انسان کامل: تفاوت میان نسخهها
اصلاح لینک
Khoshnoudi (بحث | مشارکتها) (اصلاح لینک) |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''انسان کامل''' انسانی خوگرفته به [[اخلاق]] الهی، مظهر کامل [[اسما و صفات|اسمای حسنای الهی]] و آیینه تمامنمای خدا است. او را انسانی دارای اقوال، افعال و اخلاق نیک دانستهاند که علت اصلی خلقت و سبب ایجاد و بقای نظام هستی است؛ کسیکه راهنمای خلایق در ظاهر و باطن و آشنا به آفات روحی انسانها و راههای شفای آن است و با هویت متعالی الهی وحدت ذاتی پیدا کرده است. | '''انسان کامل''' انسانی خوگرفته به [[اخلاق]] الهی، مظهر کامل [[اسما و صفات|اسمای حسنای الهی]] و آیینه تمامنمای خدا است. او را انسانی دارای اقوال، افعال و اخلاق نیک دانستهاند که علت اصلی خلقت و سبب ایجاد و بقای نظام هستی است؛ کسیکه راهنمای خلایق در ظاهر و باطن و آشنا به آفات روحی انسانها و راههای شفای آن است و با هویت متعالی الهی وحدت ذاتی پیدا کرده است. | ||
<br /> | <br /> | ||
نظریه انسان کامل با نام [[عرفان اسلامی]] و مبدع آن [[محی الدین عربی]] ثبت شده؛ البته برخی معتقدند رگههای این نظریه در آموزههای [[یهودیت]]، [[مسیحیت]] و [[عرفان ایرانی]] نیز وجود دارد. عرفای اسلامی با تکیه بر مباحث عقلی و استناد به برخی واژگان [[قرآن|قرآنی]] مانند [[امام]]، رهبر، مهتدی، [[خلیفه الله]]، رسول و ... و معارفی که از [[روایات]] کسب کردند، به تبیین این نظریه پرداختند.<br /> | نظریه انسان کامل با نام [[عرفان اسلامی]] و مبدع آن [[محی الدین عربی]] ثبت شده؛ البته برخی معتقدند رگههای این نظریه در آموزههای [[یهودیت]]، [[مسیحیت]] و [[عرفان ایرانی]] نیز وجود دارد. عرفای اسلامی با تکیه بر مباحث عقلی و استناد به برخی واژگان [[قرآن|قرآنی]] مانند [[امام]]، رهبر، مهتدی، [[خلیفةالله|خلیفه الله]]، رسول و ... و معارفی که از [[حدیث|روایات]] کسب کردند، به تبیین این نظریه پرداختند.<br /> | ||
در متون عرفانی برای انسان کامل فضایل و ویژگیهایی از جمله روح هستی، مظهر اسما و صفات خدا، خلاصه تمام موجودات، برگزیدگی، وحدت و یگانگی برشمردهاند. شناخت کامل حق تعالی، خلافت الهیه، تصرف در عالم، راهنمایی بشر نیز از جمله کارکردهای انسان کامل در نظام هستی معرفی شده است. | در متون عرفانی برای انسان کامل فضایل و ویژگیهایی از جمله روح هستی، مظهر اسما و صفات خدا، خلاصه تمام موجودات، برگزیدگی، وحدت و یگانگی برشمردهاند. شناخت کامل حق تعالی، خلافت الهیه، تصرف در عالم، راهنمایی بشر نیز از جمله کارکردهای انسان کامل در نظام هستی معرفی شده است. | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
نظریه انسان کامل را به عنوان یک نظریه انسانشناسانه مستقل، علیرغم وجود مباحثی درباره انسان و کمال در دیگر مکاتب و [[ادیان الهی]]، نظریهای میدانند که به نام [[عرفان اسلامی]] ثبت شده است.<ref>شاکر و موسوی، «قرائتی بین ادیانی از انسان کامل با رویکرد عرفانی»، ص۲۶.</ref> رگههای شکلگیری نظریه انسان کامل را در عرفان اسلامی به تاثیرات [[حسین بن منصور حلاج]] و [[بایزید بسطامی]] از عرفای [[قرن سوم]] و [[قرن چهارم|چهارم]] بر اندیشه ابن عربی باز گرداندهاند. حلاج با تاکید بر این [[روایت]] که «خدا انسان را به صورت خویش آفرید.»<ref>کلینی، الکافی،۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۳۴.</ref> معتقد به خلقت خداگونه انسان شد و میان دو جنبه لاهوتی و ناسوتی انسان تفاوت نهاد.<ref>عفیفی، شرحی بر فصوص الحکم، ۱۳۸۰ش، ص۴۳.</ref> قبل از حلاج، بایزید بسطامی نیز با استفاده از واژه «الکامل التام» درباره انسانی که جامع اسماء اربعه شده، از ویژگیها و صفات انسانهای عادی عبور کرده و به مقامات بالای معنوی رسیده، اشارههایی به وجود چنین انسانی داشت.<ref>قشیری، الرسالة القشیریة، قاهره، ج۲، ص۴۱۹.</ref> | نظریه انسان کامل را به عنوان یک نظریه انسانشناسانه مستقل، علیرغم وجود مباحثی درباره انسان و کمال در دیگر مکاتب و [[ادیان الهی]]، نظریهای میدانند که به نام [[عرفان اسلامی]] ثبت شده است.<ref>شاکر و موسوی، «قرائتی بین ادیانی از انسان کامل با رویکرد عرفانی»، ص۲۶.</ref> رگههای شکلگیری نظریه انسان کامل را در عرفان اسلامی به تاثیرات [[حسین بن منصور حلاج]] و [[بایزید بسطامی]] از عرفای [[قرن سوم]] و [[قرن چهارم|چهارم]] بر اندیشه ابن عربی باز گرداندهاند. حلاج با تاکید بر این [[حدیث|روایت]] که «خدا انسان را به صورت خویش آفرید.»<ref>کلینی، الکافی،۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۳۴.</ref> معتقد به خلقت خداگونه انسان شد و میان دو جنبه لاهوتی و ناسوتی انسان تفاوت نهاد.<ref>عفیفی، شرحی بر فصوص الحکم، ۱۳۸۰ش، ص۴۳.</ref> قبل از حلاج، بایزید بسطامی نیز با استفاده از واژه «الکامل التام» درباره انسانی که جامع اسماء اربعه شده، از ویژگیها و صفات انسانهای عادی عبور کرده و به مقامات بالای معنوی رسیده، اشارههایی به وجود چنین انسانی داشت.<ref>قشیری، الرسالة القشیریة، قاهره، ج۲، ص۴۱۹.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
واژه انسان کامل، به عنوان اصطلاحی عرفانی اولین بار در اشعار [[فریدالدین عطار نیشابوری]] {{یادداشت| عطار در کتاب سی فصل خود اشعاری در مدح پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) از واژه انسان کامل استفاده کرده است. «شناس انسان کامل مصطفی را/بدانی مظهر نور خدا را»([https://ganjoor.net/attar/30fasl/sh8/ سایت گنجور])؛ «امیرالمؤمنین سلطان عادل/امیرالمؤمنین انسان کامل»([https://ganjoor.net/attar/30fasl/sh9/: سایت گنجور.])}} و در آثار [[محی الدین بن عربی]]<ref>ابن عربی، الفتوحات، ۱۴۱۰ق، ج۱۳، ص۱۲۹؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۰ش، ص۳۸.</ref> به کار گرفته شد. پس از ابن عربی شاگرد شاخص او [[صدرالدین قونوی]] خاتمه [[کتاب مفتاح الغیب]] خود را به بحث از انسان کامل اختصاص داد.<ref>قونوی، مفتاح الغیب و شرحه مصباح الانس، ۱۳۸۱ش.</ref> [[عزیز الدین نسفی]] اولین نویسندهای بود که عنوان «الانسان الکامل» را بر مجموعه رسالات بیست و دوگانه خود که به زبان فارسی نوشته شد، نهاد<ref>نسفی، الانسان الکامل، ۱۳۸۶ش.</ref> و پس از او [[عبدالکریم جیلانی]] نیز این عنوان را برای کتاب خود برگزید.<ref>جیلی، الانسان الکامل فی معرفه الاواخر و الاوایل، ۱۴۱۸ق.</ref> | واژه انسان کامل، به عنوان اصطلاحی عرفانی اولین بار در اشعار [[عطار نیشابوری|فریدالدین عطار نیشابوری]] {{یادداشت| عطار در کتاب سی فصل خود اشعاری در مدح پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) از واژه انسان کامل استفاده کرده است. «شناس انسان کامل مصطفی را/بدانی مظهر نور خدا را»([https://ganjoor.net/attar/30fasl/sh8/ سایت گنجور])؛ «امیرالمؤمنین سلطان عادل/امیرالمؤمنین انسان کامل»([https://ganjoor.net/attar/30fasl/sh9/: سایت گنجور.])}} و در آثار [[محی الدین بن عربی]]<ref>ابن عربی، الفتوحات، ۱۴۱۰ق، ج۱۳، ص۱۲۹؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۰ش، ص۳۸.</ref> به کار گرفته شد. پس از ابن عربی شاگرد شاخص او [[صدرالدین قونوی]] خاتمه [[کتاب مفتاح الغیب]] خود را به بحث از انسان کامل اختصاص داد.<ref>قونوی، مفتاح الغیب و شرحه مصباح الانس، ۱۳۸۱ش.</ref> [[عزیز الدین نسفی]] اولین نویسندهای بود که عنوان «الانسان الکامل» را بر مجموعه رسالات بیست و دوگانه خود که به زبان فارسی نوشته شد، نهاد<ref>نسفی، الانسان الکامل، ۱۳۸۶ش.</ref> و پس از او [[عبدالکریم جیلانی]] نیز این عنوان را برای کتاب خود برگزید.<ref>جیلی، الانسان الکامل فی معرفه الاواخر و الاوایل، ۱۴۱۸ق.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
نظریه انسان کامل را بیتاثیر از [[عرفان ایرانی]] نیز ندانستهاند. انسان کامل با مفهوم انسان نخستین در عرفان ایرانی که همان کیومرث است، شباهت دارد؛ کسی که فرزند خدا تصور شده و روح او را جزیی از روح خداوند دانستهاند و عهدهدار وظایف و امور جهانی است.<ref>مایل هروی، «انسان کامل»، ص۳۷۳.</ref> | نظریه انسان کامل را بیتاثیر از [[عرفان ایرانی]] نیز ندانستهاند. انسان کامل با مفهوم انسان نخستین در عرفان ایرانی که همان کیومرث است، شباهت دارد؛ کسی که فرزند خدا تصور شده و روح او را جزیی از روح خداوند دانستهاند و عهدهدار وظایف و امور جهانی است.<ref>مایل هروی، «انسان کامل»، ص۳۷۳.</ref> | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
=== مسیحیت و نظریه انسان کامل === | === مسیحیت و نظریه انسان کامل === | ||
[[عیسی مسیح(ع)]] از نظر [[مسیحیان]] تنها مصداق انسان کامل در جهان بوده است. مسیحیان وضع اولیه انسان را به صورت و شبیه خدا بیان میکنند چراکه روح خداوند در او دمیده شده و خصوصیاتی مانند عقل، وجدان و اراده را دارا است. چنین انسانی به نظر آنها به دلیل داشتن صفات الهی از همه جانداران برتر است و قدوسیت دارد. بر اساس نظرات مسیحی زمانی که [[آدم(ع)]] و [[حوا]] مرتکب [[گناه]] شدند از آن مقام سقوط کردند؛ ولی شباهت آنها با خدا کاملا از میان نرفت تا زمانی که حضرت عیسی(ع) ظهور کرد. طبق اعتقاد مسیحیان عیسی تنها انسانی است که با دارا بودن خصوصیاتی مانند [[عصمت]]، محبت و نجات بخشی نسبت به دیگران و [[شفاعت|مقام شفاعت]] به چنین جایگاهی دست پیدا کرده است.<ref>تیسن، الهیات مسیحی، قم، ص۱۴۷-۱۵۱؛ استات، مبانی مسیحیت، ۱۳۶۸ش، ص۵۵.</ref> | [[عیسی مسیح(ع)]] از نظر [[مسیحیان]] تنها مصداق انسان کامل در جهان بوده است. مسیحیان وضع اولیه انسان را به صورت و شبیه خدا بیان میکنند چراکه روح خداوند در او دمیده شده و خصوصیاتی مانند عقل، وجدان و اراده را دارا است. چنین انسانی به نظر آنها به دلیل داشتن صفات الهی از همه جانداران برتر است و قدوسیت دارد. بر اساس نظرات مسیحی زمانی که [[آدم (پیامبر)|آدم(ع)]] و [[حوا]] مرتکب [[گناه]] شدند از آن مقام سقوط کردند؛ ولی شباهت آنها با خدا کاملا از میان نرفت تا زمانی که حضرت عیسی(ع) ظهور کرد. طبق اعتقاد مسیحیان عیسی تنها انسانی است که با دارا بودن خصوصیاتی مانند [[عصمت]]، محبت و نجات بخشی نسبت به دیگران و [[شفاعت|مقام شفاعت]] به چنین جایگاهی دست پیدا کرده است.<ref>تیسن، الهیات مسیحی، قم، ص۱۴۷-۱۵۱؛ استات، مبانی مسیحیت، ۱۳۶۸ش، ص۵۵.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
مسیحیان با استناد به این جمله عیسی(ع) که میگوید: «کامل باشید همانطور که پدرآسمانیتان کامل است» معتقدند کامل شدن تنها با تسلیم کردن محض قلب و اراده شخص به خدا و ایمان داشتن به او از طریق عیسی مسیح امکان دارد. بر اساس نظر آنان به دلیل فطری بودن گناه امکان دستیابی به کمال اخلاقی و مذهبی در این دنیا وجود ندارد و باید منتظر دنیای پس از مرگ بود تا بتوان ترقی و پیشرفت نامحدود داشت.<ref>شاکر و موسوی، «قرائتی بین ادیانی از انسان کامل با رویکرد عرفانی»، ص۲۳-۲۴.</ref> | مسیحیان با استناد به این جمله عیسی(ع) که میگوید: «کامل باشید همانطور که پدرآسمانیتان کامل است» معتقدند کامل شدن تنها با تسلیم کردن محض قلب و اراده شخص به خدا و ایمان داشتن به او از طریق عیسی مسیح امکان دارد. بر اساس نظر آنان به دلیل فطری بودن گناه امکان دستیابی به کمال اخلاقی و مذهبی در این دنیا وجود ندارد و باید منتظر دنیای پس از مرگ بود تا بتوان ترقی و پیشرفت نامحدود داشت.<ref>شاکر و موسوی، «قرائتی بین ادیانی از انسان کامل با رویکرد عرفانی»، ص۲۳-۲۴.</ref> | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
انسان کامل در اندیشه ابن عربی متصف به وجود، روح عالم، جلای آیینه هستی و خلیفه خداوند است. بر اساس نظر او زمانی که خداوند جهان را خلق کرد شبحی بدون روح و آینهای پرداخت نشده بود به همین دلیل خداوند انسان کامل را خلق کرد تا از آیینه عالم زنگار بزداید و [[روح]] آن شود؛ زیرا تنها انسان مظهر ذات الهی است و به مثابه مردمک چشم است که حضرت حق از طریق آن به خلقش مینگرد و به عبارت دیگر از منظر ابن عربی چون انسان دارای [[عقل]]، فکر و معنویت است، خدا را با معرفتی شایسته میشناسد و کمالات او را هویدا میکند و اگر انسان نبود این [[اراده الهی|اراده خدا]] تحقق نمییافت و حق ناشناخته باقی میماند؛ به همین دلیل از دیگر موجودات برتر است.<ref>ابن عربی، ترجمه فصوص الحکم، ۱۳۸۶ش، ص۷-۹.</ref> | انسان کامل در اندیشه ابن عربی متصف به وجود، روح عالم، جلای آیینه هستی و خلیفه خداوند است. بر اساس نظر او زمانی که خداوند جهان را خلق کرد شبحی بدون روح و آینهای پرداخت نشده بود به همین دلیل خداوند انسان کامل را خلق کرد تا از آیینه عالم زنگار بزداید و [[روح]] آن شود؛ زیرا تنها انسان مظهر ذات الهی است و به مثابه مردمک چشم است که حضرت حق از طریق آن به خلقش مینگرد و به عبارت دیگر از منظر ابن عربی چون انسان دارای [[عقل]]، فکر و معنویت است، خدا را با معرفتی شایسته میشناسد و کمالات او را هویدا میکند و اگر انسان نبود این [[اراده الهی|اراده خدا]] تحقق نمییافت و حق ناشناخته باقی میماند؛ به همین دلیل از دیگر موجودات برتر است.<ref>ابن عربی، ترجمه فصوص الحکم، ۱۳۸۶ش، ص۷-۹.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
وصف کامل در اندیشه ابن عربی امکان انطباق بر وجود عالم انسان و تمامی بنی آدم را دارد زیرا خلقت انسان را زیبا و بر [[فطرت]] الهی میداند؛<ref>آملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، ۱۳۶۷ش، ص۱۳۵-۱۳۶.</ref> بنابراین برای انسان کامل مصداق خاصی که فقط شامل [[انبیا]] و اولیا شود تعیین نمیگردد؛ اگرچه تعداد محدودی از انسانها به مرتبه انسان کامل دست مییابند. با این قرائت، تفاوت انسانشناسی مسیحی که انسان را ذاتا مجرم و گناهکار میدانست با انسانشناسی اسلامی مشخص میشود.<ref>شاکر و موسوی، «قرائتی بین ادیانی از انسان کامل با رویکرد عرفانی»، ص۲۹.</ref> | وصف کامل در اندیشه ابن عربی امکان انطباق بر وجود عالم انسان و تمامی بنی آدم را دارد زیرا خلقت انسان را زیبا و بر [[فطرت]] الهی میداند؛<ref>آملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، ۱۳۶۷ش، ص۱۳۵-۱۳۶.</ref> بنابراین برای انسان کامل مصداق خاصی که فقط شامل [[پیامبران|انبیا]] و اولیا شود تعیین نمیگردد؛ اگرچه تعداد محدودی از انسانها به مرتبه انسان کامل دست مییابند. با این قرائت، تفاوت انسانشناسی مسیحی که انسان را ذاتا مجرم و گناهکار میدانست با انسانشناسی اسلامی مشخص میشود.<ref>شاکر و موسوی، «قرائتی بین ادیانی از انسان کامل با رویکرد عرفانی»، ص۲۹.</ref> | ||
از منظر ابن عربی ملاک نیابت و خلافت انسان تنها با کمال و انسانیت حاصل میشود به همین دلیل منحصر در مردان نیست بلکه زنان نیز به مقامات بالا و کمال دست مییابند. وی با نقل حدیثی از [[پیامبر اسلام(ص)]] از زنان کامل مانند [[مریم بنت عمران]]، [[آسیه]]، [[خدیجه]] و [[فاطمه(س)]] که به مقام انسان کامل رسیدهاند، یاد میکند.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۱۲۱.</ref> | از منظر ابن عربی ملاک نیابت و خلافت انسان تنها با کمال و انسانیت حاصل میشود به همین دلیل منحصر در مردان نیست بلکه زنان نیز به مقامات بالا و کمال دست مییابند. وی با نقل حدیثی از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] از زنان کامل مانند [[مریم دختر عمران|مریم بنت عمران]]، [[آسیه همسر فرعون|آسیه]]، [[حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها|خدیجه]] و [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه(س)]] که به مقام انسان کامل رسیدهاند، یاد میکند.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۱۲۱.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
ابن عربی برای کمال انسان مراتبی معرفی میکند که محمد(ص) را اکمل، دیگر [[پیامبران]] را کامل و ورثه انبیا خلیفه کامل را میداند.ابن عربی [[ولایت]] را از لوازم انسان کامل دانسته و استرار کمال انسان را در اقطاب صوفیه و رجال الغیب میداند. عارقان شیعی نیز استمرار نور محمدی را معطوف به آل محمد و [[ائمه اثنی عشر]] میدانند.<ref>مایل هروی، «انسان کامل» ص۳۷۷-۳۷۸.</ref> | ابن عربی برای کمال انسان مراتبی معرفی میکند که محمد(ص) را اکمل، دیگر [[پیامبران]] را کامل و ورثه انبیا خلیفه کامل را میداند.ابن عربی [[ولایت]] را از لوازم انسان کامل دانسته و استرار کمال انسان را در اقطاب صوفیه و رجال الغیب میداند. عارقان شیعی نیز استمرار نور محمدی را معطوف به آل محمد و [[امامان شیعه|ائمه اثنی عشر]] میدانند.<ref>مایل هروی، «انسان کامل» ص۳۷۷-۳۷۸.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
شرح آرای ابن عربی درباره انسان کامل در میان شارحانی مانند قونَوی، نَسَفی نزدیک به دویست سال ادامه داشت تا عبدالکریم جیلی نظرات ابن عربی را در کتاب خود «الانسان الکامل» به صورت منظم عرضه داشت.<ref>مایل هروی،»انسان کامل» ص۳۷۸.</ref> | شرح آرای ابن عربی درباره انسان کامل در میان شارحانی مانند قونَوی، نَسَفی نزدیک به دویست سال ادامه داشت تا عبدالکریم جیلی نظرات ابن عربی را در کتاب خود «الانسان الکامل» به صورت منظم عرضه داشت.<ref>مایل هروی،»انسان کامل» ص۳۷۸.</ref> | ||
== جایگاه در قرآن و روایات== | == جایگاه در قرآن و روایات== | ||
اصطلاح انسان کامل در [[قرآن]] صریحا به کار نرفته است ولی معنا و مفهوم آن را در برخی از واژههای قرآنی پیگیری کردهاند. در برخی از [[تفاسیر]] واژههایی مانند خلیفه الله، امام، مُطهّر، مهتدی، صدیق، صالح، مقرب، مصطفی، رسول، نبی، صاحبان نفس مطمئنه، مُجتبی و ... را مرتبط با موضوع انسان کامل دانستهاند و تمام آیاتی را که به فضایل و کمالات انسانی اشاره دارد به انسان کامل مرتبط میدانند و معتقدند چون انسان کامل خود، قرآن ناطق است میتوان همه قرآن را وجود کتبی او دانست.<ref>ملا صدرا، تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۴۰۷-۴۰۸؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۳۶۲.</ref> آیات ۲۹ [[سوره حجر]]، ۹ [[سوره سجده]]، ۷۲ [[سوره ص]] که بر چهره خداگونه داشتن انسان تاکید میکند، آیه ۷۲ [[سوره احزاب]] که بر [[خلافت انسان]] به جهت دریافت امانت الهی اشاره دارد و آیه ۷۰ [[سوره اسراء]] که به تکریم انسان از سوی خدا میپردازد، را بن مایههای نظریه انسان کامل در قرآن دانستهاند.<ref>مایل هروی، «انسان کامل» ص۳۷۴.</ref> | اصطلاح انسان کامل در [[قرآن]] صریحا به کار نرفته است ولی معنا و مفهوم آن را در برخی از واژههای قرآنی پیگیری کردهاند. در برخی از [[تفسیر قرآن|تفاسیر]] واژههایی مانند خلیفه الله، امام، مُطهّر، مهتدی، صدیق، صالح، مقرب، مصطفی، رسول، نبی، صاحبان نفس مطمئنه، مُجتبی و ... را مرتبط با موضوع انسان کامل دانستهاند و تمام آیاتی را که به فضایل و کمالات انسانی اشاره دارد به انسان کامل مرتبط میدانند و معتقدند چون انسان کامل خود، قرآن ناطق است میتوان همه قرآن را وجود کتبی او دانست.<ref>ملا صدرا، تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۴۰۷-۴۰۸؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۳۶۲.</ref> آیات ۲۹ [[سوره حجر]]، ۹ [[سوره سجده]]، ۷۲ [[سوره ص]] که بر چهره خداگونه داشتن انسان تاکید میکند، آیه ۷۲ [[سوره احزاب]] که بر [[خلافت انسان]] به جهت دریافت امانت الهی اشاره دارد و آیه ۷۰ [[سوره اسراء]] که به تکریم انسان از سوی خدا میپردازد، را بن مایههای نظریه انسان کامل در قرآن دانستهاند.<ref>مایل هروی، «انسان کامل» ص۳۷۴.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
مفسران با توجه به [[احادیث]] و نشانههای قرآنی به تعیین مصداق انسان کامل از منظر قرآن پرداخته و معتقدند شخصیت انسان کامل ابتدا در وجود برخی [[انبیا]] و [[حضرت محمد(ص)]] نمود پیدا کرده است؛ بنابراین با نظریه [[نبوت]] مرتبط میشود و بعد از پیامبر(ص) در پیوند با نظریه امامت در [[شیعه]] در وجود [[ائمه(ع)]] ظهور مییافت؛<ref>ابن عربی، تفسیر ابن عربی، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۲۰۹؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۹۱-۹۲؛ طیب، اطلیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۱۲، ص۳۷۰؛ بروجردی، تفسیر جامع، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۱۰۶؛ خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۳۷۸.</ref> کسانی که آنها را مظهر [[اسم اعظم]] و مسیر شناخت خداوند معرفی کردهاند.<ref>ملا صدرا، شرح اصول کافی، ۱۳۸۳ش، ج۴، ص۱۵۶.</ref> | مفسران با توجه به [[حدیث|احادیث]] و نشانههای قرآنی به تعیین مصداق انسان کامل از منظر قرآن پرداخته و معتقدند شخصیت انسان کامل ابتدا در وجود برخی [[پیامبران|انبیا]] و [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|حضرت محمد(ص)]] نمود پیدا کرده است؛ بنابراین با نظریه [[نبوت]] مرتبط میشود و بعد از پیامبر(ص) در پیوند با نظریه امامت در [[شیعه]] در وجود [[ائمه(ع)]] ظهور مییافت؛<ref>ابن عربی، تفسیر ابن عربی، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۲۰۹؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۹۱-۹۲؛ طیب، اطلیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۱۲، ص۳۷۰؛ بروجردی، تفسیر جامع، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۱۰۶؛ خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۳۷۸.</ref> کسانی که آنها را مظهر [[اسم اعظم]] و مسیر شناخت خداوند معرفی کردهاند.<ref>ملا صدرا، شرح اصول کافی، ۱۳۸۳ش، ج۴، ص۱۵۶.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
نظریه انسان کامل نه تنها متاثر از آموزههای قرآنی است بلکه عرفای اسلامی با تکیه بر روایاتی به استخراج مبانی این نظریه پرداختهاند. اندیشه آفرینش انسان بر صورت الهی «َأَنَّ اللَّهَ خَلَقَ آدَمَ عَلَى صُورَتِه»<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۳۴.</ref> که بر شأن و جایگاه ممتاز انسان در عالم وجود تاکید میکند و روایاتی که شناخت خداوند را منوط با شناخت نفس انسان میکند «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه»<ref>مصباح الشریعه، منسوب به امام جعفر الصادق، ۱۴۰۰ق، ص۱۳.</ref> از جمله این احادیث دانسته شده است. در این روایات مساوی دانستن شناخت انسان با شناخت خدا زمانی امکانپذیر است که انسان قابلیت کمالپذیری و خداگونه شدن را داشته باشد و این را تنها در انسان کامل قابل تحقق میدانند.<ref>شاکر و موسوی، «قرائتی بین ادیانی از انسان کامل با رویکرد عرفانی»، ص۳۳-۳۴.</ref> | نظریه انسان کامل نه تنها متاثر از آموزههای قرآنی است بلکه عرفای اسلامی با تکیه بر روایاتی به استخراج مبانی این نظریه پرداختهاند. اندیشه آفرینش انسان بر صورت الهی «َأَنَّ اللَّهَ خَلَقَ آدَمَ عَلَى صُورَتِه»<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۳۴.</ref> که بر شأن و جایگاه ممتاز انسان در عالم وجود تاکید میکند و روایاتی که شناخت خداوند را منوط با شناخت نفس انسان میکند «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه»<ref>مصباح الشریعه، منسوب به امام جعفر الصادق، ۱۴۰۰ق، ص۱۳.</ref> از جمله این احادیث دانسته شده است. در این روایات مساوی دانستن شناخت انسان با شناخت خدا زمانی امکانپذیر است که انسان قابلیت کمالپذیری و خداگونه شدن را داشته باشد و این را تنها در انسان کامل قابل تحقق میدانند.<ref>شاکر و موسوی، «قرائتی بین ادیانی از انسان کامل با رویکرد عرفانی»، ص۳۳-۳۴.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
[[ملا صدرا]] در [[کتاب شرح اصول کافی]] ذیل حدیثی که ماندگاری زمین و اهلش را به وجود امام مرتبط میداند معتقد است امام در اینجا همان انسان کاملی است که زمین و اهل آن بدون حضور او لحظهای دوام و پایداری نخواهد داشت.<ref>ملاصدرا، شرح اصول کافی، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۵۰۲.</ref> ملاصدرا در این کتاب ذیل ابواب و احادیث مختلفی مساله انسان کامل را مطرح میکند. | [[ملاصدرا|ملا صدرا]] در [[کتاب شرح اصول کافی]] ذیل حدیثی که ماندگاری زمین و اهلش را به وجود امام مرتبط میداند معتقد است امام در اینجا همان انسان کاملی است که زمین و اهل آن بدون حضور او لحظهای دوام و پایداری نخواهد داشت.<ref>ملاصدرا، شرح اصول کافی، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۵۰۲.</ref> ملاصدرا در این کتاب ذیل ابواب و احادیث مختلفی مساله انسان کامل را مطرح میکند. | ||
== حکمت و ضرورت == | == حکمت و ضرورت == | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
* '''علت غایی ایجاد خلقت:''' وجود عالم را با استناد به [[حدیث قدسی]] «[[حدیث لولاک|لولاک لما خلقت الافلاک]]» امکانپذیر ندانسته و بدون وجود آن این عالم را ناقص و ابتر میدانند.<ref>ملاصدرا، شرح اصول کافی، ۱۳۸۳ش، ج۳، ص۴۳۵؛ ابن شهر آشوب ، مناقب آل ابی طالب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۸۶.</ref> | * '''علت غایی ایجاد خلقت:''' وجود عالم را با استناد به [[حدیث قدسی]] «[[حدیث لولاک|لولاک لما خلقت الافلاک]]» امکانپذیر ندانسته و بدون وجود آن این عالم را ناقص و ابتر میدانند.<ref>ملاصدرا، شرح اصول کافی، ۱۳۸۳ش، ج۳، ص۴۳۵؛ ابن شهر آشوب ، مناقب آل ابی طالب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۸۶.</ref> | ||
* '''منبع صدور فیض الهی:''' وجود انسان کامل سبب صدور فیض از مبدا وجود خواهد بود چنانکه در [[زیارت جامعه کبیره]] در وصف [[ائمه]] گفته میشود: «بکم فتح الله و بکم یختم» | * '''منبع صدور فیض الهی:''' وجود انسان کامل سبب صدور فیض از مبدا وجود خواهد بود چنانکه در [[زیارت جامعه کبیره]] در وصف [[ائمه]] گفته میشود: «بکم فتح الله و بکم یختم» | ||
* '''مقام خلیفه اللهی:''' بر اساس آیات متعددی از [[قرآن]] [[خداوند]] انسان کامل را به عنوان نایب خود در زمین قرار داد.<ref>رمضانی، «انسان کامل» ص۵۱۲.</ref> | * '''مقام خلیفه اللهی:''' بر اساس آیات متعددی از [[قرآن]]، [[خدا|خداوند]] انسان کامل را به عنوان نایب خود در زمین قرار داد.<ref>رمضانی، «انسان کامل» ص۵۱۲.</ref> | ||
== فضایل و ویژگیها == | == فضایل و ویژگیها == | ||
در متون عرفانی برای انسان کامل فضایل و ویژگیهایی از جمله روح هستی، مظهر اسما و صفات خدا، خلاصه تمام موجودات،<ref>نسفی، الانسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۴۴۱.</ref> و ... برشمردهاند که برخی از آنها به شرح زیر است: | در متون عرفانی برای انسان کامل فضایل و ویژگیهایی از جمله روح هستی، مظهر اسما و صفات خدا، خلاصه تمام موجودات،<ref>نسفی، الانسان الکامل، ۱۳۸۶ش، ص۴۴۱.</ref> و ... برشمردهاند که برخی از آنها به شرح زیر است: | ||
* '''روح هستی:''' انسان کامل روح هستی و عالم دانستهاند، عالمی که به مانند جسد او است. از این منظر انسان کامل در عالم تصرف کرده و آن را اداره میکند و چنانچه نباشد عالم از همه کمالات تهی میشود.<ref>ابن عربی، فصوص الحکم، ۱۴۰۰ق، ص۵۰.</ref> | * '''روح هستی:''' انسان کامل روح هستی و عالم دانستهاند، عالمی که به مانند جسد او است. از این منظر انسان کامل در عالم تصرف کرده و آن را اداره میکند و چنانچه نباشد عالم از همه کمالات تهی میشود.<ref>ابن عربی، فصوص الحکم، ۱۴۰۰ق، ص۵۰.</ref> | ||
* '''مظهر اسما و صفات خدا:''' انسان کامل را به عنوان خلیفه خدا و مظهر کامل [[اسما و صفات خدا]] و اسم جامع الله معرفی کردهاند.<ref>ابن عربی، الفتوحات المکیه، ۱۴۱۰ق، ج۱۳، ص۱۰۰.</ref> او به تنهایی و با جامعیت خویش همه اوصاف جمال و جمیع اسمای حسنای او را به نمایش گذاشته است.<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۳۱۳.</ref> | * '''مظهر اسما و صفات خدا:''' انسان کامل را به عنوان خلیفه خدا و مظهر کامل [[اسما و صفات|اسما و صفات خدا]] و اسم جامع الله معرفی کردهاند.<ref>ابن عربی، الفتوحات المکیه، ۱۴۱۰ق، ج۱۳، ص۱۰۰.</ref> او به تنهایی و با جامعیت خویش همه اوصاف جمال و جمیع اسمای حسنای او را به نمایش گذاشته است.<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۳۱۳.</ref> | ||
* '''عبودیت و فنا:''' [[عبودیت]] انسان کامل عبودیت مطلق دانسته شده است، بدین معنا که از انانیت خود خارج گشته و در ذات و صفات خدا فانی گشته<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۳۳۸- ۳۳۹.</ref> و به مقام کمال انقطاع الهی (الهی هب لی کمال الانقطاع الیک)<ref>ابن طاووس، الاقبال الاعمال، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۲۹۹.</ref> رسیده است. | * '''عبودیت و فنا:''' [[عبادت|عبودیت]] انسان کامل عبودیت مطلق دانسته شده است، بدین معنا که از انانیت خود خارج گشته و در ذات و صفات خدا فانی گشته<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۳۳۸- ۳۳۹.</ref> و به مقام کمال انقطاع الهی (الهی هب لی کمال الانقطاع الیک)<ref>ابن طاووس، الاقبال الاعمال، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۲۹۹.</ref> رسیده است. | ||
* '''برگزیدگی:''' در قرآن مقام برگزیدگی را اعطاشده به انسان کامل میداند.<ref>سوره آل عمران، آیه ۳۳؛ سوره انعام، آیه ۸۶ - ۸۷؛ سوره ص، آیه ۴۵-۴۶؛ سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> | * '''برگزیدگی:''' در قرآن مقام برگزیدگی را اعطاشده به انسان کامل میداند.<ref>سوره آل عمران، آیه ۳۳؛ سوره انعام، آیه ۸۶ - ۸۷؛ سوره ص، آیه ۴۵-۴۶؛ سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> | ||
* '''یگانگی و وحدت:''' انسان کامل به لحاظ اصل و ریشه یک حقیقت است که از آن به [[حقیقت محمدیه]] تعبیر میشود؛<ref>الغفاری، مصباح الانس، ۱۴۱۶ق، ص۳۳۸-۳۳۹؛ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۱۳۷۶ش، ص۲۵.</ref> ولی بر حسب اقتضائات و زمانهای متفاوت، مظاهر و تجلیات متعددی در صورتهای پیامبران و اولیای معصوم پیدا میکند.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم،۱۳۷۵ش، ص۱۲۸.</ref> [[قرآن]] ،[[پیامبران]] را پشتیبان و تایید کننده همدیگر میداند<ref>سوره صف، آیه ۶.</ref> که هیچ تفرقهای میان آنان نیست<ref>سوره بقره، آیه۲۸۵.</ref> البته همین مصادیق نیز بر اساس آیات قرآن برخی بر دیگران برتری دارند.<ref>سوره بقره، آیه۲۵۳.</ref> | * '''یگانگی و وحدت:''' انسان کامل به لحاظ اصل و ریشه یک حقیقت است که از آن به [[حقیقت محمدیه]] تعبیر میشود؛<ref>الغفاری، مصباح الانس، ۱۴۱۶ق، ص۳۳۸-۳۳۹؛ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۱۳۷۶ش، ص۲۵.</ref> ولی بر حسب اقتضائات و زمانهای متفاوت، مظاهر و تجلیات متعددی در صورتهای پیامبران و اولیای معصوم پیدا میکند.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم،۱۳۷۵ش، ص۱۲۸.</ref> [[قرآن]] ،[[پیامبران]] را پشتیبان و تایید کننده همدیگر میداند<ref>سوره صف، آیه ۶.</ref> که هیچ تفرقهای میان آنان نیست<ref>سوره بقره، آیه۲۸۵.</ref> البته همین مصادیق نیز بر اساس آیات قرآن برخی بر دیگران برتری دارند.<ref>سوره بقره، آیه۲۵۳.</ref> | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
* '''راهنمای بشر:''' انسان کامل را انسان بالغی دانستهاند که در علوم شریعت و طریقت کامل است و به آفات و امراض نفوس خلق و کیفیت معالجه آنها آگاه است و مرشد ظاهری و باطنی خلایق محسوب میگردد.<ref>آملی، نص الفصوص در شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۴۴۱.</ref> | * '''راهنمای بشر:''' انسان کامل را انسان بالغی دانستهاند که در علوم شریعت و طریقت کامل است و به آفات و امراض نفوس خلق و کیفیت معالجه آنها آگاه است و مرشد ظاهری و باطنی خلایق محسوب میگردد.<ref>آملی، نص الفصوص در شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۴۴۱.</ref> | ||
* '''خلافت الهیه:''' خلافت و نیابت انسان کامل از سوی خدا را به دلیل قرب و فنای او در حق دانستهاند که متضمن نوعی [[ربوبیت]] و [[مشیت]] است.<ref>ابن عربی، فتوحات المکیه، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۹۲.</ref> این خلافت را همان امانت الهی معرفی کردهاند که بر هستی عرض شد و تنها انسان کامل این امانت را به دوش کشید.<ref>آملی، نص الفصوص در شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۱۶۷.</ref> | * '''خلافت الهیه:''' خلافت و نیابت انسان کامل از سوی خدا را به دلیل قرب و فنای او در حق دانستهاند که متضمن نوعی [[ربوبیت]] و [[مشیت]] است.<ref>ابن عربی، فتوحات المکیه، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۹۲.</ref> این خلافت را همان امانت الهی معرفی کردهاند که بر هستی عرض شد و تنها انسان کامل این امانت را به دوش کشید.<ref>آملی، نص الفصوص در شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۱۶۷.</ref> | ||
* '''تصرف در عالم:''' انسان کامل به دلیل اتصاف به صفات الهیه توان تصرف و تدبیر در نظام هستی را داراست و موجودات عالم مسخر اراده او هستند. در برخی [[روایات]] به این کارکرد انسان کامل اشاره شده است که ما دست پرورده خدا هستیم و سایر مردم دست پروده ما هستند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، الناشر: دارالرضا، ج۳۳، ص۵۸.</ref>{{یادداشت| فإنا صنائع ربنا والناس بعد صنائع لنا.( فرازی از نامه [[امام علی علیهالسلام|امیرالمؤمنین(ع)]] به [[معاویة بن ابیسفیان|معاویه]]) [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] در شرح این روایت گفته است:«صنیعه» یعنی برگزیده پادشاه و این جمله بیانگر جایگاه والا و بسیار اختصاصی امامان است. آیه ۴۱ [[سوره طه]] در [[قرآن]] که خطاب خداوند به [[موسی (پیامبر)|موسی]] است وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي (و تو را براى خود پروردم.) | * '''تصرف در عالم:''' انسان کامل به دلیل اتصاف به صفات الهیه توان تصرف و تدبیر در نظام هستی را داراست و موجودات عالم مسخر اراده او هستند. در برخی [[حدیث|روایات]] به این کارکرد انسان کامل اشاره شده است که ما دست پرورده خدا هستیم و سایر مردم دست پروده ما هستند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، الناشر: دارالرضا، ج۳۳، ص۵۸.</ref>{{یادداشت| فإنا صنائع ربنا والناس بعد صنائع لنا.( فرازی از نامه [[امام علی علیهالسلام|امیرالمؤمنین(ع)]] به [[معاویة بن ابیسفیان|معاویه]]) [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] در شرح این روایت گفته است:«صنیعه» یعنی برگزیده پادشاه و این جمله بیانگر جایگاه والا و بسیار اختصاصی امامان است. آیه ۴۱ [[سوره طه]] در [[قرآن]] که خطاب خداوند به [[موسی (پیامبر)|موسی]] است وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي (و تو را براى خود پروردم.) | ||
نشانگر والایی مقام اصطناع و برگزیده شدن توسط خداوند است یعنی هیچ کسی بر امامان (ع) هیچگونه نعمت و منتی ندارد و بدون هیچ واسطهای خداوند آنان را مشمول نعمتهایش ساخته است ولی تمامی مردمان با واسطه امامان از نعمت برخوردارند وامامان واسطه میان آنان و خدا هستند. (فالمعنى أنه ليس لأحد من البشر علينا نعمة بل الله تعالى أنعم علينا فليس بيننا وبينه واسطة والناس بأسرهم صنائعنا '''فنحن الوسائط''' بينهم وبين الله سبحانه.) مجلسی، بحارالانوار، ج۳۳، ص۶۸.}} | نشانگر والایی مقام اصطناع و برگزیده شدن توسط خداوند است یعنی هیچ کسی بر امامان (ع) هیچگونه نعمت و منتی ندارد و بدون هیچ واسطهای خداوند آنان را مشمول نعمتهایش ساخته است ولی تمامی مردمان با واسطه امامان از نعمت برخوردارند وامامان واسطه میان آنان و خدا هستند. (فالمعنى أنه ليس لأحد من البشر علينا نعمة بل الله تعالى أنعم علينا فليس بيننا وبينه واسطة والناس بأسرهم صنائعنا '''فنحن الوسائط''' بينهم وبين الله سبحانه.) مجلسی، بحارالانوار، ج۳۳، ص۶۸.}} | ||
==تک نگاری== | ==تک نگاری== | ||
انسان کامل، [[مرتضی مطهری]]، کتاب انسان کامل مجموعهای از سیزده سخنرانی استاد مرتضی مطهری در [[رمضان]] [[سال ۱۳۵۳ شمسی]] در مساجد تهران است. بررسی و معرفی ویژگیهای انسان کامل و الگوی تربیتی از منظر قرآن و اسلام به منظور دست یابی فرد و جامعه به اسلام واقعی. چاپ اول ۱۳۶۷ش. نشر صدرا. | انسان کامل، [[مرتضی مطهری]]، کتاب انسان کامل مجموعهای از سیزده سخنرانی استاد مرتضی مطهری در [[رمضان]] [[سال ۱۳۵۳ هجری شمسی|سال ۱۳۵۳ شمسی]] در مساجد تهران است. بررسی و معرفی ویژگیهای انسان کامل و الگوی تربیتی از منظر قرآن و اسلام به منظور دست یابی فرد و جامعه به اسلام واقعی. چاپ اول ۱۳۶۷ش. نشر صدرا. | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== | ||
*[[حدیث دوازده خلیفه]] | *[[حدیث دوازده خلیفه]] |