علی شریعتی: تفاوت میان نسخهها
جز
←پروتستانتیسم اسلامی
(ویرایش جعبه اطلاعات) |
|||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
به باور شریعتی، روشنفکر باید به ایجاد یک پروتستانتیسم اسلامی بپردازد تا بتواند فورانی از اندیشه و حرکت تازه به جامعه ببخشد. او به پروتستانتیسم مسیحی اشاره میکرد که به گفته او، اروپای قرون وسطی را منفجر کرد و همه عواملی که اندیشه و سرنوشت جامعه را به نام دین متوقف کرده بود، از میان برداشت.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲۰، ص ۲۹۴.</ref> شریعتی منتقد برداشتی از اسلام بود که به گفته او، «به ما تحرک نمیبخشد، بلکه به ما سکوت و سکون و قناعت میدهد و همه امیدها را به بعد از مرگ موکول میکند.»<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۵، ص ۴۲، به نقل از خسروپناه،آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص ۳۳۷.</ref> | به باور شریعتی، روشنفکر باید به ایجاد یک پروتستانتیسم اسلامی بپردازد تا بتواند فورانی از اندیشه و حرکت تازه به جامعه ببخشد. او به پروتستانتیسم مسیحی اشاره میکرد که به گفته او، اروپای قرون وسطی را منفجر کرد و همه عواملی که اندیشه و سرنوشت جامعه را به نام دین متوقف کرده بود، از میان برداشت.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲۰، ص ۲۹۴.</ref> شریعتی منتقد برداشتی از اسلام بود که به گفته او، «به ما تحرک نمیبخشد، بلکه به ما سکوت و سکون و قناعت میدهد و همه امیدها را به بعد از مرگ موکول میکند.»<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۵، ص ۴۲، به نقل از خسروپناه،آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص ۳۳۷.</ref> | ||
پروتستانتیسم اسلامی در نظر شریعتی، اصلاح مذهب از طریق مبارزه با خرافات، جمود و تعصبهای کور است و نفی مطلق آن دسته از مفاهیم اسلامی و دینی که در توجیه نظام طبقاتی و استبدادی کاربرد دارند؛ به عبارت دیگر، بازگرداندن دین به سرچشمه اصلی و ایجاد نهضت و تحول فکری، اجتماعی و علمی، بر اساس [[قرآن]] و سنت.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲۶، ص ۴۷۲.</ref> | پروتستانتیسم اسلامی در نظر شریعتی، اصلاح مذهب از طریق مبارزه با خرافات، جمود و تعصبهای کور است و نفی مطلق آن دسته از مفاهیم اسلامی و دینی که در توجیه نظام طبقاتی و استبدادی کاربرد دارند؛ به عبارت دیگر، بازگرداندن دین به سرچشمه اصلی و ایجاد نهضت و تحول فکری، اجتماعی و علمی، بر اساس [[قرآن]] و سنت.<ref>شریعتی، مجموعه آثار، ج ۲۶، ص ۴۷۲.</ref>در دیدگاه شریعتى، پروتستانتیسم اسلامى به معناى حذف دین از عرصه اجتماع نبود؛ بلکه به نظر او براى رسیدن به اسلامِ ایدئولوژیک، باید در اسلام شناسى انزواگرا تجدید نظر شود. این رویکرد اگر چه بسیار نیکوست؛ اما در چگونگى آن گاه شریعتى دچار خطاهایى گشته از جمله این که در برخى از نگاشته هاى خود، معرفت دینى را در سطح علوم تجربى محض تنزل مى دهد.پروتستانتیسم شریعتی نقطه مقابل نظریه آخوندزاده بود. مراد آخوندزاده از پروتستانتیسم، حذف ابعاد آسمانى و الهى دین و نفى شریعت و منشأ الهى حق، و قراردادن اعتبارات و قراردادهاى بشرى در مرکز حق است: «پروتستانتیسم، عبارت از مذهبى است که حقوق الله و تکالیف عبادالله، جمیعاً در آن ساقط بوده، فقط حقوق الناس باقى بماند». <ref>سایت پرسمان دانشگاهیان، نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه هاjavascript:void(0)</ref> | ||
احمد نقیبزاده، استاد دانشگاه تهران، معتقد است شریعتی میخواست مارتین لوتر ایران باشد تا نوعی مذهب پروتستان ایجاد کند و همانطور که لوتر در مقابل کلیسا ایستاد، او نیز میخواست در مقابل روحانیت بایستد. نقیبزاده معتقد است شریعتی در این راه شکست خورد.<ref>«به تاریخ پیوست»، در مصاحبه با احمد نقیبزاده، در روزنامه اعتماد، ۲۹ خرداد ۹۵، ص ۱۰.</ref> | احمد نقیبزاده، استاد دانشگاه تهران، معتقد است شریعتی میخواست مارتین لوتر ایران باشد تا نوعی مذهب پروتستان ایجاد کند و همانطور که لوتر در مقابل کلیسا ایستاد، او نیز میخواست در مقابل روحانیت بایستد. نقیبزاده معتقد است شریعتی در این راه شکست خورد.<ref>«به تاریخ پیوست»، در مصاحبه با احمد نقیبزاده، در روزنامه اعتماد، ۲۹ خرداد ۹۵، ص ۱۰.</ref> |