پرش به محتوا

جعل حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۴۹۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ نوامبر ۲۰۱۹
جز
خنثی‌سازی ویرایش 523841 توسط Shamsoddin (بحث)
جز (ویرایش Shamsoddin (بحث) به آخرین تغییری که Roohish انجام داده بود واگردانده شد)
جز (خنثی‌سازی ویرایش 523841 توسط Shamsoddin (بحث))
خط ۱: خط ۱:
{{الگو:کتاب‌شناسی ناقص}}
{{در دست ویرایش ۲|ماه=[[آبان]]|روز=[[۱۸]]|سال=[[۱۳۹۸]]|کاربر=Shamsoddin}}
{{گسترش}}
{{درباره ۲|مفهوم جعل حدیث|مطالعه حدیث جعلی مدخل |حدیث موضوع| }}
'''جعل حدیث'''، اصطلاحی در علم حدیث به معنای جعلِ یک سخن و نسبت دادن آن به یکی از بزرگان دین به خصوص [[پیامبر اکرم(ص)]].


==تعریف==
'''جَعْل حدیث'''، ساختن احادیثی و نسبت دادن آنها به [[پیامبر اکرم(ص)]] یا [[امامان معصوم]].
جعل حدیث همان ساختن حدیث است. در منابع رجالی از جعل حدیث به وضع حدیث یاد می‌کنند. حدیث موضوع یعنی حدیثی که از روی عمد یا خطا ساخته شده است و به خدا و پیامبر و امامان معصوم نسبت داده می‌شود.


حدیث موضوع، جزو احادیث ضعیف و بدترین نوع آن است و روایت آن حرام است؛ زیرا کمک به اشاعه گناه است، برخلاف دیگر روایات ضعیف که نقل و روایت آن حرمت ندارد.
==مفهوم‌شناسی==
{{اصلی|حدیث موضوع}}
جعل حدیث، به ساختن حدیث گفته می‌شود. در منابع از جعل حدیث به وَضع حدیث و از حدیث جعلی به حدیث موضوع یاد می‌شود.{{مدرک}}


روایت احادیثی که مشکوک به وضع و جعل است، مُجاز است؛ ولی نباید نقل آن از معصوم علیه‌السلام به صورت جزمی و قطعی باشد، بلکه باید با چنین عباراتی نقل شود: روایت شده، گفته شده، در کتاب‌ها آمده است، به ما رسیده است و... [[شهید ثانی]] در درایه می‌گوید:
حدیث موضوع حدیثی است که از روی عمد یا خطا ساخته شده و به پیامبر و یا امام معصوم نسبت داده می‌شود.<ref> مامقانی، مقباس الهداية، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۹۲؛ شهید ثانی، شرح البداية فی علم الدراية، بی‎تا، ج۱، ص۱۵۵</ref> اعتراف سازنده حدیث به جعلی بودن آن، وجود قرینه بر ساختگی بودن حدیث،<ref>مامقانی، مقباس الهداية، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۹۳.</ref> مخالفت با عقل، مخالفت با قرآن و مخالف بودن با [[ضروری مذهب]]<ref> مدیرشانه‌چی، علم الحدیث، ص۱۳۱-۱۳۲.</ref> از نشانه‌های حدیث موضوع شمرده شده است.
:::اگر با روایتی که از جهت سند ضعیف و مشکوک به جعل است، برخورد کردی، سزاوار است که همان روایت را با همان سند، منسوب به ضعف بدانی، نه متن روایت آن را به صورت مطلق؛ چون چه بسا متن آن از طریق دیگر، معتبر و صحیح باشد.  


==گونه‌های جعل حدیث==
==شیوه‌ها==
چندگونه جعل حدیث وجود دارد:
جعل حدیث به شیوه‌های مختلفی انجام می‌شده است برخی از آنها عبارتند از:
* جعل حدیث کامل؛‌ جاعلان حدیثی را به طور کامل جعل کرده و آن را به پیامبر یا امامان نسبت می‌دادند. گفته شده جعل حدیث کامل، بیشتر در موضوعات اعتقادی، اخلاقی، تاریخی، طبی، فضایل، و ادعیه بوده است.{{مدرک}} به گفته محمدتقی شوشتری دعای ابن عیاش از این جمله است.<ref>شوشتری، الأخبار الدخیله، ۱۴۱۵ق، ص۲۶۳.</ref>
* افزودن الفاظی به حدیث: افزودن عبارتی در ابتدا، انتها و یا اثنای حدیث. چنانکه در کتاب [[الاخبار الدخیلة (کتاب)|الاخبار الدخیله]] آمده در حدیث «لَا يَذْهَبُ الدُّنْيَا حَتَّى يَبْعَثَ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِي وَ اسْمُ أَبِيهِ اسْمَ أَبِي يَمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۱، ص۸۲.</ref> عبارت «وَ اسْمُ أَبِيهِ اسْمَ أَبِي»  در دوره [[منصور دوانیقی]] به آن افزوده شد چرا که اسم فرزند منصور محمد و اسم خودش عبدالله بوده است.<ref>شوشتری، الأخبار الدخیله، ۱۴۱۵ق، ص۲۲۹.</ref>
* تغییر لفظ: خطیب بغدادی از پیامبر نقل کرده که «إِذا رَأیتُمْ مُعاوِیةَ یخْطُبُ عَلَی مِنْبَرِی فاقبَلِوه، فانّه امینٌ مأمونٌ؛ هرگاه مشاهده کردید [[معاویه]] بر منبرم سخن می‌گوید، او را پذیرا شوید زیرا وی درست‌کار و درخور اطمینان و معتمد است.» به گفته محمدتقی شوشتری اصل روایت مذکور چنین بوده است که«إذا رَأَیتُمْ مُعاوِیةَ یخْطُبُ عَلَی مِنبَرِی فاقْتُلُوه؛ چون دیدید معاویه بر منبرم سخن می‌گوید، او را بکشید.»<ref>نگاه کنید به:‌ منقری، وقعة صفین، ص۲۱۶.</ref> در این روایت «فاقْتُلوه؛ او را بکشید»  به «فاقْبَلُوه؛» او را تصدیق کنید» تغییر داده شده و عبارت «فإنّه امین مأمون» را شاهد این تغییر قرار داده‌اند.<ref>شوشتری، الأخبار الدخیله، ۱۴۱۵ق، ص۲۳۰-۲۳۱.</ref>


۱. نسبت کتابی به امام علیه‌السلام در حالی که تألیف خود راوی است. در این مورد نمونه‌ قطعی وجود ندارد، ولی به نظر می‌توان از [[تفسیر منسوب به امام حسن عسکری]] و نیز [[علل فضل بن شاذان]] که برخی آن را منتسب به [[امام رضا علیه‌السلام]] دانسته‌اند، یاد کرد.<ref>محمدتقی شوشتری، قاموس الرجال، ج۱، ص۴۴۳. </ref>
همچنین سرقت احادیث (نقل روایتی را که به نام راوی دیگری است به نام خود یا فرد دیگری)، دسّ(دست‌کاری) در کتب محدثان و نشر نسخه‌های دروغین از شیوه‌های جعل حدیث دانسته شده است.<ref>رفیعی، درسنامه وضع حدیث، ۱۳۸۴ش، ص۱۶۷-۱۷۲.</ref>
۲. انتساب کتابی به راوی ثقه؛ مانند [[کتاب سلیم بن قیس هلالی]] که [[ابن غضائری]] می‌گوید: «[[ابان بن ابی عیاش]] آن را نوشته و به سلیم بن قیس هلالی منتسب کرده است.»<ref>احمد بن حسین غضائری، رجال ابن الغضائری، تحقیق محمدرضا جلالی، ص۳۶ و ۱۱۸. </ref> [[شیخ صدوق]] نیز درباره‌ زید نرسی و زراد می‌نویسد: «دو اصل حدیثی منتسب به زید نرسی و زراد، به دست محمد بن موسی همدانی وضع شده است.»<ref>حسن بن یوسف حلی، خلاصة الأقوال، تحقیق جواد قیومی، ص۳۴۷</ref> وی متهم به وضع و انتساب کتابی به خالد بن عبدالله نیز هست.<ref>ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج۸، ص۳۷۸.</ref>  


۳. دسّ و خلط در بعضی کتب؛ یعنی در کتاب اصحاب چیزی وارد شود که از آنها نیست. [[شیخ مفید]] درباره‌ کتاب سلیم می‌گوید: «این کتاب دسّ گردیده است.»<ref>محمدتقی شوشتری، قاموس الرجال، ج۱، ترجمۀ أبان بن أبی عیاش.</ref> [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] درباره [[محمد بن علی بن نعمان بجلی]] (مؤمن طاق) می‌نویسد: «کتاب افعل و لا تفعل او را نزد ابن غضائری دیدم؛ ولی این کتاب بعدها دسّ گردید.»<ref>احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۲۵، ش۸۸۶</ref>  
==تاریخچه==
برخی از محققان بر این باورند که پیشینه جعل حدیث به دوران حیات پیامبر اکرم برمی‌گردد و حدیث «وَمَنْ كَذَبَ عَلَيَّ مُتَعَمِّدًا فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ»<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، باب کتابة العلم، ج۱، ص۳۳، ح۱۱۰.</ref> را شاهدی بر این می‌دانند که به احتمال در دوره پیامبر حدیثی جعل شده باشد.<ref> احمد امین، فجر الاسلام، ۲۰۱۲ق، ص۲۳۱.</ref> چنانکه بر پایه روایتی امام علی(ع) هم به جعل حدیث در دوره پیامبر اشاره کرده است.<ref> صدوق، الاعتقادات الامامیه، ۱۴۱۴ق، ص۱۱۸.</ref>


۴. افزودن جمله‌ای به حدیث یا کاستن از آن. خطیب بغدادی، از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده است: «إِذا رَأیتُمْ مُعاوِیةَ یخْطُبُ عَلَی مِنْبَرِی فاقبَلِوه، فانّه امینٌ مأمونٌ» هرگاه مشاهده کردید [[معاویه]] بر منبرم سخن می‌گوید، او را پذیرا شوید و تصدیق کنید؛ زیرا وی درستکار و درخور اطمینان و معتمد است.<ref>محمدتقی شوشتری، الأخبار الدخیله، ص۲۳۰</ref>
هرچند به گفته هاشم معروف حسنی، برخی از محققان اهل سنت بر این باورند که جعل حدیث در دوره خلفای راشدین نبوده و پس از شهادت امام علی(ع) آغاز شده است در این دوره احزاب و فرقه‌هایی ظهور کردند و هر کدام برای تثبیت خود به قرآن و سنت استناد می‌کردند و اگر مستندی در قرآن یا روایات نمی‌یافتند، به جعل یا تحریف حدیث می‌پرداختند.<ref>معروف حسنی، الموضوعات فی الآثار و الاخبار، ۱۴۰۷ق، ص۹۰-۹۱.</ref> جعل حدیث در دوران [[معاویة بن ابی‌سفیان]] گسترش یافت{{مدرک}} و معاویه از راویانی که در فضائل [[عثمان]] و دیگر [[صحابه]] و در عیب‌جویی [[امام علی(ع)]] حدیث جعل می‌کردند، حمایت می‌کرد.<ref>نگاه کنید به: ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۴۵.</ref>


جالب توجه است که اصل این خبر، روایت [[نصر بن مزاحم]] در کتاب [[وقعة صفین (کتاب)|وقعة صفّین]] از [[حسن بصری]]، از پیامبر صلی الله علیه و آله است: «إذا رَأَیتُمْ مُعاوِیةَ یخْطُبُ عَلَی مِنبَرِی فاقْتُلُوه»؛ چون دیدید معاویه بر منبرم سخن می‌گوید، او را بکشید.<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۱۶.</ref>
== علل و انگیزه‌ها==
چنان که دیدیم در خبر، «فاقْتُلوه» (او را بکشید) را به «فاقْبَلُوه» (او را تصدیق کنید) تغییر داده و عبارت «فإنّه امین مأمون» (زیرا که او درستکار و معتمد است) را شاهد این تغییر قرار داده‌اند تا اذهان مخاطبان منحرف و مجاب گردد.<ref>محمدتقی شوشتری، الاخبار الدخیله، ص۶۳-۶۶، به نقل از: محمدعلی مهدوی راد، تدوین حدیث، مجله علوم حدیث، ش۹، ص۲۶</ref>
برای جعل حدیث اهداف و عللی ذکر شده است، برخی از اهداف و انگیزه‌های آن عبارتند از:
* کمرنگ  کردن [[فضایل امام علی(ع)]]؛ چنان‌که [[ابن ابی‌الحدید معتزلی|ابن‌ابی‌الحدید]] از [[ابوجعفر اسکافی|ابوجعفر اِسکافی]] متکلم معتزلی قرن سوم قمری نقل کرده، معاویه گروهی از صحابه و تابعین را مأمور کرده بود که احادیثی در نکوهش امام علی جعل کنند.<ref>ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۶۳.</ref> او در نامه‌ای از کارگزارانش خواست از مردم بخواهند كه روایاتی در فضیلت [[صحابه]] و [[خلفای سه‌گانه]] جعل كنند تا اینکه در فضيلت حضرت علی(ع) حديثى نباشد، مگر اينكه روايتى همانند آن در فضل خلفاى نخستين و صحابه بياورند يا ضد و مخالف آن را نقل كنند.<ref>ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۴۵.</ref> چنانکه در [[الغدیر (کتاب)|الغدیر]] از عامر بن شراحیل نقل شده بیشترین کسی که حدیث علیه او جعل شد امام علی بود.<ref>امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۸، ص۵۵-۵۶.</ref>
* مشروعیت‌بخشی به سلطنت معاویه؛ معاویه هنگامی که حکومت را در دست گرفت دستور داد در فضلیت بنی امیه به ویژه عثمان حدیث جعل کنند.<ref> مدیرشانه‌چی، علم الحدیث، ۱۳۸۱ش، ص۱۱۶.</ref> مانند «الخلافة بعدی ثلاثون سنه ثم تکون ملکا»
*فضلیت‌تراشی برای فرقه خود و مذمت دیگر فرق؛ هر حزب یا فرقه‌ای برای تثبیت خود به قرآن و سنت استناد می‌کردند و اگر مستندی یافت نمی‌شد حدیث جعل می‌کردند.<ref>معروف حسنی، الموضوعات فی الآثار و الاخبار، ۱۴۰۷ق، ص۹۰-۹۱.</ref> مثلا غالیان برای تثبیت عقاید خود حدیث جعل می‌کردند.


==پیشینه جعل==
نزدیک شدن به پادشاهان، اصلاح جامعه،<ref>هاشمی خویی، منهاج البراعة، ۱۴۰۰ق، ج۱۴، ص۳۶.</ref> توجه دادن مردم به قرآن<ref>شهید ثانی، الرعایه، ۱۳۶۷ق، ص۱۵۷.</ref> و کسب پاداش الهی<ref>هاشمی خویی، منهاج البراعة، ۱۴۰۰ق، ج۱۴، ص۳۷.</ref> از دیگر انگیزهای جعل حدیث بوده است. همچنین همچنین اختلاف در جانشینی پیامبر و فرقه‌گرایی از علل جعل حدیث دانسته شده‌اند.<ref>احمد امین، فجر الاسلام، ۲۰۱۲ق، ص۲۳۳.</ref>
آغاز جعل مربوط به دوران معاویه است. در آن دوران معاویه با هدف کسب مشروعیت، از پدیده جعل حمایت می‌کرد و به گسترش آن دامن می‌زد. در زمان معاویه، از راویانی که در فضائل [[عثمان]] و دیگر [[صحابه]] و در عیب‌جویی [[امام علی]] و [[اهل بیت(ع)]] حدیثی نقل می‌کردند، حمایت مالی می‌شد و همین امر موجب برساختن روایات پرشماری در این زمینه‌ها را فراهم آورده بود. در این میان یشترین سهم در وضع را جریان‌هایی برعهده داشتند که مستندات روایی برای آنها محوریت داشت.


در فضای فقهی هم می‌توان نمونه‌هایی یافت؛ فارغ از احادیثی که در فضایل یا مثالب امامان مذاهب مانند [[ابوحنیفه]] و [[شافعی]] در منابع نقل شده، برخی از فقیهان آن مقطع ادعا می‌کردند که ۷۰ هزار حدیث در حلال و حرام در اختیار دارند<ref>احمد بن حنبل، العلل، ج۱، ص۵۱۰؛ عقیلی، ج۲، ص۲۷۱</ref>، عددی که با توجه به امکانات و شرایط اوایل سدۀ ۲ق، مبالغه‌آمیز است و می‌تواند با پدیدۀ جعل و وضع پیوند داشته باشد.  
== پیامدها==
برخی از پیامدهای جعل حدیث عبارتند از:
* سخت شدن دستیابی به احادیث صحیح: جعل حدیث سبب شد تفکیک احادیث صحیح از احادیث موضوع دشوار گردد. چنانکه ۷۰۰۰ حدیث صحیح بخاری از میان ۶۰۰ هزار حدیث<ref>احمد امین، فجر الاسلام، ۲۰۱۲ق، ص۲۳۲.</ref>و ۷۲۷۵ حدیث صحیح مسلم<ref> مدیر شانه‌چی، علم الحدیث، ۱۳۸۱ش، ص۶۷.</ref>از میان ۳۰۰ هزار انتخاب شده است.<ref>بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۱۰۲.</ref>
* تدوین کتاب‌های رجالی: جعل حدیث سبب شد کتاب‌هایی در جرح و تعدیل، علل حدیث و وضع آن نوشته شود.
* نفی برخی از احادیث صحیح: برخی از احادیث صحیح به بهانه جعل‌زدایی کنار گذاشته شده است. به عنوان نمونه ابن قیم امامت علی(ع) در غدیر خم را جعلی دانسته است با آنکه حدیث غدیر در منابع شیعه و سنی به صورت متواتر نقل شده است. همچنین ابن کثیر در سند برخی از فضایل امام علی تردید کرده<ref>نگاه کنید به ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۳۵۷و۳۵۸.</ref> و ابن جوزی نیز برخی از فضایل امام علی(ع) را در کتاب الموضوعات ذکر کرده است.
* محرومیت  مردم از اهل بیت؛ با جعل احادیث درباره بنی امیه، معاویه و... امر بر مسلمانان مشتبه می‌شد.  


مسئلۀ مهاجرت و جابه‌جایی‌ها، عامل دیگری است که به پدیدۀ وضع در سده‌های ۲ و ۳ ق، دامن زده است. احادیثی که توسط شیوخ یک شهر چون [[مدینه]] یا [[کوفه]] روایت می‌شده، کمابیش در آن شهر از چنان تداولی برخوردار بوده که کمتر اجازۀ تصرف و افزایش را به جاعلان می‌داده است؛ اما جابه‌جا شدن میان شهرها، به جاعلان اجازه می‌داد که احادیث ساختگی را با افزودن سلسله اسانید به ظاهر موجه برای مخاطبان شهری بیگانه مقبول جلوه دهد.<ref>ابن ابی حاتم، الجرح، ج۳، ص۲۳۳.</ref>
== جاعلان مشهور==
برخی از کسانی که حدیث جعل می‌کردند به این شرح هستند:
* [[ابوهریره]]: در کتب حدیثی بیش از ۵۳۷۴ حدیث از طریق وی نقل شده است، برخی با استناد به اینکه وی حداکثر چهار سال پس از درگذشت پیامبر از دنیا رفته، در کثرت روایاتش از پیامبر تردید کرده‌اند.
* [[کعب الاحبار]]:  به گفته علامه عسکری بیشتر اخبار یهود،‌ مدح و ثنای اهل کتاب و تمجید بسیار از بیت المقدس توسط کعب الاحبار وارد منابع اسلامی شده است.<ref>عسکری، نقش ائمه در احیای دین، ج۱، ص۴۹۴.</ref>
* [[ابی بن کعب]]: روایاتی از او در فضیلت سوره‌های قرآن ([[فضائل سور]]) نقل شده است. در اسناد این روایات تردید شده و برخی از آنها را [[حدیث موضوع]] دانسته‌اند.
* [[ابن مریم مروزی]]: درباره فضایل سور احادیثی جعل کرده است. او روی‌گردانی مردم از قرآن و توجه به فقه [[ابوحنیفه]] و مغازی [[ابن اسحاق]] و همچنین کسب پاداش الهی را دلیلی برای جعل حدیث ذکر کرده است.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۲، ص۳۸۶؛ هاشمی خویی، منهاج البراعة، ۱۴۰۰ق، ج۱۴، ص۳۷.</ref>
*عبدالکریم بن ابوالعوجاء؛ از او نقل شده که چهار هزار حدیث جعل کرده است.<ref>احمد امین، فجر الاسلام، ۲۰۱۲ق، ص۲۳۲.</ref>
همچنین [[قرطبی]]، از محمد بن عکاشه کرمانی، احمد بن عبدالله جویباری، [[میسره بن عبد ربه]]، [[حسن بن عباس بن حریش|حسن بن عباس بن حریش رازی]] و [[مغیره بن سعید کوفی]] نیز به عنوان جاعلان حدیث فضائل سور نام برده است.<ref> بستانی، اعتبارسنجی روایات فضائل قرائت قرآن نزد شیعه، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۷۸، به نقل از قرطبی.</ref>
علامه امینی در الغدیر تعدادی از جاعلان حدیث و احادیث ساختگی آنان را ذکر کرده است. این بخش از الغدیر به صورت مستقل با عنوان «الوضّاعون و احادیثهم الموضوعة» منتشر شده است.


==پیشینه مبارزه با جعل و جعل شناسی==
== کتاب‌شناسی==
در حوزه حدیث اهل سنت، نخستین بار رجالیان مکتب بغداد، از نسبت وضع در ارزیابی‌های رجالی خود بهره گرفتند و [[احمد بن حنبل]] در قرن دوم و سوم رویکرد تندی در این زمینه داشت.<ref>احمد بن حنبل، العلل، ج۲، ص۴۲.</ref> اصحاب حدیث در خراسان همین رویکرد تند را در برابر فرقه کرامیه داشتند. این فرقه که در تقابل با بدنۀ اصلی اصحاب حدیث بود، در آموزه‌هایش مانند اصحاب حدیث به مستندات نقلی متکی بود و از این‌رو بسیاری از مؤثرترین رجال این مذهب از سوی نقادان اصحاب حدیث به عنوان واضع حدیث شناخته شدند.<ref>ذهبی، میزان الاعتدال، ج۱، ص۱۰۶.</ref> در فضای شیعی نیز استفاده از اتهام صریح وضع در ارزیابی‌های رجالی به اوایل سدۀ ۴ق باز می‌گردد و نمونه‌های آن هم در اظهارنظرهای افرادی چون [[ابن عقده]] و [[ابن ولید]] دیده می‌شود<ref>نک : نجاشی، رجال، ص۳۳۸؛ علامۀ‌حلی، رجال، ص۳۴۲.</ref>. نزد رجالیان قرن پنجم، کاربرد نسبت وضع، به‌طور گسترده نزد ابن‌غضائری دیده می‌شود که به سختگیری در نقد شهرت دارد.
درباره جعل حدیث آثاری از سوی اندیشمندان  شیعه و سنی نوشته شده است برخی از این آثار عبارتند از:
 
* [[الاخبار الدخیلة (کتاب)|اَلْاَخْبارُ الدَّخیلَة]]، تألیف شیخ محمدتقی شوشتری (متوفای ۱۳۷۴ش) در موضوع جعل و تحریف حدیث. باب نخست آن به بررسی احادیث تحریف شده و باب دوم آن به شناخت احادیث موضوعه اختصاص دارد.
مسأله وضع هر چند در سده‌های نخست مورد توجه نقادان حدیث بود اما تقریبا در اواخر قرن پنجم مطالعات موضوعات و اقسام وضع و کیفیت تشخیص آن، صورت تدوین‌یافته‌ای به خود گرفت و از قرن ششم تا تاکنون روند موضوعات‌نویسی و مشخص کردن احادیث جعلی همواره ادامه داشته است. برخی از مهم‌ترین این آثار در حوزه اهل سنت عبارتند از:
* [[الموضوعات فی الآثار و الأخبار]]، از [[سید هاشم معروف الحسنی]]: در این کتاب مؤلف درباره عوامل، انگیزه های جعل حدیث پرداخته سپس به ذکر و نقد نمونه هایی از احادیث جعلی در منابع شیعه و سنی پرداخته است. این کتاب با عنوان اخبار و آثار ساختگی به فارسی ترجمه شده است.
# الموضوعات از [[ابن جوزی]] (متوفّای ۵۹۷ق) که مطالب آن از کتاب الأباطیل جوزکانی اخذ شده است.
*الوضع فی الحدیث، از عمر بن حسن فلاته.
# اللّئالی المصنوعه، از [[سیوطی]] (متوفّای ۹۱۱ق)
# تذکرة الموضوعات وقانون الموضوعات، از محمد بن طاهر مقدسی هندی (م۹۷۶ق).
# اللّولؤ المرصوع، از ابوالمحاسن قاوقچی.
# الدُّرر الملتطقة فی بیان الاحادیث الموضوعة یا الموضوعات، از صنعانی.
# الموضوعات الکبیر، از ملّا علی قاری هروی (چاپ شده در هند).
# الموضوعات الصغری، از ملّا علی قاری.
# الوضع فی الحدیث، از عمر بن حسن فلاته.
# اضواء علی السّنة المحمّدیة، از محمود ابوریه که در بخشی از کتاب به موضوع جعل پرداخته است.
# شیخ المضیره، ابوهریره، از محمود ابوریه که در بخشی از کتاب به موضوع جعل پرداخته است.
# موسوعة الاحادیث و الآثار الضعیفة و الموضوعة، از علی حلبی و همکاران.
# احادیث السنن الاربعة الموضوعة بحکم الالبانی تحقیق محمد شومان رملی
# سلسلة الاحادیث الضعیفة و الموضوعة محمد ناصرالدین البانی
 
در فضای حدیث شیعه، کتاب‌هایی که به صورت کلی یا جزئی به موضوع جعل حدیث پرداخته‌اند، عبارتند از:
 
# [[الغدیر (کتاب)|الغدیر]]، از علامه [[عبدالحسین امینی]]، ج۵.
# الوضّاعون و احادیثهم الموضوعة، چاپ مستقل جلد ۵ الغدیر، محقّق سید رامی یوزبکی.
# [[الاخبار الدخیلة]]، از علامه [[محمدتقی شوشتری]].
# [[الموضوعات فی الآثار و الأخبار]]، از [[سید هاشم معروف الحسنی]] (عنوان ترجمه: اخبار و آثار ساختگی، از حسین صابری).
# الحدیث النبوی بین الروایة و الدرایة، از [[جعفر سبحانی]].
# الرسائل العشر فی الاحادیث الموضوعة فی الکتب السنة، از [[سید علی حسینی میلانی|سیدعلی حسینی میلانی]].
# [[سیری در صحیحین]]، از [[محمدصادق نجمی]].
 
==روش تشخیص احادیث جعلی==
علما برای تشخیص احادیث جعلی امور ذیل را ذکر کرده‌اند
 
۱-اعتراف واضع به جعل حدیث؛ مثلا ابوعصمت خود اقرار کرده است که احادیثی را در فضایل سوره‌های قران از قول ابن عباس ساخته است.<ref>میزان الاعتدال، ج۴، ص۲۷۹.</ref>
 
۲- در حدیث، رکیک بودن معنوی وجود داشته باشد.
 
۳- مفاد و معنای حدیث، مخالف با عقل و حس و مشاهده باشد به‌طوری‌که قابل تأویل هم نباشد.
 
۴- حدیث درباره اهمیت موضوعی کوچک، مبالغه کرده باشد.
 
۵-مضمون حدیث، مخالف منقولات مسلم تاریخ باشد.
 
۶- مضمون حدیث، مخالف با مقصد و هدف شارع باشد.
 
۷-حدیث مشتمل بر اموری باشد که خلاف سیره، رفتار و گفتار عقلا باشد.
 
۸- حدیث با کتاب خدا و یا احادیث متواتر مخالف باشد.<ref>علم الحدیث، مدیرشانه چی، ص۱۴۶-۱۴۹.</ref>
 
۹-حدیث در مدح و یا مذمت شهر یا یک قوم و گروهی باشد.<ref>علم الحدیث، مدیرشانه چی، ص۱۲۳.</ref>
 
البته برخی از حدیث‌پژوهان علاوه بر موارد فوق، روایاتی دیگر نیز به فهرست احادیث جعلی اضافه می‌کنند. به‌عنوان نمونه محمدباقر بهبودی، احادیث ‌طبّی، احادیث کیهان‌شناسی، احادیث مشتمل بر مطالب ‌فلسفی، اخبار من ‌بلغ، احادیث تشویق به تلاوت قرآن، احادیث ترغیب به [[زهد]] و اعتزال، اخبار مربوط به آفرینش آسمان‌ها و زمین، و احادیث ‌نصّ بر امامت دوازده امام به شکل یک‌جا (مانند خبر لوح حضرت‌ زهرا) همه را موضوعه می‌داند.<ref>[http://fa.safinahmagazine.ir/44/660.html واکاوی آراء استاد محمّدباقر بهبودی پیرامون موضوعات در حدیث شیعه]</ref>


== مطالعه بیشتر==
* درسنامه وضع حدیث، ناصر رفیعی محمدی
== جستارهای وابسته==
* [[اسرائیلیات]]
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس۲}}
{{پانویس۲}}
خط ۸۸: خط ۶۳:
== منابع ==
== منابع ==
* ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت/ دمشق، ۱۴۱۵ق/ ۱۹۹۵م.
* ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت/ دمشق، ۱۴۱۵ق/ ۱۹۹۵م.
* کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق.
* امینی، عبد الحسین، الغدیر، قم، مرکز الغدیر، ۱۴۱۶ق.
* نهج البلاغه.
* کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق.
 
* احمد امین، فجر الاسلام يبحث عن الحياة العقلية في صدر الإسلام إلى آخر الدولة الأموية، قاهره، مؤسسة هنداوي للتعليم والثقافة، ۲۰۱۲ق.
*رفیعی محمدی، ناصر، درسنامه وضع حدیث، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۸۴ش.
*مدیرشانه‌چی، کاظم، علم الحدیث، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۸۱ش.
* خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، بيروت، دار الکتب العلمية، ۱۴۱۷ق.
* مامقانی، عبدالله، مقباس الهداية في علم الدراية، قم، دلیل ما، ۱۳۸۵ش.
*ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج‌البلاغة، تصحیح محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق.
* شهید ثانی، زین الدین بن علی، شرح البداية فی علم الدراية، بی‎‌نا، بی‌تا.
* معروف الحسنی، هاشم، الموضوعات فی الآثار و الاخبار، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۹۸۷م/۱۴۰۷ق.
* بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، تحقیق: محمدزهیر بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة، ۱۴۲۲ق.
* صدوق، محمد بن علی، اعتقادات الامامیه، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۴ق.
* شوشتری، محمدتقی، الاخبار الدخیله، تعلیق علی‌اکبر غفاری، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۴۱۵ق.
{{علوم حدیث}}
{{علوم حدیث}}
{{رویدادهای مهم قرن اول هجری}}
{{بنی‌امیه}}
[[en:Hadith Forgery]]
[[en:Hadith Forgery]]


[[رده:مقاله‌های با درجه اهمیت ج]]
[[رده:مقاله‌های با درجه اهمیت ج]]
[[رده:اصطلاحات علوم حدیث]]
[[رده:اصطلاحات علوم حدیث]]
[[رده:حوادث عصر امویان]]
[[رده:بدعت‌های معاویه]]
[[رده:حوادث قرن ۱ (قمری)]]