کاربر ناشناس
صفویان: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
Ahmadnazem (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Hasaninasab جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{حکومتهای ایران پس از اسلام}} | {{حکومتهای ایران پس از اسلام}} | ||
{{حکومت صفویان}} | {{حکومت صفویان}} | ||
خط ۳۱: | خط ۳۰: | ||
پس از [[شاه تهماسب اول|شاه تهماسب]]، [[اسماعیل دوم صفوی|اسماعیل دوم]] سرانجام در پی دستهبندیهای درونی حکومت صفوی و منازعات امرا و سران [[قزلباش]] که از اواخر عمر تهماسب آغاز شده بود، پس از ۲۰ سال حبس از قلعه قهقه آزاد و با نقش موثری که عمه او پریخان خانم دختر قدرتمند تهماسب ایفا کرد، پس از قتل حیدر میرزا و شکست طرفداران او به [[قزوین]] رفت و بر تخت سلطنت نشست.<ref>رستم الحکما،۱۳۵۷:ص۱۱۴</ref> دوران شاه اسماعیل دوم، دوران تسویههای خونین بود که اسماعیل دوم برای حفظ مقام پادشاهی خود انجام داد. دوره یک سال و چند ماهه سلطنت اسماعیل دوم، دوره بحران در مناسبات دین و دولت به شمار میرفت و نمایندگان دین و علما در برابر حکومت و شاه قرار میگیرند. این بحران ناشی از سیاست مذهبی اسماعیل دوم که کاملا مخالف و مقابل سیاستهای مذهبی پدرش تهماسب بود، میباشد.<ref>رستم الحکما،۱۳۵۷:ص۱۱۵</ref> | پس از [[شاه تهماسب اول|شاه تهماسب]]، [[اسماعیل دوم صفوی|اسماعیل دوم]] سرانجام در پی دستهبندیهای درونی حکومت صفوی و منازعات امرا و سران [[قزلباش]] که از اواخر عمر تهماسب آغاز شده بود، پس از ۲۰ سال حبس از قلعه قهقه آزاد و با نقش موثری که عمه او پریخان خانم دختر قدرتمند تهماسب ایفا کرد، پس از قتل حیدر میرزا و شکست طرفداران او به [[قزوین]] رفت و بر تخت سلطنت نشست.<ref>رستم الحکما،۱۳۵۷:ص۱۱۴</ref> دوران شاه اسماعیل دوم، دوران تسویههای خونین بود که اسماعیل دوم برای حفظ مقام پادشاهی خود انجام داد. دوره یک سال و چند ماهه سلطنت اسماعیل دوم، دوره بحران در مناسبات دین و دولت به شمار میرفت و نمایندگان دین و علما در برابر حکومت و شاه قرار میگیرند. این بحران ناشی از سیاست مذهبی اسماعیل دوم که کاملا مخالف و مقابل سیاستهای مذهبی پدرش تهماسب بود، میباشد.<ref>رستم الحکما،۱۳۵۷:ص۱۱۵</ref> | ||
پس از کشتاری که اسماعیل دوم از شاهزادگان صفوی کرد، [[ | پس از کشتاری که اسماعیل دوم از شاهزادگان صفوی کرد، [[شاه محمد خدابنده صفوی|خدابنده میرزا]] پسر بزرگ تهماسب که به دلیل ضعف بینایی سلطنت را از کف داده بود، از سوی امراء قزلباش و پریخان خانم – پس از تجربهای که از حکومت اسماعیل دوم کسب کرده بود- نامزد سلطنت شد و از [[شیراز]] به پایتخت، قزوین برای جلوس بر تخت دعوت گردید.<ref>باستانی پاریزی،۱۳۴۸:ص۶۵</ref> | ||
در دوران سلطان محمد خدابنده دو جنگ اتفاق افتاد. یکی با امرای [[استاجلو]] و دیگری با سلاطین [[ازبک]]<ref>احسن التواریخ، حسن بیگ روملو، ج۳، ص۱۵۳۱</ref> دوران سلطنت محمد خدابنده دوران تضاد بین امراء قزل باش با پادشاه و همچنین تضاد بین خود امراء بود؛ به طوری که این مشکلات با ضعف شخصی و فقدان لیاقت و قدرت فردی دوره سلطنت وی را تیره ساخت. تهی شدن خزانهای که تهماسب سالیان درازی با خست و مالدوستی خاصی از رعایا ستانده و انباشته بود، با بذل و بخششهای بیحساب شاه محمد به بزرگان دولت، امراء قزلباش و سادات و علما به منظور حامی و پشتیبان برای سلطنت متزلزل خود، بحرانهای اجتماعی و اقتصادی را حادتر نمود <ref>باستانی پاریزی،۱۳۴۸:ص۶۸</ref> | در دوران سلطان محمد خدابنده دو جنگ اتفاق افتاد. یکی با امرای [[استاجلو]] و دیگری با سلاطین [[ازبک]]<ref>احسن التواریخ، حسن بیگ روملو، ج۳، ص۱۵۳۱</ref> دوران سلطنت محمد خدابنده دوران تضاد بین امراء قزل باش با پادشاه و همچنین تضاد بین خود امراء بود؛ به طوری که این مشکلات با ضعف شخصی و فقدان لیاقت و قدرت فردی دوره سلطنت وی را تیره ساخت. تهی شدن خزانهای که تهماسب سالیان درازی با خست و مالدوستی خاصی از رعایا ستانده و انباشته بود، با بذل و بخششهای بیحساب شاه محمد به بزرگان دولت، امراء قزلباش و سادات و علما به منظور حامی و پشتیبان برای سلطنت متزلزل خود، بحرانهای اجتماعی و اقتصادی را حادتر نمود <ref>باستانی پاریزی،۱۳۴۸:ص۶۸</ref> |