پرش به محتوا

شق الصدر: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۵
جز
imported>Emadmohseny
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Emadmohseny
خط ۲: خط ۲:


==شرح ماجرا==
==شرح ماجرا==
منابع اهل سنت نقل کرده‌اند که وقتی پیامبر در دوران کودکی نزد [[حلیمه سعدیه|حلیمه]] دایه خود و در میان قبیله بنی‌سعد به سر می‌برد، واقعه‌ای عجیب برایش روی داد. روزی همراه گوسفندان به صحرا رفت. ناگهان چند [[فرشته]] به شکل انسان و با لباس سفید او را گرفتند  و سینه‌اش را شکافتند و قلب او را بیرون آوردند. سپس قلب را در تشت سفیدی شستند و  لکه تیره‌ای را از آن زدودند و آن گاه قلب را در سینه گذاشتند. فرشتگان بدین وسیله، پیامبر را از صفات بد پاکیزه ساختند.  پسر حلیمه (برادر رضاعی محمد(ص)) که شاهد ماجرا بود، سراسیمه به حلیمه خبر رساند.<ref>ابن‌اسحاق، ص ۲۷؛ ابن‌هشام، ج۱، ص ۱۷۳۱۷۴؛ ابن‌سعد، ج ۱، ص ۱۱۲؛ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۰</ref>
منابع اهل سنت نقل کرده‌اند که وقتی پیامبر در دوران کودکی نزد [[حلیمه سعدیه|حلیمه]] دایه خود و در میان قبیله بنی‌سعد به سر می‌برد، واقعه‌ای عجیب برایش روی داد. روزی همراه گوسفندان به صحرا رفت. ناگهان چند [[فرشته]] به شکل انسان و با لباس سفید او را گرفتند  و سینه‌اش را شکافتند و قلب او را بیرون آوردند. سپس قلب را در تشت سفیدی شستند و  لکه تیره‌ای را از آن زدودند و آن گاه قلب را در سینه گذاشتند. فرشتگان بدین وسیله، پیامبر را از صفات بد پاکیزه ساختند.  پسر حلیمه (برادر رضاعی محمد(ص)) که شاهد ماجرا بود، سراسیمه به حلیمه خبر رساند.<ref>ابن‌اسحاق، ص ۲۷؛ ابن‌هشام، ج۱، ص ۱۷۳۱۷۴؛ ابن‌سعد، ترجمه، ج ۱، ص 139؛ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۰</ref>


حلیمه به‌شدت نگران شد و کودک را نزد کاهنی برد تا ماجرا را از او بپرسد. کاهن پس از شنیدن سخنان کودک، هشدار داد که او در آینده، دینِ مردم را تغییر خواهد داد. حلیمه نگران‌تر شد و تصمیم گرفت برای حفظ جان کودک از دست دشمنان، او را به نزد مادرش در [[مکه]] بازگرداند.<ref>طبری، ج ۲، ص ۱۶۳؛ ابن‌جوزی، ج۲، ص۲۶۷؛ ابن‌اثیر، ۱۳۹۹۱۴۰۲، ج ۱، ص۴۶۴ـ ۴۶۵</ref>
حلیمه به‌شدت نگران شد و کودک را نزد کاهنی برد تا ماجرا را از او بپرسد. کاهن پس از شنیدن سخنان کودک، هشدار داد که او در آینده، دینِ مردم را تغییر خواهد داد. حلیمه نگران‌تر شد و تصمیم گرفت برای حفظ جان کودک از دست دشمنان، او را به نزد مادرش در [[مکه]] بازگرداند.<ref>طبری، ج ۲، ص ۱۶۳؛ ابن‌جوزی، ج۲، ص۲۶۷؛ ابن‌اثیر، ۱۳۹۹۱۴۰۲، ج ۱، ص۴۶۴ـ ۴۶۵</ref>
کاربر ناشناس