پرش به محتوا

شق الصدر: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ مارس ۲۰۲۱
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:


==شرح ماجرا==
==شرح ماجرا==
منابع [[اهل سنت]] نقل کرده‌اند وقتی [[پیامبر(ص)]] در دوران کودکی نزد [[حلیمه سعدیه|حلیمه]] دایه خود و در میان قبیله بنی‌سعد به سر می‌برد، واقعه‌ای عجیب برایش روی داد. روزی که گوسفندان را به صحرا برده بود، ناگهان چند [[فرشته]] به شکل انسان و با لباس سفید او را گرفتند و سینه‌اش را شکافتند و قلب او را بیرون آوردند. سپس قلب را در تشت سفیدی شستند و لکه تیره‌ای را از آن زدودند و آن‌گاه قلب را در سینه گذاشتند. فرشتگان بدین وسیله پیامبر را از صفات بد پاکیزه ساختند. پسر حلیمه (برادر رضاعی پیامبر) که شاهد ماجرا بود، سراسیمه به حلیمه خبر رساند.<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۱۷۳-۱۷۴؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۳۹؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۰.</ref>
منابع [[اهل سنت]] نقل کرده‌اند وقتی [[پیامبر(ص)]] در دوران کودکی نزد [[حلیمه سعدیه|حلیمه]] دایه خود و در میان قبیله بنی‌سعد به سر می‌برد، واقعه‌ای عجیب برایش روی داد. روزی که گوسفندان را به صحرا برده بود، ناگهان چند [[فرشته]] به شکل انسان و با لباس سفید او را گرفتند و سینه‌اش را شکافتند و قلب او را بیرون آوردند. سپس قلب را در تشت سفیدی شستند و لکه تیره‌ای را از آن زدودند و آن‌گاه قلب را در سینه گذاشتند. فرشتگان بدین وسیله پیامبر را از صفات بد پاکیزه ساختند. پسر حلیمه (برادر رضاعی پیامبر) که شاهد ماجرا بود، سراسیمه به حلیمه خبر رساند.<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۱۷۳-۱۷۴؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص۱۳۹؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص۱۰.</ref>


حلیمه به‌شدت نگران شد و کودک را نزد کاهنی برد تا ماجرا را از او بپرسد. کاهن پس از شنیدن سخنان کودک، هشدار داد که او در آینده، دینِ مردم را تغییر خواهد داد. حلیمه نگران‌تر شد و تصمیم گرفت برای حفظ جان کودک از دست دشمنان، او را به نزد مادرش در [[مکه]] بازگرداند.<ref>طبری، تاریخ طبری، ج ۲، ص ۱۶۳؛ ابن‌جوزی، المنتظم، ج۲، ص۲۶۷؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۴۶۴-۴۶۵.</ref>
حلیمه به‌شدت نگران شد و کودک را نزد کاهنی برد تا ماجرا را از او بپرسد. کاهن پس از شنیدن سخنان کودک، هشدار داد که او در آینده، دینِ مردم را تغییر خواهد داد. حلیمه نگران‌تر شد و تصمیم گرفت برای حفظ جان کودک از دست دشمنان، او را به نزد مادرش در [[مکه]] بازگرداند.<ref>طبری، تاریخ طبری، ج ۲، ص۱۶۳؛ ابن‌جوزی، المنتظم، ج۲، ص۲۶۷؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۴۶۴-۴۶۵.</ref>


بنابر منابع [[اهل سنت]] این اتفاق در طول زندگی پیامبر سه بار از جمله هنگام [[بعثت]] روی داده و نخستین بار، در چهار سالگی بوده است. اهل سنت برای هر بار حکمتی ذکر کرده‌اند: در کودکی برای اینکه سلطه [[شیطان]] بر قلب پیامبر(ص) برداشته شود، در هنگام بعثت برای آنکه قلب پیامبر ظرفیت [[وحی]] را بیابد و در هنگام [[معراج]]، برای اینکه قلب پیامبر توانایی افزون‌تری برای [[مناجات]] و معراج پیدا کند.
بنابر منابع [[اهل سنت]] این اتفاق در طول زندگی پیامبر سه بار از جمله هنگام [[بعثت]] روی داده و نخستین بار، در چهار سالگی بوده است. اهل سنت برای هر بار حکمتی ذکر کرده‌اند: در کودکی برای اینکه سلطه [[شیطان]] بر قلب پیامبر(ص) برداشته شود، در هنگام بعثت برای آنکه قلب پیامبر ظرفیت [[وحی]] را بیابد و در هنگام [[معراج]]، برای اینکه قلب پیامبر توانایی افزون‌تری برای [[مناجات]] و معراج پیدا کند.
خط ۱۱: خط ۱۱:
==دیدگاه مذاهب اسلامی==
==دیدگاه مذاهب اسلامی==
===اهل سنت===
===اهل سنت===
بیشتر عالمان دینی [[اهل سنت]] معتقدند که واقعه شق الصدر از [[معجزه]]‌های پیامبر(ص) است و در وقوع آن نباید تردید کرد؛ زیرا [[روایات]] بسیاری از آن خبر داده‌اند و راویان واقعه نیز [[حدیث موثق|ثقه]] و قابل اعتمادند. همچنین بنابر باور آنان، جایز نیست که روایاتِ گواه بر شق الصدر را [[تأویل]] کرد و به معناهایی غیر از معنای ظاهری که همان شکافتن سینه و درآوردن و شستن قلب است، بازگرداند.<ref>ابن حجر العسقلانی، فتح الباری، ج۷، ص۲۰۴-۲۰۵.</ref> برخی از [[تفسیر|مفسر]]ان اهل سنت، مراد از انشراح صدر در [[سوره انشراح]] و آیه «الم نشرح لک صدرک» را همین ماجرا دانسته‌اند؛<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج ۳۲، ص ۲.</ref> با این حال، برخی عالمان اهل سنت ماجرای شق الصدر را [[جعل حدیث|جعل]]ی و روایات آن را از [[اسرائیلیات]] دانسته‌اند.
بیشتر عالمان دینی [[اهل سنت]] معتقدند که واقعه شق الصدر از [[معجزه]]‌های پیامبر(ص) است و در وقوع آن نباید تردید کرد؛ زیرا [[روایات]] بسیاری از آن خبر داده‌اند و راویان واقعه نیز [[حدیث موثق|ثقه]] و قابل اعتمادند. همچنین بنابر باور آنان، جایز نیست که روایاتِ گواه بر شق الصدر را [[تأویل]] کرد و به معناهایی غیر از معنای ظاهری که همان شکافتن سینه و درآوردن و شستن قلب است، بازگرداند.<ref>ابن حجر العسقلانی، فتح الباری، ج۷، ص۲۰۴-۲۰۵.</ref> برخی از [[تفسیر|مفسر]]ان اهل سنت، مراد از انشراح صدر در [[سوره انشراح]] و آیه «الم نشرح لک صدرک» را همین ماجرا دانسته‌اند؛<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج ۳۲، ص۲.</ref> با این حال، برخی عالمان اهل سنت ماجرای شق الصدر را [[جعل حدیث|جعل]]ی و روایات آن را از [[اسرائیلیات]] دانسته‌اند.


===شیعه===
===شیعه===
برخی عالمان [[شیعه]] مانند [[علامه طباطبایی]] توجیهاتی برای وقوع ماجرای شق الصدر ذکر کرده‌اند. علامه طباطبایی معتقد است که این واقعه [[روایات]] بسیاری دارد و رد همه آنها ممکن نیست و ضرورتی نیز ندارد بلکه باید معنای روایات را به [[تاویل]] برد؛ بدین گونه که بگوییم وقوع شق الصدر و شستشوی قلب [[پیامبر(ص)]] در این دنیا نبوده، بلکه این واقعه، تمثّل [[برزخ]]ی است و شستشوی قلب پیامبر در عالمی دیگر روی داده و در این دنیا برای او تمثل پیدا کرده است.<ref>نک: طباطبایی، المیزان، ج ۱۳، ص ۳۳ و ج ۲۰، ص ۴۵۲.</ref> او بر آن است که وقوع چنین تمثیلاتی در ظواهر کتاب و سنت بسیار است و راهی برای انکار آنها وجود ندارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ج۱۳، ص۳۴.</ref> با این حال، اکثر عالمان [[شیعه]] معتقدند که وقوع چنین حادثه‌ای صحت ندارد و برای رد آن، دلایلی اقامه کرده‌اند.
برخی عالمان [[شیعه]] مانند [[علامه طباطبایی]] توجیهاتی برای وقوع ماجرای شق الصدر ذکر کرده‌اند. علامه طباطبایی معتقد است که این واقعه [[روایات]] بسیاری دارد و رد همه آنها ممکن نیست و ضرورتی نیز ندارد بلکه باید معنای روایات را به [[تاویل]] برد؛ بدین گونه که بگوییم وقوع شق الصدر و شستشوی قلب [[پیامبر(ص)]] در این دنیا نبوده، بلکه این واقعه، تمثّل [[برزخ]]ی است و شستشوی قلب پیامبر در عالمی دیگر روی داده و در این دنیا برای او تمثل پیدا کرده است.<ref>نک: طباطبایی، المیزان، ج ۱۳، ص۳۳ و ج ۲۰، ص۴۵۲.</ref> او بر آن است که وقوع چنین تمثیلاتی در ظواهر کتاب و سنت بسیار است و راهی برای انکار آنها وجود ندارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ج۱۳، ص۳۴.</ref> با این حال، اکثر عالمان [[شیعه]] معتقدند که وقوع چنین حادثه‌ای صحت ندارد و برای رد آن، دلایلی اقامه کرده‌اند.


===ضعف، اختلاف و تعارض محتوای روایات===
===ضعف، اختلاف و تعارض محتوای روایات===
[[روایات]]ی که ماجرای شق الصدر را نقل کرده‌اند با یکدیگر اختلاف و تعارض دارند. افزون بر این، با روایات دیگری در موضوعات دیگر هم دارای اختلاف و تعارض‌اند. برخی از روایات نیز با اصول کلامی و گزارش‌های تاریخی ناسازگارند. از جمله این اشکالات است:
[[روایات]]ی که ماجرای شق الصدر را نقل کرده‌اند با یکدیگر اختلاف و تعارض دارند. افزون بر این، با روایات دیگری در موضوعات دیگر هم دارای اختلاف و تعارض‌اند. برخی از روایات نیز با اصول کلامی و گزارش‌های تاریخی ناسازگارند. از جمله این اشکالات است:
*زمان وقوع شق الصدر در روایات، مختلف است: دو سالگی، چهار سالگی و پنج سالگی،<ref> مقریزی، امتاع الأسماء، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۱۳.</ref> ده سالگی،<ref>آلوسی، محمود، روح المعانی، تهران، انتشارات جهان، بی‌تا، ج۳۰، ص۱۶۷.</ref> بیست سالگی،<ref>سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، ج۶، ص۳۶۳.</ref> و چهل سالگی هنگام [[معراج]]<ref>سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، ج۶، ص۳۶۳.</ref>. در روایتی دیگر، حادثه در [[عالم ذر]] و روز [[الست|میثاق]] ذکر شده است.<ref>صالحی شامی، سبل الهدی والرشاد، بیروت: دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۵۹.</ref>
*زمان وقوع شق الصدر در روایات، مختلف است: دو سالگی، چهار سالگی و پنج سالگی،<ref> مقریزی، امتاع الأسماء، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۱۳.</ref> ده سالگی،<ref>آلوسی، محمود، روح المعانی، ج۳۰، ص۱۶۷.</ref> بیست سالگی،<ref>سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، ج۶، ص۳۶۳.</ref> و چهل سالگی هنگام [[معراج]]<ref>سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، ج۶، ص۳۶۳.</ref>. در روایتی دیگر، حادثه در [[عالم ذر]] و روز [[الست|میثاق]] ذکر شده است.<ref>صالحی شامی، سبل الهدی والرشاد، بیروت: دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۵۹.</ref>
*در برخی از روایاتِ شق الصدر آمده است علت اینکه [[حلیمه سعدیه|حلیمه]] دایه پیامبر (ص) او را نزد مادرش بازگرداند، همین واقعه بوده است؛ اما بنابر روایات دیگر علت بازگرداندن آن بوده که مسیحیان [[حبشه]] پیامبر را دیدند و گفتند که ما این کودک را ربوده، به دیار خود خواهیم برد؛ چون وی در آینده بسیار مهم خواهد شد.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۱۶۷.</ref>
*در برخی از روایاتِ شق الصدر آمده است علت اینکه [[حلیمه سعدیه|حلیمه]] دایه پیامبر(ص) او را نزد مادرش بازگرداند، همین واقعه بوده است؛ اما بنابر روایات دیگر علت بازگرداندن آن بوده که مسیحیان [[حبشه]] پیامبر را دیدند و گفتند که ما این کودک را ربوده، به دیار خود خواهیم برد؛ چون وی در آینده بسیار مهم خواهد شد.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۱۶۷.</ref>
*پیامبر اکرم (ص) از [[گناه|گناهان]] و زشتی‌های اعتقادی و رفتاری [[معصوم]] و مصون بوده است؛ بنابراین شستشوی قلب ایشان برای ایمنی‌بخشیدن در برابر گناهان بی‌معنا خواهد بود.<ref>نک: طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۳۹۵.</ref>
*پیامبر اکرم(ص) از [[گناه|گناهان]] و زشتی‌های اعتقادی و رفتاری [[معصوم]] و مصون بوده است؛ بنابراین شستشوی قلب ایشان برای ایمنی‌بخشیدن در برابر گناهان بی‌معنا خواهد بود.<ref>نک: طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۳۹۵.</ref>
*اینکه واقعه شق الصدر را یکی از [[معجزات پیامبر|معجزات پیامبر(ص)]] بدانیم با تعریف [[معجزه]] ناسازگار است؛ زیرا معجزه برای اثبات [[نبوت]] پیامبر است و آن حضرت در کودکی ادعای نبوت نداشته است.
*اینکه واقعه شق الصدر را یکی از [[معجزات پیامبر|معجزات پیامبر(ص)]] بدانیم با تعریف [[معجزه]] ناسازگار است؛ زیرا معجزه برای اثبات [[نبوت]] پیامبر است و آن حضرت در کودکی ادعای نبوت نداشته است.
*در روایات شق الصدر آمده است این عمل برای از بین بردن سلطه [[شیطان]] بر پیامبر صورت گرفته است؛ اما بنابر [[آیه|آیات]] [[قرآن]]، شیطان بر آن حضرت سلطه‌ای ندارد؛ از جمله: «ان عبادی لیس لک علیهم سلطان... ؛ تو (شیطان) را بر بندگان من سلطه‌ای نیست»<ref>سوره النحل، آیه ۹۹.</ref> و «...انه لیس له سلطان علی الذین آمنوا و علی ربهم یتوکلون؛... بی‌گمان شیطان را بر کسانی که ایمان آورند و بر پروردگارشان توکل کنند، سلطه‌ای نیست».<ref>سوره حجر، آیه ۴۰-۴۱.</ref>
*در روایات شق الصدر آمده است این عمل برای از بین بردن سلطه [[شیطان]] بر پیامبر صورت گرفته است؛ اما بنابر [[آیه|آیات]] [[قرآن]]، شیطان بر آن حضرت سلطه‌ای ندارد؛ از جمله: «ان عبادی لیس لک علیهم سلطان... ؛ تو (شیطان) را بر بندگان من سلطه‌ای نیست»<ref>سوره النحل، آیه ۹۹.</ref> و «...انه لیس له سلطان علی الذین آمنوا و علی ربهم یتوکلون؛... بی‌گمان شیطان را بر کسانی که ایمان آورند و بر پروردگارشان توکل کنند، سلطه‌ای نیست».<ref>سوره حجر، آیه ۴۰-۴۱.</ref>
خط ۲۹: خط ۲۹:
==منابع==
==منابع==
{{ستون-شروع}}
{{ستون-شروع}}
* آلوسی، محمود، روح المعانی، تهران، انتشارات جهان، بی‌تا.
* عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری،‌ دار المعرفة، بیروت، ۱۹۵۹م.
* عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری،‌ دار المعرفة، بیروت، ۱۹۵۹م.
* طباطبایی، محمد حسین، المیزان، قم، منشورات جامعة المدرسین، بی‌تا، ج۱۳، ص۳۴.
* طباطبایی، محمد حسین، المیزان، قم، منشورات جامعة المدرسین، بی‌تا، ج۱۳، ص۳۴.
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۵٬۹۶۶

ویرایش