کاربر ناشناس
یحیی (پیامبر): تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Alipour جز (←شهادت: نگارش) |
imported>Alipour جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
[[امام سجاد(ع)]] از پدر خود نقل میکند که پادشاه [[بنیاسرائیل]] عاشق یکی از [[محارم]] خود شد و خواست با او [[ازدواج]] کند. حضرت یحیی با این عمل مخالفت کرد. این معشوقه به وسوسه مادر خود، سر یحیی را شرط ازدواج خود قرار داد و پادشاه بنیاسرائیل سر حضرت یحیی را در ظرفی از طلا برای او فرستاد.<ref>ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(علیهم السلام)، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۸۵</ref> | [[امام سجاد(ع)]] از پدر خود نقل میکند که پادشاه [[بنیاسرائیل]] عاشق یکی از [[محارم]] خود شد و خواست با او [[ازدواج]] کند. حضرت یحیی با این عمل مخالفت کرد. این معشوقه به وسوسه مادر خود، سر یحیی را شرط ازدواج خود قرار داد و پادشاه بنیاسرائیل سر حضرت یحیی را در ظرفی از طلا برای او فرستاد.<ref>ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(علیهم السلام)، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۸۵</ref> | ||
روایات گزارش کردند وقتی سر یحیی را جدا کردند و خون او به زمین ریخت، خون شروع به جوشیدن کرد. قوم بنیاسرائیل تلاش کردند که خاک بر روی این خون بریزند و آن را ناپدید کنند ولی موفق نشدند و این خون در حال جوشش بود تا زمانی که بختالنصر بر بنیاسرائیل حاکم شد و چند هزار نفر از بنیاسرائیل را کشت و انتقام خون یحیی را گرفت و آن خون از جوشش ایستاد.<ref>جزایری، قصص الأنبياء، ۱۳۸۱ش، ص۵۶۶ </ref> | روایات گزارش کردند وقتی سر یحیی را جدا کردند و خون او به زمین ریخت، خون شروع به جوشیدن کرد. قوم بنیاسرائیل تلاش کردند که خاک بر روی این خون بریزند و آن را ناپدید کنند ولی موفق نشدند و این خون در حال جوشش بود تا زمانی که بختالنصر بر بنیاسرائیل حاکم شد و چند هزار نفر از بنیاسرائیل را کشت و انتقام خون یحیی را گرفت و آن خون از جوشش ایستاد.<ref>جزایری، قصص الأنبياء، ۱۳۸۱ش، ص۵۶۶ </ref> | ||
===شباهت امام حسین(ع) و یحیی=== | ====شباهت امام حسین(ع) و یحیی==== | ||
بر اساس روایاتی، آسمان و زمین بر [[امام حسین(ع)]] و یحیی پیامبر گریه کردهاند<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴، ج۲، ص۲۹۱؛ ابن قولویه، كامل الزیارات، ۱۳۵۶ش، ص۷۹،۸۷۹.</ref> و [[حسین بن علی]] در مسیر [[کربلا]] از یحیی و [[شهادت]] او یاد میکرده است.<ref> شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳۲</ref> البته روایات دیگری نیز وجود دارند که برای گریه آسمان و زمین، معنای ملموسی را ذکر کردهاند که مثلا آسمان پس از شهادت یحیی باران خون بارید و خورشید قرمز رنگ شد.<ref>ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۵۴</ref>از [[علی (ع)]] نقل شده آسمان و زمين فقط براى دو نفر گريسته است يحيى بن زكرّيا و حسين بن على (ع)<ref> جزایری، قصص الأنبياء،۱۳۸۱ش، ص۵۶۱</ref> | بر اساس روایاتی، آسمان و زمین بر [[امام حسین(ع)]] و یحیی پیامبر گریه کردهاند<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴، ج۲، ص۲۹۱؛ ابن قولویه، كامل الزیارات، ۱۳۵۶ش، ص۷۹،۸۷۹.</ref> و [[حسین بن علی]] در مسیر [[کربلا]] از یحیی و [[شهادت]] او یاد میکرده است.<ref> شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳۲</ref> البته روایات دیگری نیز وجود دارند که برای گریه آسمان و زمین، معنای ملموسی را ذکر کردهاند که مثلا آسمان پس از شهادت یحیی باران خون بارید و خورشید قرمز رنگ شد.<ref>ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۵۴</ref>از [[علی (ع)]] نقل شده آسمان و زمين فقط براى دو نفر گريسته است يحيى بن زكرّيا و حسين بن على (ع)<ref> جزایری، قصص الأنبياء،۱۳۸۱ش، ص۵۶۱</ref> | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
==روایات شیعه== | ==روایات شیعه== | ||
===امامت در کودکی=== | ===اثبات امامت در کودکی=== | ||
[[روایات|روایات شیعه]] از [[علی بن اسباط|علی بْن أَسْبَاط]] نقل کردهاند که گفت روزی نزد [[امام جواد (ع)]] رسیدم در حالى كه سن امام كم بود درست به قامت او خيره شدم تا او را به ذهن بسپارم و هنگامى كه به مصر بازگشتم، كم و كيف مطلب را براى ياران نقل كنم، حضرت نشست و گفت: خداوند كارى را كه در مساله [[امامت]] کرده شبیه کاری است که در مساله [[نبوت]] انجام داده است. و فرموده: {{متن قرآن|وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا. ما به يحيى در كودكى فرمان نبوت و عقل و درايت داديم|سوره=مریم|آیه=۱۲}}و گاه مىفرمايد {{متن قرآن|حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً. هنگامى كه انسان به حد بلوغ كامل عقل به چهل سال رسيد|سوره=احقاف|آیه=۱۵}}بنابراين همانگونه كه ممكن است خداوند حكمت را به انسانى در كودكى بدهد قدرت دارد كه آن را در چهل سالگی بدهد. <ref>کلینی، الكافي،۱۴۰۷ق، ج۱ ؛ ص۳۸۴؛ صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ج۱ ؛ ص۲۳۸؛ مکارم،تفسير نمونه، ۱۳۷۳ش، ج۱۳، ص: ۲۸</ref> | [[روایات|روایات شیعه]] از [[علی بن اسباط|علی بْن أَسْبَاط]] نقل کردهاند که گفت روزی نزد [[امام جواد (ع)]] رسیدم در حالى كه سن امام كم بود درست به قامت او خيره شدم تا او را به ذهن بسپارم و هنگامى كه به مصر بازگشتم، كم و كيف مطلب را براى ياران نقل كنم، حضرت نشست و گفت: خداوند كارى را كه در مساله [[امامت]] کرده شبیه کاری است که در مساله [[نبوت]] انجام داده است. و فرموده: {{متن قرآن|وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا. ما به يحيى در كودكى فرمان نبوت و عقل و درايت داديم|سوره=مریم|آیه=۱۲}}و گاه مىفرمايد {{متن قرآن|حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً. هنگامى كه انسان به حد بلوغ كامل عقل به چهل سال رسيد|سوره=احقاف|آیه=۱۵}}بنابراين همانگونه كه ممكن است خداوند حكمت را به انسانى در كودكى بدهد قدرت دارد كه آن را در چهل سالگی بدهد. <ref>کلینی، الكافي،۱۴۰۷ق، ج۱ ؛ ص۳۸۴؛ صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ج۱ ؛ ص۲۳۸؛ مکارم،تفسير نمونه، ۱۳۷۳ش، ج۱۳، ص: ۲۸</ref> | ||