۱۷٬۲۹۷
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (←منابع: افزایش منبع) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (موسسة النشر الاسلامی) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
سخنچینی از گناهان مربوط به زبان است که در [[قرآن]] و [[روایات]] نکوهش شده است. سخنچینی معمولا با برخی دیگر از رذایل اخلاقی همچون غیبت، تهمت همراه است و از برخی از آنها مانند حسادت نشأت میگیرد. قتل نفس و ذلت و خواری از پیامدهای دنیوی و محرومیت از بهشت از پیامدهای اخروی آن بیان شده است. | سخنچینی از گناهان مربوط به زبان است که در [[قرآن]] و [[روایات]] نکوهش شده است. سخنچینی معمولا با برخی دیگر از رذایل اخلاقی همچون غیبت، تهمت همراه است و از برخی از آنها مانند حسادت نشأت میگیرد. قتل نفس و ذلت و خواری از پیامدهای دنیوی و محرومیت از بهشت از پیامدهای اخروی آن بیان شده است. | ||
==تعریف== | ==تعریف== | ||
سخنچینی به معنای بازگو کردن سخنان فردی نزد دیگری به قصد بر هم زدن روابط دوستانه آنان است. البته سخنچينى به گفتار محدود نمىشود و بازگو كردن سخن ديگرى با نوشتن يا اشاره را نيز در برمىگيرد. همچنین پرده برداشتن از چیزهایی که شخص آشکار شدنش را نمیپسندند را نیز سخنچینی میگویند.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج۵، | سخنچینی به معنای بازگو کردن سخنان فردی نزد دیگری به قصد بر هم زدن روابط دوستانه آنان است. البته سخنچينى به گفتار محدود نمىشود و بازگو كردن سخن ديگرى با نوشتن يا اشاره را نيز در برمىگيرد. همچنین پرده برداشتن از چیزهایی که شخص آشکار شدنش را نمیپسندند را نیز سخنچینی میگویند.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، موسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۲۷۷؛ نراقی، جامع السعادات، ۱۳۸۳ق، ج۲، ص۲۷۴.</ref> کسی که به قصد بر هم زدن روابط دوستانه اشخاص، سخن هر یک را نزد دیگری بازگو میکند، سخنچین یا نمَّام نام دارد. سخنچینی در مواردی با افشای سر، [[تهمت]]، [[نفاق]]، [[حسادت]]، [[دروغ]] و [[غیبت]] همراه است.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، موسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۲۷۸. </ref> | ||
در لغتنامه دهخدا خبرکشی<ref> دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه خبرکش، ج۶، ص۹۵۰۸ </ref> و خبرچینی<ref> دهخدا، | در لغتنامه دهخدا خبرکشی<ref> دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه خبرکش، ۱۳۷۷ش، ج۶، ص۹۵۰۸ </ref> و خبرچینی<ref> دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه خبرچین، ۱۳۷۷ش، ج۶، ص۹۵۰۶.</ref>به سخنچینی معنا شده است. | ||
=== تفاوت با سعایت=== | === تفاوت با سعایت=== | ||
[[سعایت]] نوعی سخنچینی است که اگر سخن دیگران را نزد کسی که از او میترسند(مانند پادشاهان) بازگو کنند، سعایت نامیده میشود.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج۵، ص۲۷۹.</ref> [[نراقی اول|نراقی]] سعایت را بدترین نوع سخنچینی و گناه آن را از انواع دیگر نمیمه بیشتر دانسته و بر این باور است که از [[طمع]] و [[حسد]] ناشی میشود.<ref>نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۲۷۹.</ref> | [[سعایت]] نوعی سخنچینی است که اگر سخن دیگران را نزد کسی که از او میترسند(مانند پادشاهان) بازگو کنند، سعایت نامیده میشود.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، موسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۲۷۹.</ref> [[نراقی اول|نراقی]] سعایت را بدترین نوع سخنچینی و گناه آن را از انواع دیگر نمیمه بیشتر دانسته و بر این باور است که از [[طمع]] و [[حسد]] ناشی میشود.<ref>نراقی، جامع السعادات، ۱۳۸۳ق، ج۲، ص۲۷۹.</ref> | ||
== در قرآن و روایات== | == در قرآن و روایات== | ||
واژه نمیم یکبار در [[قرآن]] به کار رفته است. در [[سوره قلم]] پیروی از سخنچین نهی شده است.<ref>سوره قلم، آیه۱۱.</ref> گفته شده منظور از هُمَزَه در [[آیه]] نخست [[سوره همزه|سوره هُمَزَه ]] سخنچین است.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج۵، ص۲۷۵</ref> همچنین برخی از مفسران تعبیر قرآنی [[حمالة الحطب]] درباره همسر [[ابولهب]] را کنایه از سخنچینی او دانستهاند.<ref>شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۴۲۸.</ref> | واژه نمیم یکبار در [[قرآن]] به کار رفته است. در [[سوره قلم]] پیروی از سخنچین نهی شده است.<ref>سوره قلم، آیه۱۱.</ref> گفته شده منظور از هُمَزَه در [[آیه]] نخست [[سوره همزه|سوره هُمَزَه ]] سخنچین است.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، موسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۲۷۵</ref> همچنین برخی از مفسران تعبیر قرآنی [[حمالة الحطب]] درباره همسر [[ابولهب]] را کنایه از سخنچینی او دانستهاند.<ref>شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۱۰، ص۴۲۸.</ref> | ||
برخی از عالمان اخلاق سخنچین را از مصادیق کسانی دانستهاند که در آیه ۲۷ بقره{{یادداشت|الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّـهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ ۚ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۲۷﴾}}و ۴۲ شوری{{یادداشت| إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ ۚ أُولَـٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿٤٢﴾}} از آنان مذمت شده است.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج۵، ص۲۷۹</ref> | برخی از عالمان اخلاق سخنچین را از مصادیق کسانی دانستهاند که در آیه ۲۷ بقره{{یادداشت|الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّـهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ ۚ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۲۷﴾}}و ۴۲ شوری{{یادداشت| إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ ۚ أُولَـٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿٤٢﴾}} از آنان مذمت شده است.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، موسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۲۷۹</ref> | ||
سخنچینی در روایات به عنوان یکی از رذایل اخلاقی و [[گناهان کبیره]] نکوهش شده است. [[کلینی]] در [[الکافی|کافی]] ۳ روایت را ذیل باب النیمیه آورده است. در این روایات از سخنچین به عنوان بدترین افراد و همچنین محرومان از [[بهشت]] نام برده شده است<ref>کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۶۹.</ref> همچنین در برخی روایات سخنچینی به عنوان یکی از اسباب [[عذاب قبر]]<ref>ابن | سخنچینی در روایات به عنوان یکی از رذایل اخلاقی و [[گناهان کبیره]] نکوهش شده است. [[کلینی]] در [[الکافی|کافی]] ۳ روایت را ذیل باب النیمیه آورده است. در این روایات از سخنچین به عنوان بدترین افراد و همچنین محرومان از [[بهشت]] نام برده شده است<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۶۹.</ref> همچنین در برخی روایات سخنچینی به عنوان یکی از اسباب [[عذاب قبر]]<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۱۴.</ref> و در برخی دیگر تمایل به آن از ویژگیهای [[منافق]] معرفی شده است.<ref> امام صادق(منسوب)، مصباح الشریعه، ۱۴۰۰ق، ص۱۴۵.</ref> | ||
== در فقه و اخلاق== | == در فقه و اخلاق== | ||
از سخنچینی در کتابهای اخلاقی در ذیل [[رذایل اخلاقی]] و گناهان مربوط به زبان (آفات زبان) بحث میشود.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج۵، ص۲۷۵-۲۸۰.</ref>همچنین در کتابهای فقهی از آن در بابهای حدود و تعزیرات<ref>[http://lib.eshia.ir/10114/3/549 علامه حلی، قواعد الاحکام، ج۳، ص۵۴۹.]</ref> و [[مکاسب محرمه]] سخن به میان آمده است.<ref> [http://lib.eshia.ir/10088/22/73 نجفی، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۷۳.]</ref> | از سخنچینی در کتابهای اخلاقی در ذیل [[رذایل اخلاقی]] و گناهان مربوط به زبان (آفات زبان) بحث میشود.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، موسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۲۷۵-۲۸۰.</ref>همچنین در کتابهای فقهی از آن در بابهای حدود و تعزیرات<ref>[http://lib.eshia.ir/10114/3/549 علامه حلی، قواعد الاحکام، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۳، ص۵۴۹.]</ref> و [[مکاسب محرمه]] سخن به میان آمده است.<ref> [http://lib.eshia.ir/10088/22/73 نجفی، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۷۳.]</ref> | ||
=== حکم فقهی=== | === حکم فقهی=== | ||
سخنچینی از [[گناهان کبیره]] و [[حرام]] است<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۱۳، ص۳۱۰.</ref> از نظر فقهای شیعه اگر کسی به دیگری نسبت سخنچینی بدهد، حکم او [[تعزیر]] است.<ref>[http://lib.eshia.ir/10114/3/549 علامه حلی، قواعد الاحکام، ج۳، ص۵۴۹.]</ref> همچنین به دست آوردن مال به وسیله آن حرام دانسته شده<ref> [http://lib.eshia.ir/10088/22/73 نجفی، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۷۳.]</ref> [[حسن بن محمد دیلمی|دیلمی]] در [[ارشاد القلوب]] گناه سخنچینی را از گناه [[غیبت]] بزرگتر معرفی کرده است <ref>دیلمی، ج۱، ارشاد القلوب، ض۱۱۸.</ref> | سخنچینی از [[گناهان کبیره]] و [[حرام]] است<ref>نجفی، جواهر الکلام، ج۱۳، ص۳۱۰.</ref> از نظر فقهای شیعه اگر کسی به دیگری نسبت سخنچینی بدهد، حکم او [[تعزیر]] است.<ref>[http://lib.eshia.ir/10114/3/549 علامه حلی، قواعد الاحکام، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۳، ص۵۴۹.]</ref> همچنین به دست آوردن مال به وسیله آن حرام دانسته شده<ref> [http://lib.eshia.ir/10088/22/73 نجفی، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۷۳.]</ref> [[حسن بن محمد دیلمی|دیلمی]] در [[ارشاد القلوب]] گناه سخنچینی را از گناه [[غیبت]] بزرگتر معرفی کرده است <ref>دیلمی، ج۱، ارشاد القلوب، ض۱۱۸.</ref> | ||
'''استثناء''' | '''استثناء''' | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==انگیزه و منشأ == | ==انگیزه و منشأ == | ||
نراقی منشآ سخنچینی را قوای [[قوه غضبیه|غضبیه]] و [[قوه شهویه|شهویه]] میداند.<ref>نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۲۷۴-۲۸۰.</ref> در برخی از کتابهای اخلاقی انگیزههایی برای آن بیان شده است: | نراقی منشآ سخنچینی را قوای [[قوه غضبیه|غضبیه]] و [[قوه شهویه|شهویه]] میداند.<ref>نراقی، جامع السعادات، ۱۳۸۳ق، ج۲، ص۲۷۴-۲۸۰.</ref> در برخی از کتابهای اخلاقی انگیزههایی برای آن بیان شده است: | ||
* | * ضربهزدن به کسی که سخن او را بازگو میکند. | ||
*اظهار محبت به کسی که نزد او سخن دیگری را نقل میکند. | *اظهار محبت به کسی که نزد او سخن دیگری را نقل میکند. | ||
* تفریح و سرگرمی | * تفریح و سرگرمی | ||
*هرزهگویی<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج۵، ص۲۷۷؛ نراقی، جامع السعادات، ج۲، ۲۷۴-۲۷۵.</ref> | *هرزهگویی<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، موسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۲۷۷؛ نراقی، جامع السعادات، ۱۳۸۳ق، ج۲، ۲۷۴-۲۷۵.</ref> | ||
* تفرقهافکنی | * تفرقهافکنی | ||
* [[حسادت]] | * [[حسادت]] | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
در روایات برای سخنچینی آثار و پیامدهایی بیان شده است: | در روایات برای سخنچینی آثار و پیامدهایی بیان شده است: | ||
* [[عذاب قبر]]؛ [[ابن عباس]] روایت کرده که یک سوم [[عذاب قبر]] مربوط به سخنچینی است.<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۲۴۵.</ref> | * [[عذاب قبر]]؛ [[ابن عباس]] روایت کرده که یک سوم [[عذاب قبر]] مربوط به سخنچینی است.<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۲۴۵.</ref> | ||
* محرومیت از [[بهشت]]؛ در روایتی از [[امام باقر(ع)]] سخنچین در شمار کسانی ذکر شده که از رفتن به [[بهشت]] محروماند.<ref>کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۶۹.</ref> | * محرومیت از [[بهشت]]؛ در روایتی از [[امام باقر(ع)]] سخنچین در شمار کسانی ذکر شده که از رفتن به [[بهشت]] محروماند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۶۹.</ref> | ||
* مانع از [[استجابت دعا]]؛ بنا به گزارشی که از [[کعب الاحبار]] نقل شده [[بنیاسرائیل]] دچار قحطی شدند [[حضرت موسی]] چندین بار از خدا تقاضای باران کرد اما خدا درخواست او را اجابت نمیکرد. خدا به موسی [[وحی]] کرد در میان شما سخنچینی است و تا زمانی که بر سخنچینی خود اصرار کند، پاسخ شما را نمیدهم. موسی از خدا خواست تا سخنچین را به او معرفی کند. خداوند فرمود من شما را از سخنچینی نهی میکنم، چگونه خودم سخنچینی کنم؟<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج۵، ص۲۷۶.</ref> | * مانع از [[استجابت دعا]]؛ بنا به گزارشی که از [[کعب الاحبار]] نقل شده [[بنیاسرائیل]] دچار قحطی شدند [[حضرت موسی]] چندین بار از خدا تقاضای باران کرد اما خدا درخواست او را اجابت نمیکرد. خدا به موسی [[وحی]] کرد در میان شما سخنچینی است و تا زمانی که بر سخنچینی خود اصرار کند، پاسخ شما را نمیدهم. موسی از خدا خواست تا سخنچین را به او معرفی کند. خداوند فرمود من شما را از سخنچینی نهی میکنم، چگونه خودم سخنچینی کنم؟<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، موسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۲۷۶.</ref> | ||
* ذلت و خواری؛ | * ذلت و خواری؛ نقل شده است که سخنچینی بر دروغ، [[حسد]] و [[نفاق]] استوار است و آن اجاقی است که با آتش آن ذلت و خواری میپزند.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، موسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۲۷۹.</ref> | ||
* کینه و طرد شدن از سوی مردم؛ از [[حضرت علی(ع)]] روایت شده که سخنچینی بپرهیزید زیرا بذر [[کینه]] را میافشاند و بین خدا و مردم فاصله میاندازد.<ref>تمیمی آمدی، غررالحکم، ۱۴۱۰ق، ص۱۶۷.</ref> | * کینه و طرد شدن از سوی مردم؛ از [[حضرت علی(ع)]] روایت شده که سخنچینی بپرهیزید زیرا بذر [[کینه]] را میافشاند و بین خدا و مردم فاصله میاندازد.<ref>تمیمی آمدی، غررالحکم، ۱۴۱۰ق، ص۱۶۷.</ref> | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
*تجسس نکردن درباره درستی یا نادرستی کلام سخنچین | *تجسس نکردن درباره درستی یا نادرستی کلام سخنچین | ||
* بازگو نکردن سخنان نمام | * بازگو نکردن سخنان نمام | ||
* دشمن داشتن | * دشمن داشتن او.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، موسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۲۷۷-۲۷۸</ref> | ||
== درمان== | == درمان== | ||
برای درمان سخنچینی ابتدا باید انگیزههای آن را از بین برد. توجه به پیامدهای دنیوی و اخروی سخنچینی که در روایات آمده، برای درمان آن مفید است. در برخی از کتابهای اخلاقی حکایتها و داستانهایی درباره سخنچینی آمده که بر اساس آنها پیامدهایی چون [[قتل نفس]] و اختلاف بین مردم را برای دیگران و ذلت و خواری را برای خود در پی خواهد داشت.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج۵، ص۲۷۹-۲۸۰؛ نراقی، جامع السعادت، ج۲، ص۲۷۷-۲۷۸.</ref> | برای درمان سخنچینی ابتدا باید انگیزههای آن را از بین برد. توجه به پیامدهای دنیوی و اخروی سخنچینی که در روایات آمده، برای درمان آن مفید است. در برخی از کتابهای اخلاقی حکایتها و داستانهایی درباره سخنچینی آمده که بر اساس آنها پیامدهایی چون [[قتل نفس]] و اختلاف بین مردم را برای دیگران و ذلت و خواری را برای خود در پی خواهد داشت.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، موسسة النشر الاسلامی، ج۵، ص۲۷۹-۲۸۰؛ نراقی، جامع السعادت، ۱۳۸۳ق، ج۲، ص۲۷۷-۲۷۸.</ref> | ||
== ادبیات فارسی== | == ادبیات فارسی== | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
* ابن شعبه حرانی، تحف العقول، تصحیح: علی اکبر غفاری،قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ق-۱۳۶۳ش. | * ابن شعبه حرانی، تحف العقول، تصحیح: علی اکبر غفاری،قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ق-۱۳۶۳ش. | ||
* امام صادق (منسوب)، مصباح الشریعه، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۰ق. | * امام صادق (منسوب)، مصباح الشریعه، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۰ق. | ||
* تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، | * تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، تصحیح: سید مهدی رجائی، قم، دارالکتاب الاسلامی، ۱۴۱۰ق. | ||
* دهخدا، علیاکبر، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۷ش. | * دهخدا، علیاکبر، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۷ش. | ||
* طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیرعاملی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، بیتا. | * طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیرعاملی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، بیتا. | ||
* علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، مؤسسة النشر الاسلامی التبعت لجماعة المدرسین بقم المشرفه. | * علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التبعت لجماعة المدرسین بقم المشرفه. | ||
* علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ق. | * علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ق. | ||
* فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح: علیاکبر غفاری، قم، موسسة النشر الاسلامی، بیتا. | * فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح: علیاکبر غفاری، قم، موسسة النشر الاسلامی، بیتا. |
ویرایش