پرش به محتوا

عبدالجواد ادیب نیشابوری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Fayaz
imported>Fayaz
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۶: خط ۴۶:
| پانویس =
| پانویس =
}}
}}
'''عبدالجواد ادیب نیشابوری''' (۱۲۸۱-۱۳۴۴ق)، ادیب، مدرس و شاعر دوره [[مشروطه]]. ادیب نیشابوری علاوه بر شعر و ادبیات فارسی در ادبیات عرب نیز مهارت داشت. او بیش از ۴۰ سال در [[حوزه علمیه مشهد]] تدریس کرد.از شاگردان او می‌توان به [[ملک الشعرای بهار]]، [[بدیع الزمان فروزانفر]]، [[ادیب طوسی]] اشاره کرد. دیوان اشعار ادیب، حاوی اشعار نغز و شیوایی به فارسی و عربی است که در حدود ۶ هزار بیت از آن جمع‌آوری شده است.
'''عبدالجواد ادیب نیشابوری''' (۱۲۸۱-۱۳۴۴ق)(۱۲۴۳ـ۱۳۰۴ش)، ادیب، مدرس و شاعر دوره [[مشروطه]] و مقیم مشهد بود. او از یک چشم نابینا بود و علاوه بر شعر و ادبیات فارسی در ادبیات عرب نیز مهارت داشت. او بیش از ۴۰ سال در [[حوزه علمیه مشهد]] تدریس کرد.از شاگردان او می‌توان به [[ملک الشعرای بهار]]، [[بدیع الزمان فروزانفر]]، [[ادیب طوسی]] اشاره کرد. دیوان اشعار ادیب، حاوی ۶ هزار بیت از شعرهای او است.


هر چند زندگانی ادیب همزمان با [[نهضت تنباکو]]، حوادث زمان [[مشروطه]]، و حمله نظامی روس‌ها به [[آستان قدس رضوی]] بود، اما این وقایع تقریبا انعکاسی در شعر او نداشته است.


==تولد و دوران کودکی==
==تولد و دوران کودکی==
خط ۶۲: خط ۶۱:


==جایگاه ادبی==
==جایگاه ادبی==
تسلط و مهارت ادیب در فنون ادبی و محفوظات نظم و نثر عربی و پارسی او، شگفتی همگان را برمی‌انگیخت.<ref>نکـ: طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۵؛ عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۶۰.</ref> ادیب در علوم عقلی و نقلی چون فلسفه، [[نجوم]]، ریاضیات، طب، موسیقی نظری، [[فقه]]، [[اصول]]، [[علم رجال|رجال]] و تاریخ دستی داشت.<ref>اشراق، «ادیب نیشابوری»،، ۲۳۷؛ مصاحبی، مدینه الادب، ج۱، ص۲.</ref> شیوه تدریس او خطابی بود و شاگرد اجازه بحث و پرسش نداشت. وی بر آن بود که با این روش درس را به گونه‌ای تقریر کند که هیچ اشکالی حتی برای شاگردی با پایین‌ترین سطح استعداد، بر جای نماند.
تسلط و مهارت ادیب در فنون ادبی و محفوظات نظم و نثر عربی و پارسی او، شگفتی همگان را برمی‌انگیخت.<ref>نکـ: طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۵؛ عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۶۰.</ref> ادیب در علوم عقلی و نقلی چون فلسفه، [[نجوم]]، ریاضیات، طب، موسیقی نظری، [[فقه]]، [[اصول]]، [[علم رجال|رجال]] و تاریخ دستی داشت.<ref>اشراق، «ادیب نیشابوری»،، ۲۳۷؛ مصاحبی، مدینه الادب، ج۱، ص۲.</ref> شیوه تدریس او خطابی بود و شاگرد اجازه بحث و پرسش نداشت. وی بر آن بود که با این روش درس را به گونه‌ای تقریر کند که هیچ اشکالی حتی برای شاگردی با پایین‌ترین سطح استعداد، بر جای نماند.{{مدرک}}


==شاگردان==
==شاگردان==
ادیب به لفظ قلم سخن می‌گفت و به یاری حافظه نیرومند، تمامی دانسته‌های خویش را به طوری منسجم به شاگردان القا می‌کرد و همین امر حلقه‌های درس او را چنان جذاب و شیرین ساخته بود که گاه بیش از ۳۰۰ طالب علم در آن حضور می‌یافتند.<ref>پروین، «مدارس قدیم مشهد و شیوه تدریس آنها»، صص۱۶۲، ۱۶۴-۱۶۵؛ ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۵۹.</ref> از این رو، وی بیش از شاعری ارزشمند، مدرسی توانا بود و در مکتب او ادبا و فضلای بسیاری پرورش یافتند و نخستین دانشکده ادبیات در ایران، به دست دانش‌آموختگان مکتب او تأسیس شد. از دانش‌آموختگان مکتب وی می‌توان به این اسامی اشاره کرد:<ref>نکـ: طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۷؛ شفیعی، «فروزانفر و شعر»، ص۱۵؛ جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، صص۴۷، ۴۹-۵۱.</ref>
ادیب به لفظ قلم سخن می‌گفت و به یاری حافظه، تمامی دانسته‌های خویش را به طوری منسجم به شاگردان القا می‌کرد و گاه بیش از ۳۰۰ طالب علم در جلسه درسش حضور می‌یافتند.<ref>پروین، «مدارس قدیم مشهد و شیوه تدریس آنها»، صص۱۶۲، ۱۶۴-۱۶۵؛ ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۵۹.</ref> نخستین دانشکده ادبیات در ایران، به دست شاگردان او تأسیس شد. از دانش‌آموختگان مکتب وی می‌توان به این اسامی اشاره کرد:<ref>نکـ: طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۷؛ شفیعی، «فروزانفر و شعر»، ص۱۵؛ جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، صص۴۷، ۴۹-۵۱.</ref>
{{ستون-شروع|3}}
{{ستون-شروع|3}}
# [[ملک الشعرای بهار]]
# [[ملک الشعرای بهار]]
خط ۷۸: خط ۷۷:
# مجدالعلای بوستان
# مجدالعلای بوستان
{{پایان}}
{{پایان}}
ادیب تأثیری شگرف بر هر یک از اینان نهاد و متقابلاً از فضایل و کمالات ایشان تأثیر پذیرفت. به گفته پروین گنابادی، هنگامی که قصیده دماوند بهار به چاپ رسید، ادیب با آنکه اندک‌رنجشی از ملک‌الشعرا در دل داشت، از خواندن سروده او بسیار به وجد آمد و بهار را استاد شاعران ایران خواند.<ref>پروین، گزینه مقاله‌ها، ص۵۰۸.</ref>
به گفته پروین گنابادی، هنگامی که قصیده دماوند، سروده محمدتقی بهار به چاپ رسید، ادیب با آنکه رنجشی از ملک‌الشعرا در دل داشت، از خواندن سروده او بسیار به وجد آمد و بهار را استاد شاعران ایران خواند.<ref>پروین، گزینه مقاله‌ها، ص۵۰۸.</ref>{{یادداشت|ادیب در ۳۵ سالگی شیفته یکی از شاگردان خود شد ولی او چندی بعد مرد و ادیب به یاد «حبیب» شعرهایی سرود.(اشراق، «ادیب نیشابوری»،، صص۲۳۵-۲۳۶؛ آذر، «چشم‌اندازی دیگر از زندگی ادیب نیشابوری»، ص۱۱۵؛ قس: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۱.)
 
==ویژگی‌های اخلاقی==
ادیب در ۳۵ سالگی شیفته یکی از شاگردان خود شد و مرگ نابهنگام آن شاگرد تأثیر شگرفی در زندگی ادیب گذارد و او به یاد «حبیب» شعرهایی سرود.<ref>اشراق، «ادیب نیشابوری»،، صص۲۳۵-۲۳۶؛ آذر، «چشم‌اندازی دیگر از زندگی ادیب نیشابوری»، ص۱۱۵؛ قس: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۱.</ref><ref>نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۶۹؛ برهانی، «زندگی و اشعار ادیب نیشابوری»، ص۳۴۶.</ref>
 
==منش ادیب در زندگی==
===دوری از مناصب و صاحب‌منصبان===
===دوری از مناصب و صاحب‌منصبان===
ادیب با آنکه تنگدست بود، همگان از مناعت طبع و عزت نفس او یاد می‌کرده‌اند. وی به مستمری سالانه مدرسه نواب و عایدی اندکی که از ملک ارثی به او می‌رسید، بسنده می‌کرد<ref>اسحاق، سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر، ج۱، ص۳۵؛ مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۵۳.</ref> و دعوت هیچ یک از ثروتمندان و خان‌های [[خراسان]] را نمی‌پذیرفت و در اواخر عمر از بزرگان جز صیدعلی خان با کسی مراوده نداشت<ref>بامداد، ص۴۷؛ فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸؛ جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، ص۵۳.</ref> و در برابر صاحب‌منصبان سر تعظیم فرود نمی‌آورد<ref>درباره دیدار وی با قوام السلطنه، والی وقت خراسان، نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۶۶؛ جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، صص۶۶-۶۹.</ref> و کسی را مدح نمی‌کرد. با این حال او در مراسم افتتاح مجلس شورای ملی، قصیده‌ای در ستایش مظفرالدین شاه خوانده است.<ref>نکـ: عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۸. </ref>
ادیب با آنکه تنگدست بود، همگان از مناعت طبع و عزت نفس او یاد می‌کرده‌اند. وی به مستمری سالانه مدرسه نواب و عایدی اندکی که از ملک ارثی به او می‌رسید، بسنده می‌کرد<ref>اسحاق، سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر، ج۱، ص۳۵؛ مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۵۳.</ref> و دعوت ثروتمندان و خان‌های [[خراسان]] را نمی‌پذیرفت و در اواخر عمر از بزرگان جز صیدعلی خان با کسی مراوده نداشت<ref>بامداد، ص۴۷؛ فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸؛ جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، ص۵۳.</ref> و در برابر صاحب‌منصبان سر تعظیم فرود نمی‌آورد<ref>درباره دیدار وی با قوام السلطنه، والی وقت خراسان، نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۶۶؛ جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، صص۶۶-۶۹.</ref> و کسی را مدح نمی‌کرد. با این حال او در مراسم افتتاح مجلس شورای ملی، قصیده‌ای در ستایش مظفرالدین شاه خوانده است.<ref>نکـ: عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۸. </ref>


پیشنهاد ریاست انجمن ادبی خراسان را نیز با سخنانی گزنده و تند رد کرد<ref>عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۹.</ref> و به گفته [[ادیب طوسی]] حتی پیشنهاد مدرسی [[آستان قدس رضوی]] را که مستمری قابل توجهی داشت، نپذیرفت.<ref>نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۵۳، ۶۵؛ قس: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۳.</ref> زندگی او در در درس و بحث خلاصه می‌شد. تنها یک بار در اواخر عمر به زادگاهش و [[کاشمر]] و مَحوَلات (از بخش‌های تربت حیدریه) سفر کرد.<ref>ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۵.</ref> تنها تفریح او گردش در باغ‌های [[مشهد]] بود که آن هم به بحث‌های ادبی می‌گذشت<ref>ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۵۸؛ فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸. </ref> و گاه در پایان هفته به منزل دوستانش از جمله ایرج میرزا و میرزا قهرمان (شکسته) می‌رفت.
پیشنهاد ریاست انجمن ادبی خراسان را نیز با سخنانی گزنده و تند رد کرد<ref>عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۹.</ref> و به گفته [[ادیب طوسی]] حتی پیشنهاد مدرسی [[آستان قدس رضوی]] را که مستمری قابل توجهی داشت، نپذیرفت.<ref>نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۵۳، ۶۵؛ قس: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۳.</ref> زندگی او در در درس و بحث خلاصه می‌شد. تنها یک بار در اواخر عمر به زادگاهش و [[کاشمر]] و مَحوَلات (از بخش‌های تربت حیدریه) سفر کرد.<ref>ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۵.</ref> تنها تفریح او گردش در باغ‌های [[مشهد]] بود که آن هم به بحث‌های ادبی می‌گذشت<ref>ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۵۸؛ فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸. </ref> و گاه در پایان هفته به منزل دوستانش از جمله ایرج میرزا و میرزا قهرمان (شکسته) می‌رفت. وضع ظاهری ادیب بر خلاف محیط طلبگی آن روز، آمیزه‌ای از سنت‌های قدیم و جدید بود.<ref>نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»، ص۲۴۵؛ ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، صص۱۶۴-۱۶۵؛ جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، صص۲۷-۲۸، ۳۶، ۶۳.</ref> با این حال نسبت به امور مذهبی [[تعصب]] داشت.<ref>عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۹.</ref>
===کم‌توجهی به مسائل روز===
ادیب نیمه دوم زندگی خود را در دوره [[مشروطه]] سپری کرد. با این حال شعر او کمتر رنگ شعر مشروطه به خود گرفت.<ref>جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، صص۹۵-۹۶.</ref> او به دلیل سبب معاشرت با برخی شاعران این دوره از جمله ایرج میرزا، بی‌تردید با انواع شعر زمان خود آشنایی داشت، اما همواره به سنت‌های کهن شعر پارسی پایبند بود و می‌توان او را از پشتیبانان بازگشت ادبی و احیای شعر قدما برشمرد. بنابراین، ادیب در حوزه معانی و صور خیال و کاربرد صنایع ادبی و آرایش‌های لفظی نوآوری نداشت.<ref>شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، ص۱۷۲.</ref>


===وضع ظاهری===
وی چنان شیفته شاعران دوره سامانی و غزنوی بود که از کاربرد واژگان ترکستانی و یاد کردن از شهرهای [[ماوراءالنهر]] که هرگز آنها را ندیده بود، ابایی نداشت و این شیوه، انتقاد برخی از شاگردان او مثل [[ملک الشعرای بهار]] را برانگیخته بود.<ref>نکـ: پروین، گزینه مقاله ها، ص۵۰۷؛ جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، صص۹۵-۹۶، جمـ.</ref>
وضع ظاهری ادیب بر خلاف محیط طلبگی آن روز، آمیزه‌ای از سنت‌های قدیم و جدید بود.<ref>نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»، ص۲۴۵؛ ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، صص۱۶۴-۱۶۵؛ جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، صص۲۷-۲۸، ۳۶، ۶۳.</ref> با این حال نسبت به امور مذهبی [[تعصب]] داشت.<ref>عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۹.</ref>


==سبک شعری ==
رویدادهای مهم تاریخ ایران مانند [[نهضت تنباکو]] (۱۳۰۹ق)، حوادث زمان [[مشروطیت]] و حتی آنچه در [[خراسان]] رخ می‌داد، نظیر حمله نظامی روس‌ها به [[آستان قدس رضوی]] (۱۳۳۰ق)، و قیام [[کلنل محمد تقی خان پسیان]] (۱۳۰۰ش) انعکاسی در شعر او نداشت. با این همه، او از آن گروه شاعرانی نبود که یکسره به حوادث روزگار بی‌اعتنا باشد.<ref>نکـ: شفیعی، از انقلاب تا انقلاب، ص۳۴۰.</ref> ادیب از آشفتگی اوضاع اجتماعی و سیاسی نگران و از نفوذ بیگانگان در کشور ناخرسند بود. ستایش او از سروده‌های سیاسی احمد بهار بر ضد انگلیس‌ها حاکی از همین امر است.<ref>بهار، راشد، مقدمه بر دیوان شیخ احمد بهار، ص۱۳.</ref> شعر سیاسی ادیب اندک و کم تأثیر است.<ref>نکـ: ادیب نیشابوری، دیوان، صص۱۹۶-۲۰۲، ۲۲۷-۲۲۸، ۲۳۰.</ref>
===از قاآنی تا سبک خراسانی===
ادیب به هنگام تحصیل در [[نیشابور]] با دیوان قاآنی آشنا شد. از این رو در آغاز به سبک وی اشعاری می‌سرود و گاه شعرهای او را تضمین می‌کرد، اما پس از ورود به [[مشهد]] و دیدار با [[صیدعلی خان درگزی]] و به اشارت وی، به سبک خراسانی روی آورد و با آثار شاعرانی چون [[فردوسی]]، [[فرخی سیستانی]]، منوچهری، عسجدی، و [[مسعود سعد سلمان]] آشنا شد و پس از آن، اشعار قاآنی در نظر او سست می‌نمود. پیوند و ارادت ادیب به صیدعلی خان تا قتل او در ۱۳۳۶ق پایدار بود و این دو به استقبال یکدیگر شعرها سرودند.<ref>اشراق، «ادیب نیشابوری»، صص۲۳۸، ۲۴۰-۲۴۱؛ عنبرانی، «صیدعلی خان درگزی»، ص۷.</ref>
 
===مراودات ادبی===
ادیب گرچه خود را شاعرتر از استاد خود صیدعلی خان می‌دانست، اما در شعرشناسی به برتری او اذعان داشت.<ref>عنبرانی، «صیدعلی خان درگزی»، ص۶.</ref> مرگ صیدعلی خان، تاثیر فراوانی بر ادیب گذاشت.<ref>نکـ: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۱؛ قس: اشراق، «ادیب نیشابوری»، ص۲۳۵.</ref> گویا آشنایی و همنشینی ادیب با اصحاب سراچه که گروهی صوفی‌منش در مشهد بودند هم توسط صیدعلی خان بوده است<ref> (نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۶۲-۶۳؛ برای آگاهی بیشتر درباره اصحاب سراچه، نکـ: حبیب، مقدمه بر دیوان حبیب خراسانی، صص۲۱-۳۲.</ref> و چه بسا آشنایی و ارتباط ادیب با [[میرزا حبیب خراسانی]] (درگذشته ۱۳۲۷ق)، عارف نامی خراسان، در همین جمع صورت گرفته باشد. این دو شطحیات و اشعاری به استقبال یکدیگر سروده‌اند.<ref>نکـ: شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، صص۱۸۱-۱۸۲.</ref> گرایش ادیب به تصوف و گوشه‌نشینی، احتمالا تحت تأثیر این گروه بوده است.
 
ادیب در سرودن اشعار عرفانی از [[صفای اصفهانی]] (درگذشته ۱۳۰۹ق) شاعر شوریده‌حال و منزوی نیز سخت متأثر بود. آگاهی‌هایی که ادیب از اواخر زندگانی صفا به دست داده، بسیار نادر است.<ref>نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»،صص۲۳۹-۲۴۰؛ همو، «صفای اصفهانی»، صص۴۰۷-۴۰۸.</ref>


از کسانی که ادیب تا پایان عمر با آنان معاشرت دائمی داشت، ایرج میرزا بود. در این همنشینی که گاه دیگران از جمله میرزا قهرمان نیز حضور داشتند، از مسائل ادبی و سیاسی گفتگو می‌شد. ادیب با آنکه با ایرج میرزا اختلاف سبک داشت، شعر او را می‌ستود.<ref>فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸.</ref> ایرج میرزا نیز به ادیب ارادت تمام داشت و در عارف‌نامه خود، او را بزرگ داشته و از [[ادیب پیشاوری]] برتر دانسته است.<ref>نکـ: جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، صص۶۴-۶۶.</ref>
==محتوا و سبک شعر==
 
==سروده‌های ادیب==
سروده‌های ادیب را می‌توان به ۳ دسته تقسیم کرد:
سروده‌های ادیب را می‌توان به ۳ دسته تقسیم کرد:
# اشعاری که در جوانی به پیروی از قاآنی سروده است که بعدها آنها را نمی‌پسندید.<ref>برای نمونه، نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»، صص۲۳۸-۲۳۹؛ مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۱۰۰-۱۰۱.</ref>
# اشعاری که در جوانی به پیروی از قاآنی سروده است که بعدها آنها را نمی‌پسندید.<ref>برای نمونه، نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»، صص۲۳۸-۲۳۹؛ مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۱۰۰-۱۰۱.</ref>
# اشعاری که به تشویق صیدعلی خان پس از آشنایی با شعرای سبک خراسانی سرود. این شعرها به سبب برخورداری از واژگانی غنی بسیار استادانه دانسته شده است.<ref>نکـ: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۱؛ مثلا برای تأثیرپذیری فراوان وی از فرخی، نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۸۶-۹۴.</ref>
# اشعاری که به تشویق صیدعلی خان پس از آشنایی با شعرای سبک خراسانی سرود. این شعرها به سبب برخورداری از واژگانی غنی بسیار استادانه دانسته شده است.<ref>نکـ: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۱؛ مثلا برای تأثیرپذیری فراوان وی از فرخی، نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۸۶-۹۴.</ref>
# اشعار عرفانی و صوفیانه‌ای که به سبک صفای اصفهانی سروده،<ref>نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»، صص۲۳۹-۲۴۰.</ref> و گویا خود نوع اخیر را بیشتر می‌پسندیده است.<ref>طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۶.</ref>
# اشعار عرفانی و صوفیانه‌ای که به سبک صفای اصفهانی سروده،<ref>نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»، صص۲۳۹-۲۴۰.</ref> و گویا خود نوع اخیر را بیشتر می‌پسندیده است.<ref>طبسی، «بزرگان عصر-ادیب نیشابوری»، ص۵۶.</ref>
{{یادداشت|ادیب در اشعار صوفیانه خود توانست مضامین عرفانی [[ابن عربی]] و اصطلاحات وحدت وجودی فیض اقدس، کمون ذات، واهب صور و... را در قالب وزن‌های خوش‌آهنگ بیان کند و زبان [[عرفان]] و [[تصوف]] را با سبک خراسانی به خوبی درآمیزد. افزون بر این، شطحیات را نیز در قالب اینگونه اشعار گنجانده است.<ref>نکـ: شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، صص۱۷۳-۱۷۴، ۱۷۹.</ref> اگرچه برخی او را واقعا صوفی‌مسلک دانسته‌اند، برخی دیگر برآنند که او تنها به یاری حافظه نیرومند و ذوق شعری، در این وادی طبع‌آزمایی کرده است.<ref>نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۱۲۲-۱۲۳؛ شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، صص۱۷۲-۱۷۳.</ref> ادیب با به کار بردن تعبیرهایی چون «ادیب الکل»، «ادیب فحل خراسان»، «سخنور طوس» و مانند آنها، گاه به خودستایی پرداخته و در سخن‌سرایی نیز خود را پس از سعدی بی‌همتا دانسته است.<ref>نکـ:ادیب نیشابوری، دیوان، صص۱۵۲، ۱۷۹، ۲۰۹، جمـ.</ref>}}


ادیب در اشعار صوفیانه خود توانست مضامین عرفانی [[ابن عربی]] و اصطلاحات وحدت وجودی فیض اقدس، کمون ذات، واهب صور و... را در قالب وزن‌های خوش‌آهنگ بیان کند و زبان [[عرفان]] و [[تصوف]] را با سبک خراسانی به خوبی درآمیزد. افزون بر این، شطحیات را نیز در قالب اینگونه اشعار گنجانده است.<ref>نکـ: شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، صص۱۷۳-۱۷۴، ۱۷۹.</ref> اگرچه برخی او را واقعا صوفی‌مسلک دانسته‌اند، برخی دیگر برآنند که او تنها به یاری حافظه نیرومند و ذوق شعری، در این وادی طبع‌آزمایی کرده است.<ref>نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۱۲۲-۱۲۳؛ شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، صص۱۷۲-۱۷۳.</ref>
===ویژگی‌های شعری===
امتیاز شعر ادیب در موسیقی آن است. تنوع وزن‌ها و قافیه‌ها و استفاده از وزن‌های سریع و نشاط‌آور و گاه مهجور، تناسب واژگان و بهره‌گیری از قوافی میانی، به شعر او آهنگی پرنشاط و دلنشین بخشیده است.<ref>نکـ: شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، صص۱۷۴-۱۷۶.</ref> شعرشناسی ادیب همچون پیشینیان وی غریزی، و بر پایه نقد لفظی استوار بود و در این راه گاه با شهامت به انتقاد از [[سعدی]] و تمجید از [[ابوحنیفه اسکافی]] می‌پرداخت.<ref>نکـ: بامداد، ص۴۷؛ برای آگاهی بیشتر از دیدگاه‌های ادیب در نقد شعر، نکـ: جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، صص۸۴-۹۴.</ref>


ادیب با به کار بردن تعبیرهایی چون «ادیب الکل»، «ادیب فحل خراسان»، «سخنور طوس» و مانند آنها، گاه به خودستایی پرداخته و در سخن‌سرایی نیز خود را پس از سعدی بی‌همتا دانسته است.<ref>نکـ:ادیب نیشابوری، دیوان، صص۱۵۲، ۱۷۹، ۲۰۹، جمـ.</ref>
وی شعرشناسی خود را مدیون استاد خود صیدعلی خان می‌دانست و همواره می‌کوشید این فن را در میان شاگردانش رواج دهد. ملک الشعرای بهار نیز سبک‌شناسی خود را وامدار این دو استاد دانسته است.<ref>ملک الشعرا، سبک‌شناسی، ص«یب»؛ پروین، گزینه مقاله ها، صص۵۰۷-۵۰۸.</ref>
ادیب به هنگام تحصیل در [[نیشابور]] با دیوان قاآنی آشنا شد. از این رو در آغاز به سبک وی اشعاری می‌سرود و گاه شعرهای او را تضمین می‌کرد، اما پس از ورود به [[مشهد]] و دیدار با [[صیدعلی خان درگزی]] و به اشارت وی، به سبک خراسانی روی آورد و با آثار شاعرانی چون [[فردوسی]]، [[فرخی سیستانی]]، منوچهری، عسجدی، و [[مسعود سعد سلمان]] آشنا شد و پس از آن، اشعار قاآنی در نظر او سست می‌نمود. پیوند و ارادت ادیب به صیدعلی خان تا قتل او در ۱۳۳۶ق پایدار بود و این دو به استقبال یکدیگر شعرها سرودند.<ref>اشراق، «ادیب نیشابوری»، صص۲۳۸، ۲۴۰-۲۴۱؛ عنبرانی، «صیدعلی خان درگزی»، ص۷.</ref>


==کم‌توجهی به مسائل روز==
===مراودات ادبی===
ادیب نیمه دوم زندگی خود را در دوره [[مشروطه]] سپری کرد. با این حال شعر او کمتر رنگ شعر مشروطه به خود گرفت.<ref>جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، صص۹۵-۹۶.</ref> او به دلیل سبب معاشرت با برخی شاعران این دوره از جمله ایرج میرزا، بی‌تردید با انواع شعر زمان خود آشنایی داشت، اما همواره به سنت‌های کهن شعر پارسی پایبند بود و می‌توان او را از پشتیبانان بازگشت ادبی و احیای شعر قدما برشمرد. بنابراین، ادیب در حوزه معانی و صور خیال و کاربرد صنایع ادبی و آرایش‌های لفظی نوآوری نداشت.<ref>شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، ص۱۷۲.</ref>
ادیب گرچه خود را شاعرتر از استاد خود صیدعلی خان می‌دانست، اما در شعرشناسی به برتری او اذعان داشت.<ref>عنبرانی، «صیدعلی خان درگزی»، ص۶.</ref> مرگ صیدعلی خان، تاثیر فراوانی بر ادیب گذاشت.<ref>نکـ: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۱؛ قس: اشراق، «ادیب نیشابوری»، ص۲۳۵.</ref> گویا آشنایی و همنشینی ادیب با اصحاب سراچه که گروهی صوفی‌منش در مشهد بودند هم توسط صیدعلی خان بوده است<ref> (نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۶۲-۶۳؛ برای آگاهی بیشتر درباره اصحاب سراچه، نکـ: حبیب، مقدمه بر دیوان حبیب خراسانی، صص۲۱-۳۲.</ref> و چه بسا آشنایی و ارتباط ادیب با [[میرزا حبیب خراسانی]] (درگذشته ۱۳۲۷ق)، عارف نامی خراسان، در همین جمع صورت گرفته باشد. این دو شطحیات و اشعاری به استقبال یکدیگر سروده‌اند.<ref>نکـ: شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، صص۱۸۱-۱۸۲.</ref> گرایش ادیب به تصوف و گوشه‌نشینی، احتمالا تحت تأثیر این گروه بوده است.


وی چنان شیفته شاعران دوره سامانی و غزنوی بود که از کاربرد واژگان ترکستانی و یاد کردن از شهرهای [[ماوراءالنهر]] که هرگز آنها را ندیده بود، ابایی نداشت و این شیوه، انتقاد برخی از شاگردان او مثل [[ملک الشعرای بهار]] را برانگیخته بود.<ref>نکـ: پروین، گزینه مقاله ها، ص۵۰۷؛ جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، صص۹۵-۹۶، جمـ.</ref>
ادیب در سرودن اشعار عرفانی از [[صفای اصفهانی]] (درگذشته ۱۳۰۹ق) شاعر شوریده‌حال و منزوی نیز سخت متأثر بود. آگاهی‌هایی که ادیب از اواخر زندگانی صفا به دست داده، بسیار نادر است.<ref>نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»،صص۲۳۹-۲۴۰؛ همو، «صفای اصفهانی»، صص۴۰۷-۴۰۸.</ref>
 
رویدادهای مهم تاریخ ایران مانند [[نهضت تنباکو]] (۱۳۰۹ق)، حوادث زمان [[مشروطیت]] و حتی آنچه در [[خراسان]] رخ می‌داد، نظیر حمله نظامی روس‌ها به [[آستان قدس رضوی]] (۱۳۳۰ق)، و قیام [[کلنل محمد تقی خان پسیان]] (۱۳۰۰ش) انعکاسی در شعر او نداشت. با این همه، او از آن گروه شاعرانی نبود که یکسره به حوادث روزگار بی‌اعتنا باشد.<ref>نکـ: شفیعی، از انقلاب تا انقلاب، ص۳۴۰.</ref> ادیب از آشفتگی اوضاع اجتماعی و سیاسی نگران و از نفوذ بیگانگان در کشور ناخرسند بود. ستایش او از سروده‌های سیاسی احمد بهار بر ضد انگلیس‌ها حاکی از همین امر است.<ref>بهار، راشد، مقدمه بر دیوان شیخ احمد بهار، ص۱۳.</ref> شعر سیاسی ادیب اندک و کم تأثیر است.<ref>نکـ: ادیب نیشابوری، دیوان، صص۱۹۶-۲۰۲، ۲۲۷-۲۲۸، ۲۳۰.</ref>
 
==امتیازات شعر ادیب==
امتیاز شعر ادیب در موسیقی آن است. تنوع وزن‌ها و قافیه‌ها و استفاده از وزن‌های سریع و نشاط‌آور و گاه مهجور، تناسب واژگان و بهره‌گیری از قوافی میانی، به شعر او آهنگی پرنشاط و دلنشین بخشیده است.<ref>نکـ: شفیعی، «ادیب نیشابوری در حاشیه شعر مشروطیت»، صص۱۷۴-۱۷۶.</ref> شعرشناسی ادیب همچون پیشینیان وی غریزی، و بر پایه نقد لفظی استوار بود و در این راه گاه با شهامت به انتقاد از [[سعدی]] و تمجید از [[ابوحنیفه اسکافی]] می‌پرداخت.<ref>نکـ: بامداد، ص۴۷؛ برای آگاهی بیشتر از دیدگاه‌های ادیب در نقد شعر، نکـ: جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، صص۸۴-۹۴.</ref>
 
وی شعرشناسی خود را مدیون استاد خود صیدعلی خان می‌دانست و همواره می‌کوشید این فن را در میان شاگردانش رواج دهد. ملک الشعرای بهار نیز سبک‌شناسی خود را وامدار این دو استاد دانسته است.<ref>ملک الشعرا، سبک‌شناسی، ص«یب»؛ پروین، گزینه مقاله ها، صص۵۰۷-۵۰۸.</ref>


از کسانی که ادیب تا پایان عمر با آنان معاشرت دائمی داشت، ایرج میرزا بود. در این همنشینی که گاه دیگران از جمله میرزا قهرمان نیز حضور داشتند، از مسائل ادبی و سیاسی گفتگو می‌شد. ادیب با آنکه با ایرج میرزا اختلاف سبک داشت، شعر او را می‌ستود.<ref>فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸.</ref> ایرج میرزا نیز به ادیب ارادت تمام داشت و در عارف‌نامه خود، او را بزرگ داشته و از [[ادیب پیشاوری]] برتر دانسته است.<ref>نکـ: جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، صص۶۴-۶۶.</ref>
==آثار==
==آثار==
از ادیب به سبب ضعف بینایی آثار اندکی بر جای مانده است.<ref>بامداد، ص۴۶.</ref>
از ادیب به سبب ضعف بینایی آثار اندکی بر جای مانده است.<ref>بامداد، ص۴۶.</ref>
کاربر ناشناس