن حبان، صحیح ابن حبان، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۳۷۳.</ref> المعجم الکبیر طبرانی؛<ref>طبرانی، المعجم الکبیر، داراحیاء التراث العربی، ج۱۲، ص۷۸.</ref> تاریخ مدینه دمشق؛<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۱۰۰.</ref>البدایه و النهایه؛<ref> ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۳۴۵.</ref> الاصابه؛<ref>ابن حجر، الاصابه، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۸۸.</ref> الجوهره فی نسب الامام علی و آله؛<ref> تلمسانی، الجوهره، انصاریان، ج۱، ص۶۵.</ref> خزانه الادب و لب لباب لسان العرب؛<ref> بغدادی، خزانه الادب، ۱۹۹۸م، ج۶، ص۶۸.</ref>[[الغدیر]]؛<ref>امینی، الغدیر، ۱۳۹۷ق، ج۱، ص۵۱.</ref> الاستیعاب؛<ref> ابن عبدالبر، استیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۱.</ref> و [[کشف الغمه]]<ref> اربلی، کشف الغمه، ۱۴۰۵ق، ص۱۷۷.</ref> آمده است.
این حدیث در کتاب‌هایی همچون [[صحیح ترمذی]]، مسند احمد بن حنبل؛<ref>ابن حنبل، مسند، مؤسسة قرطبه، ج۴، ص۴۳۷.</ref> جامع الاحادیث سیوطی؛<ref>سیوطی، جامع الاحادیث، ج۱۶، ص۲۵۶، ح۷۸۶۶ و ج۲۷ ص۷۲.</ref> کنزالعمال؛<ref>هندی، کنزالعمال، ۱۴۰۹ق، ج۱۳، ص۱۴۲.</ref> مسند ابی‌داود؛<ref> طیالسی، مسند ابی‌داود، دارالمعرفه، ص۳۶۰.</ref> [[فضائل الصحابه]]؛<ref>ابن حنبل، فضائل الصحابه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ۶۰۵، ۶۲۰، ۶۴۹.</ref> آلآحاد و المثانی؛<ref> ابوبکر شیبانی، الآحاد و المثانی، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۷۹، ح۲۲۹۸.</ref>[[سنن نسائی]]؛<ref>نسائی، السنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۳۲.</ref> مسند ابویعلی؛<ref>ابویعلی موصلی، مسند ابی‌یعلی، ۱۴۰۴ق، ص۲۹۳.</ref> صحیح ابن حبان؛<ref>ابن حبان، صحیح ابن حبان، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۳۷۳.</ref> المعجم الکبیر طبرانی؛<ref>طبرانی، المعجم الکبیر، داراحیاء التراث العربی، ج۱۲، ص۷۸.</ref> تاریخ مدینه دمشق؛<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۱۰۰.</ref>البدایه و النهایه؛<ref> ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۳۴۵.</ref> الاصابه؛<ref>ابن حجر، الاصابه، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۸۸.</ref> الجوهره فی نسب الامام علی و آله؛<ref> تلمسانی، الجوهره، انصاریان، ج۱، ص۶۵.</ref> خزانه الادب و لب لباب لسان العرب؛<ref> بغدادی، خزانه الادب، ۱۹۹۸م، ج۶، ص۶۸.</ref>[[الغدیر]]؛<ref>امینی، الغدیر، ۱۳۹۷ق، ج۱، ص۵۱.</ref> الاستیعاب؛<ref> ابن عبدالبر، استیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۱.</ref> و [[کشف الغمه]]<ref> اربلی، کشف الغمه، ۱۴۰۵ق، ص۱۷۷.</ref> آمده است.


== تشکیک==
== تشکیک==
خط ۳۱: خط ۳۱:
همچنین مبارکفوری مدعی است این حدیث را فقط [[جعفر بن سلیمان]] و [[ابن اجلح کندی]] روایت کرده‌اند. که به دلیل شیعه بودن، روایات آنها پذیرفته نیست او شیعیان را اهل [[بدعت]] می‌داند و می‌گوید اگر بدعت‌گزار روایتی نقل کند که باعث تقویت مذهبش شود، روایت او پذیرفته نمی‌شود.<ref>مبارکفوری، تحفة الاحوذی، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref> در حالی که به گفته البانی، تنها معیار پذیرش حدیث نزد [[اهل‌سنت]]، راستگویی و دقت راوی در نقل حدیث است و مذهب راوی تأثیری در پذیرش یا عدم پذیرش حدیث او ندارد از همین رو است که [[محمد بن اسماعیل بخاری|بخاری]] و [[مسلم بن حجاج نیشابوری|مسلم]] در [[صحیحین]] احادیثی را از راویانی که مذهبشان مخالف مذهب اهل‌سنت بوده مثل [[خوارج]] و شیعه روایت کرده‌اند.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۲۲.</ref> البانی گفته است که این حدیث در منابع اهل‌سنت با سندهای دیگری نقل شده که در سلسله سند آن راوی شیعی وجود ندارد.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۲۲.</ref>  
همچنین مبارکفوری مدعی است این حدیث را فقط [[جعفر بن سلیمان]] و [[ابن اجلح کندی]] روایت کرده‌اند. که به دلیل شیعه بودن، روایات آنها پذیرفته نیست او شیعیان را اهل [[بدعت]] می‌داند و می‌گوید اگر بدعت‌گزار روایتی نقل کند که باعث تقویت مذهبش شود، روایت او پذیرفته نمی‌شود.<ref>مبارکفوری، تحفة الاحوذی، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref> در حالی که به گفته البانی، تنها معیار پذیرش حدیث نزد [[اهل‌سنت]]، راستگویی و دقت راوی در نقل حدیث است و مذهب راوی تأثیری در پذیرش یا عدم پذیرش حدیث او ندارد از همین رو است که [[محمد بن اسماعیل بخاری|بخاری]] و [[مسلم بن حجاج نیشابوری|مسلم]] در [[صحیحین]] احادیثی را از راویانی که مذهبشان مخالف مذهب اهل‌سنت بوده مثل [[خوارج]] و شیعه روایت کرده‌اند.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۲۲.</ref> البانی گفته است که این حدیث در منابع اهل‌سنت با سندهای دیگری نقل شده که در سلسله سند آن راوی شیعی وجود ندارد.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۲۲.</ref>  


همچنین جعفر بن سلیمان، از راویان [[صحیح مسلم]] است<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۸، ص۱۹۷؛ مسلم، صحیح مسلم، ج۱، ص۴۴۸-۶۴۸.</ref> ذهبی از او با تعبیر امام یاد کرده<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳، ج۳، ص۶۳۱. </ref>و از یحیی بن معین نقل کرده که او را [[ثقه]] می‌دانسته است.<ref> ذهبی سیر اعلام النبلاء ج۸ ص ۱۹۷.</ref> البانی جعفر را از راویان مورد اعتماد و صاحب روایات متقن و قوی می‌داند که مایل به [[اهل بیت]] بوده و به مذهب خود دعوت نمی‌کرده است. او می‌گوید اختلافی نزد پیشوایان ما در این نیست که اگر [[صداقت|راستگویی]] از اهل بدعت باشد ولی به مذهبش دعوت نکند تمسک به حدیث او [[حدیث صحیح|صحیح]] است.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۲۲.</ref>
همچنین جعفر بن سلیمان، از راویان [[صحیح مسلم]] است<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۳ق، ج۸، ص۲۰۰؛ برای نمونه نیشابوری، صحیح مسلم، دارالفکر، ج۱، ص۷۷، ۸۳، ۱۵۳.</ref> ذهبی از او با تعبیر امام یاد نموده<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۶۳۱. </ref>و از یحیی بن معین نقل کرده که او را [[ثقه]] می‌دانسته است.<ref> ذهبی سیر اعلام النبلاء ۱۴۱۳ق، ج۸ ص ۱۹۸.</ref> البانی جعفر را از راویان مورد اعتماد و صاحب روایات متقن و قوی می‌داند که مایل به [[اهل بیت]] بوده و به مذهب خود دعوت نمی‌کرده است. او می‌گوید اختلافی نزد پیشوایان ما در این نیست که اگر [[صداقت|راستگویی]] از اهل بدعت باشد ولی به مذهبش دعوت نکند تمسک به حدیث او [[حدیث صحیح|صحیح]] است.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۲۲.</ref>


برخی از علمای اهل سنت ابن اجلح را نیز [[توثیق]] کرده و حدیث او را [[حدیث حسن|حسن]] دانسته‌اند.<ref>مناوی، فیض القدیر، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۷۱.</ref> البانی حدیث اجلح را شاهدی بر درستی حدیث جعفر بن سلیمان می‌داند.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۲۲.</ref>   
برخی از علمای اهل سنت ابن اجلح را نیز [[توثیق]] کرده و حدیث او را [[حدیث حسن|حسن]] دانسته‌اند.<ref>مناوی، فیض القدیر، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۷۱.</ref> البانی حدیث اجلح را شاهدی بر درستی حدیث جعفر بن سلیمان می‌داند.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۲۲.</ref>   


[[ابن تیمیه]] مدعی است این روایت [[دروغ|دروغی]] است که آن را به رسول خدا نسبت داده‌اند.<ref>ابن تیمیه، منهاج السنه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۹۱.</ref> البانی از عالمان اهل سنت از انکار این حدیث توسط ابن تیمیه، اظهار تعجب و شگفتی کرده است.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۲۲.</ref>
مبارکفوری گفته است که [[ابن تیمیه]] مدعی بوده این روایت [[دروغ|دروغی]] است که آن را به رسول خدا نسبت داده‌اند.<ref>مبارکفوری، تحفة الاحوذی، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۱۴۷.</ref> البانی از عالمان اهل‌سنت از انکار این حدیث توسط ابن تیمیه، اظهار تعجب و شگفتی کرده است.<ref>البانی، السلسلة الصحیحة، ج۵، ص۲۲۲.</ref>


== تک‌نگاری==
== تک‌نگاری==
خط ۴۷: خط ۴۷:
*  ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
*  ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
*  ابن ابی‌عاصم شیبانی، عمرو بن ابی‌عاصم، السنه، تحقیق: محمدناصرالدین البانی، بیروت، المکتب الاسلامی، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۳م.
*  ابن ابی‌عاصم شیبانی، عمرو بن ابی‌عاصم، السنه، تحقیق: محمدناصرالدین البانی، بیروت، المکتب الاسلامی، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۳م.
*  ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة، تحقیق: محمدرشاد سالم، دارالنشر- مؤسسة قرطبه، ۱۴۰۶ق.(بازبینی)
*  ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
*  ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
*  ابن حبان، محمد بن حبان،صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان، تحقیق: شعیب ارنؤوط، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۴ق/۱۹۹۳م.
*  ابن حبان، محمد بن حبان،صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان، تحقیق: شعیب ارنؤوط، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۴ق/۱۹۹۳م.
*  ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق: عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
*  ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق: عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
*  ابن حنبل، احمد، فضائل الصحابه، تحقیق: وصی الله محمد عباس، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. بازبینی
*  ابن حنبل، احمد، فضائل الصحابه، تحقیق: وصی الله محمد عباس، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
*  ابن حنبل، احمد، مسند، مصر، مؤسسة قرطبه.
*  ابن حنبل، احمد، مسند، مصر، مؤسسة قرطبه، بی‌تا.
*  ابن شیبه کوفی، عبدالله بن محمد، المصنف فی الاحادیث و الآثار، تحقیق: سعید اللحام، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
*  ابن شیبه کوفی، عبدالله بن محمد، المصنف فی الاحادیث و الآثار، تحقیق: سعید اللحام، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
*  ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، تحقیق: علی محمد بجاوی، دارالجیل، بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
*  ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، تحقیق: علی محمد بجاوی، دارالجیل، بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
خط ۶۱: خط ۶۰:
*  اربلی، علی بن ابی‌الفتح، کشف الغمه فی معرفة الائمة، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
*  اربلی، علی بن ابی‌الفتح، کشف الغمه فی معرفة الائمة، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
*  البانی، محمدناصرالدین، السلسلة الصحیحة.
*  البانی، محمدناصرالدین، السلسلة الصحیحة.
* حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: تحت اشراف عبدالرحمن مرعشلی.
* حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: تحت اشراف عبدالرحمن مرعشلی، بی‌نا، بی‎جا، بی‌تا.
*  امینی، الغدیر، دارالکتاب العربی، بیروت، ۱۳۹۷ق/۱۹۷۷م.
*  امینی، الغدیر، دارالکتاب العربی، بیروت، ۱۳۹۷ق/۱۹۷۷م.
* تلمسانی، محمد بن ابی‌بکر، الجوهرة فی نسب الامام علی و آله، قم، انصاریان، بی‌تا.
* تلمسانی، محمد بن ابی‌بکر، الجوهرة فی نسب الامام علی و آله، قم، انصاریان، بی‌تا.
خط ۶۸: خط ۶۷:
*  بلاذری، احمد بن یحیی، جمل من انساب الاشراف، تحقیق: سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
*  بلاذری، احمد بن یحیی، جمل من انساب الاشراف، تحقیق: سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
*  میلانی، سیدعلی، تشیید المراجعات و تفنید المکابرات، قم، مرکز الحقائق الاسلامیه، ۱۴۲۷ق/۱۳۸۵ش.
*  میلانی، سیدعلی، تشیید المراجعات و تفنید المکابرات، قم، مرکز الحقائق الاسلامیه، ۱۴۲۷ق/۱۳۸۵ش.
*  خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه.(بازبینی)
*  خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، بی‌تا.
*  ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، تحقیق: عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتب العربی، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۳م.
*  ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، تحقیق: عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتب العربی، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۳م.
*  ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، تحقیق: شعیب ارناؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۳ق.(بازبینی)
*  ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، تحقیق: شعیب ارناؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۳م.
*  رحیمی اصفهانی، غلامحسین، ولایت و رهبری، تفرش، انتشارات عسکریه،‌۱۳۷۴ش.
*  رحیمی اصفهانی، غلامحسین، ولایت و رهبری، تفرش، انتشارات عسکریه،‌۱۳۷۴ش.
*  رویانی، محمد بن هارون، مسند الرویانی، تحقیق: ایمن علی ابویمانی، قاهره، مؤسسة قرطبه، ۱۴۱۶ق.(بازبینی)
*  طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر(۱۲جلدی)، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید سلفی، داراحیاء التراث العربی.
*  طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر(۱۲جلدی)، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید سلفی، داراحیاء التراث العربی.
*  طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۹۶۷م/۱۳۸۷ق.
*  طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۹۶۷م/۱۳۸۷ق.
*  طیالسی، سلیمان بن داوود، مسند ابی‌داود الطیالسی، بیروت، دارالمعرفه.
*  طیالسی، سلیمان بن داوود، مسند ابی‌داود الطیالسی، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
*  مبارکفوری، محمد عبدالرحمن، تحفة الاحوذی بشرح جامع الترمذی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
*  مبارکفوری، محمد عبدالرحمن، تحفة الاحوذی بشرح جامع الترمذی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
*  مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق: اسعد داغر، قم، دارالهجره، ۱۴۰۹ق.
*  مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق: اسعد داغر، قم، دارالهجره، ۱۴۰۹ق.
خط ۸۲: خط ۸۰:
*  نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، تحقیق: عبدالغفار سلیمان بنداری و سید حسن کسروی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
*  نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، تحقیق: عبدالغفار سلیمان بنداری و سید حسن کسروی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
*  نسائی، احمد بن شعیب، خصائص امیرالمؤمنین (ع)، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۳ش.
*  نسائی، احمد بن شعیب، خصائص امیرالمؤمنین (ع)، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۳ش.
*  نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.(بازبینی)
*  نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، بی‎تا.
* هندی، متقی، کنزالعمال، تحقیق: شیخ بکری حیانی، تصحیح: شیخ صفوه سقا، مؤسسة الرسالة، بیروت، ۱۴۰۹ق-۱۹۸۹م.
* هندی، متقی، کنزالعمال، تحقیق: شیخ بکری حیانی، تصحیح: شیخ صفوه سقا، مؤسسة الرسالة، بیروت، ۱۴۰۹ق-۱۹۸۹م.