پرش به محتوا

ماجرای فدک: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۴ دسامبر ۲۰۲۰
خط ۲۶: خط ۲۶:


===دادخواهی فاطمه===
===دادخواهی فاطمه===
پس از تصرف [[فدک]]، [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه(س)]] نزد ابوبکر رفت و برای بازگردان مالکیت فدک با او گفتگو کرد. در این گفتگو که در منابع تاریخی و روایی با اختلافاتی جزئی نقل شده، آمده است؛ ابوبکر در قبال درخواست فاطمه گفت: از پیامبر(ص) شنیده است که اموالش پس از او به [[اسلام|مسلمانان]] می‌رسد و از او میراثی نمی‌ماند.{{یادداشت|«إِنّی سَمعتُ رسول الله یقول: إنا (نحن) مَعاشرَ الأَنبیاء لا نُوَّرِثُ ما ترکناه صدقةً»}}<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۵۶م، ص۴۰ و ۴۱.</ref> فاطمه(س) پاسخ داد: «پدرم این ملک را به من بخشیده است.» ابوبکر از حضرت فاطمه(س) برای اثبات آنکه پیامبر(ص) فدک را بدو بخشیده است، شاهد خواست. به نقل برخی منابع [[امام علی علیه‌السلام|حضرت علی(ع)]] و [[ام ایمن|ام‌ایمن]] شهادت دادند<ref>حلبی، السیرة الحلبیة، ۱۹۷۱م، ج۳، ص۵۱۲.</ref> و بنابر برخی دیگر، ام ایمن و یکی از [[ولاء عتق|موالی]] پیامبر(ص)<ref>[http://lib.eshia.ir/41730/29/506/%D8%A7%D9%85_%D8%A7%DB%8C%D9%85%D9%86 فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۲۹، ص۵۰۶.]</ref> و بنابر برخی دیگر امام علی، ام‌ایمن و حسنین گواه شدند.<ref>کلینی، اصول الکافی، ترجمه کمره‌ای، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۸۰۹.</ref> ابوبکر پذیرفت و کاغذی نوشت تا کسی به فدک دست‌درازی نکند. وقتی [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه(س)]] از مجلس بیرون آمد، [[عمر بن خطاب]] او را دید و نوشته را گرفت و پاره کرد.<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۵۴۳. حلبی می‌نویسد عمر برگه را از دست ابوبکر گرفت و پاره کرد (حلبی، السیرة الحلبیة، ۱۹۷۱م، ج۳، ص۵۱۲).</ref> بنابر برخی منابع ([[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]]) ابوبکر شاهدان فاطمه را نپذیرفت و دو مرد را برای شهادت طلبید.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4409 بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۴۰.]</ref> [[ابن ابی الحدید]] عالم سنی می‌گوید: «از ابن فارقی مدرس بغداد پرسیدم آیا فاطمه راست می‌گفت. ابن فارقی گفت آری. پرسیدم پس چرا ابوبکر فدک را به او نداد؟ گفت اگر چنین می‌کرد فردا خلافت را برای شوهرش ادعا می‌کرد و ابوبکر نمی‌توانست سخنش را نپذیرد؛ چرا که درباره فدک حرف او را بدون شاهد پذیرفته بود». ابن ابی الحدید در ادامه می‌نویسد: «ابن فارقی اگرچه به شوخی این سخن را گفت، حرفش صحیح بود».<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۶، ص۲۸۴.</ref>
پس از تصرف [[فدک]]، [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه(س)]] نزد ابوبکر رفت و برای بازگردان مالکیت فدک با او گفتگو کرد. در این گفتگو که در منابع تاریخی و روایی با اختلافاتی جزئی نقل شده، آمده است؛ ابوبکر در جواب فاطمه گفت: از پیامبر(ص) شنیده است که اموالش پس از او به [[اسلام|مسلمانان]] می‌رسد و از او میراثی نمی‌ماند.{{یادداشت|«إِنّی سَمعتُ رسول الله یقول: إنا (نحن) مَعاشرَ الأَنبیاء لا نُوَّرِثُ ما ترکناه صدقةً»}}<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۵۶م، ص۴۰ و ۴۱.</ref> فاطمه(س) پاسخ داد: «پدرم این ملک را به من بخشیده است.» ابوبکر از حضرت فاطمه(س) برای اثبات آنکه پیامبر(ص) فدک را بدو بخشیده است، شاهد خواست. به نقل برخی منابع [[امام علی علیه‌السلام|حضرت علی(ع)]] و [[ام ایمن|ام‌ایمن]] شهادت دادند<ref>حلبی، السیرة الحلبیة، ۱۹۷۱م، ج۳، ص۵۱۲.</ref> و بنابر برخی دیگر، ام ایمن و یکی از [[ولاء عتق|موالی]] پیامبر(ص)<ref>[http://lib.eshia.ir/41730/29/506/%D8%A7%D9%85_%D8%A7%DB%8C%D9%85%D9%86 فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۲۹، ص۵۰۶.]</ref> و بنابر برخی دیگر امام علی، ام‌ایمن و حسنین گواه شدند.<ref>کلینی، اصول الکافی، ترجمه کمره‌ای، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۸۰۹.</ref> ابوبکر پذیرفت و کاغذی نوشت تا کسی به فدک دست‌درازی نکند. وقتی [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه(س)]] از مجلس بیرون آمد، [[عمر بن خطاب]] او را دید و نوشته را گرفت و پاره کرد.<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۵۴۳. حلبی می‌نویسد عمر برگه را از دست ابوبکر گرفت و پاره کرد (حلبی، السیرة الحلبیة، ۱۹۷۱م، ج۳، ص۵۱۲).</ref> بنابر برخی منابع ([[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]]) ابوبکر شاهدان فاطمه را نپذیرفت و دو مرد را برای شهادت طلبید.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4409 بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۴۰.]</ref> [[ابن ابی الحدید]] عالم سنی می‌گوید: «از ابن فارقی مدرس بغداد پرسیدم آیا فاطمه راست می‌گفت. ابن فارقی گفت آری. پرسیدم پس چرا ابوبکر فدک را به او نداد؟ گفت اگر چنین می‌کرد فردا خلافت را برای شوهرش ادعا می‌کرد و ابوبکر نمی‌توانست سخنش را نپذیرد؛ چرا که درباره فدک حرف او را بدون شاهد پذیرفته بود». ابن ابی الحدید در ادامه می‌نویسد: «ابن فارقی اگرچه به شوخی این سخن را گفت، حرفش صحیح بود».<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۶، ص۲۸۴.</ref>


اگرچه منابع تاریخی، سقط‌شدن [[محسن بن علی(ع)|محسن]] را مربوط به ماجرای [[حمله به خانه زهرا(س)]] دانسته‌اند، کتاب [[الاختصاص (کتاب)|الاختصاص]]، منسوب به [[شیخ مفید]]، آن را در ماجرای اعتراض به غصب [[فدک]] ذکر کرده و نوشته است در ماجرای فدک پس از اینکه [[عمر بن خطاب|عمر]] نوشته را خواست، فاطمه(س) آن را نداد و عمر با لگد به او زد، در حالی که فاطمه(س) بر محسن حامله بود و با این لگد، محسن سقط شد. سپس عمر به فاطمه(س) سیلی زد و نوشته را گرفت و پاره کرد.<ref>«...فلقیها عمر، فقال: یا بنت محمد! ما هذا الکتاب الذی معک؟ فقالت: کتاب کتب لی ابوبکر برد فدک، فقال هلمیه الی، فابت ان تدفعه الیه، فرفسها برجله و کانت علیهماالسلام حامله یابن اسمه المحسن. فاسقطت المحسن من بطنها ثم لطمها، فکانی انظر الی قرط فی اذنها حین نقفت ثم اخذ الکتاب فخرقه...» (شیخ مفید، الاختصاص، جامعه مدرسین، ص۱۸۵).</ref>
اگرچه منابع تاریخی، سقط‌شدن [[محسن بن علی(ع)|محسن]] را مربوط به ماجرای [[حمله به خانه زهرا(س)]] دانسته‌اند، کتاب [[الاختصاص (کتاب)|الاختصاص]]، منسوب به [[شیخ مفید]]، آن را در ماجرای اعتراض به غصب [[فدک]] ذکر کرده و نوشته است در ماجرای فدک پس از اینکه [[عمر بن خطاب|عمر]] نوشته را خواست، فاطمه(س) آن را نداد و عمر با لگد به او زد، در حالی که فاطمه(س) بر محسن حامله بود و با این لگد، محسن سقط شد. سپس عمر به فاطمه(س) سیلی زد و نوشته را گرفت و پاره کرد.<ref>«...فلقیها عمر، فقال: یا بنت محمد! ما هذا الکتاب الذی معک؟ فقالت: کتاب کتب لی ابوبکر برد فدک، فقال هلمیه الی، فابت ان تدفعه الیه، فرفسها برجله و کانت علیهماالسلام حامله یابن اسمه المحسن. فاسقطت المحسن من بطنها ثم لطمها، فکانی انظر الی قرط فی اذنها حین نقفت ثم اخذ الکتاب فخرقه...» (شیخ مفید، الاختصاص، جامعه مدرسین، ص۱۸۵).</ref>
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۰۰۸

ویرایش