پرش به محتوا

کعب الاحبار: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Hasaninasab
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''کَعبُ الاَحبار'''(درگذشت ۳۲یا۳۴ق) از عالمان یهودی که در زمان خلافت [[شیخین]]، مسلمان شد. کعب الاحبار از افراد مورد اطمینان [[خلیفه دوم]] بود و بسیاری از [[اسرائیلیات]] را در میان مسلمانان رواج داد. [[صحابه|صحابه پیامبر]] دیدگاه‌ها و رفتارهای متفاوتی نسبت به او داشته‌اند و [[امام باقر(ع)]] او را دروغگو دانسته است. هیچ یک از [[کتب اربعه]] شیعه از او حدیثی را نقل نکرده‌اند.
'''کَعْبُ الاَحْبار'''(درگذشت ۳۲یا۳۴ق) از عالمان یهودی که در زمان خلافت [[شیخین]]، مسلمان شد. کعب الاحبار از افراد مورد اطمینان [[خلیفه دوم]] بود و بسیاری از [[اسرائیلیات]] را در میان مسلمانان رواج داد. [[صحابه|صحابه پیامبر]] دیدگاه‌ها و رفتارهای متفاوتی نسبت به او داشته‌اند و [[امام باقر(ع)]] او را دروغگو دانسته است. هیچ یک از [[کتب اربعه]] شیعه از او حدیثی را نقل نکرده‌اند.


==زندگی نامه==
==زندگی نامه==
کعب بن ماتع حمیری یمانی، با کنیه أبوإسحاق<ref>ذهبی، تاریخ‏ الإسلام،۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۹۷.</ref> از [[تابعان]] بوده است.<ref>زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۵، ص۲۲۸.</ref>
کعب بن ماتع حمیری یمانی، با کنیه أبوإسحاق<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام،۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۹۷.</ref> از [[تابعان]] بوده است.<ref>زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۵، ص۲۲۸.</ref>
او در زمان [[جاهلیت]] از بزرگان [[یهود|علمای یهود]] در [[یمن]] بود.<ref>زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۵، ص۲۲۸.</ref> بنابر ادعای برخی مورخان،‌ او درست و نادرست آنچه به [[کتاب مقدس]] ارجاع می‌دادند را تشخیص می‌داد.<ref>ذهبی، تاریخ‏ الإسلام،۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۹۷.</ref>
او در زمان [[جاهلیت]] از بزرگان [[یهود|علمای یهود]] در [[یمن]] بود.<ref>زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۵، ص۲۲۸.</ref> بنابر ادعای برخی مورخان،‌ او درست و نادرست آنچه به [[کتاب مقدس]] ارجاع می‌دادند را تشخیص می‌داد.<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام،۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۹۷.</ref>  


او در زمان خلیفه دوم به [[مدینه]] آمد و در آنجا باقی ماند.<ref>ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۳۸.</ref> در زمان [[خلیفه سوم]] به شام رفته و در [[شهر حمص]] ساکن شد. و در [[سال ۳۲ قمری|سال ۳۲ق]]<ref>ابن سعد،  
او در زمان خلیفه دوم به [[مدینه]] آمد و در آنجا باقی ماند.<ref>ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۳۸.</ref> در زمان [[خلیفه سوم]] به شام رفته و در [[شهر حمص]] ساکن شد. و در [[سال ۳۲ قمری|سال ۳۲ق]]<ref>ابن سعد،  
الطبقات‏ الكبرى، ۱۴۱۸ق، ج۷، ص۳۰۹.</ref> و یا [[سال ۳۴ قمری|۳۴ق]]<ref>طبری، تاریخ‏ الطبری، ۱۳۸۷ق،‌ ج۱۱،‌ص۶۲۷.</ref> از دنیا رفت.
الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۷، ص۳۰۹.</ref> و یا [[سال ۳۴ قمری|۳۴ق]]<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق،‌ ج۱۱،‌ص۶۲۷.</ref> از دنیا رفت.


او معروف به کعب الأحبار بوده است. «أحبار» جمع کلمه «حِبْر» و به معنای عالم دین است.<ref>فراهیدی،‌ كتاب العین، ۱۴۱۰ق،‌ ج۳،‌ ص۲۱۸.</ref>
او معروف به کعب الأحبار بوده است. «أحبار» جمع کلمه «حِبْر» و به معنای عالم دین است.<ref>فراهیدی،‌ کتاب العین، ۱۴۱۰ق،‌ ج۳،‌ ص۲۱۸.</ref>
کعب مطالب بسیاری از [[تورات]] نقل می‌کرد و از آن با عنوان کتاب الله یاد می‌نمود.<ref>برای نمونه: بلاذری،‌ أنساب‏ الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۰، ص۴۰۹.</ref>
کعب مطالب بسیاری از [[تورات]] نقل می‌کرد و از آن با عنوان کتاب الله یاد می‌نمود.<ref>برای نمونه: بلاذری،‌ أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۰، ص۴۰۹.</ref>
===اسلام آوردن===
===اسلام آوردن===
کعب در زمان خلافت [[ابوبکر]] و یا اوائل خلافت [[عمر]] مسلمان شد.<ref> ذهبی، تاریخ‏ الإسلام،۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۹۷.</ref> برخی منابع، اسلام‌آوردن کعب را در زمان فتح [[بیت المقدس]] و به پیشهاد خلیفه دوم دانسته‌اند.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۲۸.</ref>
کعب در زمان خلافت [[ابوبکر]] و یا اوائل خلافت [[عمر]] مسلمان شد.<ref> ذهبی، تاریخ الإسلام،۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۹۷.</ref> برخی منابع، اسلام‌آوردن کعب را در زمان فتح [[بیت المقدس]] و به پیشهاد خلیفه دوم دانسته‌اند.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۲۸.</ref>


[[عباس بن عبد المطلب]] از کعب پرسید: چه شد که در زمان [[پیامبر اسلام|پیامبر]] مسلمان نشدی و اکنون در زمان خلافت عمر ایمان آوردی. کعب گفت: پدرم از تورات مطلبی را برایم نوشت و گفت: به آن عمل کن و بر همه­ کتاب‌هایش مهر نهاد و از من پیمان گرفت که مهر آنها را باز نکنم. هنگامی که [[اسلام]] را دیدم که ظهور کرده و مشکلی برایش پیش نیامده، گفتم: شاید پدرم دانشی را از من پنهان کرده است. به همین دلیل مهر کتاب‌ها را باز کردم. ناگهان اوصاف پیامبر و امت او را در آنها مشاهده کردم و بدین ترتیب مسلمان شدم.<ref>ابن سعد، الطبقات‏ الكبرى، ۱۴۱۸ق، ج۷، ص۳۰۹-۳۱۰.</ref>
[[عباس بن عبد المطلب]] از کعب پرسید: چه شد که در زمان [[پیامبر اسلام|پیامبر]] مسلمان نشدی و اکنون در زمان خلافت عمر ایمان آوردی. کعب گفت: پدرم از تورات مطلبی را برایم نوشت و گفت: به آن عمل کن و بر همه­ کتاب‌هایش مهر نهاد و از من پیمان گرفت که مهر آنها را باز نکنم. هنگامی که [[اسلام]] را دیدم که ظهور کرده و مشکلی برایش پیش نیامده، گفتم: شاید پدرم دانشی را از من پنهان کرده است. به همین دلیل مهر کتاب‌ها را باز کردم. ناگهان اوصاف پیامبر و امت او را در آنها مشاهده کردم و بدین ترتیب مسلمان شدم.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۷، ص۳۰۹-۳۱۰.</ref>


==کعب از نگاه صحابه==
==کعب از نگاه صحابه==
مهم‌ترین و اصلی‌ترین فرد از صحابه پیامبر که کعب را مطرح ساخت و به او اعتماد داشت، [[خلیفه دوم]] بوده است. منابع مختلف اهل سنت نقل‌های متنوعی را در این راستا ذکر کرده‌اند.
مهم‌ترین و اصلی‌ترین فرد از صحابه پیامبر که کعب را مطرح ساخت و به او اعتماد داشت، [[خلیفه دوم]] بوده است. منابع مختلف اهل سنت نقل‌های متنوعی را در این راستا ذکر کرده‌اند.


===خلیفه دوم و کعب===
===خلیفه دوم و کعب===
کعب در مسجد میان افراد، سخن می‌گفت؛ خلیفه در کنار این افراد نشست و از کعب خواست او را توصیه کند.<ref>ابونعیم اصفهانی، حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، ۱۳۹۴ق، ج۵، ص۳۷۱.</ref> در روایت دیگری خلیفه دوم از کعب می‌خواست که از [[قیامت]] برایش بگوید<ref>ابن المبارک، الزهد والرقائق لابن المبارک، ج۲، ص۱۱۷.</ref>
کعب در مسجد میان افراد، سخن می‌گفت؛ خلیفه در کنار این افراد نشست و از کعب خواست او را توصیه کند.<ref>ابونعیم اصفهانی، حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، ۱۳۹۴ق، ج۵، ص۳۷۱.</ref> در روایت دیگری خلیفه دوم از کعب می‌خواست که از [[قیامت]] برایش بگوید<ref>ابن المبارک، الزهد والرقائق لابن المبارک، ج۲، ص۱۱۷.</ref>
روزی خلیفه به دنبال کعب فرستاد و به او گفت: ای کعب! وصف مرا در تورات چگونه می‌بینی؟ او گفت: خلیفه قلعه آهنین است که در راه خدا از ملامت هیچ ملامت‌گری نمی‌ترسد.<ref>ابونعیم اصفهانی، حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، ۱۳۹۴ق، ج۶، ص۲۵.</ref>
روزی خلیفه به دنبال کعب فرستاد و به او گفت:‌ای کعب! وصف مرا در تورات چگونه می‌بینی؟ او گفت: خلیفه قلعه آهنین است که در راه خدا از ملامت هیچ ملامت‌گری نمی‌ترسد.<ref>ابونعیم اصفهانی، حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، ۱۳۹۴ق، ج۶، ص۲۵.</ref>


در مواردی، خلیفه حرف او را نمی‌پذیرفت. از عمر نقل شده که به کعب می گفت: نقل احادیث را رها کن یا آن که تو را به سرزمین میمون‌ها می‌فرستم.<ref>ابن‌کثیر، البدایه و النهایه،‌ ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۰۶</ref> البته این کلام در راستای منع خلیفه از نقل حدیث از [[پیامبر اسلام]] بوده و اختصاصی به کعب نداشته است.{{مدرک}}
در مواردی، خلیفه حرف او را نمی‌پذیرفت. از عمر نقل شده که به کعب می‌گفت: نقل احادیث را رها کن یا آن که تو را به سرزمین میمون‌ها می‌فرستم.<ref>ابن‌کثیر، البدایه و النهایه،‌ ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۰۶</ref> البته این کلام در راستای منع خلیفه از نقل حدیث از [[پیامبر اسلام]] بوده و اختصاصی به کعب نداشته است.{{مدرک}}
همچنین خلیفه دوم با نظر کعب در ساخت [[محراب]] در [[بیت المقدس]]،‌ مخالفت کرد.<ref>ابن کثیر،‌ البدایةوالنهایة، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۵۸.</ref>
همچنین خلیفه دوم با نظر کعب در ساخت [[محراب]] در [[بیت المقدس]]،‌ مخالفت کرد.<ref>ابن کثیر،‌ البدایةوالنهایة، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۵۸.</ref>


خط ۲۸: خط ۲۸:
[[جعفر مرتضی عاملی]] معتقد است؛ اطمینانی که خلیفه دوم به کعب داشت و همچنین رجوع خود خلیفه به او در مسائل مختلف، علت نقل فراوان صحابه از کعب بوده است.<ref>جعفر مرتضی،‌ الصحیح من سیره النبی،‌ ج۱،‌ص۱۲۱.</ref>
[[جعفر مرتضی عاملی]] معتقد است؛ اطمینانی که خلیفه دوم به کعب داشت و همچنین رجوع خود خلیفه به او در مسائل مختلف، علت نقل فراوان صحابه از کعب بوده است.<ref>جعفر مرتضی،‌ الصحیح من سیره النبی،‌ ج۱،‌ص۱۲۱.</ref>


[[ابودرداء]] از [[صحابه پیامبر(ص)|صحابه پیامبر]]، كعب الاحبار را دارای علم فراوان می‌دانست.<ref>ابن سعد، الطبقات‏ الكبرى، ۱۴۱۸ق، ج۷،‌ص۳۱۰.</ref>
[[ابودرداء]] از [[صحابه پیامبر(ص)|صحابه پیامبر]]، کعب الاحبار را دارای علم فراوان می‌دانست.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۷،‌ص۳۱۰.</ref>
[[معاویه]] نیز کعب را یکی از علماء معرفی می‌کرد.<ref>ابن‌حجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۴۸۳.</ref> و هم او چنین گفته است: «صادق ترین افرادی که از اهل کتاب روایت می‌کنند، کعب الاحبار است. اگر چه ما از این کتاب‌ها دروغ‌هایی را شنیده‌ایم».<ref>بخاری، صحیح بخاری،‌ ۱۴۲۲ق، ج۹، ص۱۱۰</ref> {{یادداشت| «وَ ذَكَرَ كَعْبَ الأَحْبَارِ فَقَالَ (معاویه): إِنْ كَانَ مِنْ أَصْدَقِ هَؤُلاَءِ المُحَدِّثِینَ الَّذِینَ یحَدِّثُونَ عَنْ أَهْلِ الكِتَابِ، وَإِنْ كُنَّا مَعَ ذَلِكَ لَنَبْلُو عَلَیهِ الكَذِبَ». در معنای بخش دوم اختلاف وجود دارد و با اینکه ظاهرش بر علیه کعب است، اما شارحان [[صحیح بخاری]] ضمیر در «لنبلو عَلَیهِ» را به کتاب برگشت داده و مقصود از این تعبیر را وجود دروغ در خود کتاب تحریف شده دانسته‌اند.<ref>ابن جوزی،‌ كشف المشكل من حدیث الصحیحین، ج۴، ص۹۵.</ref>}}و حتی بنابر ادعای برخی مورخان، جملات مدح آمیز معاویه در مورد کعب معروف بوده است.<ref>التراتیب الاداریه، ج۲،‌ص۴۴۶ به نقل از الصحیح من سیره النبی الاغظم،‌ج۱، ص۱۲۴.</ref>
[[معاویه]] نیز کعب را یکی از علماء معرفی می‌کرد.<ref>ابن‌حجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۴۸۳.</ref> و هم او چنین گفته است: «صادق‌ترین افرادی که از اهل کتاب روایت می‌کنند، کعب الاحبار است. اگر چه ما از این کتاب‌ها دروغ‌هایی را شنیده‌ایم».<ref>بخاری، صحیح بخاری،‌ ۱۴۲۲ق، ج۹، ص۱۱۰</ref> {{یادداشت| «وَ ذَکرَ کعْبَ الأَحْبَارِ فَقَالَ (معاویه): إِنْ کانَ مِنْ أَصْدَقِ هَؤُلاَءِ المُحَدِّثِینَ الَّذِینَ یحَدِّثُونَ عَنْ أَهْلِ الکتَابِ، وَإِنْ کنَّا مَعَ ذَلِک لَنَبْلُو عَلَیهِ الکذِبَ». در معنای بخش دوم اختلاف وجود دارد و با اینکه ظاهرش بر علیه کعب است، اما شارحان [[صحیح بخاری]] ضمیر در «لنبلو عَلَیهِ» را به کتاب برگشت داده و مقصود از این تعبیر را وجود دروغ در خود کتاب تحریف شده دانسته‌اند.<ref>ابن جوزی،‌ کشف المشکل من حدیث الصحیحین، ج۴، ص۹۵.</ref>}}و حتی بنابر ادعای برخی مورخان، جملات مدح آمیز معاویه در مورد کعب معروف بوده است.<ref>التراتیب الاداریه، ج۲،‌ص۴۴۶ به نقل از الصحیح من سیره النبی الاغظم،‌ج۱، ص۱۲۴.</ref>


[[ابن عباس]] و [[عمرو بن عاص]] در نزد معاویه اختلافی در قرائت یک کلمه از قرآن پیدا کردند. سپس به دنبال کعب فرستادند تا نظر او را جویا شوند.<ref>سیوطی،‌الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ۱۴۰۴،‌ ج۴،‌ ص۲۴۸.</ref>
[[ابن عباس]] و [[عمرو بن عاص]] در نزد معاویه اختلافی در قرائت یک کلمه از قرآن پیدا کردند. سپس به دنبال کعب فرستادند تا نظر او را جویا شوند.<ref>سیوطی،‌الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ۱۴۰۴،‌ ج۴،‌ ص۲۴۸.</ref>
[[طلحه]] با ابن‌عباس در مسئله‌ای اختلاف پیدا کردند و اختلاف خود را به نزد کعب بردند.<ref>أخبارالدولةالعباسیة، ۱۳۹۱ق،‌ ص۱۲۵.</ref> و این‌ها نشان از اطمینان آن‌ها به کعب دارد.
[[طلحه]] با ابن‌عباس در مسئله‌ای اختلاف پیدا کردند و اختلاف خود را به نزد کعب بردند.<ref>أخبارالدولةالعباسیة، ۱۳۹۱ق،‌ ص۱۲۵.</ref> و این‌ها نشان از اطمینان آن‌ها به کعب دارد.
همچنین کعب از معدود [[تابعان|تابعانی]] است که صحابه پیامبر از او نقل حدیث کرده‌اند. ذهبی این نقل صحابه از یک تابعی را امری نادر و گرامی دانسته است.<ref>ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ۱۴۲۷ق، ج۳،‌ص۴۹۰.</ref>
همچنین کعب از معدود [[تابعان|تابعانی]] است که صحابه پیامبر از او نقل حدیث کرده‌اند. ذهبی این نقل صحابه از یک تابعی را امری نادر و گرامی دانسته است.<ref>ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ۱۴۲۷ق، ج۳،‌ص۴۹۰.</ref>


===صحابه مخالف===
===صحابه مخالف===
خط ۳۹: خط ۳۹:


از [[ابوذر غفاری]] نیز برخورد تندی با کعب گزارش شده است:
از [[ابوذر غفاری]] نیز برخورد تندی با کعب گزارش شده است:
* [[عثمان]]: آیا اشکال دارد که از [[بیت المال]]، مقداری را برداشته و در امور خودمان خرج کنیم و ببخشیم؟ کعب: اشکال ندارد. ابوذر عصای خود را بلند کرده و بر سینه کعب زد و گفت: ای فرزند یهودی چه چیز به تو جرأت داده که در مورد دین ما سخن می‌گویی.<ref>مسعودی،‌ مروج‏ الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۳۴۰.</ref>
* [[عثمان]]: آیا اشکال دارد که از [[بیت المال]]، مقداری را برداشته و در امور خودمان خرج کنیم و ببخشیم؟ کعب: اشکال ندارد. ابوذر عصای خود را بلند کرده و بر سینه کعب زد و گفت:‌ای فرزند یهودی چه چیز به تو جرأت داده که در مورد دین ما سخن می‌گویی.<ref>مسعودی،‌ مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۳۴۰.</ref>


==نقل روایت از کعب==
==نقل روایت از کعب==
خط ۴۵: خط ۴۵:


==کعب و جعلیات==
==کعب و جعلیات==
مردى به نزد [[امام باقر(ع)]] آمده و گفت: كعب الأحبار می‌گفت: هر روزه صبحگاهان [[کعبه]] در برابر بیت المقدس سر به خاک می‌گذارد. امام: نظر تو درباره آنچه کعب گفته چیست؟ آن مرد گفت: كعب الاحبار راست گفته است. آنچه كعب الاحبار گفته،‌ درست است. امام: «تو دروغ گفته‏‌اى و كعب الاحبار هم مانند تو دروغ گفته است.<ref>کلینی، الكافی، ۱۴۰۷ق، ج۴،‌ ص۲۴۰ق.</ref>
مردی به نزد [[امام باقر(ع)]] آمده و گفت: کعب الأحبار می‌گفت: هر روزه صبحگاهان [[کعبه]] در برابر بیت المقدس سر به خاک می‌گذارد. امام: نظر تو درباره آنچه کعب گفته چیست؟ آن مرد گفت: کعب الاحبار راست گفته است. آنچه کعب الاحبار گفته،‌ درست است. امام: «تو دروغ گفتهای و کعب الاحبار هم مانند تو دروغ گفته است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴،‌ ص۲۴۰ق.</ref>


[[علامه عسکری]] معتقد است که بیشتر اخبار یهود،‌ مدح و ثنای اهل کتاب و تمجید بسیار از بیت المقدس توسط کعب الاحبار وارد منابع اسلامی شده است.<ref>علامه عسکری، نقش ائمه در احیای دین، ج۱، ص۴۹۴.</ref>
[[علامه عسکری]] معتقد است که بیشتر اخبار یهود،‌ مدح و ثنای اهل کتاب و تمجید بسیار از بیت المقدس توسط کعب الاحبار وارد منابع اسلامی شده است.<ref>علامه عسکری، نقش ائمه در احیای دین، ج۱، ص۴۹۴.</ref>


[[ابن کثیر]]،‌ مفسر قرن هشتم در ذیل روایتی از اسرائیلیات چنین می‌گوید: این موارد از اهل کتاب می‌باشد که از کتاب‌های خود نقل کرده اند. مانند روایات کعب و وهب که خداوند با آن‌ها با تسامح برخورد کند به جهت اسرائیلیاتی که در بین مسلمانان مطرح کردند از جمله اخبار بنی‌اسرائیل که برخی وجود داشته و برخی وجود نداشته و برخی تحریف و تبدیل شده است.<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۶، ص۱۷۷.</ref>
[[ابن کثیر]]،‌ مفسر قرن هشتم در ذیل روایتی از اسرائیلیات چنین می‌گوید: این موارد از اهل کتاب می‌باشد که از کتاب‌های خود نقل کرده‌اند. مانند روایات کعب و وهب که خداوند با آن‌ها با تسامح برخورد کند به جهت اسرائیلیاتی که در بین مسلمانان مطرح کردند از جمله اخبار بنی‌اسرائیل که برخی وجود داشته و برخی وجود نداشته و برخی تحریف و تبدیل شده است.<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۶، ص۱۷۷.</ref>


[[رشید رضا]] مفسر معاصر اهل سنت نیز در بحث [[الواح حضرت موسی]] روایات بسیاری که در مورد جنس، مقدار، عرض و طول این الواح وجود دارد را از اسرائیلیات باطل می‌داند و معتقد است که کعب الاحبار و امثال او این اسرائیلیات دروغ را در بین مسلمین مطرح کرده‌اند.<ref>رشید رضا، المنار، ۱۹۹۰م، ج۹، ص۱۶۴.</ref>
[[رشید رضا]] مفسر معاصر اهل سنت نیز در بحث [[الواح حضرت موسی]] روایات بسیاری که در مورد جنس، مقدار، عرض و طول این الواح وجود دارد را از اسرائیلیات باطل می‌داند و معتقد است که کعب الاحبار و امثال او این اسرائیلیات دروغ را در بین مسلمین مطرح کرده‌اند.<ref>رشید رضا، المنار، ۱۹۹۰م، ج۹، ص۱۶۴.</ref>


==کعب و قتل عمر==
==کعب و قتل عمر==
منابع تاریخی نقلی را آورده‌اند که براساس آن‌ها کعب سه روز قبل از قتل [[خلیفه دوم]]، به او گفته بود تو تنها سه روز زنده خواهی بود و تا می‌توانی وصیت کن. و می‌گفت که این مطلب را در تورات یافته است.<ref>طبری، تاریخ‏ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۱۹۱.</ref>
منابع تاریخی نقلی را آورده‌اند که براساس آن‌ها کعب سه روز قبل از قتل [[خلیفه دوم]]، به او گفته بود تو تنها سه روز زنده خواهی بود و تا می‌توانی وصیت کن. و می‌گفت که این مطلب را در تورات یافته است.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۱۹۱.</ref>
در مورد این نقل،‌ بحث‌ها و گفتارهای بسیاری وجود دارد و افراد مختلفی از آن به بحث و بررسی پرداخته‌اند. برخی معتقدند این نقل دلالت بر دخالت کعب در قتل عمر می‌کند و برخی نیز مخالف آن هستند.<ref>[http://www.emamat.ir/component/k2/item/3559.html آیا کعب الاحبار در قتل خلیفه دوم دست داشته است؟- رسول جعفریان]</ref>
در مورد این نقل،‌ بحث‌ها و گفتارهای بسیاری وجود دارد و افراد مختلفی از آن به بحث و بررسی پرداخته‌اند. برخی معتقدند این نقل دلالت بر دخالت کعب در قتل عمر می‌کند و برخی نیز مخالف آن هستند.<ref>[http://www.emamat.ir/component/k2/item/3559.html آیا کعب الاحبار در قتل خلیفه دوم دست داشته است؟- رسول جعفریان]</ref>
== جستار وابسته==
== جستار وابسته==
خط ۶۴: خط ۶۴:
==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
* ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق: شیری، علی، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۱ق.
* ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق: شیری، علی، بیروت،‌دار الاضواء، ۱۴۱۱ق.
* ابن المبارک، الزهد والرقائق لابن المبارک، محقق، حبيب الرحمن الأعظمي، بيروت، دار الكتب العلمية، بی‌تا.
* ابن المبارک، الزهد والرقائق لابن المبارک، محقق، حبیب الرحمن الأعظمی، بیروت،‌دار الکتب العلمیة، بی‌تا.
* ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق، عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
* ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق، عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، بیروت،‌دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
* ابن جوزی‏، المنتظم،‏ محقق: عطا، محمد عبد القادر، عطا، مصطفی عبد القادر، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
* ابن جوزی، المنتظم، محقق: عطا، محمد عبد القادر، عطا، مصطفی عبد القادر، بیروت،‌دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
* ابن جوزی،‌ كشف المشكل من حديث الصحيحين، المحقق: علي حسين البواب، رياض، دار الوطن، بی‌تا.
* ابن جوزی،‌ کشف المشکل من حدیث الصحیحین، المحقق: علی حسین البواب، ریاض،‌دار الوطن، بی‌تا.
* ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق.
* ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت،‌دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق.
* ابن کثیر دمشقی‏، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
* ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت،‌دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
* ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: شمس الدین، محمد حسین، بیروت، دارالکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
* ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: شمس الدین، محمد حسین، بیروت، دارالکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
* ابونعیم اصفهانی، أحمد بن عبد الله، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، مصر، السعادة، ۱۳۹۴ق.
* ابونعیم اصفهانی، أحمد بن عبد الله، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، مصر، السعادة، ۱۳۹۴ق.
* بی‌نام، أخبار الدولة العباسية، تحقيق عبد العزيز الدورى و عبد الجبار المطلبى، بيروت، دار الطليعة، ۱۳۹۱ق.
* بی‌نام، أخبار الدولة العباسیة، تحقیق عبد العزیز الدوری و عبد الجبار المطلبی، بیروت،‌دار الطلیعة، ۱۳۹۱ق.
* بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه(صحیح بخاری)، محقق: الناصر، محمد زهیر بن ناصر، بیروت، دار طوق النجاة، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
* بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه(صحیح بخاری)، محقق: الناصر، محمد زهیر بن ناصر، بیروت،‌دار طوق النجاة، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
* بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
* بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، بیروت،‌دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
* ذهبی، تاریخ الاسلام، تحقیق: تدمری، عمر عبد السلام، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
* ذهبی، تاریخ الاسلام، تحقیق: تدمری، عمر عبد السلام، بیروت،‌دار الکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
* ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ۱۴۲۷ق، القاهرة، دارالحديث، ۱۴۲۷ق.
* ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ۱۴۲۷ق، القاهرة، دارالحدیث، ۱۴۲۷ق.
* رشید رضا،‌ تفسير القرآن الحكيم (تفسير المنار)، الهيئة المصرية العامة للكتاب،‌ ۱۹۹۰م.
* رشید رضا،‌ تفسیر القرآن الحکیم (تفسیر المنار)، الهیئة المصریة العامة للکتاب،‌ ۱۹۹۰م.
* زرکلی، خیر الدین، الاعلام، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
* زرکلی، خیر الدین، الاعلام، بیروت،‌دار العلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
* سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
* سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
* طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
* طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، بیروت،‌دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
* عاملی، جعفر مرتضی،‌ الصحیح من سیره النبی الاعظم،‌ قم، دارالحدیث، ۱۳۸۵ش.
* عاملی، جعفر مرتضی،‌ الصحیح من سیره النبی الاعظم،‌ قم، دارالحدیث، ۱۳۸۵ش.
* علامه عسکری، نقش ائمه در احیای دین،قم، انتشارات علامه عسکری، ۱۳۸۹ش.
* علامه عسکری، نقش ائمه در احیای دین،قم، انتشارات علامه عسکری، ۱۳۸۹ش.
* فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق و مصحح: مخزومى، مهدى، سامرائى، ابراهيم، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
* فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق و مصحح: مخزومی، مهدی، سامرائی، ابراهیم، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
* کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق: داغر، اسعد، قم، دارالهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
* مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق: داغر، اسعد، قم، دارالهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۲۱۵

ویرایش