Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۲۷۶
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) جز (←منابع) |
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
=== تمثیلی بودن معنای عرش === | === تمثیلی بودن معنای عرش === | ||
[[معتزله]] و گروهی از [[تفسیر قرآن|مفسران]] [[شیعه]] معتقدند چیزی به نام عرش در خارج وجود ندارد و عرش الهی کنایه از امور دیگری است.<ref> | [[معتزله]] و گروهی از [[تفسیر قرآن|مفسران]] [[شیعه]] معتقدند چیزی به نام عرش در خارج وجود ندارد و عرش الهی کنایه از امور دیگری است.<ref>جمعی از محققان، «آیات عرش و کرسی»، ص۹۲.</ref> اما در اینکه کنایه از چیست، دیدگاههای متفاوتی هست: عدهای میگویند کرسی کنایه از دنیای مادی و عرش کنایه از جهان مافوق ماده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۶۹ش، ج ۲۰، ص۳۸.</ref> [[شیخ صدوق]] عرش را به علم بیپایان پرودگار تفسیر کرده است.<ref> صدوق، معانیالاخبار، ۱۳۷۷ش، ص۶۷.</ref> برخی دیگر نیز آن را کنایه از فرمانروایی، حاکمیت و مالکیت خداوند میدانند.<ref>معرفت، التمهید فی علوم القرآن،۱۴۱۶ق، ج۳، ص۱۲۵.</ref> | ||
[[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] معتقد است عرش مرحله تکامل یافتهای از عوالم وجود و مرکز فرماندهی جهان و محل صدور دستورات الهی است و نشستن خداوند بر عرش نیز کنایه از تدبیر جهان و علم او به تمام امور است.<ref> طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۹۸.</ref> | [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] معتقد است عرش مرحله تکامل یافتهای از عوالم وجود و مرکز فرماندهی جهان و محل صدور دستورات الهی است و نشستن خداوند بر عرش نیز کنایه از تدبیر جهان و علم او به تمام امور است.<ref> طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۹۸.</ref> |