پرش به محتوا

قارون: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۷۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۱۷
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''قارون بن يَصْهُرَ''' از افراد ثروتمند [[بنی‌اسرائیل]] که [[قرآن]] او را در بدکاری در رديف [[فرعون]] و [[هامان]] قرار داده است. وی ابتدا از مخالفان اصلی حضرت [[موسی(ع)]] بود، اما در نهایت به او ایمان آورد و به همراه بنی‌اسرائیل، مصر را ترک کرد.
'''قارون بن یصْهُرَ''' از افراد ثروتمند [[بنی‌اسرائیل]] که [[قرآن]] او را در بدکاری در ردیف [[فرعون]] و [[هامان]] قرار داده است. وی ابتدا از مخالفان اصلی حضرت [[موسی(ع)]] بود، اما در نهایت به او ایمان آورد و به همراه بنی‌اسرائیل، مصر را ترک کرد.
با گذشت زمان، قارون شروع به نافرمانی‌ نمود و همین امر موجب عذاب الهی و مرگ او گردید. در [[تورات]] داستان قارون و جدالش با حضرت موسی (ع) آمده است.
با گذشت زمان، قارون شروع به نافرمانی‌ نمود و همین امر موجب عذاب الهی و مرگ او گردید. در [[تورات]] داستان قارون و جدالش با حضرت موسی(ع) آمده است.


==شخصیت‌شناسی==
==شخصیت‌شناسی==
قارون بن يَصْهُرَ<ref>طبری، تاريخ‏ طبری،۱۳۸۷ق، ج ۱،ص ۴۴۳</ref> از جمله افراد مشهور زمان حضرت موسی (ع) که چهار بار در قرآن از او نام برده شده است.<ref>قصص، ۷۶ و ۷۹؛ عنکبوت، ۳۹؛ غافر، ۲۴.</ref>
قارون بن یصْهُرَ<ref>طبری، تاریخ طبری،۱۳۸۷ق، ج ۱،ص ۴۴۳</ref> از جمله افراد مشهور زمان حضرت موسی(ع) که چهار بار در قرآن از او نام برده شده است.<ref>قصص، ۷۶ و ۷۹؛ عنکبوت، ۳۹؛ غافر، ۲۴.</ref>


با اینکه قارون از [[بنی اسرائیل]] بود<ref>قصص، ۷۶.</ref> و طبق برخی منابع پسر عموی حضرت موسی <ref>ابن أبي حاتم، تفسير القرآن العظيم، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۳۰۰</ref> و طبق برخی منابع دیگر پسر خاله<ref>طبرسی، مجمع البيان فی تفسير القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۴۱</ref> وی به شمار می‌رفت، اما در جزو مخالفان حضرت موسی(ع) شد. قرآن او را در بدکاری در رديف فرعون و هامان قرار داده است: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسىَ‏ بَِايَتِنَا وَ سُلْطَانٍ مُّبِينٍ*إِلىَ‏ فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ قَارُونَ فَقَالُواْ سَاحِرٌ كَذَّاب؛ و به راستى موسى را با معجزات خود و برهانى آشكار فرستاديم،* به سوى فرعون و هامان و قارون، ولى [آنان‏] گفتند: (موسی) جادوگرى بسيار دروغگوست».<ref>غافر،‌ ۲۳-۲۴.</ref> برخی منابع قارون را عامل فرعون بر [[بنی‌اسرائیل]] دانسته‌اند که بر ایشان ظلم بسیار کرد.<ref> بغوی، معالم التنزيل في تفسير القرآن، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۵۴۳</ref> برخی از مفسران، قارون را از جمله مصادیق آیه: «الَّذِينَ آذَوْا مُوسی؛ کسانی که موسی را اذیت کردند»<ref>احزاب، ۶۹.</ref> دانسته‌اند.<ref>زمخشری، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ۱۴۰۷، ج۳، ص۵۶۳.</ref>
با اینکه قارون از [[بنی اسرائیل]] بود<ref>قصص، ۷۶.</ref> و طبق برخی منابع پسر عموی حضرت موسی<ref>ابن أبی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۳۰۰</ref> و طبق برخی منابع دیگر پسر خاله<ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۴۱</ref> وی به شمار می‌رفت، اما در جزو مخالفان حضرت موسی(ع) شد. قرآن او را در بدکاری در ردیف فرعون و هامان قرار داده است: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسی بَِایتِنَا وَ سُلْطَانٍ مُّبِینٍ*إِلی فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ قَارُونَ فَقَالُواْ سَاحِرٌ کذَّاب؛ و به راستی موسی را با معجزات خود و برهانی آشکار فرستادیم،* به سوی فرعون و هامان و قارون، ولی [آنان] گفتند: (موسی) جادوگری بسیار دروغگوست».<ref>غافر،‌ ۲۳-۲۴.</ref> برخی منابع قارون را عامل فرعون بر [[بنی‌اسرائیل]] دانسته‌اند که بر ایشان ظلم بسیار کرد.<ref> بغوی، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۵۴۳</ref> برخی از مفسران، قارون را از جمله مصادیق آیه: «الَّذِینَ آذَوْا مُوسی؛ کسانی که موسی را اذیت کردند»<ref>احزاب، ۶۹.</ref> دانسته‌اند.<ref>زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ۱۴۰۷، ج۳، ص۵۶۳.</ref>


==ثروت قارون==
==ثروت قارون==
قرآن؛ ثروت قارون را چنین توصیف می‌کند: «وَ آتَيْناهُ مِنَ الْكُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ؛ ما آن‌قدر از گنج‌ها به او داده بوديم كه حمل كليدهاى آن براى يك گروه زورمند مشكل بود».<ref>قصص، ۷۶.</ref> {{یادداشت| در معنای این آیه اختلاف وجود دارد؛ برخی از مفسران تعبیر «مَفاتِحَ» را اشاره به اصل صندوق‌ها دانسته‌اند. به اين ترتيب مفهوم آيه چنين می‌شود كه قارون آن قدر طلا و نقره و اموال گرانبها و قيمتى داشت كه صندوق آنها را، گروهى از مردان نيرومند به زحمت جابجا می‌كردند.<ref>مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۴، ج‏۱۶، ص۱۵۳</ref>برخی نیز این تعبیر را اشاره به کلید صندوق‌ها دانسته‌اند.<ref>شیخ طوسی، التبيان في تفسير القرآن، ج۸، ص۱۷۶.</ref>}}
قرآن؛ ثروت قارون را چنین توصیف می‌کند: «وَ آتَیناهُ مِنَ الْکنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ؛ ما آن‌قدر از گنج‌ها به او داده بودیم که حمل کلیدهای آن برای یک گروه زورمند مشکل بود».<ref>قصص، ۷۶.</ref> {{یادداشت| در معنای این آیه اختلاف وجود دارد؛ برخی از مفسران تعبیر «مَفاتِحَ» را اشاره به اصل صندوق‌ها دانسته‌اند. به این ترتیب مفهوم آیه چنین می‌شود که قارون آن قدر طلا و نقره و اموال گرانبها و قیمتی داشت که صندوق آنها را، گروهی از مردان نیرومند به زحمت جابجا می‌کردند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۱۵۳</ref>برخی نیز این تعبیر را اشاره به کلید صندوق‌ها دانسته‌اند.<ref>شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۱۷۶.</ref>}}
همچنین آیه: «فَخَرَجَ عَلىَ‏ قَوْمِهِ فىِ زِينَتِهِ؛ قارون با زيور و تجمل بر قومش وارد شد.»<ref>قصص، ۷۹.</ref> نشان می‌دهد او در آشکار ساختن ثروت خود و فخر فروشی به آن، ابائی نداشت.
همچنین آیه: «فَخَرَجَ عَلی قَوْمِهِ فی زِینَتِهِ؛ قارون با زیور و تجمل بر قومش وارد شد.»<ref>قصص، ۷۹.</ref> نشان می‌دهد او در آشکار ساختن ثروت خود و فخر فروشی به آن، ابائی نداشت.
این نوع تعبیرات قرآن -که به همین اندازه نیز در قرآن کم‌نظیر است- به همراه انبوهی از نقل‌ها و گفتارهای تاریخی پیرامون ثروت قارون، او را به عنوان نمادی از ثروتمندی مطرح ساخته است. این رویکرد در شعر و ادبیات فارسی نیز تبلور بسیاری داشته و بسیاری از شاعران، از این نماد استفاده کرده‌اند:
این نوع تعبیرات قرآن -که به همین اندازه نیز در قرآن کم‌نظیر است- به همراه انبوهی از نقل‌ها و گفتارهای تاریخی پیرامون ثروت قارون، او را به عنوان نمادی از ثروتمندی مطرح ساخته است. این رویکرد در شعر و ادبیات فارسی نیز تبلور بسیاری داشته و بسیاری از شاعران، از این نماد استفاده کرده‌اند:
{{شعر۲|ز بیخودی طلب یار می‌کند حافظ|چو مفلسی که طلبکار گنج قارون است<ref>حافظ، دیوان حافظ، ۱۳۷۹ش، غزل شماره ۵۴.</ref>}}
{{شعر۲|ز بیخودی طلب یار می‌کند حافظ|چو مفلسی که طلبکار گنج قارون است<ref>حافظ، دیوان حافظ، ۱۳۷۹ش، غزل شماره ۵۴.</ref>}}
{{شعر۲| هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی|کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را<ref>حافظ، دیوان حافظ، ۱۳۷۹ش، غزل شماره ۵</ref>}}
{{شعر۲| هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی|کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را<ref>حافظ، دیوان حافظ، ۱۳۷۹ش، غزل شماره ۵</ref>}}


==ایمان به حضرت موسی (ع)==
==ایمان به حضرت موسی(ع)==
قارون قبل از کوچ بنی‌اسرائیل به سمت سرزمین موعود، به موسی (ع) ایمان آورد و با گذشت زمان، صاحب موقعیتی در میان یهودیان شد و حتی او را عالم به تورات نیز دانسته‌اند.<ref> شیخ طوسی، التبيان في تفسير القرآن، ج۸، ص۱۷۵.</ref> قارون دارای صدای زیبایی بود و تورات را به زیبایی برای یهودیان می‌خواند.<ref> ابن کثیر، البدايةوالنهاية، ۱۴۰۷، ج ۱، ص ۳۰۹.</ref> قارون به همراه بنی‌اسرائیل، [[مصر]] را ترک کرد و به سمت سرزمین موعود حرکت کرد؛ اما به جهت نافرمانی در جنگ، خداوند آن‌ها را سال‌ها در بیابان سرگردان ساخت.<ref>مائده، ۲۴-۲۶.</ref>
قارون قبل از کوچ بنی‌اسرائیل به سمت سرزمین موعود، به موسی(ع) ایمان آورد و با گذشت زمان، صاحب موقعیتی در میان یهودیان شد و حتی او را عالم به تورات نیز دانسته‌اند.<ref> شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۱۷۵.</ref> قارون دارای صدای زیبایی بود و تورات را به زیبایی برای یهودیان می‌خواند.<ref> ابن کثیر، البدایةوالنهایة، ۱۴۰۷، ج ۱، ص۳۰۹.</ref> قارون به همراه بنی‌اسرائیل، [[مصر]] را ترک کرد و به سمت سرزمین موعود حرکت کرد؛ اما به جهت نافرمانی در جنگ، خداوند آن‌ها را سال‌ها در بیابان سرگردان ساخت.<ref>مائده، ۲۴-۲۶.</ref>


== نافرمانی و عذاب الهی==
== نافرمانی و عذاب الهی==
با گذشت زمان، قارون شروع به نافرمانی‌ کرده و موجب خشم [[خداوند]] و پیامبرش شد. از مجموع آیات قرآن به دست می‌آید که سرکشی او بیشتر به جهت غرور و [[تکبر]] بوده است.<ref>طبرسی، جوامع الجامع، ۱۳۷۷ش، ج۳، ص۲۳۲.</ref>  
با گذشت زمان، قارون شروع به نافرمانی‌ کرده و موجب خشم [[خداوند]] و پیامبرش شد. از مجموع آیات قرآن به دست می‌آید که سرکشی او بیشتر به جهت غرور و [[تکبر]] بوده است.<ref>طبرسی، جوامع الجامع، ۱۳۷۷ش، ج۳، ص۲۳۲.</ref>  


قرآن، عذاب الهی که موجب نابودی قارون شد را چنین نقل می‌کند: «فخََسَفْنَا بِهِ وَ بِدَارِهِ الْأَرْضَ؛ پس او و خانه‏‌اش را در زمين فرو برديم»<ref>قصص، ۸۱.</ref>  
قرآن، عذاب الهی که موجب نابودی قارون شد را چنین نقل می‌کند: «فخََسَفْنَا بِهِ وَ بِدَارِهِ الْأَرْضَ؛ پس او و خانهاش را در زمین فرو بردیم»<ref>قصص، ۸۱.</ref>  


[[پرونده:سرگردانی یهود در بیابان. تابلو فرش.jpg|300px|بندانگشتی|فرش دستباف مربوط به وقایع [[بنی‌اسرائیل]] در بیابان سینا که در آن به داستان قارون نیز اشاره شده است.]]
[[پرونده:سرگردانی یهود در بیابان. تابلو فرش.jpg|300px|بندانگشتی|فرش دستباف مربوط به وقایع [[بنی‌اسرائیل]] در بیابان سینا که در آن به داستان قارون نیز اشاره شده است.]]


روایات، مواردی را تجلی نافرمانی قارون دانسته‌اند:
روایات، مواردی را تجلی نافرمانی قارون دانسته‌اند:
* '''عدم پرداخت زکات و تهمت به موسی (ع)''':
* '''عدم پرداخت زکات و تهمت به موسی(ع)''':


«زمانی که [[زکات]] بر بنی‌اسرائیل واجب شد؛ قارون به نزد حضرت موسى (ع) آمد و توافق كرد ... زکات بدهد. سپس به خانه رفت و بعد از حساب، مبلغ زکات را بسیار بالا دانست.... گروهی از بنى اسرائيل (که طرفدار خودش بودند) را جمع کرده و گفت: اى بنى‌اسرائيل؛ موسى شما را به كارهايى فرمان داد كه اطاعت او كرديد و اكنون می‌خواهد مال‌هاى شما را بگيرد. ... فلان روسپى را بياوريد و حقوقی برایش مقرر كنيد تا موسى را متهم كند. ...  
«زمانی که [[زکات]] بر بنی‌اسرائیل واجب شد؛ قارون به نزد حضرت موسی(ع) آمد و توافق کرد... زکات بدهد. سپس به خانه رفت و بعد از حساب، مبلغ زکات را بسیار بالا دانست.... گروهی از بنی اسرائیل (که طرفدار خودش بودند) را جمع کرده و گفت:‌ای بنی‌اسرائیل؛ موسی شما را به کارهایی فرمان داد که اطاعت او کردید و اکنون می‌خواهد مال‌های شما را بگیرد.... فلان روسپی را بیاورید و حقوقی برایش مقرر کنید تا موسی را متهم کند....  


موسی گفت: ... هر كه زنا كند در حالی که زن دارد؛ سنگسارش كنيم تا بميرد.
موسی گفت:... هر که زنا کند در حالی که زن دارد؛ سنگسارش کنیم تا بمیرد.


قارون به موسى گفت: حتی اگر تو این اعمال را انجام داده باشی؟!
قارون به موسی گفت: حتی اگر تو این اعمال را انجام داده باشی؟!


موسی: حتی اگر من آن‌ها را انجام دهم.
موسی: حتی اگر من آن‌ها را انجام دهم.


قارون: بنى‌اسرائيل گمان می‌کنند با فلان روسپى؛ زنا كرده‏‌اى.
قارون: بنی‌اسرائیل گمان می‌کنند با فلان روسپی؛ زنا کردهای.


موسی: او را بياوريد. اگر چنين گفت می‌پذیرم. سپس آن زن را آوردند.
موسی: او را بیاورید. اگر چنین گفت می‌پذیرم. سپس آن زن را آوردند.


موسی: آنچه اینان می‌گویند را می‌پذیری؟
موسی: آنچه اینان می‌گویند را می‌پذیری؟


زن: نه، دروغ گفته‏‌اند. آن‌ها براى من مزدى قرار دادند تا تو را متهم كنم.... موسى آن‌ها را نفرین کرد و زمین آن‌ها را بلعید».<ref>طبری، تاريخ‏ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۴۴۷؛ ابن اثیر،‌الكامل، ۱۳۸۵ق، ج‏۱، ص ۲۰۵</ref>
زن: نه، دروغ گفتهاند. آن‌ها برای من مزدی قرار دادند تا تو را متهم کنم.... موسی آن‌ها را نفرین کرد و زمین آن‌ها را بلعید».<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۴۴۷؛ ابن اثیر،‌الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۲۰۵</ref>


* '''جدایی از توبه‌کنندگان و اذیت موسی (ع)'''
* '''جدایی از توبه‌کنندگان و اذیت موسی(ع)'''
«بنی‌اسرائیل در دوران سرگردانی در بیابان؛ مشغول [[توبه]] بودند تا خداوند آنان را ببخشد. اما با گذشت زمان؛ قارون از جمع توبه‌کنندگان جدا شد. حضرت موسی (ع) که قارون را دوست می‌داشت، به نزد او رفته و گفت: ای قارون. قوم تو در حال توبه هستند و تو از آن‌ها جدا شدی. به آن‌ها بپیوند که در غیر این صورت عذاب الهی شامل حال تو خواهد شد. قارون گفتار او را به تمسخر گرفت. ... قارون دستور داد که بر روی موسی(ع) خاکستر بریزند.... زمین، قارون را به همراه اموال و قصرش به درون خود برد.<ref> علی بن ابراهیم، تفسير القمی، ۱۴۰۴، ج۲، ص۱۴۵.</ref>
«بنی‌اسرائیل در دوران سرگردانی در بیابان؛ مشغول [[توبه]] بودند تا خداوند آنان را ببخشد. اما با گذشت زمان؛ قارون از جمع توبه‌کنندگان جدا شد. حضرت موسی(ع) که قارون را دوست می‌داشت، به نزد او رفته و گفت:‌ای قارون. قوم تو در حال توبه هستند و تو از آن‌ها جدا شدی. به آن‌ها بپیوند که در غیر این صورت عذاب الهی شامل حال تو خواهد شد. قارون گفتار او را به تمسخر گرفت.... قارون دستور داد که بر روی موسی(ع) خاکستر بریزند.... زمین، قارون را به همراه اموال و قصرش به درون خود برد.<ref> علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ۱۴۰۴، ج۲، ص۱۴۵.</ref>


با اینکه قرآن، از ذكر محل وقوع حادثه كه در مصر اتفاق افتاده يا در صحراى سينا، ساكت است ولى از [[روایات]]، تفاسیر و تورات بر می‌آيد كه عذاب خداوند در صحراى سينا بر قارون اتفاق افتاده است.{{یادداشت| برخی از محققان احتمال داده‌اند این وقائع در مصر اتفاق افتاده و قارون در مصر دچار عذاب الهی گردیده است: «بنى‌اسرائيل در صحرای سينا به صورت بيابان گرد زندگى می‌كردند و وسيله‏‌اى براى كسب ثروت زیاد در آنجا فراهم نبود. همچنین بنى‌اسرائيل در صحرای سينا خيمه‏‌ها و چادرها زده بودند و خيمه اجتماع مجلس شورى و قضاوت و غيره آنان بود ولى لفظ «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ» نشان می‌دهد كه قارون كاخ مجلّلى داشته است؛ لذا احتمال دارد كه قضيه قارون در مصر اتفاق افتاده باشد.<ref>قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش،‌ ج۵، ص۳۱۲</ref>}}
با اینکه قرآن، از ذکر محل وقوع حادثه که در مصر اتفاق افتاده یا در صحرای سینا، ساکت است ولی از [[روایات]]، تفاسیر و تورات برمی‌آید که عذاب خداوند در صحرای سینا بر قارون اتفاق افتاده است.{{یادداشت| برخی از محققان احتمال داده‌اند این وقائع در مصر اتفاق افتاده و قارون در مصر دچار عذاب الهی گردیده است: «بنی‌اسرائیل در صحرای سینا به صورت بیابان گرد زندگی می‌کردند و وسیلهای برای کسب ثروت زیاد در آنجا فراهم نبود. همچنین بنی‌اسرائیل در صحرای سینا خیمهها و چادرها زده بودند و خیمه اجتماع مجلس شوری و قضاوت و غیره آنان بود ولی لفظ «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ» نشان می‌دهد که قارون کاخ مجلّلی داشته است؛ لذا احتمال دارد که قضیه قارون در مصر اتفاق افتاده باشد.<ref>قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش،‌ ج۵، ص۳۱۲</ref>}}


==قارون در تورات==
==قارون در تورات==
تورات از قارون با نام «قورَح» یاد کرده است. بنابر تورات؛ قارون و پیروانش معتقد بودند که خدواند در میان [[بنی‌اسرائیل]] بوده و دیگر نیازی به ریاست و نبوت موسی و [[هارون]] نیست: «(قارون) با اشخاصی كه از فرزندان ييسرائل (اسرائیل) يعنی دويست و پنجاه نفر ... عليه مُشه (موسی) قيام نمودند. * بر ضد مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) اجتماع نموده به آن‌ها گفتند (فخر فروشی) برای شما كافی است چون كه جمعيت تماماً مقدس هستند و خداوند در ميان آن‌هاست چرا بر جمعيت خداوند فخر می‌فروشيد؟»<ref>اعداد؛ ۱۶: ۲-۳.</ref>
تورات از قارون با نام «قورَح» یاد کرده است. بنابر تورات؛ قارون و پیروانش معتقد بودند که خدواند در میان [[بنی‌اسرائیل]] بوده و دیگر نیازی به ریاست و نبوت موسی و [[هارون]] نیست: «(قارون) با اشخاصی که از فرزندان ییسرائل (اسرائیل) یعنی دویست و پنجاه نفر... علیه مُشه (موسی) قیام نمودند. * بر ضد مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) اجتماع نموده به آن‌ها گفتند (فخر فروشی) برای شما کافی است چون که جمعیت تماماً مقدس هستند و خداوند در میان آن‌هاست چرا بر جمعیت خداوند فخر می‌فروشید؟»<ref>اعداد؛ ۱۶: ۲-۳.</ref>


قارون و اقوامش دارای موقعیت مناسبی بوده و حتی خداوند انجام برخی اعمال عبادی را بر عهده آنان سپرده بود: «(موسی در خطاب به قارون و پیروانش) آيا از برای شما كم است كه خداوندِ ييسرائل ([[اسرائیل]]) شما را از جمعيت ييسرائل جدا ساخته تا شما را مقرب درگاه خود كند و خدمت ميشكان خداوند را انجام دهيد و جلو جمعيت ايستاده برای آن‌ها خدمت نماييد؟ *و (به خصوص) تو و برادرانت فرزندان لِوی (خاندان قِهات) را همراه تو مقرب‌تر نمود؟ (حالا) خواستار كُوهِن (کاهن) شدن هم هستيد؟»<ref>اعداد؛ ۱۶: ۹-۱۰.</ref>
قارون و اقوامش دارای موقعیت مناسبی بوده و حتی خداوند انجام برخی اعمال عبادی را بر عهده آنان سپرده بود: «(موسی در خطاب به قارون و پیروانش) آیا از برای شما کم است که خداوندِ ییسرائل ([[اسرائیل]]) شما را از جمعیت ییسرائل جدا ساخته تا شما را مقرب درگاه خود کند و خدمت میشکان خداوند را انجام دهید و جلو جمعیت ایستاده برای آن‌ها خدمت نمایید؟ *و (به خصوص) تو و برادرانت فرزندان لِوی (خاندان قِهات) را همراه تو مقرب‌تر نمود؟ (حالا) خواستار کوهِن (کاهن) شدن هم هستید؟»<ref>اعداد؛ ۱۶: ۹-۱۰.</ref>


در نهایت؛ خداوند قارون و پیروانش را به جهت نافرمانی و مشکلات مهمی که به وجود آوردند، دچار عذاب الهی کرد: «زمينی كه زير (پای) آن‌ها بود شكافته شد. * آن زمین دهان خود را باز كرده آن‌ها و خانه‌ها و تمام اشخاصی را كه متعلق به قُورَح (قارون) بودند و همه دارايی آن‌ها را بلعيد.* آن‌ها و هرچه داشتند زنده به گور رفتند و از ميان جماعت نابود شدند و (شكاف) زمين بر روی آن‌ها بسته شد».<ref>اعداد؛ ۱۶: ۳۱-۳۳</ref>
در نهایت؛ خداوند قارون و پیروانش را به جهت نافرمانی و مشکلات مهمی که به وجود آوردند، دچار عذاب الهی کرد: «زمینی که زیر (پای) آن‌ها بود شکافته شد. * آن زمین دهان خود را باز کرده آن‌ها و خانه‌ها و تمام اشخاصی را که متعلق به قُورَح (قارون) بودند و همه دارایی آن‌ها را بلعید.* آن‌ها و هرچه داشتند زنده به گور رفتند و از میان جماعت نابود شدند و (شکاف) زمین بر روی آن‌ها بسته شد».<ref>اعداد؛ ۱۶: ۳۱-۳۳</ref>


==پانویس==
==پانویس==
خط ۶۰: خط ۶۰:
{{منابع}}
{{منابع}}
* ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: الطیب، اسعد محمد، عربستان سعودی، مکتبة نزار مصطفی الباز، چاپ سوم، ۱۴۱۹ق.
* ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: الطیب، اسعد محمد، عربستان سعودی، مکتبة نزار مصطفی الباز، چاپ سوم، ۱۴۱۹ق.
* ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
* ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت،‌دار صادر، ۱۳۸۵ق.
* ابن کثیر دمشقی‏، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
* ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت،‌دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
* بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، تحقیق: المهدی‏، عبدالرزاق، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
* بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، تحقیق: المهدی، عبدالرزاق، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
* تورات،‌ ترجمه انجمن کلیمیان ایران.
* تورات،‌ ترجمه انجمن کلیمیان ایران.
* حافظ، شمس الدین محمد، دیوان حافظ شیرازی، تهران، جمهوری، ۱۳۷۹ش.
* حافظ، شمس الدین محمد، دیوان حافظ شیرازی، تهران، جمهوری، ۱۳۷۹ش.
* زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
* زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت،‌دار الکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
* شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق: قصیرعاملی، احمد، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
* شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق: قصیرعاملی، احمد،‌دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی‌تا.
* طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
* طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
* طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی‏، محمد جواد، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ق.
* طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی، محمد جواد، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ق.
* طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
* طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، بیروت،‌دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
* قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، ۱۳۷۱ق.
* قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران،‌دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، ۱۳۷۱ق.
* قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، قم، سید طیب،‏ دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴.
* قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، قم، سید طیب،دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴.
* مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
* مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران،‌دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.


{{پایان}}
{{پایان}}
{{پیامبران در قرآن}}
{{پیامبران در قرآن}}
<onlyinclude>{{درجه‌بندی
| پیوند = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
| رده = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
| جعبه اطلاعات = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->ندارد
| عکس = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->دارد
| ناوبری = <!--ندارد، دارد-->دارد
| رعایت شیوه‌نامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->دارد
| کپی‌کاری = <!--از منبع مردود، از منبع خوب، ندارد-->ندارد
| استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
| جانبداری = <!--دارد، ندارد-->ندارد
| رسا بودن = <!--ندارد، دارد-->دارد
| جامعیت = <!--ندارد، دارد-->دارد
| زیاده‌نویسی = <!--دارد، ندارد-->ندارد
| تاریخ خوبیدگی =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
| تاریخ برتر شدن =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
| توضیحات =
}}</onlyinclude>


[[رده:بنی‌اسرائیل]]
[[رده:بنی‌اسرائیل]]
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۵٬۸۸۴

ویرایش