کاربر ناشناس
عبدالجواد ادیب نیشابوری: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Fayaz جز (←تولد و دوران کودکی) |
imported>Fayaz جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
| پانویس = | | پانویس = | ||
}} | }} | ||
'''عبدالجواد ادیب نیشابوری''' (۱۲۸۱-۱۳۴۴ق)، ادیب، مدرس و شاعر دوره [[مشروطه]]. | '''عبدالجواد ادیب نیشابوری''' (۱۲۸۱-۱۳۴۴ق)(۱۲۴۳ـ۱۳۰۴ش)، ادیب، مدرس و شاعر دوره [[مشروطه]] و مقیم مشهد بود. او از یک چشم نابینا بود و علاوه بر شعر و ادبیات فارسی در ادبیات عرب نیز مهارت داشت. او بیش از ۴۰ سال در [[حوزه علمیه مشهد]] تدریس کرد.از شاگردان او میتوان به [[ملک الشعرای بهار]]، [[بدیع الزمان فروزانفر]]، [[ادیب طوسی]] اشاره کرد. دیوان اشعار ادیب، حاوی ۶ هزار بیت از شعرهای او است. | ||
==تولد و دوران کودکی== | ==تولد و دوران کودکی== | ||
خط ۶۲: | خط ۶۱: | ||
==جایگاه ادبی== | ==جایگاه ادبی== | ||
تسلط و مهارت ادیب در فنون ادبی و محفوظات نظم و نثر عربی و پارسی او، شگفتی همگان را برمیانگیخت.<ref>نکـ: طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۵؛ عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۶۰.</ref> ادیب در علوم عقلی و نقلی چون فلسفه، [[نجوم]]، ریاضیات، طب، موسیقی نظری، [[فقه]]، [[اصول]]، [[علم رجال|رجال]] و تاریخ دستی داشت.<ref>اشراق، «ادیب نیشابوری»،، ۲۳۷؛ مصاحبی، مدینه الادب، ج۱، ص۲.</ref> شیوه تدریس او خطابی بود و شاگرد اجازه بحث و پرسش نداشت. وی بر آن بود که با این روش درس را به گونهای تقریر کند که هیچ اشکالی حتی برای شاگردی با پایینترین سطح استعداد، بر جای نماند. | تسلط و مهارت ادیب در فنون ادبی و محفوظات نظم و نثر عربی و پارسی او، شگفتی همگان را برمیانگیخت.<ref>نکـ: طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۵؛ عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۶۰.</ref> ادیب در علوم عقلی و نقلی چون فلسفه، [[نجوم]]، ریاضیات، طب، موسیقی نظری، [[فقه]]، [[اصول]]، [[علم رجال|رجال]] و تاریخ دستی داشت.<ref>اشراق، «ادیب نیشابوری»،، ۲۳۷؛ مصاحبی، مدینه الادب، ج۱، ص۲.</ref> شیوه تدریس او خطابی بود و شاگرد اجازه بحث و پرسش نداشت. وی بر آن بود که با این روش درس را به گونهای تقریر کند که هیچ اشکالی حتی برای شاگردی با پایینترین سطح استعداد، بر جای نماند.{{مدرک}} | ||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
ادیب به لفظ قلم سخن میگفت و به یاری | ادیب به لفظ قلم سخن میگفت و به یاری حافظه، تمامی دانستههای خویش را به طوری منسجم به شاگردان القا میکرد و گاه بیش از ۳۰۰ طالب علم در جلسه درسش حضور مییافتند.<ref>پروین، «مدارس قدیم مشهد و شیوه تدریس آنها»، صص۱۶۲، ۱۶۴-۱۶۵؛ ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۵۹.</ref> نخستین دانشکده ادبیات در ایران، به دست شاگردان او تأسیس شد. از دانشآموختگان مکتب وی میتوان به این اسامی اشاره کرد:<ref>نکـ: طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۷؛ شفیعی، «فروزانفر و شعر»، ص۱۵؛ جلالی، «زندگینامه ادیب نیشابوری»، صص۴۷، ۴۹-۵۱.</ref> | ||
{{ستون-شروع|3}} | {{ستون-شروع|3}} | ||
# [[ملک الشعرای بهار]] | # [[ملک الشعرای بهار]] | ||
خط ۷۸: | خط ۷۷: | ||
# مجدالعلای بوستان | # مجدالعلای بوستان | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
به گفته پروین گنابادی، هنگامی که قصیده دماوند، سروده محمدتقی بهار به چاپ رسید، ادیب با آنکه رنجشی از ملکالشعرا در دل داشت، از خواندن سروده او بسیار به وجد آمد و بهار را استاد شاعران ایران خواند.<ref>پروین، گزینه مقالهها، ص۵۰۸.</ref>{{یادداشت|ادیب در ۳۵ سالگی شیفته یکی از شاگردان خود شد ولی او چندی بعد مرد و ادیب به یاد «حبیب» شعرهایی سرود.(اشراق، «ادیب نیشابوری»،، صص۲۳۵-۲۳۶؛ آذر، «چشماندازی دیگر از زندگی ادیب نیشابوری»، ص۱۱۵؛ قس: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۱.) | |||
==ویژگیهای اخلاقی== | |||
ادیب در ۳۵ سالگی شیفته یکی از شاگردان خود شد و | |||
== | |||
===دوری از مناصب و صاحبمنصبان=== | ===دوری از مناصب و صاحبمنصبان=== | ||
ادیب با آنکه تنگدست بود، همگان از مناعت طبع و عزت نفس او یاد میکردهاند. وی به مستمری سالانه مدرسه نواب و عایدی اندکی که از ملک ارثی به او میرسید، بسنده میکرد<ref>اسحاق، سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر، ج۱، ص۳۵؛ مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۵۳.</ref> و دعوت | ادیب با آنکه تنگدست بود، همگان از مناعت طبع و عزت نفس او یاد میکردهاند. وی به مستمری سالانه مدرسه نواب و عایدی اندکی که از ملک ارثی به او میرسید، بسنده میکرد<ref>اسحاق، سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر، ج۱، ص۳۵؛ مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۵۳.</ref> و دعوت ثروتمندان و خانهای [[خراسان]] را نمیپذیرفت و در اواخر عمر از بزرگان جز صیدعلی خان با کسی مراوده نداشت<ref>بامداد، ص۴۷؛ فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸؛ جلالی، «زندگینامه ادیب نیشابوری»، ص۵۳.</ref> و در برابر صاحبمنصبان سر تعظیم فرود نمیآورد<ref>درباره دیدار وی با قوام السلطنه، والی وقت خراسان، نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۶۶؛ جلالی، «زندگینامه ادیب نیشابوری»، صص۶۶-۶۹.</ref> و کسی را مدح نمیکرد. با این حال او در مراسم افتتاح مجلس شورای ملی، قصیدهای در ستایش مظفرالدین شاه خوانده است.<ref>نکـ: عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۸. </ref> | ||
پیشنهاد ریاست انجمن ادبی خراسان را نیز با سخنانی گزنده و تند رد کرد<ref>عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۹.</ref> و به گفته [[ادیب طوسی]] حتی پیشنهاد مدرسی [[آستان قدس رضوی]] را که مستمری قابل توجهی داشت، نپذیرفت.<ref>نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۵۳، ۶۵؛ قس: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۳.</ref> زندگی او در در درس و بحث خلاصه میشد. تنها یک بار در اواخر عمر به زادگاهش و [[کاشمر]] و مَحوَلات (از بخشهای تربت حیدریه) سفر کرد.<ref>ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۵.</ref> تنها تفریح او گردش در باغهای [[مشهد]] بود که آن هم به بحثهای ادبی میگذشت<ref>ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۵۸؛ فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸. </ref> و گاه در پایان هفته به منزل دوستانش از جمله ایرج میرزا و میرزا قهرمان (شکسته) میرفت. | پیشنهاد ریاست انجمن ادبی خراسان را نیز با سخنانی گزنده و تند رد کرد<ref>عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۹.</ref> و به گفته [[ادیب طوسی]] حتی پیشنهاد مدرسی [[آستان قدس رضوی]] را که مستمری قابل توجهی داشت، نپذیرفت.<ref>نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۵۳، ۶۵؛ قس: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۳.</ref> زندگی او در در درس و بحث خلاصه میشد. تنها یک بار در اواخر عمر به زادگاهش و [[کاشمر]] و مَحوَلات (از بخشهای تربت حیدریه) سفر کرد.<ref>ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۵.</ref> تنها تفریح او گردش در باغهای [[مشهد]] بود که آن هم به بحثهای ادبی میگذشت<ref>ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۵۸؛ فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸. </ref> و گاه در پایان هفته به منزل دوستانش از جمله ایرج میرزا و میرزا قهرمان (شکسته) میرفت. وضع ظاهری ادیب بر خلاف محیط طلبگی آن روز، آمیزهای از سنتهای قدیم و جدید بود.<ref>نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»، ص۲۴۵؛ ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، صص۱۶۴-۱۶۵؛ جلالی، «زندگینامه ادیب نیشابوری»، صص۲۷-۲۸، ۳۶، ۶۳.</ref> با این حال نسبت به امور مذهبی [[تعصب]] داشت.<ref>عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۹.</ref> | ||
===کمتوجهی به مسائل روز=== | |||
ادیب نیمه دوم زندگی خود را در دوره [[مشروطه]] سپری کرد. با این حال شعر او کمتر رنگ شعر مشروطه به خود گرفت.<ref>جلالی، «زندگینامه ادیب نیشابوری»، صص۹۵-۹۶.</ref> او به دلیل سبب معاشرت با برخی شاعران این دوره از جمله ایرج میرزا، بیتردید با انواع شعر زمان خود آشنایی داشت، اما همواره به سنتهای کهن شعر پارسی پایبند بود و میتوان او را از پشتیبانان بازگشت ادبی و احیای شعر قدما برشمرد. بنابراین، ادیب در حوزه معانی و صور خیال و کاربرد صنایع ادبی و آرایشهای لفظی نوآوری نداشت.<ref>شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، ص۱۷۲.</ref> | |||
وی چنان شیفته شاعران دوره سامانی و غزنوی بود که از کاربرد واژگان ترکستانی و یاد کردن از شهرهای [[ماوراءالنهر]] که هرگز آنها را ندیده بود، ابایی نداشت و این شیوه، انتقاد برخی از شاگردان او مثل [[ملک الشعرای بهار]] را برانگیخته بود.<ref>نکـ: پروین، گزینه مقاله ها، ص۵۰۷؛ جلالی، «زندگینامه ادیب نیشابوری»، صص۹۵-۹۶، جمـ.</ref> | |||
رویدادهای مهم تاریخ ایران مانند [[نهضت تنباکو]] (۱۳۰۹ق)، حوادث زمان [[مشروطیت]] و حتی آنچه در [[خراسان]] رخ میداد، نظیر حمله نظامی روسها به [[آستان قدس رضوی]] (۱۳۳۰ق)، و قیام [[کلنل محمد تقی خان پسیان]] (۱۳۰۰ش) انعکاسی در شعر او نداشت. با این همه، او از آن گروه شاعرانی نبود که یکسره به حوادث روزگار بیاعتنا باشد.<ref>نکـ: شفیعی، از انقلاب تا انقلاب، ص۳۴۰.</ref> ادیب از آشفتگی اوضاع اجتماعی و سیاسی نگران و از نفوذ بیگانگان در کشور ناخرسند بود. ستایش او از سرودههای سیاسی احمد بهار بر ضد انگلیسها حاکی از همین امر است.<ref>بهار، راشد، مقدمه بر دیوان شیخ احمد بهار، ص۱۳.</ref> شعر سیاسی ادیب اندک و کم تأثیر است.<ref>نکـ: ادیب نیشابوری، دیوان، صص۱۹۶-۲۰۲، ۲۲۷-۲۲۸، ۲۳۰.</ref> | |||
ادیب | |||
==محتوا و سبک شعر== | |||
سرودههای ادیب را میتوان به ۳ دسته تقسیم کرد: | سرودههای ادیب را میتوان به ۳ دسته تقسیم کرد: | ||
# اشعاری که در جوانی به پیروی از قاآنی سروده است که بعدها آنها را نمیپسندید.<ref>برای نمونه، نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»، صص۲۳۸-۲۳۹؛ مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۱۰۰-۱۰۱.</ref> | # اشعاری که در جوانی به پیروی از قاآنی سروده است که بعدها آنها را نمیپسندید.<ref>برای نمونه، نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»، صص۲۳۸-۲۳۹؛ مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۱۰۰-۱۰۱.</ref> | ||
# اشعاری که به تشویق صیدعلی خان پس از آشنایی با شعرای سبک خراسانی سرود. این شعرها به سبب برخورداری از واژگانی غنی بسیار استادانه دانسته شده است.<ref>نکـ: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۱؛ مثلا برای تأثیرپذیری فراوان وی از فرخی، نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۸۶-۹۴.</ref> | # اشعاری که به تشویق صیدعلی خان پس از آشنایی با شعرای سبک خراسانی سرود. این شعرها به سبب برخورداری از واژگانی غنی بسیار استادانه دانسته شده است.<ref>نکـ: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۱؛ مثلا برای تأثیرپذیری فراوان وی از فرخی، نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۸۶-۹۴.</ref> | ||
# اشعار عرفانی و صوفیانهای که به سبک صفای اصفهانی سروده،<ref>نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»، صص۲۳۹-۲۴۰.</ref> و گویا خود نوع اخیر را بیشتر میپسندیده است.<ref>طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۶.</ref> | # اشعار عرفانی و صوفیانهای که به سبک صفای اصفهانی سروده،<ref>نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»، صص۲۳۹-۲۴۰.</ref> و گویا خود نوع اخیر را بیشتر میپسندیده است.<ref>طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۶.</ref> | ||
{{یادداشت|ادیب در اشعار صوفیانه خود توانست مضامین عرفانی [[ابن عربی]] و اصطلاحات وحدت وجودی فیض اقدس، کمون ذات، واهب صور و... را در قالب وزنهای خوشآهنگ بیان کند و زبان [[عرفان]] و [[تصوف]] را با سبک خراسانی به خوبی درآمیزد. افزون بر این، شطحیات را نیز در قالب اینگونه اشعار گنجانده است.<ref>نکـ: شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، صص۱۷۳-۱۷۴، ۱۷۹.</ref> اگرچه برخی او را واقعا صوفیمسلک دانستهاند، برخی دیگر برآنند که او تنها به یاری حافظه نیرومند و ذوق شعری، در این وادی طبعآزمایی کرده است.<ref>نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۱۲۲-۱۲۳؛ شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، صص۱۷۲-۱۷۳.</ref> ادیب با به کار بردن تعبیرهایی چون «ادیب الکل»، «ادیب فحل خراسان»، «سخنور طوس» و مانند آنها، گاه به خودستایی پرداخته و در سخنسرایی نیز خود را پس از سعدی بیهمتا دانسته است.<ref>نکـ:ادیب نیشابوری، دیوان، صص۱۵۲، ۱۷۹، ۲۰۹، جمـ.</ref>}} | |||
ادیب در | ===ویژگیهای شعری=== | ||
امتیاز شعر ادیب در موسیقی آن است. تنوع وزنها و قافیهها و استفاده از وزنهای سریع و نشاطآور و گاه مهجور، تناسب واژگان و بهرهگیری از قوافی میانی، به شعر او آهنگی پرنشاط و دلنشین بخشیده است.<ref>نکـ: شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، صص۱۷۴-۱۷۶.</ref> شعرشناسی ادیب همچون پیشینیان وی غریزی، و بر پایه نقد لفظی استوار بود و در این راه گاه با شهامت به انتقاد از [[سعدی]] و تمجید از [[ابوحنیفه اسکافی]] میپرداخت.<ref>نکـ: بامداد، ص۴۷؛ برای آگاهی بیشتر از دیدگاههای ادیب در نقد شعر، نکـ: جلالی، «زندگینامه ادیب نیشابوری»، صص۸۴-۹۴.</ref> | |||
ادیب با به | وی شعرشناسی خود را مدیون استاد خود صیدعلی خان میدانست و همواره میکوشید این فن را در میان شاگردانش رواج دهد. ملک الشعرای بهار نیز سبکشناسی خود را وامدار این دو استاد دانسته است.<ref>ملک الشعرا، سبکشناسی، ص«یب»؛ پروین، گزینه مقاله ها، صص۵۰۷-۵۰۸.</ref> | ||
ادیب به هنگام تحصیل در [[نیشابور]] با دیوان قاآنی آشنا شد. از این رو در آغاز به سبک وی اشعاری میسرود و گاه شعرهای او را تضمین میکرد، اما پس از ورود به [[مشهد]] و دیدار با [[صیدعلی خان درگزی]] و به اشارت وی، به سبک خراسانی روی آورد و با آثار شاعرانی چون [[فردوسی]]، [[فرخی سیستانی]]، منوچهری، عسجدی، و [[مسعود سعد سلمان]] آشنا شد و پس از آن، اشعار قاآنی در نظر او سست مینمود. پیوند و ارادت ادیب به صیدعلی خان تا قتل او در ۱۳۳۶ق پایدار بود و این دو به استقبال یکدیگر شعرها سرودند.<ref>اشراق، «ادیب نیشابوری»، صص۲۳۸، ۲۴۰-۲۴۱؛ عنبرانی، «صیدعلی خان درگزی»، ص۷.</ref> | |||
== | ===مراودات ادبی=== | ||
ادیب | ادیب گرچه خود را شاعرتر از استاد خود صیدعلی خان میدانست، اما در شعرشناسی به برتری او اذعان داشت.<ref>عنبرانی، «صیدعلی خان درگزی»، ص۶.</ref> مرگ صیدعلی خان، تاثیر فراوانی بر ادیب گذاشت.<ref>نکـ: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۱؛ قس: اشراق، «ادیب نیشابوری»، ص۲۳۵.</ref> گویا آشنایی و همنشینی ادیب با اصحاب سراچه که گروهی صوفیمنش در مشهد بودند هم توسط صیدعلی خان بوده است<ref> (نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۶۲-۶۳؛ برای آگاهی بیشتر درباره اصحاب سراچه، نکـ: حبیب، مقدمه بر دیوان حبیب خراسانی، صص۲۱-۳۲.</ref> و چه بسا آشنایی و ارتباط ادیب با [[میرزا حبیب خراسانی]] (درگذشته ۱۳۲۷ق)، عارف نامی خراسان، در همین جمع صورت گرفته باشد. این دو شطحیات و اشعاری به استقبال یکدیگر سرودهاند.<ref>نکـ: شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، صص۱۸۱-۱۸۲.</ref> گرایش ادیب به تصوف و گوشهنشینی، احتمالا تحت تأثیر این گروه بوده است. | ||
ادیب در سرودن اشعار عرفانی از [[صفای اصفهانی]] (درگذشته ۱۳۰۹ق) شاعر شوریدهحال و منزوی نیز سخت متأثر بود. آگاهیهایی که ادیب از اواخر زندگانی صفا به دست داده، بسیار نادر است.<ref>نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»،صص۲۳۹-۲۴۰؛ همو، «صفای اصفهانی»، صص۴۰۷-۴۰۸.</ref> | |||
از کسانی که ادیب تا پایان عمر با آنان معاشرت دائمی داشت، ایرج میرزا بود. در این همنشینی که گاه دیگران از جمله میرزا قهرمان نیز حضور داشتند، از مسائل ادبی و سیاسی گفتگو میشد. ادیب با آنکه با ایرج میرزا اختلاف سبک داشت، شعر او را میستود.<ref>فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸.</ref> ایرج میرزا نیز به ادیب ارادت تمام داشت و در عارفنامه خود، او را بزرگ داشته و از [[ادیب پیشاوری]] برتر دانسته است.<ref>نکـ: جلالی، «زندگینامه ادیب نیشابوری»، صص۶۴-۶۶.</ref> | |||
==آثار== | ==آثار== | ||
از ادیب به سبب ضعف بینایی آثار اندکی بر جای مانده است.<ref>بامداد، ص۴۶.</ref> | از ادیب به سبب ضعف بینایی آثار اندکی بر جای مانده است.<ref>بامداد، ص۴۶.</ref> |