پرش به محتوا

امام علی علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۲۶۸: خط ۲۶۸:
در آخرین حمله‌ای که ممکن بود به پیروزی سپاه علی(ع) بینجامد، معاویه با رایزنی [[عمرو بن عاص]] حیله‌ای به کار برد و دستور داد هر چه قرآن در اردوگاه دارند بر سر نیزه کنند و پیشاپیش سپاه علی روند و آنان را به حکم قرآن بخوانند. این حیله کارگر شد و گروهی از سپاه علی که از قاریان قرآن بودند، نزد او رفتند و گفتند: «ما را نمی‌رسد با این مردم بجنگیم، باید آنچه را می‌گویند بپذیریم» و هر چه علی گفت این مکری است که می‌خواهند با به‌کار بردن آن از جنگ برهند، سود نداد.<ref>اسکافی، المعیار و الموازنه، ۱۴۰۲ق، ص۱۶۲؛ به نقل شهیدی، علی از زبان علی، ۱۳۸۸ش، ص۱۲۲.</ref>
در آخرین حمله‌ای که ممکن بود به پیروزی سپاه علی(ع) بینجامد، معاویه با رایزنی [[عمرو بن عاص]] حیله‌ای به کار برد و دستور داد هر چه قرآن در اردوگاه دارند بر سر نیزه کنند و پیشاپیش سپاه علی روند و آنان را به حکم قرآن بخوانند. این حیله کارگر شد و گروهی از سپاه علی که از قاریان قرآن بودند، نزد او رفتند و گفتند: «ما را نمی‌رسد با این مردم بجنگیم، باید آنچه را می‌گویند بپذیریم» و هر چه علی گفت این مکری است که می‌خواهند با به‌کار بردن آن از جنگ برهند، سود نداد.<ref>اسکافی، المعیار و الموازنه، ۱۴۰۲ق، ص۱۶۲؛ به نقل شهیدی، علی از زبان علی، ۱۳۸۸ش، ص۱۲۲.</ref>


امام(ع) به ناچار ضمن نامه‌ای به معاویه با قید اینکه ما می‌دانیم تو اهل قرآن نیستی، پذیرفتن [[حکمیت]] قرآن را یادآور شد.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۴۹۰.</ref> قرار شد یک نفر از سپاه شام و یک نفر از سپاه عراق، درباره حکم قرآن در این باره اظهارنظر کنند. اهل شام، عمرو بن عاص را برگزیدند. [[اشعث]] و شماری دیگر از کسانی که بعداً در گروه [[خوارج]] درآمدند، [[ابوموسی اشعری]] را پیشنهاد کردند. اما امام علی(ع) ابن عباس و یا مالک اشتر را پیشنهاد کرد؛ ولی مورد قبول اشعث و یارانش قرار نگرفت؛ به این بهانه که اشتر عقیده به جنگ دارد و ابن عباس نیز نباید باشد، زیرا عمرو بن عاص از مضری‌هاست، طرف دیگر باید یمنی باشد.<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۶۳.</ref> سرانجام عمرو بن عاص، ابوموسی اشعری را فریب داد و [[حکمیت]] را به نفع معاویه به پایان برد.<ref>شهیدی، علی از زبان علی، ۱۳۸۸ش، ص۱۲۹.</ref>
امام(ع) به ناچار ضمن نامه‌ای به معاویه با قید اینکه ما می‌دانیم تو اهل قرآن نیستی، پذیرفتن [[حکمیت]] قرآن را یادآور شد.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۴۹۰.</ref> قرار شد یک نفر از سپاه شام و یک نفر از سپاه عراق، درباره حکم قرآن در این باره اظهارنظر کنند. اهل شام، عمرو بن عاص را برگزیدند. [[اشعث]] و شماری دیگر از کسانی که بعداً در گروه [[خوارج]] درآمدند، [[ابوموسی اشعری]] را پیشنهاد کردند. اما امام علی(ع) ابن عباس و یا مالک اشتر را پیشنهاد کرد؛ ولی مورد قبول اشعث و یارانش قرار نگرفت؛ به این بهانه که اشتر عقیده به جنگ دارد و ابن عباس نیز نباید باشد، زیرا عمرو بن عاص از مضری‌هاست، طرف دیگر باید یمنی باشد.<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۶۳.</ref> سرانجام عمرو بن عاص، ابوموسی اشعری را فریب داد و [[ماجرای حکمیت |حکمیت]] را به نفع [[معاویة بن ابی‌سفیان|معاویه]] به پایان برد.<ref>شهیدی، علی از زبان علی، ۱۳۸۸ش، ص۱۲۹.</ref>


;جنگ نهروان (مارقین)
;جنگ نهروان (مارقین)
۱۷٬۵۶۳

ویرایش