Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۳۲۱
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←سریال) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←شروع قیام) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
مذهب [[تشیع]] با بنمایهای از تعالیم [[تصوف]] و بیگانهستیزی و فتوت و جوانمردی و بُعد مردمی و فقدان وراثت در سلطنت از جمله عوامل و ویژگیهای مهم این قیام محسوب میشد. این دولت مدت نیم قرن در خراسان و جرجان ([[گرگان]])، قومس (کومش ) و [[مازندران]] و جوین و اسفراین حکومت کرد، و عاقبت بهدست امیرتیمور گورکانی منقرض گردید. | مذهب [[تشیع]] با بنمایهای از تعالیم [[تصوف]] و بیگانهستیزی و فتوت و جوانمردی و بُعد مردمی و فقدان وراثت در سلطنت از جمله عوامل و ویژگیهای مهم این قیام محسوب میشد. این دولت مدت نیم قرن در خراسان و جرجان ([[گرگان]])، قومس (کومش ) و [[مازندران]] و جوین و اسفراین حکومت کرد، و عاقبت بهدست امیرتیمور گورکانی منقرض گردید. | ||
== | ==نهضت سربداران== | ||
{{اصلی|نهضت سربداران}} | |||
فصیح احمد خوافی مؤلف مجمل فصیحی درباره واقعه باشتین مینویسد: در نهم یا دوازدهم شعبان سال ۷۳۶ یا ۷۳۷ هجری پنج ایلچی [[مغول]] در خانه حسین حمزه و حسن حمزه از مردم قریه [[باشتین]] منزل کردند و از ایشان شراب و شاهد طلبیدند و لجاج کردند و بی حرمتی نمودند. یکی از دو برادر قدری شراب آورد، وقتی که ایلچیان مست شدند، شاهد طلبیدند و کار فضیحت را بهجائی رساندند که عورات ایشان را خواستند. دو برادر گفتند دیگر تحمل این ننگ را نخواهیم کرد. بگذار «سرِ ما به دار» رود. شمشیر از نیام برکشیدند. هر پنج تن مغول را کشتند و از خانه بیرون رفتند و گفتند ما ( سربدار ) میدهیم. <ref>مجمل فصیح به تصحیح محمود فرخ خراسانی جلد سوم در ضمن وقایع سال ۷۳۶ هجری صفحه ۵۱-۵۰.</ref> غیاث الدین خواندمیر مؤلف تاریخ حبیب السیر که مأخذ نوشته های وی روضه الصفاء میرخواند می باشد درباره واقعه تاریخی باشتین می نویسد: در آن اوقات ایلچی به باشتین فرود آمده از حسن حمزه و حسین حمزه که برادران بودند شراب و شاهد طلبید. حسن و حسین در باب شاهد عذری گفته ایلچی نشنید و خواست که متعرض عورات ایشان گردد، برادران شمشیرها کشیده گفتند ما سربداریم، تحمل این رسوائی نداریم، و ایلچی را به قتل رسانیدند.<ref>تاریخ حبیب السیر چاپ خیام جلد سوم صفحه ۳۵۷.</ref> | فصیح احمد خوافی مؤلف مجمل فصیحی درباره واقعه باشتین مینویسد: در نهم یا دوازدهم شعبان سال ۷۳۶ یا ۷۳۷ هجری پنج ایلچی [[مغول]] در خانه حسین حمزه و حسن حمزه از مردم قریه [[باشتین]] منزل کردند و از ایشان شراب و شاهد طلبیدند و لجاج کردند و بی حرمتی نمودند. یکی از دو برادر قدری شراب آورد، وقتی که ایلچیان مست شدند، شاهد طلبیدند و کار فضیحت را بهجائی رساندند که عورات ایشان را خواستند. دو برادر گفتند دیگر تحمل این ننگ را نخواهیم کرد. بگذار «سرِ ما به دار» رود. شمشیر از نیام برکشیدند. هر پنج تن مغول را کشتند و از خانه بیرون رفتند و گفتند ما ( سربدار ) میدهیم. <ref>مجمل فصیح به تصحیح محمود فرخ خراسانی جلد سوم در ضمن وقایع سال ۷۳۶ هجری صفحه ۵۱-۵۰.</ref> غیاث الدین خواندمیر مؤلف تاریخ حبیب السیر که مأخذ نوشته های وی روضه الصفاء میرخواند می باشد درباره واقعه تاریخی باشتین می نویسد: در آن اوقات ایلچی به باشتین فرود آمده از حسن حمزه و حسین حمزه که برادران بودند شراب و شاهد طلبید. حسن و حسین در باب شاهد عذری گفته ایلچی نشنید و خواست که متعرض عورات ایشان گردد، برادران شمشیرها کشیده گفتند ما سربداریم، تحمل این رسوائی نداریم، و ایلچی را به قتل رسانیدند.<ref>تاریخ حبیب السیر چاپ خیام جلد سوم صفحه ۳۵۷.</ref> | ||