آیه شفاء: تفاوت میان نسخهها
جز
←قرآن و مشرکان
جز (←قرآن و مشرکان: اصلاح) |
جز (←قرآن و مشرکان) |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
علامه طباطبایی معتقد است واژه «رحمت» در آیه به معنای نورانی شدن قلب انسان با علم و [[یقین]] بوده و انسان بدین واسطه پس از برطرف شدن شبهه، شک و بیماریهای اخلاقی اعتقادی به [[فطرت|فطرت اصلی]] خود بازمیگردد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۸۴.</ref> طبرسی نیز در کتاب [[مجمع البیان]] منظور از رحمت را نعمت دانسته است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۶۷۳.</ref> همچنین در [[تفسیر نمونه]]، شفاء به پاکسازی دل انسان و رحمت به نوسازی تعبیر شده است.<ref>مکارم شیرازی، نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۲۳۷.</ref> | علامه طباطبایی معتقد است واژه «رحمت» در آیه به معنای نورانی شدن قلب انسان با علم و [[یقین]] بوده و انسان بدین واسطه پس از برطرف شدن شبهه، شک و بیماریهای اخلاقی اعتقادی به [[فطرت|فطرت اصلی]] خود بازمیگردد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۸۴.</ref> طبرسی نیز در کتاب [[مجمع البیان]] منظور از رحمت را نعمت دانسته است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۶۷۳.</ref> همچنین در [[تفسیر نمونه]]، شفاء به پاکسازی دل انسان و رحمت به نوسازی تعبیر شده است.<ref>مکارم شیرازی، نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۲۳۷.</ref> | ||
== قرآن و مشرکان == | == قرآن و مشرکان == | ||
بر اساس آیه شفاء آیات قرآن برعکس مؤمنان برای [[مشرکان]] و [[کفار]] جز خسارت و زیاد شدن کفر، غضب و غیظ چیزی نخواهد داشت.<ref>سوره أسراء: آیه۸۲.</ref> [[علامه طباطبایی]]، نویسنده [[المیزان]]، معتقد است، که سرمایه کافران همان دین فطری است که در فطرت آنهاست و آنان با کفرشان به خداوند و آیاتش از این سرمایه فطری می کاهند و نیز با کفر به قرآن و رویگردانی ظالمانه از آن بر خسارتشان می افزایند به همین جهت است که قرآن بر خسارت کافران می افزاید (اگر از فطرت خدادادشان چیزی مانده باشد با کفر به قرآن مجدداً از آن کاسته می شود.) <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۸۵.</ref> | بر اساس آیه شفاء آیات قرآن برعکس مؤمنان برای [[مشرکان]] و [[کفار]] جز خسارت و زیاد شدن کفر، غضب و غیظ چیزی نخواهد داشت.<ref>سوره أسراء: آیه۸۲.</ref> [[علامه طباطبایی]]، نویسنده [[المیزان]]، معتقد است، که سرمایه کافران همان دین فطری است که در فطرت آنهاست و آنان با کفرشان به خداوند و آیاتش از این سرمایه فطری می کاهند و خسارت نصیبشان میشود و نیز با کفر به قرآن و رویگردانی ظالمانه از آن بر خسارتشان می افزایند به همین جهت است که قرآن بر خسارت کافران می افزاید (اگر از فطرت خدادادشان چیزی مانده باشد با کفر به قرآن مجدداً از آن کاسته می شود.) <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۱۸۵.</ref> | ||
[[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] خسارت و زیان کفار را، به رسوا شدن و آشکار شدنِ باطن پلید آنان توسط آیات قرآن دانسته است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۶۷۳.</ref> بنا بر نظر [[آیتالله مکارم شیرازی]] آیات قرآن برای همه شفاء و رحمت است؛ مگر کسانی که در جستجوی حق نبوده و در مخالفت با قرآن و خداوند لجوج باشند؛ در این صورت با شنیدن آیات قرآن، کفر، گمراهی، غیظ و حسدشان بیشتر میشود.<ref>مکارم شیرازی، نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۲۳۹.</ref> | [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] خسارت و زیان کفار را، به رسوا شدن و آشکار شدنِ باطن پلید آنان توسط آیات قرآن دانسته است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۶۷۳.</ref> بنا بر نظر [[آیتالله مکارم شیرازی]] آیات قرآن برای همه شفاء و رحمت است؛ مگر کسانی که در جستجوی حق نبوده و در مخالفت با قرآن و خداوند لجوج باشند؛ در این صورت با شنیدن آیات قرآن، کفر، گمراهی، غیظ و حسدشان بیشتر میشود.<ref>مکارم شیرازی، نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۲۳۹.</ref> |