پرش به محتوا

اعلمیت: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۳۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ آوریل ۲۰۲۳
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:


==وجوب تقلید از اعلم ==
==وجوب تقلید از اعلم ==
در [[رساله توضیح المسائل|رساله‌های توضیح المسائل]] گفته شده که اگر [[اجتهاد|مجتهدان]] [[شیعه]] در یک حکم اختلاف نظر داشته باشند، [[تکلیف|مکلفان]] باید به نظر اعلم مجتهدان عمل کنند.<ref> توضیح المسائل مراجع، مسئله ۲ </ref> این شرط را اکثر فقها برای انتخاب [[مرجع تقلید]] [[واجب]] می‌دانند.<ref> فرهنگ نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، مقاله «تقلید اعلم» </ref><ref>انصاری‌، ص ۵۳ ۵۴؛ محسن حکیم‌، ج ۱، ص ۲۵</ref> روشن است که اگر در مسئله‌ای، اختلافی وجود نداشته باشد، تقلید از اعلم معنای خود را از دست خواهد داد.
در [[رساله توضیح المسائل|رساله‌های توضیح المسائل]] گفته شده که اگر [[اجتهاد|مجتهدان]] [[شیعه]] در یک حکم اختلاف نظر داشته باشند، [[تکلیف|مکلفان]] باید به نظر اعلم مجتهدان عمل کنند.<ref>توضیح المسائل مراجع، مسئله ۲.</ref> این شرط را اکثر فقها برای انتخاب [[مرجع تقلید]] [[واجب]] می‌دانند.<ref> فرهنگ نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، مقاله «تقلید اعلم»</ref> <ref>انصاری‌، ص۵۳-۵۴؛ حکیم‌، مستمسک العروة الوثقی، ج ۱، ص۲۵.</ref> روشن است که اگر در مسئله‌ای، اختلافی وجود نداشته باشد، تقلید از اعلم معنای خود را از دست خواهد داد.


برخی از [[فقیه|فقیهان]] تأکید کرده‌اند حتی اگر [[تکلیف|مُکَلَف]] احتمال اعلمیت کسی را بدهد، باید از او [[تقلید]] کند.<ref>خمینی، توضیح المسائل، مساله ۴ </ref>
برخی از [[فقیه|فقیهان]] تأکید کرده‌اند حتی اگر [[تکلیف|مُکَلَف]] احتمال اعلمیت کسی را بدهد، باید از او [[تقلید]] کند.<ref>خمینی، توضیح المسائل، مساله ۴.</ref>


در کنار تک‌نگاشت‌های متعددی که در [[وجوب]] تقلید اعلم نوشته شده، تنها موارد محدودی از [[محمد بن سلیمان تنکابنی]] (د ۱۳۰۲ق) و محمد علی آرانی (د ۱۳۲۵ق) در نفی وجوب آن تألیف شده است.<ref>آقابزرگ، ج۴،ص ۳۹۰ و ج۱، ص ۲۷۲</ref><ref>رک: محسن حکیم‌، ج ۱، ص ۲۵</ref> در کتاب [[العروة الوثقی (کتاب)|عُروَةُ الوُثقی]] و [[رساله توضیح المسائل|رساله‌های عملیۀ]] جدید، تقلید اعلم اغلب به امکان منوط شده، و معمولاً [[احتیاط واجب]] شمرده شده است<ref>نک : یزدی، العروة، ج۱، ص۶؛ خویی، الاجتهاد،ص ۱۳۴؛ خمینی، تحریر، ج۱، ص ۶</ref>؛ اگرچه گاه نیز بدون قید آمده است.<ref>مثلاً نک : بروجردی، ص ۹</ref>
در کنار تک‌نگاشت‌های متعددی که در [[وجوب]] تقلید اعلم نوشته شده، تنها موارد محدودی از [[محمد بن سلیمان تنکابنی]] (د ۱۳۰۲ق) و محمد علی آرانی (د ۱۳۲۵ق) در نفی وجوب آن تألیف شده است.<ref>آقابزرگ، الذریعه، ج۴، ص۳۹۰ و ج۱، ص۲۷۲.</ref> <ref>حکیم‌، مستمسک العروة الوثقی، ج ۱، ص۲۵.</ref> در کتاب [[العروة الوثقی (کتاب)|عُروَةُ الوُثقی]] و [[رساله توضیح المسائل|رساله‌های عملیۀ]] جدید، تقلید اعلم اغلب به امکان منوط شده، و معمولاً [[احتیاط واجب]] شمرده شده است؛<ref>یزدی، العروة الوثقی، ج۱، ص۶؛ خویی، الاجتهاد، ص۱۳۴؛ خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۶.</ref> اگرچه گاه نیز بدون قید آمده است.<ref>بروجردی، رسالۀ توضیح المسائل، ص۹.</ref>


== تاریخچه بحث ==
== تاریخچه بحث ==
مباحث مربوط به [[تقلید]] از اعلم از [[مکتب حله|مکتب حِلِّه]] نزد [[امامیه]] مورد توجه قرار گرفته است. [[محقق حلی]] ضمن کنار نهادن گزینۀ تخییر و با مبنا قرار دادن «بَلَد» (شهر)، کوشش (اجتهاد) برای یافتن مجتهد افضل در بلد را لازم دانسته است.<ref>محقق حلی، معارج، ص ۲۰۱</ref> [[علامه حلی|علامۀ حلی]] بدون آنکه سخن از بلد آورد، رجوع به اعلم را [[واجب]] دانسته، و آن را بر [[اورع|اَورَع]] (پارساتر) مقدم شمرده است.<ref>القواعد، ج۳، ص ۴۲۰، ارشاد، ج۲، ص ۱۳۸، مبادی الوصول، ص ۲۴۸</ref>
مباحث مربوط به [[تقلید]] از اعلم از [[مکتب حله|مکتب حِلِّه]] نزد [[امامیه]] مورد توجه قرار گرفته است. [[محقق حلی]] ضمن کنار نهادن گزینۀ تخییر و با مبنا قرار دادن «بَلَد» (شهر)، کوشش (اجتهاد) برای یافتن مجتهد افضل در بلد را لازم دانسته است.<ref>محقق حلی، معارج الوصول، ص۲۰۱.</ref> [[علامه حلی|علامۀ حلی]] بدون آنکه سخن از بلد آورد، رجوع به اعلم را [[واجب]] دانسته، و آن را بر [[اورع|اَورَع]] (پارساتر) مقدم شمرده است.<ref>علامه حلی، قواعد الاحکام، ج۳، ص۴۲۰، ارشاد الاذهان، ج۲، ص۱۳۸، علامه حلی، مبادی الوصول، ص۲۴۸.</ref>


در فقه عصر [[صفویه|صفوی]]، قول به تقلید از اعلم غلبه یافته<ref>محقق کرکی، جامع المقاصد، ج۲،ص ۷۶؛ مقدس اردبیلی، مجمع، ج۱۲، ص۲۰ و ۹۵</ref> و حتی از ترجیح اعلم در زمان حضور امام نیز سخن آمده است.<ref>شهید ثانی، مسالک...، ج ۱۳، ص ۳۴۳؛ برای بسط اقوال، نک : نراقی، مستند الشیعه، ج ۱۷، ص ۴۶</ref> با انتقال به قرن ۱۳ق و غلبۀ مجدد [[اصول|اصولیان]]، ضرورت تقلید از اعلم نیز اهمیتی بیش از پیش یافت<ref>مثلاً نک : وحید، حاشیه، ۷۵۳</ref> و حتی بر [[وجوب]] تقلید از اعلم، ادعای [[اجماع]] شد.<ref>آخوند خراسانی، ۴۷۵</ref>
در فقه عصر [[صفویه|صفوی]]، قول به تقلید از اعلم غلبه یافته<ref>محقق کرکی، جامع المقاصد، ج۲، ص۷۶؛ مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة والبرهان، ج۱۲، ص۲۰ و ۹۵.</ref> و حتی از ترجیح اعلم در زمان حضور امام نیز سخن آمده است.<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ج ۱۳، ص۳۴۳؛ نراقی، مستند الشیعه، ج ۱۷، ص۴۶.</ref> با انتقال به قرن ۱۳ق و غلبۀ مجدد [[اصول|اصولیان]]، ضرورت تقلید از اعلم نیز اهمیتی بیش از پیش یافت<ref>مثلاً نک : وحید بهبهانی، حاشیه مچمع الفائدة، ص۷۵۳.</ref> و حتی بر [[وجوب]] تقلید از اعلم، ادعای [[اجماع]] شد.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ص۴۷۵.</ref>


== اعلم کیست؟ ==
== اعلم کیست؟ ==
به گفته سید یزدی [[صاحب عروه]] مراد از اعلم کسی است که در تطبیق قواعد اصولی و فقهی بر مسائل و فروع فقهی‌، از دیگران مهارت بیشتری داشته باشد و بهتر بتواند از ادله نتیجه‌گیری و استنباط کند ولی معلومات بیشتر یا آشنایی با اقوال دیگران معیار اعلم بودن نیست‌.<ref>طباطبائی یزدی‌، ج‌۱، ص‌۷ ۸؛ سیستانی‌، ج‌۱، ص‌۱۰</ref>
به گفته سید یزدی [[صاحب عروه]] مراد از اعلم کسی است که در تطبیق قواعد اصولی و فقهی بر مسائل و فروع فقهی‌، از دیگران مهارت بیشتری داشته باشد و بهتر بتواند از ادله نتیجه‌گیری و استنباط کند ولی معلومات بیشتر یا آشنایی با اقوال دیگران معیار اعلم بودن نیست‌.<ref>طباطبائی یزدی‌، العروة الوثقی، ج‌۱، ص‌۷-۸؛ سیستانی‌، منهاج الصالحین، ج‌۱، ص‌۱۰.</ref>


=== شناخت اعلم ===
=== شناخت اعلم ===
خط ۲۱: خط ۲۱:
* خود انسان اهل علم باشد و بتواند مجتهد اعلم را بشناسد.
* خود انسان اهل علم باشد و بتواند مجتهد اعلم را بشناسد.
* دو نفر عالِم عادل که می‌توانند مجتهد اعلم را بشناسند او را معرفی کنند؛ البته به شرطی که دو نفر عالِم عادلِ دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند.
* دو نفر عالِم عادل که می‌توانند مجتهد اعلم را بشناسند او را معرفی کنند؛ البته به شرطی که دو نفر عالِم عادلِ دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند.
* عده‌ای از اهل علم که می‌توانند مجتهد اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنان اطمینان حاصل می‌شود، مجتهد یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند.<ref> توضیح المسائل مراجع، مسئله ۳ </ref>
* عده‌ای از اهل علم که می‌توانند مجتهد اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنان اطمینان حاصل می‌شود، مجتهد یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند.<ref>توضیح المسائل مراجع، مسئله ۳.</ref>


بعد از درگذشت [[آیت الله بروجردی]] در سال ۱۳۴۰ش/ ۱۳۸۰ق، گروهی از استادان حوزه علمیه بیانیه‌ای صادر کردند و تعدادی از مجتهدان را به عنوان مرجع معرفی کردند.{{مدرک}} در سال ۱۳۷۳ش نیز بعد از درگذشت آیت الله [[محمد علی اراکی]]، برخی از تشکل‌های روحانی مثل [[جامعه مدرسین حوزه علمیه قم]] و [[جامعه روحانیت مبارز تهران]] تعدادی از [[فقیهان]] شیعه را به عنوان [[مجتهد جامع الشرایط]] معرفی کردند.<ref>روزنامه جمهوری اسلامی، ضمیمه، ۱۳۸۶/۲/۱۵.</ref><ref>[http://www.tarikhirani.ir/ پایگاه اطلاع رسانی تاریخ ایرانی]</ref>
بعد از درگذشت [[آیت الله بروجردی]] در سال ۱۳۴۰ش/ ۱۳۸۰ق، گروهی از استادان حوزه علمیه بیانیه‌ای صادر کردند و تعدادی از مجتهدان را به عنوان مرجع معرفی کردند.{{مدرک}} در سال ۱۳۷۳ش نیز بعد از درگذشت [[محمد علی اراکی]]، برخی از تشکل‌های روحانی مثل [[جامعه مدرسین حوزه علمیه قم]] و [[جامعه روحانیت مبارز تهران]] تعدادی از [[فقیهان]] شیعه را به عنوان [[مجتهد جامع الشرایط]] معرفی کردند.<ref>روزنامه جمهوری اسلامی، ضمیمه، ۱۳۸۶/۲/۱۵.</ref><ref>[http://www.tarikhirani.ir/ پایگاه اطلاع رسانی تاریخ ایرانی].</ref>


== دلایل لزوم تقلید از اعلم ==
== دلایل لزوم تقلید از اعلم ==
از جمله ادله شرط اعلمیت را استدلال عقلی از دیدگاه شخص [[تقلید (فقه)|مقلِّد]] دانسته‌اند، زیرا از دیدگاه او یا [[فتوا]]ی مجتهد اعلم و غیر اعلم هر دو به صورت اختیاری حجت است یا تنها فتوای مجتهد اعلم حجت شرعی است. در نتیجه حجیت فتوای اعلم‌، یقینی است و حجیت فتوای غیر اعلم‌، مشکوک‌. پس عقل حکم می‌کند که تقلید از اعلم واجب باشد و مراجعه به غیر او جایز نباشد<ref>غروی تبریزی‌، ج ۱، ص ۱۰۶۱۰۷</ref>.
از جمله ادله شرط اعلمیت را استدلال عقلی از دیدگاه شخص [[تقلید (فقه)|مقلِّد]] دانسته‌اند، زیرا از دیدگاه او یا [[فتوا]]ی مجتهد اعلم و غیر اعلم هر دو به صورت اختیاری حجت است یا تنها فتوای مجتهد اعلم حجت شرعی است. در نتیجه حجیت فتوای اعلم‌، یقینی است و حجیت فتوای غیر اعلم‌، مشکوک‌. پس عقل حکم می‌کند که تقلید از اعلم واجب باشد و مراجعه به غیر او جایز نباشد<ref>غروی تبریزی‌، التنقیح، ج ۱، ص۱۰۶-۱۰۷.</ref>


گذشته از این استدلال‌، موافقان این شرط استناد کرده‌اند به اینکه در احادیث مربوط به راه حل اختلاف میان قضات‌، [[امامان شیعه|ائمه‌]](ع) رجوع به «اَفْقَه» را توصیه کرده‌اند<ref>رک: حرّعاملی‌، ج ۲۷، ص ۱۰۶۱۰۷</ref>. در شماری از احادیث نیز تعبیر «اعلم» آمده است<ref>رک:حرّعاملی‌، ج ۲۷، ص ۱۰۶</ref> ولی در سند و دلالت این احادیث مناقشه شده است<ref>رجوع کنیدبه غروی تبریزی‌، ج ۱، ص ۱۱۵ ۱۱۸</ref>.
گذشته از این استدلال‌، موافقان این شرط استناد کرده‌اند به اینکه در احادیث مربوط به راه حل اختلاف میان قضات‌، [[امامان شیعه|ائمه‌]](ع) رجوع به «اَفْقَه» را توصیه کرده‌اند<ref>حرّعاملی‌، ج ۲۷، ص۱۰۶-۱۰۷.</ref> در شماری از احادیث نیز تعبیر «اعلم» آمده است<ref>حرّعاملی‌، ج ۲۷، ص۱۰۶.</ref> ولی در سند و دلالت این احادیث مناقشه شده است<ref>غروی تبریزی‌، التنقیح، ج ۱، ص۱۱۵-۱۱۸.</ref>


دلیل دوم‌، اجماع بر لزوم تقلید از اعلم است که از برخی فقها نقل شده است<ref>رک: آخوند خراسانی‌، ص‌۴۷۵</ref> ولی اولاً در وقوع چنین اجماعی‌، با وجود مخالفین، و ثانیاً در حجیت آن‌، با این احتمال که چه بسا به اتکای ادله دیگری باشد، مناقشه شده است<ref>غروی تبریزی‌، ج‌۱، ص‌۱۱۴</ref>.
دلیل دوم‌، اجماع بر لزوم تقلید از اعلم است که از برخی فقها نقل شده است<ref>رک: آخوند خراسانی‌، ص‌۴۷۵</ref> ولی اولاً در وقوع چنین اجماعی‌، با وجود مخالفین، و ثانیاً در حجیت آن‌، با این احتمال که چه بسا به اتکای ادله دیگری باشد، مناقشه شده است<ref>غروی تبریزی‌، التنقیح، ج‌۱، ص‌۱۱۴.</ref>


دلیل سوم آن است که ادله مشروعیت تقلید، شامل موارد تعارض و اختلاف آرا نمی‌شود، پس [[تقلید (فقه)|مقلد]] بر اساس حکم عقل خویش باید احتیاط کند یا از اعلم تقلید کند و از آنجا که احتیاط در همه موارد برای مقلد ممکن نیست‌، تنها راه در پیش روی وی تقلید از اعلم‌است‌. سیره عقلا در تمامی حرفه‌ها و فنون نیز که دلیل اصلی مشروعیت تقلید است‌، در موارد اختلاف داشتن متخصصان‌، رجوع به اعلم است<ref>غروی تبریزی‌، ج ۱، ص ۱۱۳۱۱۴؛ صدر، ص ۱۸۲</ref>.
دلیل سوم آن است که ادله مشروعیت تقلید، شامل موارد تعارض و اختلاف آرا نمی‌شود، پس [[تقلید (فقه)|مقلد]] بر اساس حکم عقل خویش باید احتیاط کند یا از اعلم تقلید کند و از آنجا که احتیاط در همه موارد برای مقلد ممکن نیست‌، تنها راه در پیش روی وی تقلید از اعلم‌است‌. سیره عقلا در تمامی حرفه‌ها و فنون نیز که دلیل اصلی مشروعیت تقلید است‌، در موارد اختلاف داشتن متخصصان‌، رجوع به اعلم است<ref>غروی تبریزی‌، التنقیح، ج ۱، ص۱۱۳-۱۱۴.</ref>


دلیل چهارم آن است که عمل به فتوای [[فقیه]] برای رسیدن به حکم واقعی است و فتوای اعلم چون قوی‌تر و دقیق‌تر است‌، از فتوای غیر اعلم به واقعیت نزدیک‌تر و ازین‌رو لازم‌الاجراست‌. دلیل اخیر از این جهت محل مناقشه است که اولاً در مواردی ممکن است فتوای غیر اعلم به واقعیت نزدیک‌تر باشد (مثلاً با فتوای مشهور یا رأی فقهای بزرگ موافق باشد)، ثانیاً ملاک تقلید نزدیک‌تر بودن به واقعیت نیست و از آنجا که در ادله تقلید عناوین عالم و [[فقیه]] و امثال اینها به کار رفته‌، که هم بر اعلم هم بر غیراعلم صادق است‌، وجوب تقلید انحصار به اعلم ندارد<ref>غروی تبریزی‌، ج ۱، ص ۱۱۷۱۱۹</ref>.
دلیل چهارم آن است که عمل به فتوای [[فقیه]] برای رسیدن به حکم واقعی است و فتوای اعلم چون قوی‌تر و دقیق‌تر است‌، از فتوای غیر اعلم به واقعیت نزدیک‌تر و ازین‌رو لازم‌الاجراست‌. دلیل اخیر از این جهت محل مناقشه است که اولاً در مواردی ممکن است فتوای غیر اعلم به واقعیت نزدیک‌تر باشد (مثلاً با فتوای مشهور یا رأی فقهای بزرگ موافق باشد)، ثانیاً ملاک تقلید نزدیک‌تر بودن به واقعیت نیست و از آنجا که در ادله تقلید عناوین عالم و [[فقیه]] و امثال اینها به کار رفته‌، که هم بر اعلم هم بر غیراعلم صادق است‌، وجوب تقلید انحصار به اعلم ندارد<ref>غروی تبریزی‌، التنقیح، ج ۱، ص۱۱۷-۱۱۹.</ref>


== دلایل جواز تقلید از غیر اعلم==
== دلایل جواز تقلید از غیر اعلم==
در فقه شیعه‌، شماری از فقها، از جمله [[صاحب فصول]]، تقلید از غیر اعلم را هم جایز دانسته و به ادله‌ای استدلال کرده‌اند؛
در فقه شیعه‌، شماری از فقها، از جمله [[صاحب فصول]]، تقلید از غیر اعلم را هم جایز دانسته و به ادله‌ای استدلال کرده‌اند؛


از جمله آنکه در آیات و روایات مورد استناد در موضوع تقلید، قید اعلمیت نیامده و ازین‌رو به طور برابر شامل فتوای اعلم و غیر اعلم می‌شود. در پاسخ به این دلیل گفته شده که این ادله‌، تنها موارد اتفاق نظر مجتهدان را در برمی‌گیرد و شامل موارد اختلاف نظر نمی‌شود، زیرا در این صورت به جمع دو نقیض می‌انجامد<ref>غروی تبریزی‌، ج ۱، ص ۱۰۸۱۱۱</ref>.
از جمله آنکه در آیات و روایات مورد استناد در موضوع تقلید، قید اعلمیت نیامده و ازین‌رو به طور برابر شامل فتوای اعلم و غیر اعلم می‌شود. در پاسخ به این دلیل گفته شده که این ادله‌، تنها موارد اتفاق نظر مجتهدان را در برمی‌گیرد و شامل موارد اختلاف نظر نمی‌شود، زیرا در این صورت به جمع دو نقیض می‌انجامد<ref>غروی تبریزی‌، التنقیح، ج ۱، ص۱۰۸-۱۱۱.</ref>


دلیل دوم مخالفان این است که در صورت لزوم تقلید از اعلم، در زمان حضور معصومان نباید کسی برای استفتا و سؤال به اشخاص دیگری مراجعه کند، در حالی که ظاهراً هیچکس چنین ادعایی نکرده‌، بلکه خود ائمه به برخی اصحاب خود ارجاع می‌داده‌اند<ref>غروی تبریزی‌، ج ۱، ص ۱۱۳</ref>. اهل سنّت نیز استدلال کرده‌اند که به‌رغم آنکه برخی از [[صحابه]] اعلم بوده‌اند، در جواز رجوع به همه آنان تردیدی وجود ندارد<ref>حسینی حنفی‌، ج ۴، ص ۲۵۱</ref>. در پاسخ به این دلیل گفته شده است که قول به وجوب تقلید از اعلم در صورتی است که مخالفت مجتهد اعلم و غیر اعلم معلوم باشد، و حال آنکه وجود اختلاف میان امامان و اصحابشان معلوم نبوده است<ref>غروی تبریزی‌، ج ۱، ص ۱۱۳</ref>.
دلیل دوم مخالفان این است که در صورت لزوم تقلید از اعلم، در زمان حضور معصومان نباید کسی برای استفتا و سؤال به اشخاص دیگری مراجعه کند، در حالی که ظاهراً هیچکس چنین ادعایی نکرده‌، بلکه خود ائمه به برخی اصحاب خود ارجاع می‌داده‌اند<ref>غروی تبریزی‌، ج ۱، ص۱۱۳.</ref> اهل سنّت نیز استدلال کرده‌اند که به‌رغم آنکه برخی از [[صحابه]] اعلم بوده‌اند، در جواز رجوع به همه آنان تردیدی وجود ندارد<ref>حسینی حنفی‌، تیسیر التحریر، ج ۴، ص۲۵۱.</ref> در پاسخ به این دلیل گفته شده است که قول به وجوب تقلید از اعلم در صورتی است که مخالفت مجتهد اعلم و غیر اعلم معلوم باشد، و حال آنکه وجود اختلاف میان امامان و اصحابشان معلوم نبوده است<ref>غروی تبریزی‌، التنقیح، ج ۱، ص۱۱۳.</ref>


دلیل سوم مخالفانِ شرط اعلمیت آن است که سیره متشرعان و متدینان‌، سؤال کردن احکام شرعی مورد ابتلا از هر عالمی بوده است نه صرفاً از اعلم و به آن چنین پاسخ داده شده که این ادعا در موردی صحیح است که مخالفت میان عالمان معلوم نباشد و گرنه به اعلم رجوع می‌شود<ref>غروی تبریزی‌، ج ۱، ص ۱۱۲</ref>.
دلیل سوم مخالفانِ شرط اعلمیت آن است که سیره متشرعان و متدینان‌، سؤال کردن احکام شرعی مورد ابتلا از هر عالمی بوده است نه صرفاً از اعلم و به آن چنین پاسخ داده شده که این ادعا در موردی صحیح است که مخالفت میان عالمان معلوم نباشد و گرنه به اعلم رجوع می‌شود<ref>غروی تبریزی‌، التنقیح، ج ۱، ص۱۱۲.</ref>


دلیل چهارم مخالفان آن است که وجوب تقلید از اعلم موجب عسر و حرج مکلفان است‌، زیرا تعیین مفهوم اعلم و تشخیص مصداق آن و نیز فرا گرفتن آرا و فتاوای او موجب حرج است که در شریعت نهی شده است ولی پاسخ گفته‌اند که شناختن مصداق اعلم در فقه‌، همچون دیگر فنون از طریق رجوع به اهل خبره و شهرت اطمینان‌آور هم ممکن است و فراگیری فتاوا نیز چندان دشوار نیست‌. به علاوه وجوب تقلید از اعلم فقط در صورت علم به اختلاف آرای مجتهدان مطرح است و این علم تنها با آشنایی با فتاوای آنها حاصل می‌شود<ref>غروی تبریزی‌، ج ۱، ص ۱۱۱۱۱۲</ref>.
دلیل چهارم مخالفان آن است که وجوب تقلید از اعلم موجب عسر و حرج مکلفان است‌، زیرا تعیین مفهوم اعلم و تشخیص مصداق آن و نیز فرا گرفتن آرا و فتاوای او موجب حرج است که در شریعت نهی شده است ولی پاسخ گفته‌اند که شناختن مصداق اعلم در فقه‌، همچون دیگر فنون از طریق رجوع به اهل خبره و شهرت اطمینان‌آور هم ممکن است و فراگیری فتاوا نیز چندان دشوار نیست‌. به علاوه وجوب تقلید از اعلم فقط در صورت علم به اختلاف آرای مجتهدان مطرح است و این علم تنها با آشنایی با فتاوای آنها حاصل می‌شود<ref>غروی تبریزی‌، التنقیح، ج ۱، ص۱۱۱-۱۱۲.</ref>


اشاره به این نکته نیز سودمند است که در چند دهه اخیر، برخی علمای شیعه و اهل‌سنّت مسئله شورای افتا و حجیت آن را پیش کشیدند<ref>رجوع کنیدبه طالقانی‌، ص ۲۰۷۲۱۱؛ جزایری‌، ص ۲۱۵۲۳۰؛ ابوفارس‌، ص ۱۰۱۲</ref>. از پرسشهای مرتبط با این طرح‌، یکی این است که اگر نظر شورای افتا با فتوای مجتهد اعلم مخالف باشد، کدامیک مقدّم است‌، برخی صاحب‌نظران قائل به تقدم فتوای مجتهد اعلم‌اند و برخی نظر شورای افتا را مقدّم می‌دانند<ref>رک «نظرخواهی از فقها پیرامون مسائل فقهی و حقوقی»، ص ۱۱۶۱۲۲)</ref>.
اشاره به این نکته نیز سودمند است که در چند دهه اخیر، برخی علمای شیعه و اهل‌سنّت مسئله شورای افتا و حجیت آن را پیش کشیدند<ref>رجوع کنیدبه طالقانی‌، «تمرکز و عدم تمرکز مرجعیت و فتوی»، ص۲۰۷-۲۱۱؛ جزایری‌، «تقلید اعلم یا شورای فتوی»، ص۲۱۵-۲۳۰؛ ابوفارس‌، ص۱۰-۱۲.</ref> از پرسشهای مرتبط با این طرح‌، یکی این است که اگر نظر شورای افتا با فتوای مجتهد اعلم مخالف باشد، کدامیک مقدّم است‌، برخی صاحب‌نظران قائل به تقدم فتوای مجتهد اعلم‌اند و برخی نظر شورای افتا را مقدّم می‌دانند<ref>«نظرخواهی از فقها پیرامون مسائل فقهی و حقوقی»، ص۱۱۶-۱۲۲)</ref>


== در فقه اهل سنت==
== در فقه اهل سنت==
هم‌زمان با تدوین نخستین مباحث تقلید در اصول اهل سنت، مسئلۀ تقلید اعلم نیز مطرح گشت. در سدۀ ۴ق، در صورت تعدد مجتهدان دو قول نزد اهل سنت وجود داشته است، گروهی مقلد را در رجوع به آنان مخیر می‌کردند و گروهی تقلید از اعلم را ضروری می‌شمردند<ref>جصاص، الفصول، ج۲،ص ۳۷۲؛ ابویعلی، ج۴،ص ۱۲۲۶؛ شهرستانی، ج۱،ص ۱۸۶؛ قرطبی، ج۲، ص ۲۱۱</ref>. از قائلان به تقلید اعلم، ابن سریج و قفال مروزی نام بُرده‌اند<ref>ابواسحاق، التبصرة، ص ۴۱۵</ref>. به طور خلاصه باید گفت در فقه [[اهل سنّت‌]]، [[فقیهان]] [[مذهب حنفی|حنفی‌]] و [[مذهب مالکی|مالکی‌]]، [[احمد بن حنبل‌]] و اکثر مذهب [[شافعی]] شرط اعلمیت را پذیرفته‌اند<ref>غزالی‌، ج‌۲، ص‌۴۰۴؛ حسینی حنفی‌، ج ۴، ص ۲۵۱</ref> ولی قاضی ابوبکر باقلانی و جمعی از فقیهان حنبلی تقلید از غیر اعلم را جایز دانسته‌اند<ref>حسینی حنفی‌، ج ۴، ص ۲۵۱؛ محمدتقی حکیم‌، ص ۶۳۷</ref>.
هم‌زمان با تدوین نخستین مباحث تقلید در اصول اهل سنت، مسئلۀ تقلید اعلم نیز مطرح گشت. در سدۀ ۴ق، در صورت تعدد مجتهدان دو قول نزد اهل سنت وجود داشته است، گروهی مقلد را در رجوع به آنان مخیر می‌کردند و گروهی تقلید از اعلم را ضروری می‌شمردند<ref>جصاص، الفصول، ج۲، ص۳۷۲؛ ابویعلی، العدة فی اصول الفقه، ج۴، ص۱۲۲۶؛ شهرستانی، الملل و النحل‌، ج۱، ص۱۸۶؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن،  ج۲، ص۲۱۱.</ref> از قائلان به تقلید اعلم، ابن سریج و قفال مروزی نام بُرده‌اند<ref>ابواسحاق، التبصرة، ص۴۱۵.</ref> به طور خلاصه باید گفت در فقه [[اهل سنّت‌]]، [[فقیهان]] [[مذهب حنفی|حنفی‌]] و [[مذهب مالکی|مالکی‌]]، [[احمد بن حنبل‌]] و اکثر مذهب [[شافعی]] شرط اعلمیت را پذیرفته‌اند<ref>غزالی‌، ج‌۲، ص‌۴۰۴؛ حسینی حنفی‌، تیسیر التحریر، ج ۴، ص۲۵۱.</ref> ولی قاضی ابوبکر باقلانی و جمعی از فقیهان حنبلی تقلید از غیر اعلم را جایز دانسته‌اند<ref>حسینی حنفی‌، تیسیر التحریر، ج ۴، ص۲۵۱؛ حکیم‌، الاصول العامة، ص۶۳۷.</ref>


==پانویس ==
==پانویس ==
خط ۵۶: خط ۵۶:
==منابع ==
==منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* ابو اسحاق شیرازی، ابراهیم‌، التبصرة، به کوشش محمد حسن هیتو، دمشق‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م
* ابو اسحاق شیرازی، ابراهیم‌، التبصرة، به کوشش محمد حسن هیتو، دمشق‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م.
* ابویعلی، محمد، العدة فی اصول الفقه، به کوشش احمد بن علی سیر مبارکی، ریاض، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م
* ابویعلی، محمد، العدة فی اصول الفقه، به کوشش احمد بن علی سیر مبارکی، ریاض، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
* آخوندخراسانی، محمدکاظم بن حسین، کفایة الاصول،قم ۱۴۰۹؛
* آخوندخراسانی، محمدکاظم بن حسین، کفایة الاصول،قم ۱۴۰۹.
* آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳؛
* آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
* آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، تاریخ حصرالاجتهاد، چاپ محمدعلی انصاری، خوانسار ۱۴۰۱؛
* آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، تاریخ حصرالاجتهاد، چاپ محمدعلی انصاری، خوانسار ۱۴۰۱.
* بروجردی، حسین، رسالۀ توضیح المسائل، قم، چاپخانۀ علمیه
* بروجردی، حسین، رسالۀ توضیح المسائل، قم، چاپخانۀ علمیه.
* جزایری، مرتضی، «تقلید اعلم یا شورای فتوی»، در بحثی در بارة مرجعیت و روحانیت، تهران : شرکت سهامی انتشار، (۱۳۴۱ش) ؛
* جزایری، مرتضی، «تقلید اعلم یا شورای فتوی»، در بحثی در بارة مرجعیت و روحانیت، تهران : شرکت سهامی انتشار، (۱۳۴۱ش).
* جصاص، الفصول فی الاصول، به کوشش محمد محمد تامر، بیروت، ۱۴۲۰ق/۲۰۰۰م
* جصاص، الفصول فی الاصول، به کوشش محمد محمد تامر، بیروت، ۱۴۲۰ق/۲۰۰۰م.
* حسینی حنفی، محمدامین، تیسیر التحریر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
* حسینی حنفی، محمدامین، تیسیر التحریر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
* حکیم، سید محسن، مستمسک العروة الوثقی، چاپ افست قم ۱۴۰۴؛
* حکیم، سید محسن، مستمسک العروة الوثقی، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
* خمینی، سید روح اللّه، تحریر الوسیلة، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷؛
* خمینی، سید روح اللّه، تحریر الوسیلة، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
* خمینی، سید روح الله‌، رساله توضیح المسائل.
* خمینی، سید روح الله‌، رساله توضیح المسائل.
* خویی، ابوالقاسم، الاجتهاد و التقلید، قم، ۱۴۱۰ق
* خویی، ابوالقاسم، الاجتهاد و التقلید، قم، ۱۴۱۰ق.
* سیستانی، سید علی، منهاج الصالحین، قم ۱۴۱۶؛
* سیستانی، سید علی، منهاج الصالحین، قم، ۱۴۱۶ق.
* شهرستانی‌، محمد، الملل و النحل‌، به کوشش محمد بدران‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌
* شهرستانی‌، محمد، الملل و النحل‌، به کوشش محمد بدران‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌.
* شهید ثانی، زین الدین بن علی، مسالک الافهام فی شرح شرایع الاسلام، چاپ سنگی (بی جا) ۱۳۱۳، چاپ افست قم (بی تا)
* شهید ثانی، زین الدین بن علی، مسالک الافهام فی شرح شرایع الاسلام، چاپ سنگی (بی جا) ۱۳۱۳، چاپ افست قم (بی تا).
* طالقانی، سید محمود «تمرکز و عدم تمرکز مرجعیت و فتوی، در بحثی در بارة مرجعیت و روحانیت
* طالقانی، سید محمود «تمرکز و عدم تمرکز مرجعیت و فتوی، در بحثی در بارة مرجعیت و روحانیت.
* طباطبائی یزدی، سید محمدکاظم بن عبدالعظیم، العروة الوثقی، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴؛
* طباطبائی یزدی، سید محمدکاظم بن عبدالعظیم، العروة الوثقی، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴ق.
* علامه حلّی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، قم ۱۴۱۳۱۴۱۹؛
* علامه حلّی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، قم ۱۴۱۳-۱۴۱۹ق.
* علامۀ حلی، حسن بن یوسف، الرسالة السعدیة، به کوشش عبدالحسین محمد علی بقال، قم، ۱۴۱۰ق
* علامۀ حلی، حسن بن یوسف، الرسالة السعدیة، به کوشش عبدالحسین محمد علی بقال، قم، ۱۴۱۰ق.
* علامۀ حلی، حسن بن یوسف، ارشاد الاذهان، به کوشش فارس حسون، قم، ۱۴۱۰ق
* علامۀ حلی، حسن بن یوسف، ارشاد الاذهان، به کوشش فارس حسون، قم، ۱۴۱۰ق.
* علامۀ حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول‌، به کوشش عبدالحسین محمد علی بقال‌، نجف‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۴م‌
* علامۀ حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول‌، به کوشش عبدالحسین محمد علی بقال‌، نجف‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۴م‌.
* غروی تبریزی، علی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، تقریرات درس آیة اللّه خوئی، ج ۱، قم ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸؛
* غروی تبریزی، علی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، تقریرات درس آیة اللّه خوئی، ج ۱، قم ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.
* قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره، ۱۹۷۲م
* قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره، ۱۹۷۲م.
* محقق حلی‌، جعفر، معارج الاصول‌، به کوشش محمد حسین رضوی، قم‌، ۱۴۰۳ق‌
* محقق حلی‌، جعفر، معارج الاصول‌، به کوشش محمد حسین رضوی، قم‌، ۱۴۰۳ق‌.
* محمدتقی حکیم، الاصول العامة للفقه المقارن، قم ۱۴۱۸/۱۹۹۷؛
* حکیم، محمدتقی، الاصول العامة للفقه المقارن، قم ۱۴۱۸/۱۹۹۷ق.
* مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، به کوشش علی‌پناه اشتهاردی و دیگران، قم، ۱۴۰۳ق
* مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، به کوشش علی‌پناه اشتهاردی و دیگران، قم، ۱۴۰۳ق.
* نراقی، احمدبن محمدمهدی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، قم، ج ۴، ۱۴۱۵، ج ۱۳، ۱۴۱۷؛
* نراقی، احمدبن محمدمهدی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، قم، ج ۴، ۱۴۱۵، ج ۱۳، ۱۴۱۷ق.
* نظرخواهی از فقها پیرامون مسائل فقهی و حقوقی»، رهنمون،ش ۷ (زمستان ۱۳۷۲)؛
* نظرخواهی از فقها پیرامون مسائل فقهی و حقوقی»، رهنمون،ش ۷ (زمستان ۱۳۷۲).
* وحید بهبهانی، محمد باقر، حاشیة مجمع الفائدة و البرهان، قم، ۱۴۱۷ق
* وحید بهبهانی، محمد باقر، حاشیة مجمع الفائدة و البرهان، قم، ۱۴۱۷ق.
{{پایان}}
{{پایان}}


Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۵٬۹۴۶

ویرایش