یحیی (پیامبر): تفاوت میان نسخهها
اصلاح جزئی پانویسها و بازنویسی بخشی از متن
imported>Foadian (←شهادت) |
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) (اصلاح جزئی پانویسها و بازنویسی بخشی از متن) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ جعبه اطلاعات پیامبران | {{ جعبه اطلاعات پیامبران | ||
| عنوان | | عنوان = | ||
| عرض | | عرض = | ||
| تصویر | | تصویر = سر حضرت یحیی2.jpg | ||
| عرض تصویر | | عرض تصویر = | ||
| زیرنویس | | زیرنویس = مقام یحیای نبی، [[مسجد اموی دمشق]] | ||
| اطلاعات پیامبر= اطلاعات پیامبر | | اطلاعات پیامبر= اطلاعات پیامبر | ||
| نام در قرآن = یحیی | | نام در قرآن = یحیی | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| حوادث مهم= تولد عیسی بن مریم، [[شهادت]] یحیی | | حوادث مهم= تولد عیسی بن مریم، [[شهادت]] یحیی | ||
}} | }} | ||
'''یحیی بن زکریا''' از پیامبران [[بنیاسرائیل]] بود که در کودکی به [[نبوت]] رسید. ماجرای تولد یحیی با وجود پیری پدر و | '''یحیی بن زکریا''' از پیامبران [[بنیاسرائیل]] بود که در کودکی به [[نبوت]] رسید. ماجرای تولد یحیی با وجود پیری پدر و نازایی مادر در [[قرآن]] آمده است. حضرت یحیی به [[زهد]] و [[گریه]] زیاد از خوف خدا معروف بود. | ||
در روایات [[شیعه]]، شهادت [[امام حسین (ع)]] به [[شهادت]] یحیی و [[امامت]] برخی از [[امامان شیعه]] در دوران کودکی به نبوت حضرت یحیی در کودکی تشبیه شده است. برای اثبات امامت [[امام جواد]]، [[امام هادی]] و [[امام زمان]] در کودکی، به نبوت یحیی در کودکی استناد میشود. | در روایات [[شیعه]]، شهادت [[امام حسین (ع)]] به [[شهادت]] یحیی و [[امامت]] برخی از [[امامان شیعه]] در دوران کودکی به نبوت حضرت یحیی در کودکی تشبیه شده است. برای اثبات امامت [[امام جواد]]، [[امام هادی]] و [[امام زمان]] در کودکی، به نبوت یحیی در کودکی استناد میشود. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
زکریا در دعای خود بر نبودن ورثهای برای خاندان [[یعقوب]]<ref>سوره مریم، آیه ۶.</ref> و بیم از بستگان بعد از خود تأکید کرد.<ref>سوره مریم، آیه ۵.</ref> | زکریا در دعای خود بر نبودن ورثهای برای خاندان [[یعقوب]]<ref>سوره مریم، آیه ۶.</ref> و بیم از بستگان بعد از خود تأکید کرد.<ref>سوره مریم، آیه ۵.</ref> | ||
خدا دعای او را پذیرفت و با وجود پیر بودن زکریا و نازا بودن همسرش به او نوید فرزند داد. | خدا دعای او را پذیرفت و با وجود پیر بودن زکریا و نازا بودن همسرش به او نوید فرزند داد. | ||
مادر یحیی به نام '''ایشاع'''،<ref>ابن خلدون، تاريخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، | مادر یحیی به نام '''ایشاع'''،<ref>ابن خلدون، تاريخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۱۶۸.</ref> '''الیصابات'''<ref>طباطبائی،تفسیر المیزان، ۱۴۱۷، ج۱۴، ص۲۹.</ref> یا '''الیزابت''' خاله [[حضرت مریم(س)]] بود<ref>مسعودی،مروج الذهب، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۷۰.</ref> و همزمان با بارداری [[مریم مقدس]]، به واسطه معجزه الهی باردار شد<ref>شبستری، اعلام القرآن، ۱۳۷۹ش، ص۳۹۷.</ref> و خداوند فرزند او را یحیی نامید.<ref>سوره مريم، آیه ۷.</ref> | ||
===علت نامگذاری=== | ===علت نامگذاری=== | ||
درباره علت نامگذاری یحیی دلیلهای مختلفی ذکر کردند؛ از جمله اينكه خداوند نازايى مادرش را به واسطه وجود او از بين برد و او را اِحيا نمود. بعضى نیز گفتهاند خداوند او را با [[ایمان]] احيا کرد يا اينكه خدا قلب او را با [[نبوّت]] زنده کرد و قبل از او كسى به اين نام ناميده نشده بود.<ref> جزایری، قصص الأنبياء، ۱۳۸۱ش، | درباره علت نامگذاری یحیی دلیلهای مختلفی ذکر کردند؛ از جمله اينكه خداوند نازايى مادرش را به واسطه وجود او از بين برد و او را اِحيا نمود. بعضى نیز گفتهاند خداوند او را با [[ایمان]] احيا کرد يا اينكه خدا قلب او را با [[نبوّت]] زنده کرد و قبل از او كسى به اين نام ناميده نشده بود.<ref>جزایری، قصص الأنبياء، ۱۳۸۱ش، ص۵۶۱.</ref> | ||
===نبوت=== | ===نبوت=== | ||
یحیی در کودکی به مقام [[نبوت]] رسید. خداوند یکی از امتیازهای او را تصدیق كننده نبوت [[عیسی]] میداند.<ref> | یحیی در کودکی به مقام [[نبوت]] رسید. خداوند یکی از امتیازهای او را تصدیق كننده نبوت [[عیسی]] میداند.<ref>سوره آل عمران، آیه ۳۹.</ref>او مروج آیین [[موسی]] بود، و پس از اینکه عیسی به مقام نبوت رسید، به او ایمان آورد. در تاريخ آمده است، يحيى شش ماه از عيسى بزرگتر و نخستين كسى بود كه نبوت او را تصديق کرد و چون یحیی در ميان مردم به [[زهد]] و پاكدامنى، شهرت داشت تصدیق و دعوت او در توجه مردم به مسیح تاثیر بسیاری گذاشت<ref>علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۴، ص۱۶۹؛ مکارم، تفسير نمونه، ج۲، ص۵۳۵.</ref>[[محمد حسین طباطبایی]] در [[المیزان]] میگوید منظور از كتاب یحیی همان تورات است.<ref>طباطبایی، ترجمه الميزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۲۲.</ref> | ||
===شهادت=== | ===شهادت=== | ||
[[امام سجاد(ع)]] از پدر خود نقل میکند که پادشاه [[بنیاسرائیل]] عاشق یکی از [[محارم]] خود شد و خواست با او [[ازدواج]] کند. حضرت یحیی با این عمل مخالفت کرد. این معشوقه به وسوسه مادر خود، سر یحیی را شرط ازدواج خود قرار داد و پادشاه بنیاسرائیل سر حضرت یحیی را در ظرفی از طلا برای او فرستاد.<ref>ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(علیهم السلام)، ۱۳۷۹ق، | [[امام سجاد(ع)]] از پدر خود نقل میکند که پادشاه [[بنیاسرائیل]] عاشق یکی از [[محارم]] خود شد و خواست با او [[ازدواج]] کند. حضرت یحیی با این عمل مخالفت کرد. این معشوقه به وسوسه مادر خود، سر یحیی را شرط ازدواج خود قرار داد و پادشاه بنیاسرائیل سر حضرت یحیی را در ظرفی از طلا برای او فرستاد.<ref>ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(علیهم السلام)، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۸۵.</ref> | ||
روایات گزارش کردند وقتی سر یحیی را جدا کردند و خون او به زمین ریخت، خون شروع به جوشیدن کرد. قوم بنیاسرائیل تلاش کردند که خاک بر روی این خون بریزند و آن را ناپدید کنند ولی موفق نشدند و این خون در حال جوشش بود تا زمانی که بختالنصر بر بنیاسرائیل حاکم شد و چند هزار نفر از بنیاسرائیل را کشت و انتقام خون یحیی را گرفت و آن خون از جوشش ایستاد.<ref>جزایری، قصص الأنبياء، | روایات گزارش کردند وقتی سر یحیی را جدا کردند و خون او به زمین ریخت، خون شروع به جوشیدن کرد. قوم بنیاسرائیل تلاش کردند که خاک بر روی این خون بریزند و آن را ناپدید کنند ولی موفق نشدند و این خون در حال جوشش بود تا زمانی که بختالنصر بر بنیاسرائیل حاکم شد و چند هزار نفر از بنیاسرائیل را کشت و انتقام خون یحیی را گرفت و آن خون از جوشش ایستاد.<ref>جزایری، قصص الأنبياء، ۱۳۸۱ش، ص۵۶۶.</ref> | ||
[[پرونده:مقام حضرت یحیی.jpg|بندانگشتی|مرقد حضرت یحیی در مسجد اموی]] | [[پرونده:مقام حضرت یحیی.jpg|بندانگشتی|مرقد حضرت یحیی در مسجد اموی]] | ||
====شباهت امام حسین(ع) و یحیی==== | ====شباهت امام حسین(ع) و یحیی==== | ||
بر اساس روایاتی، آسمان و زمین بر [[امام حسین(ع)]] و یحیی پیامبر گریه کردهاند<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، | بر اساس روایاتی، آسمان و زمین بر [[امام حسین(ع)]] و یحیی پیامبر گریه کردهاند<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۹۱؛ ابن قولویه، كامل الزیارات، ۱۳۵۶ش، ص۷۹.</ref> و [[حسین بن علی]] در مسیر [[کربلا]] از یحیی و [[شهادت]] او یاد میکرده است.<ref>شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳۲.</ref> البته روایات دیگری نیز وجود دارند که برای گریه آسمان و زمین، معنای ملموسی را ذکر کردهاند که مثلا آسمان پس از شهادت یحیی باران خون بارید و خورشید قرمز رنگ شد.<ref>ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۵۴.</ref> از [[علی (ع)]] نقل شده آسمان و زمين فقط براى دو نفر گريسته است يحيى بن زكرّيا و حسين بن على (ع)<ref>جزایری، قصص الأنبياء، ۱۳۸۱ش، ص۵۶۱.</ref> | ||
==خصوصیات اخلاقی== | ==خصوصیات اخلاقی== | ||
در منابع به پنج صفت از اوصاف یحیی اشاره شده است؛ ایمان به [[عیسی|مسيح]]، مقام سيادت و رهبرى در علم و عمل، پیامبری صالح، [[زهد]] و عظمت.<ref>سوره آل عمران، آیه۳۹؛ مکارم، تفسير نمونه، | در منابع به پنج صفت از اوصاف یحیی اشاره شده است؛ ایمان به [[عیسی|مسيح]]، مقام سيادت و رهبرى در علم و عمل، پیامبری صالح، [[زهد]] و عظمت.<ref>سوره آل عمران، آیه۳۹؛ مکارم، تفسير نمونه، ج۲، ص۵۳۵.</ref>درباره زهد او آوردند بسیار [[گریه]] میکرد و لباس زبر و خشن میپوشید.<ref>ابن فهد حلّی، عدة الداعی و نجاح الساعی، ۱۴۰۷ق، ص۱۱۹.</ref> [[پیامبر اسلام(ص)]] درباره زهد او فرموده است: «زهد یحیی بن [[زکریا]] به حدی بود كه در دوران کودکی به [[بیت المقدس]] رفت؛ بزرگان [[حبر|احبار]] و [[راهب|راهبان]] را دید كه پیراهنی از پشم پوشیدند و در حال عبادت هستند او نیز لباس زبر و خشن پوشید. به معبد رفت و خداوند را عبادت کرد<ref>شیخ صدوق، الأمالی، ۱۴۰۰ق، ص۲۷.</ref>گفته شده است زكريا هرگاه مشغول موعظه بود و يحيى را در ميان جمعيت مىديد بخاطر روحيه لطيف او نامى از [[بهشت]] و [[جهنم]] نمىبرد زیرا با شنیدن اوصاف بهشت و جهنم به شدت گریه میکرد.<ref>جزایری، داستان پيامبران، ۱۳۸۰ش، ص۵۶۲.</ref>[[کافی]] از [[على (ع)]] نقل مىكند: يحيى بسيار گريه مىكرد و نمىخنديد، ولى [[عيسى بن مريم]] هم مىخنديد و هم مىگريست و عمل عيسى از يحيى بهتر بود.<ref>جزایری، قصص الأنبياء، ۱۳۸۱ش، ص۵۶۷</ref> | ||
روایتی دیگر درباره تفضیل یحیی نقل شده است که برای هیچ کس سزاوار نیست بگوید من از یحیی بهترم زیرا او هیچ گناهی نکرد و به هیچ زنی توجه ننمود. برخی این روایت را متعارض با آموزههای [[اسلام]] دانستهاند و آن را قبول نکردند.<ref>راد، روایات تفاضل یونس علیه السلام و یحیی علیه السلام؛ تعارض و راهکارها، | روایتی دیگر درباره تفضیل یحیی نقل شده است که برای هیچ کس سزاوار نیست بگوید من از یحیی بهترم زیرا او هیچ گناهی نکرد و به هیچ زنی توجه ننمود. برخی این روایت را متعارض با آموزههای [[اسلام]] دانستهاند و آن را قبول نکردند.<ref>راد، روایات تفاضل یونس علیه السلام و یحیی علیه السلام؛ تعارض و راهکارها، ص۸.</ref> | ||
==یحیی در کتب مقدس== | ==یحیی در کتب مقدس== | ||
===قرآن=== | ===قرآن=== | ||
نام یحیی ۵ مرتیه در ۴ [[سوره]] [[قرآن]] آمده است،<ref>شوقی ابوخلیل، اطلس قرآن، ۱۳۸۹ش، | نام یحیی ۵ مرتیه در ۴ [[سوره]] [[قرآن]] آمده است،<ref>شوقی ابوخلیل، اطلس قرآن، ۱۳۸۹ش، ص۱۲۰.</ref> داستان ولادت یحیی و شمهای از زندگی، صفات و نام او، در قرآن بیشتر در ضمن داستان پدرش [[زکریا]] آمده است <ref>سوره مریمآیه ۷ تا ۱۶؛سوره آل عمران، آیه ۳۹؛ سوره انعام ،آیه ۸۵؛ سوره انبیاء، آیه ۹۰.</ref>در [[سوره مریم]] به طور جداگانه از برخی فضیلت ها، موهبتها و الطاف الهی به یحیی، نام برده شده است.<ref>سوره مریم، آیه ۷ تا ۱۶.</ref>خداوند در قرآن مقام او را والا دانسته و اینگونه خطابش کرده است{{متن قرآن|وَ سَلامٌ عَلَیهِ یوْمَ وُلِدَ وَ یوْمَ یمُوتُ وَ یوْمَ یبْعَثُ حَیا؛ و سلام بر او آن روز كه تولد یافت، و آن روز كه میمیرد، و آن روز كه زنده و برانگیخته میشود|سوره=مریم|آیه=۱۵}} در روایتی، [[امام رضا (ع)]] به همین [[آیه]] استناد کردند که خداوند درباره یحیی میفرماید او در سه موضع تولد، مرگ و [[قیامت]] که همه بنیآدم از آن وحشت دارند در امان خواهد بود.<ref>جزایری، قصص الأنبياء، ۱۳۸۱ش، ص۵۶۲.</ref> | ||
===انجیل=== | ===انجیل=== | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
یحیی در بزرگسالی به تعمید دهنده معروف شده و مردم را [[موعظه]] میکرد. مردم از شهرهای مختلف برای گوش کردن موعظههای او میآمدند.<ref>انجیل متی، ۳: ۱-۶؛ انجیل مرقس، ۱: ۴-۷.</ref> او علیه روحانیون متظاهر و حتی بزرگان قوم نیز صحبت میکرد.<ref>انجیل متی، ۳: ۷.</ref> | یحیی در بزرگسالی به تعمید دهنده معروف شده و مردم را [[موعظه]] میکرد. مردم از شهرهای مختلف برای گوش کردن موعظههای او میآمدند.<ref>انجیل متی، ۳: ۱-۶؛ انجیل مرقس، ۱: ۴-۷.</ref> او علیه روحانیون متظاهر و حتی بزرگان قوم نیز صحبت میکرد.<ref>انجیل متی، ۳: ۷.</ref> | ||
اما مهمترین صحبت از یحیی در اناجیل، تأیید عیسی(ع)، تبلیغ بر حقانیت او و تعمید دادن حضرت عیسی میباشد.<ref>انجیل متی، ۳: ۱۱- ۱۷.</ref> | اما مهمترین صحبت از یحیی در اناجیل، تأیید عیسی(ع)، تبلیغ بر حقانیت او و تعمید دادن حضرت عیسی میباشد.<ref>انجیل متی، ۳: ۱۱- ۱۷.</ref> | ||
روزی یکی از طرفداران حضرت عیسی با حواریون یحیی به گفتگو پرداخت و میانشان بحث در مورد برتر بودن عیسی یا یحیی، بالا گرفت. حواریون یحیی به نزد او رفتند و او بدانها چنین گفت: «کار هر کس را خدا از آسمان تعیین میکند. کار من این است که راه را برای مسیح باز کنم تا مردم همه نزد او بروند. شما خود شاهدید که من صریحاً گفتم که مسیح نیستم بلکه آمدهام تا راه را برای او باز کنم. در یک عروسی عروس پیش داماد میرود و دوستان داماد در شادی او شریک میشوند. من نیز دوست دامادم و از خوشی او خوشحالم».<ref> انجیل یوحنا، ۳: ۲۷-۳۰.</ref> | روزی یکی از طرفداران حضرت عیسی با حواریون یحیی به گفتگو پرداخت و میانشان بحث در مورد برتر بودن عیسی یا یحیی، بالا گرفت. حواریون یحیی به نزد او رفتند و او بدانها چنین گفت: «کار هر کس را خدا از آسمان تعیین میکند. کار من این است که راه را برای مسیح باز کنم تا مردم همه نزد او بروند. شما خود شاهدید که من صریحاً گفتم که مسیح نیستم بلکه آمدهام تا راه را برای او باز کنم. در یک عروسی عروس پیش داماد میرود و دوستان داماد در شادی او شریک میشوند. من نیز دوست دامادم و از خوشی او خوشحالم».<ref>انجیل یوحنا، ۳: ۲۷-۳۰.</ref> | ||
==روایات شیعه== | ==روایات شیعه== | ||
===اثبات امامت در کودکی=== | ===اثبات امامت در کودکی=== | ||
[[روایات|روایات شیعه]] از [[علی بن اسباط|علی بْن أَسْبَاط]] نقل کردهاند که گفت روزی نزد [[امام جواد (ع)]] رسیدم در حالى كه سن امام كم بود درست به قامت او خيره شدم تا او را به ذهن بسپارم و هنگامى كه به مصر بازگشتم، كم و كيف مطلب را براى ياران نقل كنم، حضرت نشست و گفت: خداوند كارى را كه در مساله [[امامت]] کرده شبیه کاری است که در مساله [[نبوت]] انجام داده است. و فرموده: {{متن قرآن|وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا. ما به يحيى در كودكى فرمان نبوت و عقل و درايت داديم|سوره=مریم|آیه=۱۲}}و گاه میفرمايد {{متن قرآن|حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً. هنگامى كه انسان به حد بلوغ كامل عقل به چهل سال رسيد|سوره=احقاف|آیه=۱۵}}بنابراين همانگونه كه ممكن است خداوند حكمت را به انسانى در كودكى بدهد قدرت دارد كه آن را در چهل سالگی بدهد. <ref>کلینی، الكافي،۱۴۰۷ق، | [[روایات|روایات شیعه]] از [[علی بن اسباط|علی بْن أَسْبَاط]] نقل کردهاند که گفت روزی نزد [[امام جواد (ع)]] رسیدم در حالى كه سن امام كم بود درست به قامت او خيره شدم تا او را به ذهن بسپارم و هنگامى كه به مصر بازگشتم، كم و كيف مطلب را براى ياران نقل كنم، حضرت نشست و گفت: خداوند كارى را كه در مساله [[امامت]] کرده شبیه کاری است که در مساله [[نبوت]] انجام داده است. و فرموده: {{متن قرآن|وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا. ما به يحيى در كودكى فرمان نبوت و عقل و درايت داديم|سوره=مریم|آیه=۱۲}}و گاه میفرمايد {{متن قرآن|حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً. هنگامى كه انسان به حد بلوغ كامل عقل به چهل سال رسيد|سوره=احقاف|آیه=۱۵}}بنابراين همانگونه كه ممكن است خداوند حكمت را به انسانى در كودكى بدهد قدرت دارد كه آن را در چهل سالگی بدهد. <ref>کلینی، الكافي،۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۸۴؛ صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۳۸؛ مکارم،تفسير نمونه، ۱۳۷۳ش، ج۱۳، ص۲۸.</ref> | ||
برای اثبات امامت امام شیعه در دوران کودکی به نبوت حضرت یحیی در کودکی استناد میشود.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۳۶۳ش، | برای اثبات امامت امام شیعه در دوران کودکی به نبوت حضرت یحیی در کودکی استناد میشود.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۶۹.</ref> | ||
===سخن گفتن با شیطان=== | ===سخن گفتن با شیطان=== | ||
در برخی روایات، ملاقاتی از یحیی با [[شیطان]] کزارش شده است؛ بر پایه این روایات، روزی یحیی، شیطان را با قیافه وحشتناک که وسايلی عجیب با او بود دید و از او درباره آن وسایل سؤال کرد. شیطان گفت هر کدام از این ابزار برای به دام انداختن انسانها است. یحیی از او پرسید آیا تا به حال من را فریب دادهای، شیظان پاسخ داد خیر! ولی خصوصیتی داری که آن را خوش میدارم و آن هم پرخوری تو است که باعث میشود گاهی نماز خود را درست بجا نیاوری. يحيى همان لحظه گفت: از اين پس با خدا عهد مىبندم، هرگز خود را از طعام سير نکنم تا هنگامى كه او را ملاقات كنم، [[ابلیس]] هم گفت: از اين به بعد با خداى خود عهد مىكنم تا روزى كه او را ملاقات كنم هرگز [[مؤمن|مؤمنى]] را نصيحت نكنم، سپس خارج شد و ديگر به نزد يحيى باز نگشت.<ref>جزایری، قصص الأنبياء، ۱۳۸۱ش، | در برخی روایات، ملاقاتی از یحیی با [[شیطان]] کزارش شده است؛ بر پایه این روایات، روزی یحیی، شیطان را با قیافه وحشتناک که وسايلی عجیب با او بود دید و از او درباره آن وسایل سؤال کرد. شیطان گفت هر کدام از این ابزار برای به دام انداختن انسانها است. یحیی از او پرسید آیا تا به حال من را فریب دادهای، شیظان پاسخ داد خیر! ولی خصوصیتی داری که آن را خوش میدارم و آن هم پرخوری تو است که باعث میشود گاهی نماز خود را درست بجا نیاوری. يحيى همان لحظه گفت: از اين پس با خدا عهد مىبندم، هرگز خود را از طعام سير نکنم تا هنگامى كه او را ملاقات كنم، [[ابلیس]] هم گفت: از اين به بعد با خداى خود عهد مىكنم تا روزى كه او را ملاقات كنم هرگز [[مؤمن|مؤمنى]] را نصيحت نكنم، سپس خارج شد و ديگر به نزد يحيى باز نگشت.<ref>جزایری، قصص الأنبياء، ۱۳۸۱ش، ص۵۶۳.</ref> | ||
==صابئین== | ==صابئین== | ||
{{اصلی| صابئین}} | {{اصلی| صابئین}} | ||
صابئین یا مندائیان اقوامی آرامی زبان هستند كه از حدود ۲۰۰۰ سال پيش تحت تعلیم یحیای تعميددهنده قرار گرفتند <ref>کریمی شرودانی، همه چيز درباره صابئين ( مندائيان ) (۱)</ref> و معتقدند کتاب مقدس آنان، از یحیی پیامبر است.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷، | صابئین یا مندائیان اقوامی آرامی زبان هستند كه از حدود ۲۰۰۰ سال پيش تحت تعلیم یحیای تعميددهنده قرار گرفتند <ref>کریمی شرودانی، همه چيز درباره صابئين ( مندائيان ) (۱)</ref> و معتقدند کتاب مقدس آنان، از یحیی پیامبر است.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷، ج۱۴، ص۳۵۸. </ref>مهاجرت آنان به [[ایران]] مقارن با حكومت دولت اشكانی دانسته شده و آنان بعد از يهوديان قديميترين مهاجران غيرآريايي هستند كه از [[فلسطین]] به ايران آمدند. | ||
صابئین از ادیان موحد، صاحب کتاب، پیغمبر، خط و زبان هستند<ref> کریمی شرودانی، همه چيز درباره صابئين ( مندائيان ) (۱)</ref> | صابئین از ادیان موحد، صاحب کتاب، پیغمبر، خط و زبان هستند<ref>کریمی شرودانی، همه چيز درباره صابئين ( مندائيان ) (۱)</ref> و در [[قرآن کریم]] طی [[آیه|آیاتی]] به آنها اشاره شده است. <ref>سوره بقره، آیه ۶۲؛ سوره مائده، آيه ۶۹؛ سوره حج، آيه ۱۷.</ref> | ||
[[پرونده:مقام حضرت یحیی در مسجد اموی دمشق.jpeg|بندانگشتی|مقام حضرت یحیی در [[مسجد اموی|مسجد اموی دمشق]]]] | [[پرونده:مقام حضرت یحیی در مسجد اموی دمشق.jpeg|بندانگشتی|مقام حضرت یحیی در [[مسجد اموی|مسجد اموی دمشق]]]] | ||
==مقام و محل دفن== | ==مقام و محل دفن== | ||
مشهورترین مزار منسوب به یحیی، در [[مسجد جامع اموی دمشق]] است که بر این اساس، بدن یحیی در این مسجد به خاک سپرده شده و سر وی در مسجدی در محله زَبدانی [[دمشق]] دفن شده است.<ref>رامیننژاد، مزار حضرت یحیی (علیه السلام).</ref> بنابر گزارشی دیگر، برخی مسلمانان و مسیحیان معتقدند سر یحیای پیامبر، در مسجدی در ناحیه «سَباستِیه» در شمال [[بیت المقدس]] که یهودیان آنجا را به نام شومِرون میشناسند دفن شده و مسیحیان نیز برای پاسداشت حضرت یحیی، کلیسایی به نام «یحیای تعمید دهنده» در جوار مسجد ساختهاند.<ref>رامیننژاد، مزار حضرت یحیی (علیه السلام).</ref> | |||
برخی | |||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== | ||
*[[بکاء]] | *[[بکاء]] | ||
خط ۹۲: | خط ۹۱: | ||
* قرآن کریم | * قرآن کریم | ||
* ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق. | * ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق. | ||
* ابن فهد حلّی، جمال الدین احمد بن محمد، عدة الداعی و نجاح | * ابن فهد حلّی، جمال الدین احمد بن محمد، عدة الداعی و نجاح الساعی، بیجا، دار الکتب الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق. | ||
* ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، | * ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، تحقیق و تصحیح عبدالحسین امینی، نجف، دار المرتضویة، ۱۳۵۶ش. | ||
* حسینی شیرازی، محمد، تبیین القران، دمشق، | * حسینی شیرازی، محمد، تبیین القران، دمشق، دار العلوم، ۱۴۲۳ق. | ||
* دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب إلی الصواب، الشریف الرضی، | * دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب إلی الصواب، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق. | ||
* شیخ صدوق(ابن بابویه القمی)، محمد بن علی، | * شیخ صدوق (ابن بابویه القمی)، محمد بن علی، الأمالی، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، ۱۴۰۰ق. | ||
* شیخ مفید، | * شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | ||
* طباطبایی، | * طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوي همداني، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴ش. | ||
* طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه | * طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه محمدجواد بلاغی، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش. | ||
* قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الأنبیاء علیهم السلام، | * قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الأنبیاء علیهم السلام، تحقیق و تصحیح غلامرضا عرفانیان یزدی، مرکز پژوهشهای اسلامی، مشهد، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | ||
* قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، سید طیب،دار الکتاب، قم، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق. | * قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، سید طیب،دار الکتاب، قم، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق. | ||
* مجلسی، محمد تقی، بحارالانوار، تهران، مطبعه الاسلامیه، ۱۳۸۹ق. | * مجلسی، محمد تقی، بحارالانوار، تهران، مطبعه الاسلامیه، ۱۳۸۹ق. | ||
* ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورام، مکتبة الفقیه، قم، چاپ اول، ۱۴۱۰ق. | * ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورام، مکتبة الفقیه، قم، چاپ اول، ۱۴۱۰ق. | ||
*جزائرى، نعمت الله بن عبد الله، داستان پيامبران، ترجمه قصص الأنبياء جزائرى، | *جزائرى، نعمت الله بن عبد الله، داستان پيامبران، ترجمه قصص الأنبياء جزائرى، ۱ جلد، تهران، انتشارات هاد، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. | ||
*[http://hadith.net/post/55206/ راد، علی، روایات تفاضل یونس علیه السلام و یحیی علیه السلام؛ تعارض و راهکارها، سایت حدیث شیعه، تاریخ درج مطلب: ۲۹ | *[http://hadith.net/post/55206/ راد، علی، روایات تفاضل یونس علیه السلام و یحیی علیه السلام؛ تعارض و راهکارها، سایت حدیث شیعه، تاریخ درج مطلب: ۲۹ اسفند ۹۵ش، تاریخ بازدید: ۲۹ اسفند ۹۵ش.] | ||
*[http://rasekhoon.net/article/show/658970/ | *[http://rasekhoon.net/article/show/658970/ رامیننژاد، رامین، «مزار حضرت یحیی (علیه السلام)»، در سایت راسخون، تاریخ درج مطلب: ۱۲ دی ۹۱ش، تاریخ بازدید: ۱ فروردین ۹۶ش.] | ||
*صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم، مكتبة آية الله المرعشي | *صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم، قم، مكتبة آية الله المرعشي النجفي، ۱۴۰۴ق. | ||
*[http://rasekhoon.net/article/show/160570/ کریمی | *[http://rasekhoon.net/article/show/160570/ کریمی شرودانی، محمود، «همه چيز درباره صابئين ( مندائيان ) (1)»، تاریخ درج مطلب: ۱۸ مرداد ۸۹ش، تاریخ بازدید: ۱ فروردین ۹۶ش.] | ||
*كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، | *كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي، ۸جلد، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۴۰۷ ق. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||