کاربر ناشناس
ایتالیا: تفاوت میان نسخهها
جز
اضافه کردن ادواردو آنیلی
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (←منابع) |
imported>Hasaninasab جز (اضافه کردن ادواردو آنیلی) |
||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
تعداد اندکی از آنها در کنار محلهایی که برای کمپهای تابستانی استفاده میشود زندگی میکنند. برای مثال، عاشورا از جمله مراسمی است که معمولا در استراحتگاهی تابستانی در کنار دریای ادریاتیک adriatic به نام ریمینی rimini، برگزار میشود. | تعداد اندکی از آنها در کنار محلهایی که برای کمپهای تابستانی استفاده میشود زندگی میکنند. برای مثال، عاشورا از جمله مراسمی است که معمولا در استراحتگاهی تابستانی در کنار دریای ادریاتیک adriatic به نام ریمینی rimini، برگزار میشود. | ||
==عمار لوئیجی== | ==اشخاص مهم== | ||
===عمار لوئیجی=== | |||
یکی از اشخاص معروف در ایتالیا که به شیعه گرویده، عمار لوئیجی دی مارتینی است. وی در نوامبر ۱۹۹۸ میلادی در مراسم جشن ولادت حضرت فاطمه(س) در شهر میلان، دلایل گرویدنش به دین اسلام و آیین شیعه را چنین بیان میکند: | یکی از اشخاص معروف در ایتالیا که به شیعه گرویده، عمار لوئیجی دی مارتینی است. وی در نوامبر ۱۹۹۸ میلادی در مراسم جشن ولادت حضرت فاطمه(س) در شهر میلان، دلایل گرویدنش به دین اسلام و آیین شیعه را چنین بیان میکند: | ||
::«من مسیحی پروتستان معتقدی بودم که عادت به موعظه کردن داشتم. در مقطعی خاص، این مسیر را ترک کردم و شروع به مطالعه آثار بورکات ابولا (Burckardt Ebola) و گنون کردم. این مطالعات مرا وارد دنیای سیاست کرد، به گونهای که به یکی از گروههای راستگرا که نمایندهای در پارلمان داشت، احساس نزدیکی کردم. من و دوستانم گهگاهی به آلپ میرفتیم و هر شب در کنار آتشی جمع میشدیم و در مورد زشتیها و بدیهای جامعه صحبت میکردیم، ولی زمانی که به شهر برمیگشتیم خودمان رفتارهایی شبیه همان مردم و شاید بدتر از آنان را از خود بروز میدادیم. ناگهان فهمیدم تمام مؤلفان نوشتههای مورد علاقه من به دین اسلام گرویدهاند. آن موقع مصادف با زمان شکلگیری انقلاب اسلامی در ایران بود و از آنجایی که این انقلاب به جای مارکسیسم و ارزشهای امپریالیستی، با نام خدا و با نام معنویات شکل گرفته بود، به آن علاقهمند شدم. من از طریق مرکز فرهنگی کوچکی که در ناپل راهاندازی کردم، کم کم شروع به تماس با مسلمانان کردم... در سال ۱۹۸۳ میلادی من کتاب هانری کربین با نام ''امام غائب'' را خواندم و در همین زمان با چند دانشجوی ایرانی آشنا شدم. این کتاب پردههایی را که جلوی چشمان من کشیده شده بود، پاره کرد و من آیین [[شیعه]] را در آغوش کشیدم. سالها بعد، زمانی که به همراه همسرم و پسرم – هر دوی آنان مسلمان شدهاند – در [[الجزایر]] بودیم، تصمیم گرفتیم تا اثری جاودانه خلق کنیم. اقدام آن بود تا نشریه اسلام ناب را رشد دهیم. هم اکنون در کنار رشد و گسترش جامعه مسلمانان در ایتالیا، افراد زیادی هستند که با ما در تماسند.» | ::«من مسیحی پروتستان معتقدی بودم که عادت به موعظه کردن داشتم. در مقطعی خاص، این مسیر را ترک کردم و شروع به مطالعه آثار بورکات ابولا (Burckardt Ebola) و گنون کردم. این مطالعات مرا وارد دنیای سیاست کرد، به گونهای که به یکی از گروههای راستگرا که نمایندهای در پارلمان داشت، احساس نزدیکی کردم. من و دوستانم گهگاهی به آلپ میرفتیم و هر شب در کنار آتشی جمع میشدیم و در مورد زشتیها و بدیهای جامعه صحبت میکردیم، ولی زمانی که به شهر برمیگشتیم خودمان رفتارهایی شبیه همان مردم و شاید بدتر از آنان را از خود بروز میدادیم. ناگهان فهمیدم تمام مؤلفان نوشتههای مورد علاقه من به دین اسلام گرویدهاند. آن موقع مصادف با زمان شکلگیری انقلاب اسلامی در ایران بود و از آنجایی که این انقلاب به جای مارکسیسم و ارزشهای امپریالیستی، با نام خدا و با نام معنویات شکل گرفته بود، به آن علاقهمند شدم. من از طریق مرکز فرهنگی کوچکی که در ناپل راهاندازی کردم، کم کم شروع به تماس با مسلمانان کردم... در سال ۱۹۸۳ میلادی من کتاب هانری کربین با نام ''امام غائب'' را خواندم و در همین زمان با چند دانشجوی ایرانی آشنا شدم. این کتاب پردههایی را که جلوی چشمان من کشیده شده بود، پاره کرد و من آیین [[شیعه]] را در آغوش کشیدم. سالها بعد، زمانی که به همراه همسرم و پسرم – هر دوی آنان مسلمان شدهاند – در [[الجزایر]] بودیم، تصمیم گرفتیم تا اثری جاودانه خلق کنیم. اقدام آن بود تا نشریه اسلام ناب را رشد دهیم. هم اکنون در کنار رشد و گسترش جامعه مسلمانان در ایتالیا، افراد زیادی هستند که با ما در تماسند.» | ||
===ادواردو آنیلی=== | |||
ادواردو آنیلی فرزند سناتور جیانی آنیلی ثروتمند ایتالیایی و مالک کارخانجات اتومبیل سازی فیات، فراری، مازراتی، آلفا رومئو، لانچیا، آبارت، اویکو به همراه چندین کارخانه تولید قطعات صنعتی، چند بانک خصوصی، شرکتهای طراحی مد و لباس، روزنامههای پرتیراژ لاستامپا و کوریره دلاسرا، باشگاه اتومبیلرانی فراری و باشگاه فوتبال یوونتوس بود. | |||
ادواردو شرح مسلمان شدنش را چنین میگوید: | |||
«در نیویورک که بودم یک روز در کتابخانه قدم میزدم و کتابها را نگاه میکردم چشمم افتاد به قرآن. کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمدهاست. آنرا برداشتم و شروع کردم به ورق زدن و آیاتش را به انگلیسی خواندم، احساس کردم که این کلمات، کلمات نورانی است و نمیتواند گفته بشر باشد. خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم، آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را میفهمم و قبول دارم.» | |||
بعد از این قضیه به یک مرکز اسلامی در نیویورک مراجعه میکند و درخواستش مبنی بر اینکه میخواهد مسلمان شود را مطرح میکند. آنها هم نام «هشام عزیز» را برای وی انتخاب میکنند. پس از سفرفخرالدین حجازی در سال ۱۳۵۹پس از اعلام رسمی دین تشیع ،ادواردو توسط دوستان ایرانیش مهدی نام گرفت.او چند بار به ایران سفر کرد و با سید روحالله خمینی و سید علی خامنهای دیدار کرده و به زیارت علی ابن موسی رضا، امام هشتم شیعیان رفت. ادواردو تنها وارث ثروت افسانه ای پدر بود و میتوانست سبب پیشرفت بسیار تشییع در ایتالیا شود. این مسئله برای خانواده واطرافیان او که همگی از یهودیان سرشناس ایتالیا بودنند بسیار سخت بود و سرانجام در سال۲۰۰۰ با اعلام خودکشی او، جسد ادواردو در زیر پل «ژنرال فرانکو رومانو» پیدا شد. حکومت ایران هیچگاه احتمال خودکشی ادوارد را نپذیرفت و این مرگ نابهنگام را توطئه صهیونیسم برای ترور ادوارد قلم داد میکرد.<ref>[http://www.rahyafte.com/15130/%D9%85%D8%B3%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87-%D9%85%D8%B0%D9%87%D8%A8%DB%8C-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%A7/ پایگاه اطلاع رسانی رهیافته]</ref> | |||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== |