۱۶٬۳۷۳
ویرایش
imported>Hasaninasab جز (لینک دادن) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (ویرایش و تمیزکاری) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{عالم پس از مرگ}} | {{عالم پس از مرگ}} | ||
'''عزرائیل''' [[فرشته]] مأمور [[مرگ]] و یکی از [[ملائکه|ملائکه]] مقرب درگاه الهی است که خداوند او را مسئول گرفتن جان موجودات زنده قرار داده است. عزرائیل به طور مستقیم [[نبوت|انبیاء]] و | '''عزرائیل''' [[فرشته]] مأمور [[مرگ]] و یکی از [[ملائکه|ملائکه]] مقرب درگاه الهی است که خداوند او را مسئول گرفتن جان موجودات زنده قرار داده است. عزرائیل به طور مستقیم [[نبوت|انبیاء]] و ولیای الهی را قبض روح میکند او نمایندگانی نیز دارد که جان سایر موجودات را میگیرند. بعد از نفخه اول [[اسرافیل]] و پس از اینکه عزرائیل [[روح]] همه موجودات را قبض کرد، [[خداوند]] جان عزرائیل را میگیرد. | ||
== صفات و ویژگیها == | == صفات و ویژگیها == | ||
عزرائیل واژه عبری است که از دو جزء «عزرا» به معنی خداوند و «ئیل» به معنی بنده تشکیل شده و ترکیب هر دو جزء به معنی بنده خداست. این واژه از زبان سریانی به زبان عربی راه یافته است.<ref>دهخدا، ج۳، ۱۳۴۱ش، ص۲۲۴.</ref> در [[قرآن کریم]] از عزرائیل با کلمه ملکالموت یاد شده (قُلْ يَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذي وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلي رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ)<ref>«بگو فرشته مرگ که بر شما مأمور شده روح شما را میگیرد سپس شما را به سوی پروردگارتان بازمیگرداند».</ref> که مامور [[قبض روح]] و گرفتن جان | عزرائیل واژه عبری است که از دو جزء «عزرا» به معنی خداوند و «ئیل» به معنی بنده تشکیل شده و ترکیب هر دو جزء به معنی بنده خداست. این واژه از زبان سریانی به زبان عربی راه یافته است.<ref>دهخدا، ج۳، ۱۳۴۱ش، ص۲۲۴.</ref> در [[قرآن کریم]] از عزرائیل با کلمه ملکالموت یاد شده (قُلْ يَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذي وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلي رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ)<ref>«بگو فرشته مرگ که بر شما مأمور شده روح شما را میگیرد سپس شما را به سوی پروردگارتان بازمیگرداند».</ref> که مامور [[قبض روح]] و گرفتن جان موجودات زنده است.<ref>سوره سجده، آیه۱۱.</ref> در [[روایت|روایات]] از او با عنوان «قابضالارواح» و «هادمالذات»<ref> این دو کلمه در فارسی به معنی گیرندهی جانها و از بین برندهی ذاتهاست.</ref> نیز یاد شده است.<ref>شفیعی، «ملکالموت»، ۱۳۹۰ش، ج۱۵، ص۴۹۰.</ref> | ||
بر اساس روایات، عزرائیل مظهر | بر اساس روایات، عزرائیل مظهر دو اسم «القابض» و «الممیت» <ref> این دو کلمه در فارسی به معنی گیرنده و میراننده جانها هستند.</ref> در خداوند است،<ref>حسینی طهرانی، معادشناسی، ۱۳۶۱ش، ج۶، ص۲۱۱.</ref> زیرا در واقع [[خدا|خداوند]] روح انسانها را بسط میدهد یا قبض میکند، هرچند این امور با اسباب و وسیلههایی همانند فرشتگان و عزرائیل به انجام برسد.<ref> شجاعی، ملائکه، ۱۳۸۵ش، ص۱۱۵.</ref>از عزرائیل در کنار [[میکائیل]]، [[اسرافیل]] و [[جبرئیل]] به «رئوس ملائکه» تعبیر میشود.<ref>رجالی تهرانی، فرشتگان تحقیقی قرآنی روایی و عقلی، ۱۳۷۶ش، ص۱۰۶.</ref> همچنین در روایات وارد شده که [[لوح محفوظ]] از چهار رکن( علم، حیات اراده و قدرت) تشکیل شده است و عزرائیل مظهر رکن قدرت آن است.<ref>ابن فناری، ۱۳۷۴ش، مصباحالانس، ۱۳۷۴،ص۴۰۳.</ref> | ||
بر پایه برخی روایات، در آخر عمر پیامبر(ص)، [[فاطمه(س)]] با عزرائیل که اجازه ورود به منزل [[پیامبر(ص)]] را داشت همسخن شد.<ref>ابن شهرآشوب، ج۳، ص۱۱۶؛ مجلسی، ج۲۲، صص۵۲۷-۵۲۸؛ به نقل از رحمانستایش، محدثه بودن فاطمه(س)، ص۶۰.</ref> همچنین در بعضی از منابع روایی صفات جسمانی برای عزرائیل ذکر کردند از جمله چهار بال دارد به گونهای که چهار طرف عالم را فراگرفتهاند و پاهای وی در عالم پایین و سر او در آسمان بالا قرار دارد،<ref>شفیعی، «ملکالموت»، ۱۳۹۰ش، ج۱۵، ص۴۹۰.</ref> اما بنابر نظر متکلمین شیعه، بال فرشتگان شبیه بال پرندگان نیست، زیرا فرشتگان موجوداتی غیر مادی هستند و وجود و صفات آنها در روایات به گونهای انعکاس یافته تا برای عموم قابل درک باشد.<ref>طباطبایی،المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۱۷۰.</ref> | |||
== وظایف == | == وظایف == | ||
در روایات وارد شده است زمانی که خداوند میخواست [[آدم | در روایات وارد شده است زمانی که خداوند میخواست [[حضرت آدم]] را خلق کند، به فرشتگان دستور داد تا بخشی از زمین را در اختیار او بگذارند، اما هیچکدام از آنان به جز عزرائیل قادر بر این کار نبود، زیرا نیروی قهر و غلبه الهی در نهاد او قرار داده شده بود و همین امر باعث شد که او بتواند چنین کاری را انجام دهد؛ به همین دلیل خداوند او را متولی قبض روح موجودات زنده قرار داد.<ref>رستمی وآلبویه، سیری در اسرار فرشتگان، ۱۳۹۳ش، ص۲۶۸.</ref> | ||
عزرائیل قبض روح [[پیامبران|انبیاء]] و اولیای الهی را به صورت مستقیم انجام میدهد | عزرائیل قبض روح [[پیامبران|انبیاء]] و اولیای الهی را به صورت مستقیم انجام میدهد. جان سایر موجودات را نمایندگان او میگیرند.<ref>طهرانی، معادشناسی، ۱۳۷۶ش، ص۲۱۲.</ref> در مورد اینکه چگونه ممکن است عزرائیل، در سراسر جهان به طور همزمان جان چندین موجود زنده را بگیرد، [[فلسفه|فیلسوفان]] و متکلمان میگویند: عزرائیل از موجودات فرامادی و مجرد است و در یک مکان معینی نیست تا از مکانی به مکان دیگر برود،<ref>مطهری، حرکت و زمان در فلسفه اسلامی، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۱۷۸.</ref> بلکه تمام عالم مادی برای او یکسان است، بنابراین همزمان ارواح چندین موجود از موجودات زنده را به سوی خود فرا میخواند و روح آنها را قبض میکند.<ref>طباطبایی، انسان از آغاز تا انجام، ۱۳۸۸ش، ص۶۶.</ref> | ||
در قران کریم، آیات بسیاری در مورد چگونگی قبض روح وارد شده است؛ در بعضی از آیات قبض روح به خداوند<ref>سوره زمر، آیه۴۲.</ref> و در بعضی دیگر به عزرائیل<ref>سوره سجده، آیه۱۱.</ref> و در بعضی دیگر به سایر ملائکه نسبت داده شده است،<ref>سوره انعام، آیه۶۳.</ref> | در قران کریم، آیات بسیاری در مورد چگونگی قبض روح وارد شده است؛ در بعضی از آیات قبض روح به خداوند<ref>سوره زمر، آیه۴۲.</ref> و در بعضی دیگر به عزرائیل<ref>سوره سجده، آیه۱۱.</ref> و در بعضی دیگر به سایر ملائکه نسبت داده شده است،<ref>سوره انعام، آیه۶۳.</ref> از نظر مفسران این آیات با هم تناقض ندارند، زیرا در واقع و حقیقت خداوند تعالی فاعل و علت حقیقی قبض روح است، اما این کار گاهی به وسیله عزرائیل و گاهی به واسطه ملائکه انجام میگیرد.<ref>طهرانی، معاد شناسی،۱۳۶۱ش، ص۲۰۸.</ref> | ||
از آیات قرآنی به دست میآید که همه فرشتگان (که عزرائیل یکی از آنهاست) در هنگام انجام دادن ماموریت نیز خداوند را عبادت و [[تسبیح]] میکنند و اینگونه نیست که در یک زمان خاصی وظیفه و ماموریت قبض روح را انجام داده و در زمان دیگر به تسبیح و عبادت بپردازد، بلکه عبادت او همان انجام دادن وظیفه اوست.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۲۶۵.</ref> | از آیات قرآنی به دست میآید که همه فرشتگان (که عزرائیل یکی از آنهاست) در هنگام انجام دادن ماموریت نیز خداوند را عبادت و [[تسبیح]] میکنند و اینگونه نیست که در یک زمان خاصی وظیفه و ماموریت قبض روح را انجام داده و در زمان دیگر به تسبیح و عبادت بپردازد، بلکه عبادت او همان انجام دادن وظیفه اوست.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۲۶۵.</ref> | ||
ویرایش