پرش به محتوا

امام هادی علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۷۴: خط ۷۴:
امام دهم شیعیان، در پاسخ به نامه [[سهل بن زیاد آدمی|سهل بن زیاد]]، از [[غلو]] علی بن حسکه خبر داده بودند، وابستگی [[علی بن حسکه|علی بن حَسَکه]] به [[اهل بیت]] را رد کرد، سخنان او را باطل شمرد و از [[شیعیان]] خواست از او دوری کنند و حکم قتلش را نیز صادر کرد.{{یادداشت| إِنْ وَجَدْتَ مِنْ أَحَدٍ مِنْهُمْ خَلْوَةً فَاشْدَخْ رَأْسَهُ بِالصَّخْرِ در متنِ دستور شکستن سر آمده وشاید نتوان حکم به کشتن را راحت فهمید.}}بر اساس این نامه، علی بن حسکه به الوهیت امام هادی معتقد بود و خود را [[باب الامام|باب]] و [[پیامبری|پیامبر]] از جانب او معرفی می‌کرد.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۱۸-۵۱۹.</ref> امام هادی غالیانی همچون [[محمد بن نصیر نمیری]] {{یادداشت|محمد بن نصیر نمیری ادعای [[نبوت]] می‌کرد. گفته شده است که او معتقد به [[تناسخ]] و [[ربوبیت]] امام هادی(ع) بود و [[نکاح]] با [[محارم]] و [[ازدواج]] مرد با مرد را جایز می‌دانست. و ادعا داشت که از طرف امام هادی(ع) به [[نبوت]] مبعوث شده است [[محمد بن موسی بن حسن بن فرات]] نیز او را پشتیبانی می‌کرده است.(نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۶۱ش، ص۱۳۶.)}} رئیس [[نصیریه|فرقه نصیریه]]،<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۶۱ش، ص۱۳۶.</ref> حسن بن محمد معروف به ابن بابا و [[فارس بن حاتم قزوینی]] را نیز [[لعن]] کرده است.<ref>کشی، رجال کشی، ۱۴۰۹ق، ص ۵۲۰.</ref> امام ضمن نامه‌ای از [[ابن بابا قمی]] بیزاری جست و فرمود: او ادعا کرده که من او را فرستاده‌ام و او [[باب الامام|باب]] من است. [[شیطان]] وی را گمراه کرده است.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۰.</ref> امام هادی(ع) از شیعیان خواست فارس بن حاتم را تکذیب کنند و درباره اختلافی که میان ابن حاتم و [[علی بن جعفر الهمانی]] پیدا شده بود، جانب علی بن جعفر را گرفت و [[ابن حاتم]] را رد و طرد کرد. همچنین دستور قتل ابن حاتم را صادر نمود و برای قاتل وی سعادت اخروی و [[بهشت]] را تضمین کرد.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۳.</ref> او در پاسخ سؤالات شیعیان درباره ابن حاتم، از وی اعلام بیزاری می‌کرد. به گفته [[رسول جعفریان]]، تاریخ‌پژوه [[شیعه]]، کثرت روایات درباره ابن حاتم در [[رجال کشی]]، نشان می‌دهد که خطر بزرگی از جانب وی شیعه را تهدید می‌کرده است.<ref>جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ص۶۴۹.</ref>  
امام دهم شیعیان، در پاسخ به نامه [[سهل بن زیاد آدمی|سهل بن زیاد]]، از [[غلو]] علی بن حسکه خبر داده بودند، وابستگی [[علی بن حسکه|علی بن حَسَکه]] به [[اهل بیت]] را رد کرد، سخنان او را باطل شمرد و از [[شیعیان]] خواست از او دوری کنند و حکم قتلش را نیز صادر کرد.{{یادداشت| إِنْ وَجَدْتَ مِنْ أَحَدٍ مِنْهُمْ خَلْوَةً فَاشْدَخْ رَأْسَهُ بِالصَّخْرِ در متنِ دستور شکستن سر آمده وشاید نتوان حکم به کشتن را راحت فهمید.}}بر اساس این نامه، علی بن حسکه به الوهیت امام هادی معتقد بود و خود را [[باب الامام|باب]] و [[پیامبری|پیامبر]] از جانب او معرفی می‌کرد.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۱۸-۵۱۹.</ref> امام هادی غالیانی همچون [[محمد بن نصیر نمیری]] {{یادداشت|محمد بن نصیر نمیری ادعای [[نبوت]] می‌کرد. گفته شده است که او معتقد به [[تناسخ]] و [[ربوبیت]] امام هادی(ع) بود و [[نکاح]] با [[محارم]] و [[ازدواج]] مرد با مرد را جایز می‌دانست. و ادعا داشت که از طرف امام هادی(ع) به [[نبوت]] مبعوث شده است [[محمد بن موسی بن حسن بن فرات]] نیز او را پشتیبانی می‌کرده است.(نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۶۱ش، ص۱۳۶.)}} رئیس [[نصیریه|فرقه نصیریه]]،<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۶۱ش، ص۱۳۶.</ref> حسن بن محمد معروف به ابن بابا و [[فارس بن حاتم قزوینی]] را نیز [[لعن]] کرده است.<ref>کشی، رجال کشی، ۱۴۰۹ق، ص ۵۲۰.</ref> امام ضمن نامه‌ای از [[ابن بابا قمی]] بیزاری جست و فرمود: او ادعا کرده که من او را فرستاده‌ام و او [[باب الامام|باب]] من است. [[شیطان]] وی را گمراه کرده است.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۰.</ref> امام هادی(ع) از شیعیان خواست فارس بن حاتم را تکذیب کنند و درباره اختلافی که میان ابن حاتم و [[علی بن جعفر الهمانی]] پیدا شده بود، جانب علی بن جعفر را گرفت و [[ابن حاتم]] را رد و طرد کرد. همچنین دستور قتل ابن حاتم را صادر نمود و برای قاتل وی سعادت اخروی و [[بهشت]] را تضمین کرد.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۳.</ref> او در پاسخ سؤالات شیعیان درباره ابن حاتم، از وی اعلام بیزاری می‌کرد. به گفته [[رسول جعفریان]]، تاریخ‌پژوه [[شیعه]]، کثرت روایات درباره ابن حاتم در [[رجال کشی]]، نشان می‌دهد که خطر بزرگی از جانب وی شیعه را تهدید می‌کرده است.<ref>جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ص۶۴۹.</ref>  


از دیگر غالیانی که خود را از [[اصحاب امام هادی(ع)]] قلمداد می‌کرد، [[احمد بن محمد سیاری]] بود،<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۳۲۳.</ref> که بیشتر رجالیان او را [[غالی]] و فاسد المذهب دانسته‌اند.<ref> نگاه کنید به: نجاشی، رجال، ۱۳۶۵ش، ص۸۰، طوسی، فهرست، ۱۴۲۰ق، ص۵۷.</ref> کتاب [[القراءات]] او از مصادر اصلی روایاتی است که در [[تحریف قرآن]] توسط برخی از افراد به آن، استدلال شده است.<ref>جعفریان، اکذوبة تحریف القرآن بین الشیعة و السنة، ۱۴۱۳ق، ص۷۶ـ۷۷.</ref> از دیگر [[غالیان]] این دوره [[حسین بن عبیدالله محرر]] بود که به اتهام غلو از [[قم]] اخراج شد،<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۱۲.</ref> امام هادی(ع) ضمن رساله‌ای که [[ابن شعبه حرانی|ابن شعبه حرّانی]] آن را نقل کرده، بر اصالت [[قرآن]] تأکید کرد و آن را در مقام سنجش [[حدیث|روایات]] و تشخیص [[حدیث صحیح|صحیح]] از ناصحیح به عنوان معیاری دقیق معرفی کرده و به طور رسمی [[قرآن]] را به عنوان تنها متنی که همه گروه‌های اسلامی به آن استناد می‌کنند، مطرح کرده است.{{مدرک}} او همچنین در مسائل اختلافی به قرآن استناد می‌کرد.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۴۲۱ق، ج۴، ص۴۳۵.</ref> [[عباس بن صدقه]]، [[ابوالعباس طرنانی]] (طبرانی) و [[ابوعبداللّه کندی]] معروف به «شاه رئیس» از دیگر غالیان این دوره بودند.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۰.</ref> امام هادی از شیعیانی که به اشتباه به غلو متهم می‌شدند، دفاع می‌کرد و هنگامی که قمی‌ها [[محمد بن ارومه قمی|محمد بن اورمه]] را به اتهام غُلو از [[قم]] اخراج کردند نامه‌ای از امام دهم شیعیان در دفاع از او خطاب به اهل قم صادر شد و او را از اتهام غلو تبرئه کرد.<ref>رجال نجاشی، ص۳۲۹.</ref>
از دیگر غالیانی که خود را از [[اصحاب امام هادی(ع)]] قلمداد می‌کرد، [[احمد بن محمد سیاری]] بود،<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۳۲۳.</ref> که بیشتر رجالیان او را [[غالی]] و فاسد المذهب دانسته‌اند.<ref> نگاه کنید به: نجاشی، رجال، ۱۳۶۵ش، ص۸۰، طوسی، فهرست، ۱۴۲۰ق، ص۵۷.</ref> کتاب [[القراءات]] او از مصادر اصلی روایاتی است که در [[تحریف قرآن]] توسط برخی از افراد به آن، استدلال شده است.<ref>جعفریان، اکذوبة تحریف القرآن بین الشیعة و السنة، ۱۴۱۳ق، ص۷۶ـ۷۷.</ref> از دیگر [[غالیان]] این دوره [[حسین بن عبیدالله محرر]] بود که به اتهام غلو از [[قم]] اخراج شد،<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۱۲.</ref> امام هادی(ع) ضمن رساله‌ای که [[ابن شعبه حرانی|ابن شعبه حرّانی]] آن را نقل کرده، بر اصالت [[قرآن]] تأکید کرد و آن را در مقام سنجش [[حدیث|روایات]] و تشخیص [[حدیث صحیح|صحیح]] از ناصحیح به عنوان معیاری دقیق معرفی کرده و به طور رسمی [[قرآن]] را به عنوان تنها متنی که همه گروه‌های اسلامی به آن استناد می‌کنند، مطرح کرده است. <ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول،۱۴۰۴ق، صص۴۵۹-۴۵۸</ref>{{یادداشت|فالخبر الاول الذي استنبطت منه هذه الاخبار خبر صحيح مجمع عليه لا اختلاف فيه عندهم، وهو أيضا موافق للكتاب، فلما شهد الكتاب بتصديق الخبر و هذه الشواهد الاخر لزم على الامة الاقرار بها ضرورة إذ كانت هذه الاخبار شواهدها من القرآن ناطقة و وافقت القرآن والقرآن وافقها. تحف العقول، ص۴۵۹}} او همچنین در مسائل اختلافی به قرآن استناد می‌کرد.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۴۲۱ق، ج۴، ص۴۳۵.</ref> [[عباس بن صدقه]]، [[ابوالعباس طرنانی]] (طبرانی) و [[ابوعبداللّه کندی]] معروف به «شاه رئیس» از دیگر غالیان این دوره بودند.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۰.</ref> امام هادی از شیعیانی که به اشتباه به غلو متهم می‌شدند، دفاع می‌کرد و هنگامی که قمی‌ها [[محمد بن ارومه قمی|محمد بن اورمه]] را به اتهام غُلو از [[قم]] اخراج کردند نامه‌ای از امام دهم شیعیان در دفاع از او خطاب به اهل قم صادر شد و او را از اتهام غلو تبرئه کرد.<ref> نجاشی، رجال نجاشی، الناشر
مؤسسة النشر الإسلامي، ص۳۲۹.</ref>


=== ارتباط با شیعیان===
=== ارتباط با شیعیان===
۱۸٬۵۸۱

ویرایش